از : فریبرز ستاری
عنوان : نمی شود که هر لحظه به شکلی و هر دَم در شمایلی
در بدو شروع به کار پروژه وحدت چپ شما از مدل چپ هائی استفاده کردید که سازمان های فدائیان اکثریت و اتحاد فدائیان خلق ایران را همراه پروژه و متحد پایدار آن معرفی کردید. همان وقت در مورد حزب توده ایران را با عنوان باورمندان به سوسیالیسم اقتدارگرا یا سوسیالیسم عملا موجود یاد کردید که این حزب - پدر معنوی چپ ایران - را زیرنظر نیاورده و بابرحورد از بالا عنوان کردی نمی توانند در دایره وحدت چپ ترسیمی پرگارت قرار گیرند. اخیرا که پروژه به بن بست رسید و شما نیز به نوعی در صف ادامه پروژه وحدت چپ ایران قرار گرفتید تا استراتژی تشکیل تشکل بزرگ چپ را به سرانجام برسانی، ولی اکنون لحن و هدف شما در کورد وحدت نیروها تفوت فاحش پیداکرده؛ شما در ابتدای راه پروژه وحدت نخست چپ سنتی و نماد با قدمتش حزب توده ایران را به دایره وحدت خود راه ندادی. حال چه شده که آیه یاس سرمی دهی و " وحدت ناپیدای چپ " را به میان افکندی. ضمنا در بار دوم یعنی بعد از تلاش نافرجام پروژه نیز سازمان فدائیان اکثریت را چپ سیستمی و مشابه حزب توده خواسته ای. باید پرسید اگر مضمون اصلی مبارزه "قدرت وتصرف آن نیست " چرا به فرموده سازمان فدائیان اکثریت که " مخالف سرنگونی" هستند، از دایره "وحدت یا اتحاد" کنار گذاشته می شوند. مگر در سازمان فدائیان اکثریت چه تغییری ایجاد شده که شما میدانید و ما نمیدانیم. قطعا باید تغییر را در نگره شما و انگاره های به دور از واقعیت شما جستجو کرد.
برخلاف شما که از فاز وحدت اجباری چپ به وحدت ناپیدا رسیده ای و تلاش برای وحدت را مثمر ثمر نمی دانی. من وحدت چپ ایران را باور دارم؛ ولی نتایج ناموفق فاز قبلی پروژه وحدت چپ اقتضا می کند که برای ادامه حرکت در قالب نوین و موثر، نیکوتر آن است ادامه پروژه مدتی مسکوت بماند تا بررسی ها و آسیب شناسی فاز اول صورت گیرد و بعد ازحصول نتایج آن ترتیبی اتخاذ گردد تا بستر مطمئنی و ریلی شود تا نیروهای چپ خواهان حوزه وحدت حرکت آتی را تنظیم کنند.
۷۴۹٣٨ - تاریخ انتشار : ٣۰ خرداد ۱٣۹۵
|
از : شیرین آغداشلو
عنوان : معضل چپ ایران عدم زمینه کافی برای وحدت است
مرسی چپ سنتی را خوب توصیف کرده ای و زوایای اش را برملا کرده ای؛ بخصوص آنجا که نوشته ای حزب توده عامل سرسپرده همسایه شمالی بود و آن را چپ سیستمی تصویر کرده اید. دیگر اینکه شما بخش هایی از چپ ایران، در دهه ۱۳۵۰ عنوان کرده که در داخل کشور،پرجمدار مبارزه ضد امپریالیستی و ضد یکتاتوری برعلیه شاه بودند که منظورتان سازمان چریک های فدائی خلق بود آنها دارای مواضع رادیکال بودند که متاسفانه سازمان پرافتخار بعد از استقرار جمهوری اسلامی نتوانست وضعیت رادیکالی خود را حفظ کند و از ناوابستگی و مستقل بودن فاصله گرفت چون تحت تاثیر اغوا حزب توده به راه پشتیبانی از رژیم جمهوری اسلامی کشانده شد و از خصلت چپ ضدسیستمی و رهائی خواه خارج گردید. به قول شما چپ ایران باوجود گوناگونی های متضاد از بیماری رنج می برد. شما چون مادری هشیار نقطه بیماری کودک را سریع تشخیص داده ای شما نیز نقطه آسیب زای چپ را معرفی کرده و برخلاف تصور واهی دیگر بخش های چپ، اعتقاد دارید درمان بیماری چپ سیستمی تزریق پادزهر چپ ضدسیستمی رهائی خواه است. با این وصف شکل گیری وحدت چپ امکانپذیر نیست و چپ سنتی سیستمی – حزب توده - و چپ سیستمی – سازمان فدائیان اکثریت - بایستی به سمت چپ رهائی خواه مدل شما بیایند
۷۴۹٣٣ - تاریخ انتشار : ٣۰ خرداد ۱٣۹۵
|
از : قاسم سول
عنوان : برای ان دسنه از "توده" ایست هائی گه از مقاله شیدان وثیق برآشفته شدند
"اطلاعیه کمیته مرکزی حزب توده ایران
پیرو اطلاعیه قبلی کمیته مرکزی حزب توده ایران در باره پشتیبانی حزب ما از نامزدهای غیر حزبی برای مجلس خبرگان، اینک به اطلاع میرساند که در کرمانشاه، اعضاء و هواداران و دوستان خزب، علاوه بر رفیق رضا شلتوکی، عضو هیئت سیاسی کمیته مرکزی حزب توده ایران، به حجت الاسلام سید یونس موسوی رای خواهند داد.
حزب توده ایران، ضمنا اعلام میدارد که در هر نقطه ای که آیت الله صادق خلخالی نامرد باشند، به ایشان رای خواهد داد.
گمیته مرکزی حزب توده ایران
۹/ ۱۳۵۸/۵
۷۴٨۷۲ - تاریخ انتشار : ۲۶ خرداد ۱٣۹۵
|
از : آزاد سیروانی
عنوان : از دست آوردهای جهانی چپ، با تمام کاستی هایش باید دفاع کرد
آقای اردلان چرا همه رابه یک چوب میرانید و هرکس را که در برابر تئوری های مشعشع ایستاد، میخواهید با چماق توده ای و رفرمیست و ارتدکس و جدیدا " سیستمی" از میدان بدر کنید؟این چماق کشی تا کی؟ چرا از بحث طفره میروید. آیا در تاریخ دنیا چپی وجود نداشته است؟ آیا هیچ جنبشی در دنیا هیچ دستاوردی به دنبال نداشته است؟ اگر داشته است ، برای حفظ آنهااگر از قدرت استفاده نکرده است، شما بگویید از چه ورد و دعایی استفاده کرده است؟آنها با " قدرت" در " قدرت دولت" دخالت نموده اند.با " قدرت" اهرمهای قانونی و اجرایی آنرا، در حد "قدرت" خود، به خدمت خود در آورده اند.ایا بی قدرت می شود به مصاف قدرتی رفت؟این شوراهای آسمانی با تکیه بر چه اهرمی این هیولای زمینی را می توانند به هزیمت وادارند؟بالاخره این جادوی" قدرت خوار "باید از ساختاری، نظمی ویا شکلی مادی و زمینی برخوردار باشد.واگر تاروپودش از وهم و خیال نیست، مانند هر موجود زنده باید " قدرتی" داشته باشد.غیر از این است؟ یا آنکه باید مانند ذالفقار علی، هزار تیغه داشته باشد و یک تیغه اش هم به چشم نیاید؟ فهم تمامی اینها مشکل است؟تنها کینه از رفرمیست ها و توده ای ها و کلا مخالفین، برای تدوین یک تئوری کافی نیست.این نوع دشمنی ها به تنفر کور مادر عروسی می ماند که از خشم و نفرتی که به عروس دارد، میخواهد سر به تن پسرش هم نباشد.چنانکه آقای شیدان، چپ را می کشد و شما هم یکجا تمامی رهبران توده را دوباره قتل عام کرده اید.
۷۴٨۶۷ - تاریخ انتشار : ۲۶ خرداد ۱٣۹۵
|
از : ئاواره
عنوان : تلاشهای اندیشمندانه پر ثمر خواهد بود
تمام غضب وخشمی را که چون آوار بر سر اقای شیدان وثیق فروریخته اند، کاملا نابحق و مالامال از آشفتگی وناسنجیده گی است. ایشان تنها آنچه را که تاریخا رخ داده است و بخشی از ان هنوز در جلوی چشمان ما بر روی پرده جهان معاصر است، در اندیشه به نظم کشیده است. سیستم شوروی و سیستم دولتهای رفاه. کشتی اول غرق شد و دیگری به گل نشسته است. هر دو ی انها دو روی یک سکه اند. کنترل و برنامه ریزی و حق حاکمیت بر کل هستی اجتماعی در دستان الیته اجتماعی بوده وهست. در اولی نومن کلاتورای حزبی از الف تا ی قرارها و روابط اجتماعی را در دست داشت و در دومی ملیاردرها، بانکها و نمایندگان صنایع بزرگ. هر دو مدعی اند که پایینی هایشان را سیر و راحت اداره کردند ومی کنند، در بهترین حالت گاوهای پروار و طویله های راحتی عرضه کرده اند. اما انسان به لقمه نانی زنده نیست و خواهان ایفای نقش و دخالتگری در هستی فردی و جمعی خویش است. در هر صورت شیوه اداره سازمان اجتماعی اینده باید چیز نوینی باشد، پایینی ها بایستی دخالت بسیار وسعتری در تصمیم گیری داشته باشند. انها بایستی بر پوزه الیته سیاسی-اجتماعی پوزه بند بزنند تا حذف کامل نقش غدارانه و غارتگرانه شان. نیروی کار و اندیشه انسانی در جستجو و تکاپوست و من تلاشهای نظری آقای وثیق را در این را مثبت و قابل تقدیر میدانم.
۷۴٨۶۶ - تاریخ انتشار : ۲۶ خرداد ۱٣۹۵
|
از : علی اردلان
عنوان : قدرت کلمات
آقای وثیق چرارفقای توده ای ماراعصبانی می کنید؟اگرآن یک کلمه رانگفته بودیدکسی به شماکاری نداشت.
بحث درموردعدم توفیق چپ درپراتیک ودرامر ورود به قدرت است.هم سوسیال دموکرات ها(رفرمیست ها) زه زده اندوهم ارتدوکس ها.واقعاچرا؟شیدان وثیق دنبال راهکارخروج ازاین بحران تاریخی ست.حال اگردراین تنگنای تاریخی اشتباهی هم درتئوری صورت گیردبهترازپیمودن تجارب ناموفق گذشته است.آیااینطورنیست؟اگربنابودهمین فرداسرمایه داری نابودشودشایدمیشدحرف ارتودکس هاراتاحدی پذیرفت ولی این پروسه ای طولانی ست باپیچ وخم های زیادکه بایدضمن پیمودن راه ، خطاهارانیزتصحیح کرد.
همه می دانیم هدف کمونیست ها الغای مالکیت خصوصی و ازبین بردن دولت است.بادردست گرفتن قدرت بمنظورنابودی قدرت نمی توان به هدف رسید.فهم این موضوع اینقدردشواراست؟خوشبختانه یابدبختانه به اندازه کافی تجربه تاریخی دم دست داریم که بتوانیم منتقدهردوروش بالاباشیم.رهائی بخشی بدون ایرادنیست ولی تاوقوع انقلاب انترناسیونالیستی طبقه کارگروآزادسازی همزمان کشورهای دنیاازچنگال بورژوازی فعلاتنهاراه درست همین راه رهائی بخشی ست وراه های آزموده شده قبلی دیگرجواب نمی دهدبهمین دلیل کمونیست هاناچارنددرکنارمردم مبارزه کنند(و واردهزارتوی دموکراسی بورژوائی نشوندوهمچنین تشکیل دولت های توتالیتروسرکوبگرندهند)واگربراثرانقلاب دریک کشور طبقه کارگرآزادشدکمونیست هابایداجازه دهندکه خودطبقه حکومت کندنه آنکه الیت کمونیست جای آنهارادرقدرت بگیرند.دموکراسی مستقیم ومشارکتی بهترین گزینه برای امحای قدرت ویاتوزیع عادلانه آن درمیان طبقات زحمتکش است(هدف نابودی دولت به معنای دستگاه بوروکراسی ست که قدرت سرکوبگری داردوگرنه برای گردش امورجامعه به دستگاه اداری دموکراتیک نیازمنداست)...
دراینجاانتقادی هم به آقای وثیق بکنم : بکارگیری این گونه اصطلاحات درموردیک حزب مبارزباهزاران کشته وفداکاری های بسیاری که بدنه حزب وهواداران داشته اند،جایزنبود.شایدبهتربوددرپرانتز می گفتیدکه منظورتان برخی ازرهبران حزب است نه خودحزب...
۷۴٨۶۱ - تاریخ انتشار : ۲۶ خرداد ۱٣۹۵
|
از : حمید صالحی
عنوان : امام زمانی از نوع شیدان وثیق
نوشتن در مورد مقاله اقای شیدان وثیق نه تنها دردی را دوا نخواهد کرد که بلکه اتلاف وقت هست از نوع تاسف بار ان . فقط ذکر چند نکته از باب توصیه عرض میشود
۱- درج مطلب در مورد چپ و در سایت اخبار روز مستلزم فحاشی و هتاکی به حزب توده ایران نیست اگرچه در مطبوعات داخلی و چند سایت و تلویزیون های خارج از کشور قبلا باید جهت توبه و انابه به حزب توده ایران فحاشی و هتاکی و افترا بست تا اجازه درج مقاله و مصاحبه داده شود ولی اخبارروز مشمول چنین رویه و امریه ای نیست لذا در فرستادن مقاله حتما به ادرس توجه شود
۲- اگر تمام کلمات ،جملات ، اصطلاحات مربوط به ادبیات مارکسیستی را که اتفاقا توسط همان به اصطلاح مارکسیست های روسی و سوسیالیزم سیستمی که اسم مستعار حزب کمونیست اتحاد شوروی و سایر احزاب کمونیست کارگری منجمله حزب توده ایران تهیه ویا ترجمه ،تنقیح و تشریح ونشر شده و ایشان با دست و دلبازی هرچه تمام تردر متن اورده اند را از سرتاسر مقاله جناب وثیق حذف کنیم الباقی هیچ و پوچ خواهد بود در نتیجه معلوم میشود ایشان ذره ای نتوانسته اند حتی یک کلمه در خصوص انچه که در فکر دارند بدون استفاده از متون منتشر شده احزاب مورد فحاشی ایشان سرهم کنند و این همان حکایت نمک خوردن و نمکدان شکستن و البته از نوع همان وثیقی میباشد
۳- اخر چه اصراری هست در مورد مطلبی این همه نوشته شود و اخر سر معلوم شود شخص ذره ای سواد ندارد و یک سلسله مطالبی را ازین جا و انجا سرهم کند انهم مغشوش و سرشار از سفسطه
۴- و نکته اخر خوشبختانه اگر برادران شیعه نتوانسته اند امام زمان منجی عالم بشریت را که یک مرتبه ظهور نموده و عالم را یکپارچه پر از عدل و داد و ازادی و رفاه کند در چپ رادیکال و خیلی انقلابی که مارکس و لنین و مائو و خلاصه سرتاسر تاریخ پرافتخار مبارزین سوسیالیزم علمی را تماما انحرافی و غلط می پندارند مهدی موعود یعنی حضرت شیدان وثیق ظهور فرموده اند لطفا فقط یاران را بفرمایید سر ما توده ای ها والبته با شرمگینی اکثریتی ها را می خواهند جدا کنند بطریقه برادر البغدادی نباشد
دوست عزیز اینهمه در غرب سرگرمی هست اخر این هم شد کار برای خودت پیشه کردی خدا اخر عاقبت این چپ های خیلی ازادیخواه و رادیکال و مبارز را ختم بخیر کند و بجای امام زمان یک مرتبه اون دجال ظهور نکند
۷۴٨۵۱ - تاریخ انتشار : ۲۵ خرداد ۱٣۹۵
|
از : دامون سروی
عنوان : کوتاه بیا
اینطور که جناب وثیق می پیماید عرصه ی تاریخ را بیم آن می رود که پس از نظر، عملش خطرآفرین شود. کم نبوده اند کسان یا گروه هایی که هیچ کس را شایسته نمی دیدند و برای محو این ناشایستگان می کوشیدند. البته باشد که این نتیجه گیری در حد مزاح بماند.
دکتر مرتضا محیط باور دارد که همه اندام های چپ در تلاش نقد یکدیگرند و این نقد سبب شکوفایی کل پیکر می شود(نقل مضمونی) اما ... می شود کسی یکسره همه دست آوردهای تاریخ معاصر برای نفی نسبی (و نه قطعی) استثمار و استقرار عدالت را نبیند و دنبال سوسیالیسم باشد. آیا این هم نقد چپ است؟
«در نتیجه، شرایط تاریخیِ عینی و ذهنی امروزه به گونه ای است که شکل گیری "وحدت چپ"، در کلیت آن و یا حتا در بخشی بزرگ از آن (تأکید کنیم روی بخشی بزرگ)، امکان پذیر نیست» راست این است که پس از فروپاشی و بحران در اندیشه و عمل چپ، پراکندگی دامن همه سازمان ها و کنشگران چپ را گرفته و همگرایی را دشوارتر کرده است اما اینکه ابتدا تمام اجزائ موجود چپ را نابود کنی(هر چند به خیال) امکان ناپذیر بودن وحدت چپ روشن می شود. ایشان چنان قاطعانه از «ما» سخن می گوید که گویی بیانه اش را برای خیل عظیم طرفداران می خواند. اما این هم آرزویی ست.
۷۴٨۴۹ - تاریخ انتشار : ۲۵ خرداد ۱٣۹۵
|
از : آزاد سیروانی
عنوان : مژدگانی که گربه عابد شد
نویسنده که از دیرباز دستی در " کمونیسم نوین" خارج کشور دارد،رسالت خود یافته است، طرحی " نوین" برای معضلات پیش روی جنبش چپ ارائه دهد.ارزش سعی قلم ایشان، نه در ذات برنامه ها، که در شرح یک زوال درونی و یک" درهم شکستگی" غم انگیز نهفنه است.در این نگاه، سراپا ی تاریخ زیر سایه ی یک سرنوشت مفلوک، تاریک می شود و در همه ی روزگاران، چیزی جزخرابه ی تخیلات خود را نمی بیند.اینجاست که با عصبیت نعره می کشد " در حقیقت هیچگاه در تاریخ مدرن عصر ما چپی وجود نداشته است".این صدای واقعی روح درهم شکسته ایست که پوچی و ناچیزی خود را یکسان باپوچی جهان می انگارد.اما او راست می گوید، چون خود در حقیقت هیجگاه چپ نبوده است و هیچ تاریخی در خور نگاه زحمتکشان ندارد.و از آنجا که همواره وجود سترون و تحقیر شده ی خودرا مرکز جهان دانسته است، و اکنون می بیند که سقف و ستون نظم و نظرش، به گونه ی رقت انگیز ی درهم ریخته است، چنین پرخاشگرانه به تحقیر وانکار تاریخ می پردازد. تا از گذشته ی تهی و فجیع خود رها شود. درادامه ی این مشت و لگد زدن ها به تاریخ، فرمان ابطال تمام دستاورد های بشری و مقدمات لازم برای عبور از سیطره ی سرمایه را صادر می کند و حاصل همه ی انقلابات وجنبش های کارگری، حقوق بشری، وکلیه ی مراحل مدنی را که لزومات رسیدن به سوسیالیزم است را ، خوار می پندارد و وعده می هد که این ها هیچ آغازی نیستند، زیرا "سر آغاز سوسیالیزم در گذشته ی آن نیارمیده بلکه در پیشاپیش آن قرار دارد".چرا؟ زیرا خود نه تنها با تمامی این تحولات پر جزر و مد و گام به گام، همراه و همدل نبوده است، بلکه از بن دندان با هر گونه جنبش ترقی خواهانه ای ستیز و عناد داشته است.او که زمانی و هنوز،همه چیز و همه کس را به جرم خیانت به هژمونی طبقه ی کارگر و سپردن قدرت به این و آن بر دار ملامت و توهین می بست، اکنون این لقمه ی گناه الود " قدرت"را تکفیر می کند و به بهانه ی " اتحاد ناپیدای چپ" ،دست از گلیم نجس قدرت، می کشد، و گوشه ی عبادت " جنبش" هایی را که تاریخ شان را قبول ندارد،بر می گزیند.او همانگونه که این جنبش ها را از تاریخشان تهی می کند، آنها را هم ازنزدیکی به هر گونه ابزار قدرتی نهی می نماید. از فهم اتحاد چپ و شکلگیری جبهه های وسیع مردمی، که در واقع بر بستر فرارویی جنبش ها و برای پاسداری از دستاوردهاو تعمیق آنها صورت می گیرد، نه تنها عاجز است، بلکه با تقلیل آن به " خود" و بردن آن به صومعه ی پرهیز از قدرت، می کوشد هم این اتحاد و هم این جنبش ها را به پارسایی و انزوا و دنیای شکست خورده ی خود بکشاند.این روح متنفر از دستاوردهای تاریخی، که اتفاقا عمری را در سایه ی تلاش های چپ و حتی کوشش های همین سوسیال دموکراسی گناه آلود اروپا، توانسته است قلم و قدم بزند،و زمانی یک وجب هم از قدرت و هژمونی طبقه ی کارگر کوتاهتر نمی آمد.اکنون باسقوط تخیلاتش، زیر خرقه ی زهد و پرهیز از قدرت ،به شکار چپ و جنبش های مردمی آمده است.تا روح منزوی ، بی حاصل و زخم خورده ی خود را التیامی دهد.
۷۴٨۲٨ - تاریخ انتشار : ۲۴ خرداد ۱٣۹۵
|
از : امیر ایرانی
عنوان : دکاندارشدن
جناب وثیق ارجمند در نوشتارش یک آرمانخواهی را مطرح می کند که این آرمان خواهی هم می تواند یک ایده باشد که در مورد این ایده پرسشی نیز مطرح است: آیاایده مبنای درستی دارد و بریک منطقی استوار است ؟ جدا از مسئله ایده ، اما ایشان در نوشتارش به نکته ای مهم اشاره می کند آنهم می گوید: اگر چپی در جامعه ایران از گذشته تاکنون مطرح بوده، اگر چه در آنان اقدامات فداکارانه ای( که می تواند ریشه فردی داشته باشند) مشاهده می شود! اما در مجموع با توجه به عملکردشان آسیب پذیری آنان زیاد است ودر بُعد هویتی آنان با مشکل روبرو خواهند شد. پس آنان با توجه به شرایط جامعه و تجربیات بشری چاره ای نخواهند داشت که باز تعریفی هایی برای فعالیتهای جدید شان مطرح کنند تا بتوانند اثرگذاری خود را در تحولات جامعه داشته باشند. در غیر اینصورت: آنان فقط دکاندارانی می شوند که در دکانشان، افراد پشت پیشخوان دکان از تعداد مشتری ها بیشتر خواهد شد وشاید بمرحله ای برسند، آن پشت پیشخوانیان بدلیل نبود مشتری خاطرات گذشته که ممکن است برای هرکدامشان افتاده باشد ویا اصلاً نیفتاده باشد برای هم تعریف کنند و با هم کیف کنند. البته باید گفت: جناب وثیق خواسته یا ناخواسته، القای پذیرش تکثرگرائی در حوزه اندیشه و دمکراسی در حوزه سیاست را مطرح می کند که نیاز به پرداختن است. که درود برایشان بادا!
۷۴٨۲٣ - تاریخ انتشار : ۲۴ خرداد ۱٣۹۵
|
از : م. رحیمی
عنوان : البته...
جناب فرزاد، درست تر آن میبود که میفرمودید این یکی از روی ساده انگاری و به سبک سوسیالیست های رویائی اوائل قرن نوزدهم میگوید و آن دیگری این حرف ها را در کنار تفاسیری از قرآن و عکس مصدق و نوشته های دستچین شده برخی چپ های دو آتشه و خانم های بتازگی حجاب از سر بر گرفته آنها را میگوید.
۷۴٨۲۲ - تاریخ انتشار : ۲۴ خرداد ۱٣۹۵
|
از : آرمان شیرازی
عنوان : با من به گمساران بیایید و، باد بر کف، پیاده برگردید...
آقای وثیق درین نوشتار, چپ مورد نظر خود را بنامهای گوناگون "چپ ضد سیستمی"، "چپ رادیکال" ، "چپ رهایی خواه"، "چپ سوسیالیست"، "چپ به واقع سوسیالیستی" و "سوسیالیست رهاییخواه" می خواند. براستی کاربرد چند نام برای یک پدیده همان "ابداع مفاهیم" است یا پیچانیدن مفهوم؟
او می گوید "سوسیالیسم برای ما سیستم نیست. نظام نیست. دولت نیست. حاکمیت نیست..." اما تعاریف متعددی که از سوسیالیسم بدست می دهد خواننده را به نتایج دیگری می رساند:
"سوسیالیسم، فرایند مبارزه برای رهایی است"
"سوسیالیسم،... روند (یا) جنبشی اجتماعی... به سوی آنی است که رهایش یا کمونیسم مینامیم."
"سوسیالیسم یعنی فرایندِ زوال مالکیت"
"سوسیالیسم یعنی مبارزه برای الغای مالکیت خصوصی" (توجه شود که "زوال" لازم یا خود به خودی ست حال آنکه "الغا" متعدی ست و نیاز به انجام دهنده ای دارد که درین نوشتار ایشان در سایه پنهان است.)
"سوسیالیسم (در ابتدا) مبارزه بر ضد سرمایهداری و مناسبات آن در گستره ملی و جهانی است" (درینجا سوسیالیسم یک راهکار است)
"سوسیالیسم (سر انجام) یعنی برابری در جامعهیِ مشارکتیِ آزاد" (درینجا سوسیالیسم یک مقصد یا مرحله از نظام اجتماعی ست)
این نمونه های گفتار نشان می دهند که آقای وثیق همانند یک سخنران ناآماده, مفاهیم گاه متضادی را سر شنوندگان آوار می کند تا زمان را پر کند. او باور دارد که سوسیالیسم یک فرایند یا روند است اما از "مبارزه برای سوسیالیسم/کمونیسم" سخن می گوید. یعنی سوسیالسم هم راه (روند یا راهکار) و هم هدف (یعنی سیستم یا نظام) است. و نیز اینکه برای او در یکجا ظاهرا سوسیالیسم و کمونیسم یک مفهومند و در جای دگر از سوسیالیسم (بعنوان یک راهکار) به سوسیالیسم (بعنوان یک پیش مرحله یا نظام اجتماعی) می رسیم و دوباره با همان راهکار به کمونیسم (که آنرا رهایی و رهایش مینامد که مقصد نهایی ست) می رسیم.
جالب تر اینست که در نظر ایشان، "سوسیالیسمِ امروز... در نظریه و عمل... باید دوباره از بُن و اساس، در گسترهی ملی و جهانی، ابداع و تاسیس شود." اما بدون توجه به اینکه هنوز چنین ابداع عظیمی صورت نگرفته، و بگفته دیگر دوران سردرگمی ست، با استفاده از دانش خویش رهنمود می دهد که بحث این چپ مورد نظر "نه بر سر پیروزی بلکه مقاومت است." آیا مقصود اینست که بگذار پیروزی از آن دیگران باشد چون کار ما (با مفهومی مذهبی) درین دنیا تنها مقاومت کردن است؟ و باز هم در غیاب آن ابداع عظیم, می گوید:
"در وضعیت کنونی (این چپ) میتواند و باید (سه کار) انجام دهد:
۱- گسست از چپ سیستمی (یعنی سازمان دادن انشعابات بدون یک سامان فکری مشخص که) باید... امروزه... در هر جا به سرانجام (برسند).
۲- کمک به برآمدن و رشد جنبشهای اجتماعی ضدسیستمی.
۳- ابداع مفهومها، شکل ها و شیوهای نوین فعالیت سیاسی برای سازماندهی جنبش مقاومت و مبارزه در جهت رهایش."
ایشان مشخص نمی کند، بجز مورد یکم که به آسانی، به هر بهانه و بدون هیچگونه استعداد و دانشی می تواند انجام شود، "چپ رهایی خواه" چگونه موارد دوم و سوم را در غیاب پایه های نظری و عملی سوسیالیستی لازم انجام خواهد داد. آیا ایشان باور دارد که بدون داشتن یک جهانبینی مدون "میتوان و باید" پیوسته در جنب و جوش بود و ریز و درشت وظایف را از ذهن خود مشخص کرد؟ و نیز اینکه بدون استناد به جهانبینی که هنوز وجود ندارد (و با تکرار ناآگاهانه تبلیغات رژیم های شاهنشاهی و اسلامی) "میتوان و باید" به "چپ سیستمی" انگ سر سپردگی زد؟
۷۴٨۱۹ - تاریخ انتشار : ۲۴ خرداد ۱٣۹۵
|
از : بهروز الف
عنوان : ایده دادن های مرتب "نو" اما بی اثر
معمولا سر کار آمدن، رئیس جمهور، مدیر عامل، رئیس اداره و یا شرکت و ..... همراه هست با ادعای آوردن و جا انداختن "ایده نو" تمامی این روسا دارای ایده نو هستند ولی هیچگاه پیشرفتی در کار نیست که نیست. حال این آوردن "ایده نو" برای نویسنده گان حرفه ای که میباید مرتب مقاله پشت مقاله بنویسند تا بقول عزیز نسین همواره نامشان بر سر زبان باشد، شده یک کار و کاسبی درست و حسابی. در این راسته هم مهم نیست نظرات دیروز چه بوده و چگونه به نظرات امروزی رسیده اند.مهم تنها آوردن "ایده های نو" هست بدون حلاجی نطرات گذاشته و نشان دادن نقاط ضعف و قدرت آن. برای نمونه به نکات زیر توجه کنید
۱. "چپ سیستمی" این صفت سیستمی چیست و معنای آن چیست مشخص نمیشود. شاید منطور چپی باشد که "سیستم" پذیر نیست و هیچ "سیستمی" را قبول ندارد. یعنی آنارشیسم محص. مبارزه هم ابدا تشکیلات (بخوان سیستم بزبان لاتین) نمیخواهد. باید الله بختکی کاری را شروع کرد و خدا خودش بزرگ هست و روزی رسان. مگر برای خمینی و قداره بندان حکومت جهل و جنون را تقدیم نکرد. چرا چپ دنباله رو نباشد؟
۲. شاید در چپ سیستمی "سرمایه داری دولتی" و حکومت "حزب" برقرار بوده خودش هم از همان اکتبر ۱۹۱۷. مدرک و دلیل هم که ابدا مهم نیست. حرف هم مالبات ندارد. اصلا لنین یک سرمایه دار دولتی بوده که با سرمایه داری خصوصی در مبارزه بوده و اشکالش هم "سیستم" داشتن بود. والا مادرزادی حکومت حزبی سرمایه داری دولتی را بوجود نمیاورد
۳. در تاریخ مدرن عصر ما "چپ" اصلا وجود نداشته. بقول مسلمین "جل الخالق" ابتدا اینکه تاریخ "غیر مدرن" کدام هست؟ آیا در تاریخ "غیر مدرن" چپ داشیتم؟ در ادامه میاید "چپ" در زمان شاه به غیر از حزب توده به مبارزه روی آورد. پس نتیجه این هست که تاریخ ۴۹ تا ۵۷ در چارچوب تاریخ "غیر مدرن" به حساب میاید.
۴. مشگل حزب توده نه در چپ بودن سیستمی یا ترس و وحشت از مبارزه و یا سرسپرده همسایه شمالی (که نامبردنش هم زبان انسان را "نجس" میکند!!). مشگل حزب توده در ضدیت اش با مبارزان و مبارزه و همپالکی با امام ضد امپریالیست خونخوار بوده و هست و خواهد بود. حزب توده ابدا موافق "قائم به ذات" بودن را قبول ندارد و زندگی پیچکی عجیب در تار و پودش رخنه کرده. با آن موافق هست که در قدرت هست.
ایا بهتر نیست که اقای شیدان وثیق بجای آوردن تئوری های مشعشع روزانه یک بررسی همه جانبه از عملکرد و افکار مرتب در تغییرشان بکنند تا هم درسی باشد برای ایشان هم خواننده ای نظیر من
به امید آن روز
۷۴٨۱۶ - تاریخ انتشار : ۲٣ خرداد ۱٣۹۵
|
از : hatef rahmani
عنوان : دم خروس و قسم حضرت عباس!
آقای وثیق ادبیات و تعابیر ویژه خود را در تبیین "چپ" دارد . اگر بگویم بخش اعظم آن را درک نمی کنم بیراه نگفته ام ! در عین حالی که از ضرورت "وحدت " و "اتحاد" می گوید بر طبل تفرقه می کوبد . چپ مورد نظر او را هنوز" مادر گیتی" نزاده است . اما ، از اتهام های بی مدرک ایشان که بگذریم ، نمی دانم با این تناقض چگونه باید بر خورد کنیم . ایشان اعتقاد دارد که "چپ را باید از دلبستگی به قدرت و تصرف آن، به منظور جایگزینی قدرت موجود توسط قدرتی دیگر از همان سنخ رها ساخت. بینشی در درازای تاریخ مدرن همواره در چپ غالب بوده و هست که امر قدرت و تسخیر آن را در مرکز هستی شناسانه مبارزه ی سیاسی قرار می دهد. ایده ی انقلاب و ایده ی تسخیر قدرت را در هم می آمیزد. " و از طرف دیگر " اکثریت" را شایسته وحدت نمی داند چون :"افزون بر اختلافات گوناگون در زمینه ی سوسیالیسم، دموکراسی، راه و روش مبارزه، شکل سازمانی و غیره، موضع مشخص نسبت به سرنگونی نظام جمهوری اسلامی ایران، گره گاه اصلی و گذر ناپذیر تضاد اصلی به ویژه با سازمان نامبرده شد که مخالف امر سرنگونی بوده، خود را با صراحت "تحول طلب" معرفی می کند. (به نقل از اطلاعیه شورای موقت سوسیالیست های چپ ایران در مورد پایان پروژه شکل دهی تشکل بزرگ جپ، ۲۱ آبان ۱۳۹۴)."
باید پرسید اگر مضمون اصلی مبارزه "قدرت وتصرف آن نیست " چرا فدائیان اکثریت که " مخالف سرنگونی" هستند ( به فرمایش ایشان ) از دایره وحدت یا " اتحاد" کنار گذاشته می شوند . مگر " سرنگونی طلبی" یکی از مصداق هایش "طمع" در تصرف قدرت در زمانی که چپ آرمانی ایشان پا به عرصه وجود نگذاشته است "جایگزینی قدرت موجود توسط قدرتی دیگر از همان سنخ "نیست ؟
۷۴٨۱۱ - تاریخ انتشار : ۲٣ خرداد ۱٣۹۵
|
از : aby shahab
عنوان : ماهی سیاه کوچولو
ماهی سیاه کوچولو
آقای شیدان نوجوانی بیش نبودیم که با صمد جاودانه شد صمد را شناختیم وبا آرش آن فرزند رنج وکاردرس میهن پرستی
را فرا گرفتیم .جزوه کوچک پول تنها ارزش ومعیارارزش ها چشم هایما ن را برجهان سرمایه گشود وجزوه های دست نویس داستان وروایت انقلاب ناتمام را درگوشمان زمزمه می کرد. شوق داشتن مسلسل پشت شیشه ورفتن به دریا وتشکیل حزب طبقه کارگر ما را به موج عظیم ومردمی ۵۷ رهنمون نمود. پس از پیروزی انقلاب بهمن زمان تشکیل حزب طبقه کارگر فرا رسیده بود. حزبی که بتواند باتشکیل جبهه متحد ضد امپریالیستی خلق انقلاب را تا رسیدن به اهداف نهایی طبقه کارگررهبری نماید. حزبی که مجهز به سوسیالیسم علمی بوده وتوانایی کاربرد این اصول را در شرایط مشخص جامعه ایران داشته باشد. حزبی که قادر به تربیت دانشمندانی میهن پرست وآگاه به تاریخ ایران و جهان باشد. حزبی که بتواند قهرمانانی نظیر روزبه ها سیامک ها عمویی ها ودانشمندانی نظیر طبری ها جوانشیرها وهاتفی وکیانوری ها را تحویل جامعه ایران وخاورمیانه نماید. آری آقای شیدان چنین بود که ما ماهی سیاه های کوچولو به دریای شفاف وپرعظمت توده های ایران یعنی حزب توده ایران رسیدیم. یورش ددمنشانه مرغان ماهی خوار به حزب مردمی مان ناشی از همین پیوند کمونیست های نوین به قول شما به حزب طبقه گارگر ایران یعنی حزب توده ایران بود. امیدوارم که در زمان این یورش وحشیانه احساس رضایت خاطر درشما بوجود نیامده باشد ولی اگرچنین بوده باشد بدان که عامل اصلی عدم وحدت چپ را یافته ای.
۷۴٨۰۹ - تاریخ انتشار : ۲٣ خرداد ۱٣۹۵
|
از : فرهاد عاصمی
عنوان : دو سویه در نظرات آقای شیدان شایسته توجه اند!
یکی موضع ضد توده ای- ضد کمونیستی شناخته شده، دیگری توصیف دورنمایی با استفاده از نظرات مارکس، بدون آن که حتق اشاره ای هم به راه دستیابی به این دورنما در نظرات بازتابی بیابد. او می خواهد، آن طور که "خوانش جدید از مارکس" نام دارد، مارکسیسم را از مبارزه اجتماعی جدا سازد. نظریه پردازی جدید ضد کمونیستی- ضد توده ای این هدف را دنبال می کند که تئوری و پراتیک را از هم جدا سازد.
پیش تر نیز به این کوشش عبث در همین صفحه برخورد شده بود، که اما آقای شیدان با سکوت از کنار آن گذشت. نظرات او در بررسی ای دیگر شکافته خواهد شد. باید امیدوار بود که این نظریه پرداز و همکارانش پاسخی مشخص برای ابراز داشته باشند.
۷۴٨۰۷ - تاریخ انتشار : ۲٣ خرداد ۱٣۹۵
|
از : فرزاد
عنوان : هماهنگی
آفکار شما شباهت های زیادی با آنچه که گاه در " انقلاب اسلامی " به قلم آقای بنی صدر میتوان خواند دارد، از اینرو سوال زیر پیش میاید:
آیا نمیتوان با سازمان نامبرده در بالا هم جبهه ی متحدی تشکیل داد؟
۷۴۷۹۹ - تاریخ انتشار : ۲٣ خرداد ۱٣۹۵
|
از : منوچهر جلالی
عنوان : سخن ناگفته را میشود با تامل بیشتر در فرصتی دیگر گفت
آقای شیدان گرامی با سلام ,نوشته شما را خواندم . نگارنده چون بضاعت چندانی در فن و هنر گویش و نگارش نداشته ام , در درازنای عمر سپری شده خود در حد توان خواننده نوشتار دیگران و ناظر وقایع سیاسی و اجتماع ی بوده و هستم .
بدون شک شماکه دست به قلم میبرید به مراتب از خواننده تهی دستی چون من از تاریخ این خاک کهن به ویژه تاریخ سده سپری شده آگاهید. این تاریخ, تاریخ رزم دلاورانه مردمی است زیر سلطه استعمار خارجی و استبداد داخلی .
درازه فرزندان قهرمان مردمانی که استبداد حاکم را در زمان خود بیباکانه سنبیدند کوتاه نیست , شیخ محمد خیابانی ستار خان و باقر خان , تقی ارانی , حیدر خان , محمد مصدق, حسین فاطمی ,روزبه ,وارتان ,حکمت جو , گلسرخی , جزنی ,حنیف نژ اد و هزاران گمنام دیگر , و هزاران نفری از هر گروهه سنی با گرایشات مختلفه سیاسی که در دهه شصت به ویژه ساله شصت و هفت نابود شدند چکیده ایست از این درازا . نگارنده این یاداشت بخشی از این تاریخ اخیر را در کنار بخشی از این مردمان زیسته ام, آنچه گذشت در پیش چشم من و ما گذشت . بدون شک سازمان های سیاسی این سرزمین حزب توده ایران _جبهه ملی ایران _ خانواده سازمان چریک های فدائی خلق ایران _سازمان مجاهدین خلق ایران نقش خود را در این تاریخ چه مثبت و چه منفی بازی کرده اند. نقد ایدئولوجیک ,برنامه ای - نقد سیاسی عملکرد آنها در این یا آن برش زمانی به شناخت این تاریخ کمک میکند. وزن چنین نقدی با کاربرد شیوه های شناخته شده علمی - فاکت های اثبات شده - به ویژه دوری جستن ازتکرار اتهاماتی است که بر مبنای سند و مدرکی نیست و ساخته و پرداخته همان استعمار خارجی است افزون میشود , آشنائی با نویسنده و با تاریخچه تالوقات سیاسی اجتمائی او وسیر تحول دیدگاه های نویسنده, به درک دیدگاههای کنونی نویسنده کمک خواهد کرد .
به باور نویسنده این یاد دشت اتهامات شما به حزب توده ایران تکرار بخشی از کارزار تبلیغاتی استعمار خارجی و ارتجاع داخلی است این کارزاری است , به درازای تاریخ حزب .نگارنده این یادداشت آن را به کرات در رژیم شاه و در رژیم کنونی از دهان ها و قلم های مختلف در موقیعت های مختلف شنیده ام , شنیدن آن از دهان بهشتی بعد از پیروزی انقلاب بهمن در تلویزیون ملی یکی و شنیدن ان از دهان لاجوردی خطاب به ناخدا افضلی و یارانش مو ردی دیگر است .روشن است انتظارداشتن از کسانی که برای نابودی اسیران و زندانیان در مقیاس هزاران, خود را جوابگو نمیدانستند برای انتساب اتهاماتشان انتظار ارائه ادله کاری بیهوده است . نویسنده این سیاهه در آن شب تار و در ان فضای مسموم از لاجوردی ادله ای برای اتتهامت انتسابی نخواستم .آیا میتوانم امروز ان را از شما بخواهم ؟
با بهترین آرزو ها
۷۴۷۹۵ - تاریخ انتشار : ۲۲ خرداد ۱٣۹۵
|
از : عیسی صفا
عنوان : اعتراض
در دهه پایانی رژیم سلطنتی پهلوی، بخش هایی از چپ ایران، در داخل و کشور، به استثنای حزب توده که عامل سرسپرده همسایه شمالی بود، دست به مبارزه ای ضد امپریالیستی و ضد رژیم شاه با مواضعی رادیکال می زنند.
آقای تابان عامل سر سپرده یعنی « جاسوس». جرم جاسوسی هم سنگین و تا اعدام است. شما خود را مسوول زدن چنین اتهامی در سایت خود نمی دانید؟
۷۴۷۷۶ - تاریخ انتشار : ۲۲ خرداد ۱٣۹۵
|