روشنفکران اصلاح طلب و معمای "انتخابات" در ایران
م. چشمه
•
اگر به مواضع و تفسیرهای روشنفکران و شخصیتهای اصلاح طلب اپوزیسیون بویژه در خارج کشور در مورد "انتخابات" اخیر ایران نظر افکنیم، حقیقتاً دچار حیرت خواهیم شد و خواهیم پرسید که این کارزار چه معمائی است که در میان صفوف اپوزیسیون اینچنین سبب سردرگمی، گیجی و تناقض گوئی شده است
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۵ دی ۱٣٨۵ -
۲۶ دسامبر ۲۰۰۶
اگر به مواضع و تفسیرهای روشنفکران و شخصیتهای اصلاح طلب اپوزیسیون بویژه در خارج کشور در مورد "انتخابات" اخیر ایران نظر افکنیم، حقیقتاً دچار حیرت خواهیم شد و خواهیم پرسید که این کارزار چه معمائی است که در میان صفوف اپوزیسیون اینچنین سبب سردرگمی، گیجی و تناقض گوئی شده، و شاید بخاطر این سردرگمی، موجب عدم موضع گیری پاره ای از شخصیتهای بنام شده است! یکی از بارزترین این موارد مقاله ایست توسط آقای محسن حیدریان که با عجله و قبل از اعلام رسمی نتایج "انتخابات" سه قلو ی ۲۴ آذر نگاشته شده است (۱). وی مینویسد: "این دوره انتخابات یکی از غیرآزادترین، تحریم شده ترین و شاید پر تقلب ترین، اما همزمان، یکی از زنده ترین، رقابتی ترین، پرشرکت کننده ترین و پرمعناترین انتخابات ایران بود." ایشان البته خود منکر این تناقضات نیست، اما با هیجان زیادی بزعم خود "غیر آزادترین" انتخابات را در عین حال "پرمعناترین"، بمفهوم مثبت آن، قلمداد میکند. و یا مثلاً آقای ابراهیم نبوی طنزپرداز مشهور که همواره مردم را به شرکت در انتخابات دعوت میکند، با وجود اذعان به "تقلب وسیع" در انتخابات آنرا نشانه خوبی برای آینده سیاسی ایران میداند! وی مینویسد (۲): "پارادوکس مملکت ما همین است. یک انتخاباتی برگزار شده است که همه میدانیم در آن تقلب وسیع صورت گرفته است، از طرف دیگر یک چیز را هم میدانیم که نتیجه انتخابات نشانه بسیار خوبی برای آینده سیاسی و اصلاحات در کشور است." وی اما برای ماست مالی کردن و عادی نشان دادن مسأله تقلب در انتخابات، آقای خاتمی را نقل میکند که میگوید: "حیف است شیرینی حضور ۲٨ میلیونی مردم در انتخابات را با شبهات تلخ کنیم." (همانجا) فراموش نکنیم که همین آقای خاتمی با اذعان به وجود تقلبات و تخلفات جدی در نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، آخر سر با کرنش زبونانه در مقابل حریف اجازه نداد که "کام مردم تلخ" شود! آقای نبوی اما توضیح نمیدهد که چرا انتخاباتی که همه میدانند در آن تقلبات وسیع صورت گرفته "نشانه بسیار خوبی برای آینده سیاسی کشور" است، و آیا در کجای دنیا روشنفکران مترقی بجای تبلیغ انتخابات آزاد و آزادی انتخاب، از انتخاباتی که در آن تقلبات وسیع صورت گرفته است دفاع کرده اند! در جای دیگری نشریه اینترنتی پیک نت منتشر شده توسط بازماندگان و جناحی از حزب توده که همواره جزو طرفداران جدی هاشمی رفسنجانی و شرکت مردم در "انتخابات" رژیم بوده است، در مقاله ای در مورد دست کاری رژیم در لیست نهائی که قرار است از صندوقها خارج شود مینویسد: (٣) "قرائن نشان میدهد که لیست نهائی برای شورای شهر تهران به تأیید رهبر و شورای نگهبان رسیده و برای جلوگیری از واکنش مردم، کم کم و بتدریج طی ۲۴ تا ۴٨ ساعت اعلام خواهد شد... گفته میشود رهبر با حضور چهار تن از اصلاح طلبان در شورای شهر تهران موافقت کرده و روی حضور سردار طلائی..، چمران..، و عباس شیبانی.. بعنوان ریش سفید نظر داشته و روی آن تأکید کرده است. باقی لیست را قرار است با چند مستقل و چند تن از اعضای دو لیست قالیباف و احمدی نژاد پر کنند." تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
از آنجا که آقای حیدریان بصورت روشنی در مورد "دست آوردهای" انتخابات نظر داده است، این نوشته بیشتر نقد نظرات ایشان را مد نظر دارد. آقای حیدریان در مقاله فوق با قاطعیت اعلام میکند که شصت در صد مردم در انتخابات شرکت کرده و اینکه " استقبال مردم از انتخابات نشان میدهد که درست برخلاف درک اپوزیسیون خارج از کشور، اکثریت رای دهندگان کسب حقوق خود را نه از طریق تغییر فوری ساختار قدرت بلکه از راه اثر گذاری بر روند سیاستگذاریها و بدون پرداخت هزینهای در پای صندوقهای رای دنبال میکنند تا سرانجام این روند با تغییر تدریجی در نهادهای قدرت تکوین و تکامل یابد." باز معلوم نیست چگونه آقای حیدریان علیرغم اعتقاد به تقلب گسترده در انتخابات رقم شصت در صدی اعلام شده توسط رژیم را باور کرده است! اگر بزعم شما تقلبی در کار بوده است، چطور رژیم — آنهم شاید با رضایت ضمنی کلیه جناحها — در مورد تعداد شرکت کننده که نسبت بآن بسیار حساس است و آنرا دلیل مشروعیت ملی و بین المللی خود میداند، تقلب نکرده است؟! افزایش آرای واقعی تا حد یک رقم حساب شده، بدون بهم زدن نسبت آرای جناحهای درگیر، کار بسیار بی درد سر و سهلی است. کافیست رقم واقعی هر جناح را در ضریب مورد نظر ضرب کنید. بباور من در شرایط کنونی برای رژیم بسیار گران تمام خواهد شد اگر فرضاً در یک انتخابات مهم مانند انتخابات ریاست جمهوری، تعداد رأی دهندگان واقعی زیر پنجاه در صد باشد، و رژیم مجبور شود آنرا بصورت دست نخورده اعلام کند. من شخصاًً نمیدانم چه تعداد در این انتخابات اخیر شرکت کرده اند، و نمیتوانم ادعا کنم که سیاست تحریم در مجموع موفق بوده است. اما بگفته خود اصلاح طلبان حکومتی (آقای بهزاد نبوی در صد رأی دهندگان تهران را ٣٣ درصد میداند)، میتوان ادعا کرد که حداقل در شهر تهران بمثابه قلب سیاسی ایران سیاست تحریم کماکان بطور نسبی موفق بوده است.
در مورد دیگر، اگر فرض کنیم که اظهار نظر آقای حیدریان در این مورد که اکثریت رأی دهندگان خواهان کسب حقوق خود بدون پرداخت هزینه اند واقعیت داشته باشد، ایا این وظیفه روشنفکران نیست که بقول اکبر گنجی بمردم گوشزد کنند که کسب آزادی بدون پرداخت هزینه ممکن نیست!؟ جای شگفتی است که در این مقاله آقای حیدریان آرزوهای قابل درک خود در مورد ارجح بودن اصلاح تدریجی بر انقلاب را بمثابه یکی دیگر از دستاوردهای این انتخابات مخدوش عرضه میدارد. وی مینویسد:" اکثریت رأی دهندگان به درجهای از رشد ذهنیت و فرهنگ سیاسی رسیدهاند که اساسا تغییر رژیم سیاسی را از راه ناگهانی و سریع، بیفرجام روشن میدانند." معلوم نیست چگونه میتوان صرفاً از شرکت مردم با انگیزه های نامعلوم در یک انتخابات مخدوش مانند شورای شهر بچنین نتایج مهمی دست یافت! آیا آقای حیدریان با خود فکر کرده اند که اگر اکثریت مردم تهران و سایر شهرهای بزرگ بمثابه بخش آگاهتر و سیاسی تر جامعه در انتخابات شرکت نمیکنند، آیا احتمال ندارد که شرکت مردم دهات و شهرهای کوچک در این انتخابات بخشاً ناشی از استیلای ترس و واهمه، مثلاً برای اخذ مهر شناسنامه و یا در بهترین حالت، انتخاب آشنایان و یا انتخاب بین بد و بدتر باشد، و نه لزوماً بخاطر ترجیح دادن اصلاح تدریجی بر تحول سریع؛ آنهم در شرایط اختناق و تبلیغات فشرده شبانه روزی رژیم و در شرایط نبود آزادی تبلیغات برای سازمانهای سکولار اپوزیسیون! مطمئناًً سیاست خارجی جنون آمیز و تند روانه دولت احمدی نژاد بر زمینه گرانی و بحران اقتصادی نیز میتواند عامل دیگری برای شرکت لایه هائی از مردم، چه مرفه و چه بی بضاعت، برای شرکت در "انتخابات" اخیر باشد. آقای حیدریان در زمینه نقش انتخابات در فرایند دمکراتیزاسیون ایران مینویسد: " ترجمه سیاسی انتخابات به این معناست که دمکراتیزاسیون ایران نه یک حرکت جهشی بلکه روندی طولانی و تدریجی با مراحل گذار متعدد سرشار از افت و خیز، همزیستی و سرانجام ایجاد تعادل جدیدی از قوای سیاسی در اثر عقب نشینیها و پیشروی هاست." سوال اساسی از آقای حیدریان اینستکه چه دلیل علمی و منطقی وجود دارد که این تعادل جدید و آنچه شما مایلید "دمکراتیزاسیون ایران" بنامید، لزوماً یک حرکت حقیقتاً اصلاحی و پیشرو است؟ تجربه بیست و هشت سال فرمانفرمائی آخوندی بمثابه یک روند طولانی با گذشت از "مراحل گذار متعدد سرشار از افت و خیز" چه چیزی جز ارتجاع، نکبت، فقر، عقب ماندگی و توحش برای ایران به ارمغان داشته است؟!
متجاوز از ربع قرن حاکمیت جمهوری اسلامی نشان داده است که انتخابات در ایران نه آزاد است، نه سالم و دمکراتیک، و در واقع یک فرایند انتصابی است که رأی دهندگان بمثابه رمه های بی مقدار در یک نمایش "انتخاباتی" بمنظور مشروعیت بخشیدن به رژیم شرکت داده میشوند. این انتخابات عموماً از دو مرحله تصفیه، یکی در ابتدا بخاطر غربال غیرخودیها توسط شورای نگهبان و یا وزارت کشور، و در مرحله بعدی، با دستکاری در جریان شمارش آراء برای بیرون کشیدن نامهای مورد نظر صورت میگیرد. هر چه بر حیات جمهوری اسلامی اضافه شده است، بر خصلت ضد دمکراتیک انتخابات نیز در ایران افزوده شده است. تشویق مردم به شرکت در چنین نمایش رسوائی را با هیچ منطق پراگماتیستی و یا بعنوان حرکت تاکتیکی نمیتوان توجیه کرد، و مطمئناً ضررهای دراز مدت آن از هر گونه سود احتمالی کوتاه مدت آن بیشتر است. طبیعتاً این گونه انتصابات که همواره آرایشهای جدیدی از حاکمیت باندهای رژیم را نیز در پی خواهند داشت، برای جامعه ایران و روابط بین المللی آن دارای پیامد های گوناگونی خواهند بود. بعنوان مثال، نتیجه "انتخابات" ۲۴ آذر اخیر، شکست باند اصولگرای احمدی نژاد و تقویت جناح دیگر اصولگرا یعنی باند قالیباف بود. شاید مهمتر از همه پیروزی "عالیجناب" رفسنجانی و خارج شدن وی از انزوای اجتماعی پس از انتخابات مجلس ششم و فاصله گیری هر چه بیشتر اصلاح طلبان حکومتی از سکولاریسم و تحول طلبی و سقوط به قهقرای خط امام تحت رهبری هاشمی رفسنجانی است. بهر حال انتصاب یک مشت آخوند مرتجع را در مجلس خبرگان و "انتخاب" بیش از سه چهارم اعضای شورای شهر تهران با دون مایگان اصولگرا را نمیتوان با هیچ منطقی پیروزی دمکراسی و اصلاح طلبی در ایران دانست. اما اگر بتوان کوچکترین پیامد مثبتی را بر این "انتخابات" قبول کرد، در واقع انعکاس و تصویر آن در اذهان بین المللی در یک شرایط حساس تاریخی است، که شاید بتواند مابین مردم ایران و باند احمدی نژاد تمایز و تفاوت قایل شود.
۵ دی ۱٣٨۵
زیر نویسها
درسهای انتخابات"، ایران امروز. ۲۷ آذر ٨۵
"انتخابات تا روز قیامت"، روز، ٣۰ آذر ٨۵
" ستاد سه نفره مامور اعلام لیست نهائی رهبر برای شورای تهران شد." پیک نت، ۲٨ آذر ٨۵.
|