نگاهی به مصاحبه آقای ایرج مصداقی با پرویز معتمد کارگزار سابق ساواک شاه! - نقی حمیدیان

نظرات دیگران
  
    از : hadi shahab

عنوان : هدف من و شما نمیتواند مزاحمت باشد بلکه صرفا تبادل نظر است.
هدف من و شما نمیتواند مزاحمت باشد بلکه صرفا تبادل نظر است.
من تنها سعی کردم بنویسم که چرا عده ا ی مانند من اعتماد به افراد
نامبرده ندارند. برای از بین بردن تخم یاس میباید سیاست روشن و شفاف داشت.
من به سیاستی که از دروغ و چا پلوسی ساخته شود بیزارم.
فکر میکنم بسیاری از مردم ایران بواسطه دروغهای خمینی و حاکمین جمهوری اسلامی از این نوع سیاست بیزار هستند. خلاصه این سیاست اینست از ما بهتران (رجوی , پهلوی , مهدی سامع و سایر علما ) بیرون چیز دیگری میگویند و در خفا کار دیگری میکنند.
فریدون بی بیان محترم, امید نگارنده برای پیروزی در مبارزه برای آزادی نه به رجوی نه به پهلوی و نه به مهدی سامع و نه دیگرانی است که همانند این حضرات خود را تافته ای جدا بافته میبینند.کسانی که برای رسیدن بقدرت خود فکر میکنند.
من به مبارزه کارگران , دانشجو یان و زحمتکشان معتقد بوده و هستم . من امیدوارم که شما به آرزویتان که اتحاد رجوی , پهلوی , مهدی سامع و دیگرانی که دوست دارید برسید. من و امثال من به مبارزه پیگیر و مداوم مردم برای رسیدن حقوقشان
و استمرار داشتن این حقوق از طریق حکومت شورایی هستیم. متاسفانه هیچ وقت طرفدار حکومت پارلمانی نبوده و نیستم.

با احترام
هادی شهاب
۷۴۹٨۷ - تاریخ انتشار : ٣ تير ۱٣۹۵       

    از : آرمان

عنوان : درخت آزادی
از آبراهام لینکن رئیس جمهور آمریکا که بردگان سیاه پوست آمریکایی را با لغو مالکیت بردگی آزاد کرد نقل قول هست که:
"برای رشد درخت آزادی هم باید از خون آزادیخواهان و هم از خون دشمنان آزادی بر پای آن ریخته شود".

این واقعیتی انکار ناپذیر هست و خواهد بود که برای رسیدن به آزادی و عدالت اجتماعی در ایران هم خون انقلابیون ریخته شده و خواهد شد و هم خون جانیان مرتجع و مزدوران دو نظام سلطنتی شاه و شیخ!
مرگ رژیم جنایتکاران و ایادی آنها پیش شرط برقراری دمکراسی و آزادی و عدالت اجتماعی می باشد!
۷۴۹۷٨ - تاریخ انتشار : ۲ تير ۱٣۹۵       

    از : فریدون بی بیان

عنوان : بازهم برای جناب هادی شهاب
بسیار متاسفم که دوباره مزاحم میشوم.
دوست عزیز ، نگارنده جنابعالی طرفدار دموکراسی پارلمانی بحساب آورد .
وقتی بحث ما حول دموکراسی نمایندگی ـ وکالتی دور میزند که ریشه در در انقلاب مشروطه دارد.
اجازه دهید مهدی سامع و دوستانش که نام "سازمان چریکهای فدائی خلق ایران " را برای توجیه فعالیت های حمایتی خود از "شورای ملی مقاومت" بکار می برند. اول به دموکراسی خواهان ایران ملحق شوند. بعد در باره ی چند و چون روابط او با ساواکی ها و غیر و ذالک "دعوا" کنیم. تا این لحظه نگارنده نمی داند که آیا سامع ها ، رجوی ها ، رضا پهلوی و.و. حاضر به پذیرفتن قواعد انتخابات آزاد و رای مردم هستند یا نه همه قدرت را یک جا می خواهند ؟
ما اهداف مختلفی داریم و شاید هیچوقت به تفاهم نرسیم. مردم در ایران باید رای بدهند که می بینید حکومت اسلامی با این همه سرمایه گزاری حنایش رنگی ندارد. عاقبت حکومت های دیکتاتوری و دیکتاتور ها همین است .
۷۴۹۷۷ - تاریخ انتشار : ۲ تير ۱٣۹۵       

    از : hadi shahab

عنوان : اما برای ایجاد امید و رفع یاس میبایست افراد و گروههای سیاسی روشن و بدون تناقض بین گفتار و رفتار خود عمل کنند.
آقای فریدون بی بیان محترم,

من هم مانند بسیاری دیگر از مردم نه حالا و نه در سال ۱۳۵۷ معتقد به انتقام گیری نبوده و نیستم.
من هم به آزادی بیان و آزادی همه انسانها با هر گونه گرایشی سیساسی معتقد هستم.
من هم به سیاست های ارتجاعی و ضد انسانی جمهوری اسلامی "البته با تمام جناحهای حکومتی آن" واقف هستم.

اما برای ایجاد امید و رفع یاس میبایست افراد و گروههای سیاسی روشن و بدون تناقض بین گفتار و رفتار خود عمل کنند.
اینجا دوباره به چند تناقض این افراد اشاره میکنم.
۱. آقای مهدی سامع که تعلق سازمانیش معلوم است و از افراد معروف شورای ملی مقاومت است مبلغ اینست که این سازمان و شورا به هیچ وقت با کارگزاران رژیم سابق برای سر نگونی جمهوری اسلامی همکاری نمیکند . این از سیاستهای اصلی سازمان مجاهدین خلق , شورای ملی مقاومت و سازمان چریکهای فدایی خلق ایران آقای مهدی سامع میباشد. آقای مهدی سامع با این ادعا با پرویز معتمد گفتگو میکرده و آن را مخفی نگاه میدارد تا این مساله از طریق ا یرج مصداقی و پرویز معتمد چند سال بعد رو میشود. آقای فریدون بی بیان محترم این تناقض نیست ؟
....
با احترام
هادی شهاب
۷۴۹۷٣ - تاریخ انتشار : ۲ تير ۱٣۹۵       

    از : م الف

عنوان : میزگرد و عکس یادگاری
ای کاش آقای حمیدیان یک همچنین مقاله راجع به شرکت مصطفی مدنی در میزگرد بی بی سی با فراستی از مسئولان ساواک می نوشت که بر و بر او را تماشا می کرد و یا در مورد عکس یادگاری مهدی فتاپور با قاتلان حمید اشرف می نوشت.
۷۴۹۷۱ - تاریخ انتشار : ۱ تير ۱٣۹۵       

    از : فریدون بی بیان

عنوان : برای جناب هادی شهاب
آقای هادی شهاب هیچ یک از بنیان گذاران سازمان چریکهای فدائی خلق ایران نمی خواستند بعداز سرنگونی حکومت پادشاهی مطلقه با سردمداران و کارگزاران آن ها مقابله به مثل کنند و از آنها انتقام بگیرند. صحبت از حکومت مردم برمردم یود. صحبت از حکومت تمام مردم واکثریت خلق بر اقلیت ضّد خلق بود. با درست و غلط بودن آن کاری ندارم. چنین نشد. باوجودیکه آنها برای ایرانی بهتر از جان مایه گذاشتند.
بعداز سرنگونی حکومت شاه ، روحانیون به رهبری خمینی با سیاست های ارتجاعی خود و حمایت طرفداران خود چنان شرائطی را به وجود آوردند که جائی برای اعمال حاکمیت مردم بر مردم وجود نداشت. حکومت تمامیت خواه شاه رفت ، حکومت بمراتب انحصار طلب تر داعش شیعی مستقر شد . دریغ که مخالفان حکومت خمینی نیز در یک نبرد نا برابر بدون حمایت مردم سرکوب شدند.
حاصل ۲۵ سال دیکتاتوری بعداز کودتای محمد رضا شاهی و ۳۷ سال جنون مذهبی روحانیون شیعه و شرکای آنها فقط و فقط به نفع وحشی ترین و بی رحم ترین لایه های اجتماعی گردید. که به نام "مردم" تیشه به ریشه مردم زدند.
آیا امروز ما میخواهیم انتقام این ۶۲ سال را از بازماندگان حکومت گذشته شمول ساواکی ها و پرویز معتمد بگیریم ، یا از سردمداران حکومت داعش ایران یا تمام کسانی با این دو حکومت مبارزه کردند را بگیریم ؟ این که برای مردم و کشور علاجی درد نمیشود.
یا اینکه ما برای گذار به مردم سالاری تلاش می کنیم تا آرمانهای کسانی که از صدر مشروطه تا امروز برای زندگی بهتر مردم و ایرانی آباد، آزاد و پیشرفته از جان و زندگی خود مایه گذاشتند را حراست کنیم و با ادامه ی مبارزه ی ما این تلاش ها به ثمر برسد؟
آقای هادی شهاب ، سئوال این است که در ایران آینده شما و ما ؛ بناست مانند حکومت شاه و خمینی با "دگر اندیشان" رفتار شود؟ یا ما مانند تمام کشور های باثبات دیگر اروپا به رای مردم مراجعه خواهیم کرد؟
( فرض را بر این می گذارم که شما خواهان دموکراسی پارلمانی هستید)
اگر شاه و خمینی چنین نکردند دلیلی ندارد که ما هم نکنیم.
بهتر نیست برای آینده ی بهتر، مردم را امیدوار کنیم که "یاس سیاسی" را کاهش دهیم؟
مگر در اروپا بخشی از مردم به نئولیبرال ها ، دست راستی های افراطی ، فاشیست ها، نژاد پرستان ، خارجی ستیزان و.و. رای نمی دهند؟ ما که نه سیستم انتخاباتی داریم و نه آزادی انتخابات با چه تاکتیک هائی می خواهیم به حاکمیت مردم برسیم؟
اگر بخشی از مردم به رضا پهلوی ، شاهدوست ها ، مذهبی ها ، رفسنجانی های مافیائی و سپاهیان آدمخوار رای دهند به معنی بازگشت حکومت پادشاهی مطلقه و ادامه ی ولایت مطلقه ی فقیه خواهد بود؟ شما می دانید که در انتخابت اخیر مشارکت در تهران حدود ۵۰ در صد بود.
باید تلاش کرد تا با افزایش آگاهی های عمومی به " فرض محال که محال نیست " در شرائط انتخابات نسبتا آزاد مردم مانند همه پرسی غیر قانونی ۵۸ سرشان کلاه نرود و به دشمنان خود رای ندهند. مشکل ما این است.
البته مردم باید امثال مصداقی ها ، معتمد ها ، ثابتی ها ، رفسنجانی ها ، روحانی ها و سامع ها ، رجوی ها ، نگهدارها ، اشرف دهقانی ها و.و. را نیز بشناسند ولی تاثیر رسانه هائی مثل بی بی سی ، صدای آمریکا ، فرانسه ، آلمان و.و. را دست کم نگیرید . دنیا فقط همین اخبار روز نیست و ما و شما هم باید تا می توانیم از رسانه ای فراگیر تاثیر گذار تر باشیم . باید کار کرد و نه فقط دعوا و شعار در اینجا . سری به فیس بوک ایرج مصداقی بزن خبری نیست او از این رسانه های اجتماعی مثل خبرنامه ی گویا و اخبار روز بیشتر تبلیغ مجانی میگیرد تا صفحه ی بی مراجعه ی خودش.
۷۴۹۶۹ - تاریخ انتشار : ۱ تير ۱٣۹۵       

    از : محمد اعظمی

عنوان : خسته نباشی
نقی عزیز مطلبت بسیار سنجیده بود. مرا به یاد دوران گذشته ات در زندانهای شاه انداخت، آرام و متین و منصفانه حرف زده ای. خسته نباشی
۷۴۹۶٣ - تاریخ انتشار : ٣۱ خرداد ۱٣۹۵       

    از : محسن

عنوان : یک یادآوری
با سپاس از آقای حمیدیان از بابت پاسخ درخوری که به ساواکی و مصاحبه کننده داده اند. تنها یک نکته در یادداشت ایشان بود که فکر کنم سهوا اتفاق افتاده باشد و آن اینکه ایشان می نویسند: "بی دلیل نبود که ساواک شاه به کلی منحل و اعضای آن تحت تعقیب قرار گرفتند".
اگر اجازه داشته باشم این نکته را یادآوری کنم که ساواک رسما منحل شد ولی همه اعضای آن تحت تعقیب قرار نگرفتند. برعکس بسیاری از اعضای ساواک که در ارتباط با نیروهای چپ و مجاهدین فعالیت داشتند، به ابتکار نهضت آزادی به کار گرفته شدند. ابتدا به ریاست آقای صباغیان و سپس (و احتمالا بیشتر به خاطر اینکه ایشان دچار هیستری ضد کمونیستی کافی نبود) به حکم مهدی بازرگان مسئولیت اداره تشکیلات باقیمانده از ساواک به عهده آقای عبدلعلی بازرگان گذاشته شد. پیام یزدیان در برنامه افق صدای امریکا نقل و قولی از آقای عبدلعلی بازرگان می آورد: " ... اداره هشتم (ساواک) فعالیت های گسترده ای برای نظارت بر فعالیت های شوروی در ایران داشت، بنابر این عجیب نیست که یکی از مهم ترین دست آوردهایشان در نخستین روزهای پس از انقلاب، کشف ماجرای محمد رضا سعادتی عضو ارشد سازمان مجاهدین خلق و ارتباط او با طرف های روس بود".
تو خود بخوان حدیث مفصل ازاین مجمل!
لینک برنامه افق: https://www.youtube.com/watch?v=En۱cPZ۷۷S۵۴
۷۴۹۶۰ - تاریخ انتشار : ٣۱ خرداد ۱٣۹۵       

    از : موشکاف

عنوان : چرا می بُری، می بُری، می بُری یار؟!!!
اخبار روز عزیز آخه ناعوذبالله مگر مصداقی امام زمانِ که نمیشه راجع به سابقه زندانش سوال کرد؟ چرا سانسور می کنی عزیز برادر؟ آخه چگونه کسی که خود زندانی بوده می تونه اینهمه راجع به سایر زندانی ها بداند؟ هنوز خیلی از نیروهای سیاسی پیرامون برخی از قربانیانشان کم می دانند اما مصداقی تا جیک و بوک همه رو می خواهد بداند! حتی نقشه های زندان های دور افتاده! بعد هم کسی تا این حد سر موضع و کنجکاو سال شصت اعدام نشد، سال ۶۷ بعد از مرصاد هم باز شانس میاره؟! مجاهد سرموضع بعد از مرصاد؟!!
خواهشا نظر قبلی من را بگذار بالا، جواب این دنیا و اون دنیا با خودم!
زنده باشی!
۷۴۹۵٨ - تاریخ انتشار : ٣۱ خرداد ۱٣۹۵       

    از : امیر ایرانی

عنوان : انتقاد از"خود"- انتقاد دیگری از "خود"- رسیدگی ی دادگاهی که نماینده افکار عمومی است ؛به اتهامی که به "خود" وارد می شود.
در رابطه با اقدامات یک "خود" می توان مطلب را در سه سطح مورد توجه قرارداد: ۱) سطح انتقاد از خود: آنکس که در این سطح عمل می کند آنچنانکه گفته اند؛ این اقدامشان ناشی از رسیدن به درکی از؛ تکثرگرائی در اندیشه- آزادی اندیشه و دمکراسی است! حال اگر کسی وجود خویش را در تشکیلاتی با یک سانترال دمکراتیک آهنینی تعریف کند و حفظ تشکیلات به هر قیمتی اهمیت داشته باشد آن "خود" دیگر خود نیست ودیگر نمی تواند انتقاد از خود داشته باشد و یا نمی گذارند که این کار را انجام بدهد.برای این "خود"؛ رهائی از چتر ایجاد شده و تغییر در حوزه اندیشه اش می تواند شرایط انتقاد از "خود" را برایش بیآفریند. ۲) سطح انتقاد دیگری از "خود": آن "خود" اگر خودی باشد که اقداماتش فراتر از خودش باشد و بگونه ای باشد که تاثیر گذار و یا ایجاد کننده حوادثی بوده، قطعاً از طرف دیگران به نقد کشیده می شود و هیچ چیزی هم نمی تواند جلو دار این مسئله انتقادکردن را بگیرد و با توجه به اعتبار و نقش آن "خود" ، نوع شیوه ی نقادی ها متفاوت می شود که در این روش؛ مطالب شیادانه - فریبکارانه- درست- نادرست با غرض و بدون غرض را خواهیم دید. که پرداختن به آنان بحث طولانی می طلبد. ۳)سطح، رسیدگی ی دادگاهی که نماینده افکار عمومی است به اتهامی که به " خود" وارد می شود: قطعاً هر "خودی" که در تاریخ یک جامعه نقش خاصی را بازی کرده است چنانچه آن جامعه در پی ساختاری برای حال و آینده باشد و جامعه را بر اساس تکثرگرائی در حوزه اندیشه و آزادی و دمکراسی پی ریزی کند رسیدگی؛ به مفید بودن یا نامفید بودن اقدامات آنان و رفع اتهاماتی تاریخی به آنان برای درس آموزی از تجربیات تاریخی، در دادگاهی که نمایندگی افکار عمومی را داشته باشد ؛ هم ضروری است و مفید. این نوع دادگاه ها می توانند جلوی شیاد ی و یا آدرس غلط دادن های فردی را بگیرد. ودر آن جامعه که پذیرای تکثرگرائی و آزادی و دمکراسی شود نوع برخوردش به حافظه های تاریخی اش هم بگونه ای دگر خواهد بود و انرژی خویش را با درس آموزی از گذشته، برای حال و آینده ، آنهم نه آینده ای بسیار دور بلکه آینده ای نزدیک به خودش و نسلی بعد از خودش، صرف خواهد کرد آنهم بدون تخریب .
۷۴۹۵۵ - تاریخ انتشار : ٣۱ خرداد ۱٣۹۵       

    از : hadi shahab

عنوان : آقای نقی حمیدیان در این نقد خود به چند مطلب مهم میپردازند که بسیار جالب است
آقای نقی حمیدیان در این نقد خود به چند مطلب مهم میپردازند که بسیار جالب است :
ایشان بدرستی مطرح میکنند که :
۱. ".. پرویز معتمد از کجا به مردانگی عباس مفتاحی پی برده که در گفتگو با آقای مصداقی از او این چنین نام میبرد؟ پاسخی در کار نخواهد بود چرا که موضوع به حقیقت وجودی شکنجه و مقاومت جانانه جسمی و روحی و شخصیتی عباس مفتاحی مربوط است و برای یک ساواکی که هنوز عرق شغلی خود را پاس میدارد اعتراف به وجود شکنجه در ساواک همچنان ممنوع است. عباس مفتاحی از اوائل مرداد تا ۱۱ اسفند ۱۳۵۰ که اعدام شد، حداکثر ۸ ماه در چنگ ساواک اسیر بود. قضاوت پرویز معتمد باید در همین مدت ۸ ماهه به دست آمده باشد. از فعالیت و مبارزه پیش از بازداشت عباس هم سخنی در میان نیست. نتیجه منطقی این است که پرویز معتمد یا خود مستقیماً شاهد مقاومت شدید عباس مفتاحی در مقابل شکنجه های ممتد امثال عضدی و تهرانی و مصطفوی و حسینی و سایر جلادان بود و یا از آنها یا روسای خود شنیده و تحت تأثیر آن قرار گرفته است! ولی او چیزی نمیگوید و تنها با اشاره به مرد واقعی بودن عباس مفتاحی بسنده میکند!‬‬‬‬‬‬‬"
۲. "او با کدام سند و مدرکی میگوید عباس مفتاحی "آدم کشته بود"! من با عباس مفتاحی از دادگاه اول تا دوم دست کم دو هفته در یک سلول انفرادی اوین بودم. در کیفرخواستی که دادستان علیه عباس در دادگاه خواند او متهم به قتل نبود بلکه متهم به "تشکیل دسته اشرار"، "تلاش برای براندازی نظام شاهنشاهی"، "قیام مسلحانه"، "حمل اسلحه غیر مجاز" و اتهاماتی از این دست بود. ... عباس مفتاحی طی مدت کوتاهی که مسلح شده بود در هیچ عملیات نظامی شرکت نداشت. "
۳. "تمام حرفهای پرویز معتمد هیچ سخنی از شکنجه در ساواک نیست. در مورد زنده یاد عباس جمشیدی رودباری هم هیچ سخنی از شکنجه های همه جانبه از کسی که رسماً در مطبوعات آن زمان مرده اعلام کرده بودند هم نیست و گویا او اطلاعاتش را داوطلبانه در اختیار شکنجه گران قرار داده است! "

نقی حمیدیان از ایرج مصداقی انتقاد دارد که چرا به انتقادها یا دشمنی با بعضی از رهبران گروهای سیاسی مانند نگهدار , رجوی سامع و یا اشراف دهقانی پرداخته. نقی حمیدیان هوش و حافظه قوی ایرج مصداقی برای افشای سردمداران رژیم را مثبت ارزیابی میکند اما افشای رهبران غیر مسول گروهای سیاسی (نگهدار , رجوی ,سامع و یا اشراف دهقانی...) را منفی میداند.
آقای نقی حمیدیان همانطور شما بخوبی تناقضات گفتار پرویز معتمد را مطرح کردید و من چندین تکه از آن جملات را در بالا آوردم
همانطور این رهبران گروهای سیاسی (نگهدار , رجوی ,سامع و یا اشراف دهقانی...) میتوانند تناقضات نقدهای ایرج مصداقی را به رشته تحریر در آورند .
آقای مهدی سامع موظف به پاسخ گویی هستند و آن اینکه آیا ایشان پرویز معتمد گفتگو داشته اند اگر چنین گفتگو وجود داشته میبایست تمام مطالب مورد گفتگو را بطور علنی منتشر کنند ...به تاخیر انداختن جواب گویی و پنهان کردن گفتگوهای انجام شده با نیروهای امنیتی رژیم گذشته نمیتواند نشان از صداقت آقای مهدی سامع باشد.

در حال حاضر بازار ایرج مصداقی گرم است. زیرا افراد ذکر شده در بالا توان و حوصله جواب گویی به سوالات و انتقادها را ندارند..
آقای نقی حمیدیان امروزه هر کسی که کوچکترین سوالی از مجاهدین خلق بکند با انگ مزدور و اطلاعاتی رژیم مواجه میشود.
فرخ نگهدار با پشت پا زدن به هر اصول انسانی سالیان سال است که از جناحهای این رژیم ضد مردمی دفاع میکند و در روز روشن با وقاحت پای صندوق رای رژیم میرود و به یک آدم امنیتی "حسن روحانی " رای میدهد و با وقاحت خود را رفیق حمید اشراف معرفی میکند...
اشراف دهقانی خود را رهبر سازمان چریکهای فدایی خلق معرفی میکند ام بیش از سی سال است که هیچ گونه فعالیتی که نشان از ادامه مشی چریکی باشد از او و سازمان با این نام مشاهده نمیشود.
آقای نقی حمیدیان , من نه طرفدار ایرج مصداقی هستم و نه اینکه ایشان را دوست دارم . اما وقتی کلاه خود را قاضی میکنم میبینیم که ایشان در موارد مطرح شده بالا حق دارند.
با سکوت یا فحش نمیتوان سوالات و انتقادها را جواب داد.

عدم پاسخ گویی به سوالات و انتقادها پایه و اساس سیستم های استبدادی و غیر دموکراتیک است .

هادی شها ب
۷۴۹۵٣ - تاریخ انتشار : ٣۱ خرداد ۱٣۹۵       

    از : آرمان

عنوان : محافظه کاری
آقای حمیدیان واقعا که در حق ایرج مصداقی محبت دارید. سخن پراکنی یک ساواکی آدمکش را تحت نام مصاحبه پخش کردن فقط در جهت تسویه حساب کردن مصداقی با دشمنانش می باشد. برای رسیدن به این هدف او اراجیف و داستان سرایی ساواکی جانی را وسیله ای می کند که نیشی به فعالین سیاسی که او از انها تنفر دارد بزند مخصوصا مسعود رجوی که به شکل ناباورانه این هوادار دون پایه سابق مجاهدین خود را به شکل ناباورانه هم سطح او می داند. خانم اشرف دهقانی جوابیه مناسبی در پاسخ او نوشت که واکنش هستریک او را باعث شد و فحاشی های او و یقه گیری های معمول او را نشان داد!
۷۴۹۴٣ - تاریخ انتشار : ٣۰ خرداد ۱٣۹۵       

    از : مخاطب

عنوان : مساله اصلی چیز دیگریست
با تشکر از نکته سنجی و پاسخ مناسب شما آقای حمیدیان گرامی.
بعنوان نوجوان هموطن شما فکر می کنم که مساله اصلی پشت طرح چنین مباحثی از کتاب دشمن گرفته تا بولتنهای ماهانه فرهنگی کاران امنیتی و گفتگوی اخیر مصداقی و امثالهم، انحراف اذهان سیاستورزان خلق ایران و مشغول کردن اذهان هم آنان و هم مخاطبان آنان به پاسخ دادن به تحریف تاریخیست که کرده اند. درحالی که بحرانهای اقتصادی جامعه ایران طبقه فرودست و محروم، کارگران و مزدبگیران را بیش از پیش آماده قیام و مبارزه ساخته است.
در چنین شرایطی که پس از سه دهه، جنبش کارگری در حال شکلگیری است و تنی چند از کارگران و معلمان با دست شستن از مواهب زندگی، در زندان اقدام به اعتصاب غذا کردند، به نماد مبارزه کارگران کشور تبدیل شده اند، آنها که اقدام به دامن زدن به چنین مباحثی می کنند، جز دورساختن روشنفکران و سیاستمداران طبقه از آن، هدفی ندارند.
نکته ای که درباره تاریخ ضبط و انتشار همین گفتگو در پاسخ شما ذیرکانه بدان اشاره شد، مبین همین نکته است.
همچنین است آن بخش از مقدمه ای که مصداقی تازه کار بر کتابش درباره "به فرش آوردن" نوشته و بسیار بجا به آن اشاره کردید.
۷۴۹۴۱ - تاریخ انتشار : ٣۰ خرداد ۱٣۹۵       

    از : مهدی فریدونکناری

عنوان : وش کار مصداقی نه علمی است و نه با حداقل انصاف میخواند
آقای حمیدیان تشکر از نوشته شما متاسفانه ایرج مصداقی حرف توی دهن مامور ساواک می گذارد و البته برای تسویه حساب با کسانی که خوش ندارد. روش کار مصداقی نه علمی است و نه با حداقل انصاف میخواند.
۷۴۹٣۹ - تاریخ انتشار : ٣۰ خرداد ۱٣۹۵       

    از : البرز

عنوان : اتحادی وسیع بر علیه استبداد و فرهنگ استبدادی
آقای حمیدیان گرامی، ضمن سپاس از نوشته ی منطقی و مدلل شما در پاسخ به مصاحبه ی آقای مصداقی، بایسته دیدم که بنویسم همراهم با شما در این گفتِ صادقانه ی شما؛ «...در نگارش تاریخ و به ویژه تاریخ معاصر، با وجود ده ها و صدها و میلیون ها کنشگر زنده و حاضر، باید نهایت دقت، مسئولیت، امانتداری، انصاف و صداقت به کار برد و نمیشود به دلیل زمینی کردن شخصیت ها و گروه های سیاسی آنان را بر فرش کوبید و مثله کرد...»
باشد با برگشت انصاف و صداقت به صفوفِ مبارزانِ راهِ عدالت اجتماعی در کشور، شاهدِ اتحادی وسیع بر علیه استبداد و فرهنگ استبدادی باشیم
۷۴۹۱۵ - تاریخ انتشار : ۲۹ خرداد ۱٣۹۵       

    از : سهراب مبشری

عنوان : سپاس
با سلام به رفیق نقی حمیدیان. سپاس برای نوشته منصفانه و مسئولانه شما.
۷۴۹۱۰ - تاریخ انتشار : ۲۹ خرداد ۱٣۹۵