از انگشتانم بپرس
خسرو باقرپور
•
بیرون تابستان است
من در خانه مانده ام
و در برف می روم
خون از انگشتانم بر برف می چکد
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۱ تير ۱٣۹۵ -
۲۱ ژوئن ۲۰۱۶
با چشم دل ببین این خونِ گرم را
که اینگونه بی مهار
و هر بار
بی قرار
از انگشتانم بر برف فرو می چکد.
بیرون تابستان است،
من در خانه مانده ام
و در برف می روم.
خون از انگشتانم بر برف می چکد،
پامچال های بنفش بر برف می رویند.
می روم تا دیوارِ رو به رو،
رد گل ها را می گیرم،
باز می گردم،
و گوش می کنم به پچ پچه ی پامچال ها.
اسن. میانه ی خرداد ۱٣۹۵
|