لوبی یسم یا نبرد طبقاتی، محک کدامست؟-فرهاد عاصمی - اخبار روز

نظرات دیگران
  
    از : امیر ایرانی

عنوان : شعار هایی که نتیجه عکس می دهند
ایده های تام گرا با دو موضوع مشکل داشته و دارند: یکی؛پذیرش تکثرگرایی در حوزه اندیشه است و دیگری؛ دمکراسی در حوزه سیاست است. آنان می دانند: با پذیرش این دو، چاره ای نخواهند داشت جزء اینکه: برای بازیابی مجدد خود، باید تعریف یا تعاریفی را برای خود مطرح کنند و با هویتی جدید و یا متعادلتر از هویت قبلیشان، در پی نقش آفرینی جدید در جامعه مورد نظرشان برآیند!. در صورت عدم پذیرش این دو، آنان چاره ای نخواهند داشت جزء اینکه: برای حفاظت از مبانیِ تامگرائی خویششان، در لاک خود فرو روند و به دفاعی عکس العملی بپردازند و چنانچه مبانی مورد علاقه اشان و خوانش های خاص آنان به چالش کشیده شده باشند ویا شوند، آنان چاره ای نمی بینند به مسائلی شعاری بپردازند!. اما گاهاً متوجه نیستند؛ که شعار های مطرح شده ی آنان قبل از اینکه مشروعیتی را برای ایده های تامگرای آنان بیآفریند! تائیدی بر نظر مخالفین شان می شود.
۷۵۱۰٣ - تاریخ انتشار : ۱۱ تير ۱٣۹۵       

    از : فرهاد عاصمی

عنوان : می خواهند سرمایه داری و استثمار انسان از انسان را ابدی سازند!
«تکثرگرایی و دموکراسی» که آقای امیر ایرانی عنوان می کند، نام رمزِ برنامه ی ابدی ساختن سلطه نظام سرمایه داری و ”حق“ استثمار انسان از انسان توسط سرمایه داران، توسط ”سلب مالکیت کنندگان“ است! همان طور که ”حق شب اول“ هم ”حق هم خوابگی با عروس“ برای ”خان“ و ”فئودال“، ”دموکراسی“ نظام فئودالی بود!
دموکراسی، دموکراسی طبقاتی است! در جامعه ای که پشت کارگران از شلاق حاکمان و مالکان خونین می شود، دموکراسی در خدمت منافع ”سلب مالکیت کنندگان از مردم“ است و نه در خدمت حفظ منافع زحمتکشان و مردم محروم!
کارگر مبارزه، رفیق جعفر عظیم زاده، در نامه روشنگرانه ی خود افشا نمود که با تصمیم وزرات خانه های مربوطه ی دولت آقای روحانی، ارجاع برخورد امنیتی به مبارزات صنفی کارگران به بی دادگاه ”انقلاب“ عملی شده است! دولتی که تمام کوششِ آن در خدمت حفظ نظام استثمارگر حاکم کنونی است که مامور پیشین آن محمود احمدی نژاد است!
رنج عظیم زاده ها، «گرمای خاموش وار»ی است که «خورشید می شود» و با برقراری دموکراسی واقعی، یعنی پایان بخشیدن به استثمار انسان از انسان، پاسخ شایسته و تاریخی به ”دموکراسی“ استثمارگران خواهد داد!
۷۵۰٨٣ - تاریخ انتشار : ۱۰ تير ۱٣۹۵       

    از : امیر ایرانی

عنوان : وجود جمع های مخلتف ، تکثرگرایی در حوزه اندیشه، دمکراسی در حوزه سیاست
در نظر قبلی ام تلاشم براین بود که رابطه فرد وجمع را برجسته کنم و بگویم: در یک زیست جمعی حادث شده، چه بخواهیم وچه نخواهیم جمع های مختلفی را خواهیم داشت!. و زیست جمعی به "فردیتها" چنین تحمیل می کند یا می قبولاند که قدرت مانور فردیت تا مرحله ای خاص است و آن فردیت چاره ای نخواهد داشت که بپذیرد؛ بقایش در یک یا چند جمع تشکیل شونده خواهد بود. و تکثرگرایی در حوزه اندیشه و دمکراسی در حوزه سیاست به ما خواهد گفت: که سرشت جمع های مختلف می تواند یکی نباشد. به بیان دیگر: هر جمعی می تواند سرشت خاص خودش را دارا باشد. وبا وجود جمع های مختلف و پذیرش وجود این جمع ها در یک زیست جمعی، ضرورت وجود ساختار مناسب برای بکارگیری تمام جمع ها در یک جامعه دمکراتیک حتمی است. که تجربه بشری الگو مناسب را به نشان داده و خواهد داد. اما قطعاً آن ساختار، ساختاری نیست که یکی از جمع ها، تحت هر عنوانی( طبقه فلان یا بهمان) مشروعیت حاکمیت بر دیگران را برای خود تعریف کند ویا بسازد و بقیه محکوم به پذیرش آن باشند. وآن جمع هم رهبری مانند خمینی یا خامنه ای یا استالین یا........ را نیز برای خود بیآفرینند. ::::::: آقای فرهاد عاصمی در نظرش، بگونه ای، شرایط فعلی حاکم بر کشور را به وجود موضوع تکثرگرایی و دمکراسی ربط داده اند و همچون گذشته با دیدگاهی طبقاتیِ خاص خودش(ظالم ومظلوم درست کردن) خود را در قسمت مدافعان مظلوم قرار داده و دیگری را در گروه طرفداران ظالم قرار داده است. که در رابطه با تکثرگرایی و دمکراسی و شرایط فعلی کشور می توان گفت: واضح است ! وجود ولایت فقیه یعنی؛نهی ونفی تکثرگرایی در حوزه اندیشه و نهی و نفی دمکراسی در حوزه سیاست!. چگونه این سه موضوع ولایت فقیه و دمکراسی و تکثر گرایی با هم می آیند خود پرسش برانگیز است؟! ::: پرداختن به موضوع قانون اساسی و ویرانگرای های هشت ساله ی خاص خامنه ای ؛که منجر به دزدی و غارت عریان ۸۰۰میلیارد دلار توسط تیم مورد علاقه ی خامنه ای که ترکیبی از عقب مانده ای بنام احمدی نژاد و بقیه، وشرایط فعلی که چگونه گروهی که خود را در مقام اپوزیسیون می دانند در زمین خامنه ای برای او بازی می کنند، شاید از حوصله بحث خارج باشد . بماند!.
۷۵۰۶۶ - تاریخ انتشار : ٨ تير ۱٣۹۵       

    از : فرهاد عاصمی

عنوان : «لوبی یسم در ادبیات چپ»
آقای امیر ایرانی، حق با شماست! دفاع از منافع طبقه کارگر را می توان نوعی ”لوبی یسم“ نامید. تفاوت سرشتی این نوع با نوع آن در جامعه سرمایه داری اما چشم گیر بوده و از تفاوتی کیفی برخوردار است. این نوع ”لوبی یسم“ مدافع منافعِ دموکراتیکِ اکثریت قریب به اتفاق مردم میهن ما و منافع ملی آن ها است! این یک ”لوبی یسم“ مردمی و ملی است!
شما «ساختار سیاسی مورد نیاز جامعه» را که مورد نظرتان است، متاسفانه تعریف نمی کنید که «با توجه به مشترکاتی حادث می شود» و یا شده است! به ایران خودمان بنگریم. انقلاب بزرگ بهمن ۵۷ مردم که با شرکت قریب به اتفاق مردم به پیروزی رسید، اکنون با وسیع ترین و عمیق ترین شکاف طبقاتی در طول تاریخ این کشور روبروست. نقدینگی نجومی در اختیار چند خانواده حاکم و عوان و انصارشان است. در برابر، فقر روزافزون زحمتکشان در همه لایه های آن! در چنین شرایطی باید با وجدانی انسانی و مردم و میهن دوستانه به واقعیت «جامعه حادث شده» نگریست، تا دید که دفاع از منافع طبقه کارگر، دفاع از منافع اکثریت مطلق مردم میهن ما از این روست، زیرا سیاست اقتصادی اعمال شده که شکاف طبقاتی پیش گفته را به وجود آورده است، در وحله نخست علیه طبقه کارگر در همه لایه بندی های امروزی آن عمل می کند. لذا امری طبیعی است که این طبقه به منظور دفاع از منافع خود، مخالف ”اقتصاد سیاسی“ دیکته شده توسط سرمایه امپریالیستی و مجریان آن در ایران باشد و پیگیرترین مدافع منافع ملی ایران و مردم آن بدل گردد که نمی خواهند به نومستعمره نظام اقتصادی امپریالیستی تبدیل شوند.
«تکثرگرایی در حوزه اندیشه و دمکراسی در حوزه سیاست» که شما آن را به مثابه ارزشی مطلق طرح می کنید، در عمل در خدمت حفظ و ابدی ساختن بی عدالتی اجتماعی و نابودی دموکراسی و حقوق قانونی اکثریت قریب به اتفاق مردم میهن ماست!
آیا از هوش رفتن کارگر مبارز جعفر عظیم زاده در شستمین روز اعتصاب غذای او در بیمارستان سینا که با اعتراض مردم روبرو شده است و به دنبال حکم جابرانه زندان و شلاقِ بی دادگاه ”انقلاب“ علیه او و دیگر زحمتکشانی که خواستار دریافت دستمزد عقب افتاده خود هستند، اعمال می شود، نشان بی پایه و اساس بودن ادعاهای «تکثرگرایی در حوزه اندیشه و دمکراسی در حوزه سیاست» در جامعه سرمایه داری کنونی ایران نیست؟! آیا نباید این واقعیت تلخ تاریخی را برجسته ساخت و مبارزه برای گذار از دیکتاتوری را ضروری اعلام نمود؟
۷۵۰۶۱ - تاریخ انتشار : ٨ تير ۱٣۹۵       

    از : فرهاد عاصمی

عنوان : «استدلال نقلی»
محسن آقای گرامی، حق باشماست، باید ابتدا نظر طرح شده ی خود را مستدل ساخت و درستی نظر خود را به اثبات رساند، و سپس برای تائید آن، از «استدلال نقلی» بهره گرفت. متاسفانه شما به نقل موردی که گویا نگارنده به شیوه علمی برشمرده شده توسط شما پایبند نبوده است، نپرداخته اید. لطف کرده آن را ذکر کنید، تا تبادل نظر مشخص و سازنده باشد!
دفاع از نظر و موضع زنده یاد احسان طبری و حزب توده ایران، دفاع از مواضع یک جریان سیاسی- طبقاتی در ایران است که نقشی تاریخی به عهده دارد. ممنوع اعلام کردن نقل این مواضع و یا دفاع از آن، مصداق کامل سانسور نظر از کار در می آید. مهم و ضروری آن است که این دفاع، مستدل و دارای پایه و اساسی عینی در واقعیت و اسناد باشد. چانچه شما خطای مشخصی در این زمینه سراغ دارید، خوشحال می شدم آن را بیان کنید.
۷۵۰۶۰ - تاریخ انتشار : ٨ تير ۱٣۹۵       

    از : mohsen اقا

عنوان : استدلال نقلی
دوست بسیار فرهیخته برای مستدل نشان دادن سخنان ارزشمند تان خواهشمند است از زنده یاد طبری و حزب توده نقل قول نفرمائید بقول بزرگان مشک انست که خود ببوید نه انکه عطار بگوید....!بدرود
۷۵۰۵۶ - تاریخ انتشار : ٨ تير ۱٣۹۵       

    از : امیر ایرانی

عنوان : فقط روی طبقه ای بنام کارگر تمرکز کردن وآن را رهایی دهنده همه چیز دانستن،این موضوع می تواند:لوبی یسمی در ادبیات چپ باشد م
در یک زیست جمعی که با توجه به مشترکاتی حادث می شود جامعه در پی این می رود؛که ساختار سیاسی خاصی را برقرار کند. تا فردیت هایی که در جمع های مختلف خود را سازماندهی کرده اند؛ با قدرت مانور خاص خودشان، با توجه به استاندارد هایی که تعریف می شوند؛ شرایط زیست مناسب را برای تمام فردیتهایِ جمع شده در جمع های مختلف، فراهم کنند. بحث برسر چنین ساختار در یک زیست جمعی است! که موضوع و فهم آن می تواند! بسیار ساده باشد!. و مستدل بودنش نیز در خود موضوع نهفته است و نیاز به صغرا کبرا چیدن نیست!. اما اینکه گروهی که با ادبیات مبارزاتی خاص، به مبارزین چپ شناخته شده اند و با توجه به اینکه بخشی بسیاری از آنان به مسئله ساده ی ساختارسیاسی مورد نیاز جامعه پی برده اند! اما مشاهده می شود: آنان! آن مبانی که؛ پذیرش ساختار سیاسیِ مورد نیاز جامعه را تئوریزه می کندرا به دشواری می خواهند بپذیرند و یا اینکه پذیرش آن مبانی برایشان غیر ممکن است!. و گروهی از آنان با ترفندهایی استدلال گونه و با صغرا کبرا چینی های خاص و گاهاً با قُلمبه سُلمبه گویی ها، در پی قانع کردن خود(گول زدن خود) و هم درپی توجیه گری دیگران می روند!. آن پذیرش های مبانی که برای گروهی از چپ خواهان پذیرششان دشوار شده اند چیزی نیستند جزء:تکثرگرائی در حوزه اندیشه و دمکراسی در حوزه سیاست!. :::::: در نوشتار! آقای فرهاد عاصمی، بابی را می گشاید بنام لوبی یسم و با توجه به آوردن مبحث لوبی در حوزه سیاست و اجتماع، ایشان در پی این می رود که بیان کند: که این لوبی یسم که توسط بورژوایزیسم نظام سرمایه داری ،برای پیشبرد اهدافی از اهدافشان مطرح شده و سازماندهی هایی را نیز بوجود می آورند، آنان در پی این هستند که اهداف پلیدانه ای را تعقیب کنند و محقق کنند!. مفید بودن یا نیودن سازماندهی براساس لوبی یسم خود بحث دیگری می طلبد. اما در مورد این آورده ایشان باید گفت: اگرچه ایشان در پی اینست که لوبی یسم را یکی از ترفندهای جامعه سرمایه داری نشان دهد ومصادیقش را می خواهد در جامعه سرمایه داری نشان دهد اما ایشان به این نکته باید توجه داشته باشند:همان طبقه کارگر ی راکه می خواهد بعنوان نوک همه تحولات، نشان دهد، خود مصداقی از لوبی یسم است!. بایدگفت: اینکه جناب عاصمی و امثال ایشان ، دیدگاه دیگرانی که هماهنگ با دیدگاه آنان نیست؛ در راستای "ضد" با اقشاری از جامعه که دچار بی عدالتی شده اند، تبلیغ می کنند، پرسش برانگیز است!؟
۷۵۰۴۶ - تاریخ انتشار : ۷ تير ۱٣۹۵