از : البرز
عنوان : حکایت میلیون بوده یا هزار...
آقای مهرآسا گرامی؛ با توجه به طول نوشته و اسنادِ مندرج در آن میتوانم مطلب شما را یک کار تحقیقی بنامم. اما اشکال کار اینجاست، که شما مطلب خود را بدون بازبینی به دست انتشار می سپاری.
مثلاً شما در خطوط تقریباً آغازین می نویسی؛ «...آقای اکبر گنجی ... جایزه ۷۰۰ میلیون دلاری که ناز شصت گرفت...»
و سپس چندین سطر پائین تر تأکید می کنی؛ «... جناب گنجی پاسدار ... به ثروت افسانه ئی ۷۰۰ هزار دلاری به عنوان جایزه صلح یا چیزی دیگر از این قبیل نیز دست یافت...»
و منِ خواننده ی مطلبت را گیج و ویج و بی آنکه مشخص کنی حکایت میلیون بوده یا هزار رها کرده و می نویسی؛ «...به گمان من یکی از افراد موثر که اصلاحات را به شکست و نابودی کشاند، همین آقای اکبر گنجی بود که در مسابقه دو می خواست از خامنه ای جلو بزند. ولی خامنه ای تمام ارکان قدرت حکومت را در دست داشت...»
و بی آنکه مشخص کنی این "مسابقه ی دو" چگونه، چه زمانی و کجا انجام شده سراغ مطلبی دیگر می روی.
در خاتمه میخواهم بگویم، ورودِ به معقولات!!! ذهنیِ امثالِ سروش و گنجی انتهایی ندارد. و اساساً بحثِ خدا و پیغمبری که ایشان طرح می کنند، تماماً ادعاست.
لذا بحث در حوزه های موردِ نظر ایشان غیر از آنکه تبلیغی برای ایشان باشد، ثمری دیگر در بر ندارد.
بر این اساس گمان می کنم، اگر دنباله ی همان مطلبی را که نوشتی؛ «...«...به گمان من یکی از افراد موثر که اصلاحات را به شکست و نابودی کشاند، همین آقای اکبر گنجی بود...» را می گرفتی، و مدلل می نوشتی چرا چنین گمانی را داری، بهتر میتوانستی جایگاه و مکنوناتِ این طیف از هموطنان را بشناسانی.
۷۵۱۲۶ - تاریخ انتشار : ۱٣ تير ۱٣۹۵
|