آینده تیره خاورمیانه در سال ۲۰۰۷


روزنامه هموطن سلام


• حالا روشن است که عراق در سال پیش رو بی‌ثباتی را به منطقه گسترش خواهد داد. این ماجرا را که به بحران میان اسرائیل و فلسطینیان، مناقشه اتمی ایران و جنگ قدرت در لبنان اضافه کنید جایی برای خوشبینی نخواهد ماند. خاورمیانه این روزها آماده هر اتفاقی است و روزهای بدی را انتظار می‌کشیم ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۷ دی ۱٣٨۵ -  ۲٨ دسامبر ۲۰۰۶


غم‌انگیز است، اما ۱۲ ماه پیش خیلی‌ها فکر می‌کردند سال ۲۰۰۶ سال بهتری برای خاورمیانه خواهد بود. آن روزها شمار زیادی از مقامات فلسطینی از اینکه آریل شارون نخست وزیر اسرائیل یک حزب میانه رو تاسیس کرده خرسند بودند.
شارون علاوه بر این چندین بار به احتمال عقب نشینی از بخش‌هایی از کرانه غربی اشغالی اشاره کرده بود. ۱۲ ماه پیش جورج بوش، رئیس جمهوری آمریکا از دموکراسی در خاورمیانه می‌گفت، اگرچه دیگر توجه زیادی را جلب نمی‌کرد. عراقی‌ها هم پس از یک انتخابات واقعی، دولتی واقعی تشکیل داده بودند.
دولت مورد حمایت آمریکا در لبنان ثبات نسبی را تجربه می‌کرد و در مصر پلیس نمی‌توانست به راحتی سر مخالفان حسنی مبارک را بشکند و آنها را به زندان بیندازد.
البته بدبینانی هم وجود داشتند، اما آنها هم دست کم بر سر احتمال به وقوع پیوستن تغییراتی مثبت بحث می‌کردند.
با این حال در ۱۲ ماه گذشته بحران پشت بحران رخ داد و اینگونه است که ناامیدی به مهمترین احساس مردم خاورمیانه در سال ۲۰۰۶ مبدل شد.

مادر همه بحران‌ها
بگذارید با شاهرگ درگیری‌های خاورمیانه شروع کنیم، در سرزمینی میان دریای مدیترانه و رود اردن.
خطرناک ترین مناقشه منطقه که حل و فصل آن روز به روز دشوارتر می‌شود مساله تشکیل دولت مستقل فلسطینی است. نکته این جاست که در حال حاضر تقریبا تمام رهبران منطقه با تاسیس دو کشور مستقل اسرائیل و فلسطین به عنوان تنها راه حل موافق‌اند. از محمود عباس، رئیس دولت خودگردان و ایهود اولمرت، نخست وزیر اسرائیل گرفته تا رهبران آمریکا، انگلیس، اردن، مصر و عربستان سعودی. حتی خالد مشعل رهبر سیاسی حماس در تبعید هم - با وجود اینکه اعلام کرده اسرائیل را به رسمیت نمی‌شناسد - برای مذاکره بر سر تشکیل دولت فلسطینی در کرانه غربی و غزه و آغاز یک آتش بس ۱۰ ساله با اسرائیل آماده است.
اگر بپذیریم این رهبران وقتی از کشور فلسطین حرف می‌زنند راست می‌گویند باید قبول کنیم دلیل بن بست فعلی این است که آنها درک بسیار متفاوتی از ماجرا دارند.

کدام فلسطین؟
منظور محمود عباس و شمار زیادی از فلسطینیان از کشور فلسطینی تشکیل دولتی کاملا مستقل در محدوده غزه، کرانه غربی و بیت‌المقدس است که اسرائیل در جنگ ۱۹۶۷ آن را اشغال کرد.
وقتی ایهود اولمرت از کشور فلسطینی سخن می‌گوید به شهرک‌های یهودی نشین که اسرائیل بر خلاف حقوق بین‌المللی بعد از ۱۹۶۷ در کرانه غربی و بیت‌المقدس شرقی ساخته است اشاره‌ای نمی‌کند. این یعنی یک فلسطین بسیار کوچکتر.
در ضمن معلوم نیست اسرائیلی‌ها چه نقشی را برای فلسطینی‌ها در بیت‌المقدس در نظر می‌گیرند. آیا کنترل مرزها، فضای هوایی و آبهای ساحلی در اختیار فلسطینیان قرار خواهد گرفت؟
علاوه بر این اسرائیل که توسط قدرت‌های بزرگ جهانی حمایت می‌شود اعلام کرده تا زمانی که حماس رژیم آنها را به رسمیت نشناسد و به توافقنامه‌های پیشین رهبران فلسطینی احترام نگذارد با آنها مذاکره نخواهد کرد.
سال‌هاست که مناقشات فلسطین به مهمترین ماجرای خاورمیانه مبدل شده است، اما نباید فراموش کرد زمان دو طرف برای حل مسالمت‌آمیز آن نامحدود نیست.

کبوتری که نمی‌تواند بپرد
اما درگیری‌های داخلی فلسطینیان در سال ۲۰۰۶ روز به روز شدت بیشتری یافت و جامعه در سالی که گذشت چندپاره‌تر، خشن‌تر و فقیرتر شد. عبدالله شاه اردن چندی پیش هشدار داد در سال ۲۰۰۷ خطر آغاز جنگ داخلی در فلسطین وجود دارد.
جورج بوش هم هنوز به فلسطینی‌ها توصیه می‌کند دموکراسی متعهد باشند، اما آنها در انتخابات ژانویه گذشته به حماس رای دادند و غرب بلافاصله دولت فلسطینی را مورد تحریم قرار داد.
رژیم اسرائیل نیز در سال ۲۰۰۶ همچنان به راه و شهرک‌سازی در دره‌ها و تپه‌های سنگلاخ مناطق اشغالی ادامه داد تا سرزمین یهودیان را وسیع‌تر کند. در سال ۲۰۰۵ و به دستور شارون نزدیک به ۹ هزار نفر از شهرک نشینان یهودی از غزه خارج شده بودند و این مساله خشم یهودیان تندرو را به‌شدت برانگیخته بود.
حالا هم تصورش سخت است که یک رهبر اسرائیلی بخواهد - و قادر باشد - که بیش از ۴۰۰ هزار یهودی شهرک‌نشین را از مناطق اشغالی کوچ دهد تا فلسطینیان را راضی کند.
شماری از یهودیان تندرو معتقدند که عقب‌نشینی از شهرک‌ها سرانجام به نابودی اسرائیل منجر خواهد شد. به اعتقاد تحلیلگران اسرائیل آن شهرک‌ها را ساخت تا خروج از مناطق اشغالی را غیرممکن کند. شهرک‌ها تحت تدابیر شدید امنیتی قرار دارند، مردم فلسطین با وجود آنها مخالفند و اینگونه بال‌های کبوتر صلح چیده می‌شود.

لبنان بر لبه پرتگاه
از روی نقشه منطقه کمی که به سمت شمال برویم به لبنان کاملا بی‌ثبات می‌رسیم. تحلیلگران به این نتیجه رسیده‌اند که جنگ تابستان گذشته با اسرائیل در حکم کاتالیزوری عمل کرد که درگیری‌های داخلی را شدت بخشید.
لبنان یک بار دیگر به خط مقدم یک جنگ قدرت بزرگ در خاورمیانه مبدل شده است. گوشه‌هایی از آینده منطقه را می‌توان در آینده لبنان دید.
حالا پیکار میان دو گروه جریان دارد. آنها که به شرق می‌نگرند و معتقدند که ایران و سوریه متحدان طبیعی کشور به شمار می‌روند و مخالفان آنها که نگاهشان به اروپا و ایالات متحده است.
در روزهای آخر سال ۲۰۰۶ نیروهای مخالف دولت غربگرا با آغاز تظاهراتی بزرگ در قلب بیروت قصد سرنگونی آن را دارند. اعتراضات همچنان صلح آمیز است و درگیری‌های اندکی تاکنون رخ داده است اما هنوز معلوم نیست با آغاز سال ۲۰۰۷ همین روند آرام، ادامه یابد. با این حال خاطره جنگ داخلی وحشتناک دهه‌های گذشته هر دو طرف را به سمت خویشتن داری بیشتر می‌کشاند. حزب‌الله هم که خواستار سرنگونی دولت فواد سینیوره شده خط قرمز خود را جنگ داخلی اعلام کرده است.

تل آویو در هراس
برای سران تل آویو منطقه روز به روز خطرناک‌تر می‌شود.
آنها از جنگ تابستان گذشته با حزب‌الله پیروز بیرون نیامدند و هنوز دلایل این شکست را بررسی می‌کنند. هر کس دیگری را مقصر می‌شمرد و بحث‌ها به شدت ادامه دارد. اعتماد مردم به رهبرانشان در اسرائیل به شدت کاهش یافته است.
اسرائیل هنوز تنها رژیم خاورمیانه است که بمب اتمی در اختیار دارد. اما به نظر می‌رسد دوران سلطه نظامی چهار دهه‌ای تل آویو در منطقه - که به کمک آمریکا ممکن شده بود - به پایان رسیده است.
نیروهای نظامی اسرائیلی هم در لبنان بسیار بد عمل کردند و هم در مناطق اشغالی نتوانستند از عهده فلسطینیان بر آیند. نیروهای دفاعی اسرائیل سال گذشته موفق نشدند راکت پرانی از سمت غزه را متوقف کنند.
آنها از لحاظ روحی هم ویران شده‌اند. ارتش اسرائیل نتوانست جنگ لبنان را به پایان برساند. از طرفی سازمان‌های اطلاعاتی تل‌آویو معتقدند سوریه هم به سرعت خود را تجهیز می‌کند. موشک‌های سوری توانانی ضربه‌زدن به اسرائیل را دارند.
ایران را هم نباید فراموش کرد. با اینکه تهران همیشه اعلام کرده اهداف برنامه اتمی اش صلح‌آمیز است، سران تل آویو همصدا با کاخ سفید ادعا می‌کنند که ایران به دنبال بمب اتمی است. آنها از به خطر افتادن موجودیت رژیم اسرائیل به شدت در هراس به سر می‌برند و شاید به همین خاطر است که احتمال اقدام نظامی علیه برنامه اتمی صلح‌آمیز تهران را رد نمی‌کنند. با این حال شمار زیادی از تحلیلگران غربی معتقدند حمله به ایران بزرگترین اشتباه کاخ سفید خواهد بود. حتی معلوم نیست حمله نظامی می‌تواند تاسیسات اتمی ایران را کاملا نابود کند یا نه.
اما یک چیز مشخص است، آمریکا با حمله به ایران بهای سنگینی را خواهد پرداخت. تهران راه‌های فراوانی را برای ضدحمله پیش روی خود دارد.

عراق: خطرناک و رو به وخامت
اگر بخواهیم اوضاع عراق در سال ۲۰۰۶ را در یک جمله خلاصه کنیم بهتر است ابتدای گزارش گروه مطالعه عراق به رهبری جیمز بیکر و لی همیلتون را یک بار دیگر بخوانیم: وضعیت در عراق خطرناک و رو به وخامت است... گزارش کمیسیون بیکر که بالاخره ماه گذشته منتشر شد هشداری مودبانه نسبت به سیاست‌های خاورمیانه‌ای جورج بوش به شمار می‌آمد و فهرستی طولانی از پیشنهادات را با هدف برون رفت از بحران کنونی در عراق مطرح می‌کرد.
طبق این گزارش عراق به پناهگاه امن تروریست‌هایی تبدیل شده که می‌توانند علیه آمریکا و منافع ایالات متحده و متحدانش در سراسر جهان حمله کنند.
بر اساس گزارش بیکر - همیلتون که از نزدیکان بوش پدر محسوب می‌شوند، اصلاح‌طلبان خاورمیانه دیگر هیچ‌گاه کاملا بر روی حمایت آمریکا در مساله دموکراسی و حقوق بشر حساب نخواهند کرد. یک فرصت تاریخی از دست رفته است. و نتایج این هرج و مرج فرقه‌ای در عراق عواقب خطرناکی برای امنیت آمریکا و منافعش در جهان به همراه خواهد داشت. رای‌دهندگان آمریکایی هم بدون شک با این جملات موافق بودند که باعث شکست جمهوریخواهان در انتخابات میان‌دوره‌ای شدند. همه بوش را مقصر می‌دانند.

...و آینده‌ای تیره و تار
حالا روشن است که عراق در سال پیش رو بی‌ثباتی را به منطقه گسترش خواهد داد.
این ماجرا را که به بحران میان اسرائیل و فلسطینیان، مناقشه اتمی ایران و جنگ قدرت در لبنان اضافه کنید جایی برای خوشبینی نخواهد ماند. خاورمیانه این روزها آماده هر اتفاقی است و روزهای بدی را انتظار می‌کشیم.
آرزو می‌کنیم سال ۲۰۰۷ مانند ۲۰۰۶ نباشد. کار دیگری از دست ما بر نمی‌آید!

منبع: روزنامه هموطن سلام