وقتِ شیر


مجید نفیسی


• او سبز می شود
و با گلویی لبریز از زمزمه ی آب
قد می کِشد
قد می کشد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۲۶ تير ۱٣۹۵ -  ۱۶ ژوئيه ۲۰۱۶


هر بار, وقتِ شیر
آزاد و من
سر می نهیم پیِ هم.

او بره می شود
سر می تکاند
لب, غنچه می کند
دهان می گشاید
و چنگ می زند
به هر چه هست و نیست.
من میش می شوم
و سراپا چشم.

او سبز می شود
و با گلویی لبریز از زمزمه ی آب
قد می کِشد
قد می کشد
قد می کشد.
من پَر می کِشم
و چون دارکوبی
بر گُرده اش می نشینم:
تق تق
تق تق
تق تق.

آروغ که می زند
دوباره کوچک می شود
و من, بزرگ
و بازی از نو
سر می گیرد.

چهارم ژوئیه ۱۹٨٨