چه کسی می گوید مسعود رجوی زنده نیست؟! - تقی روزبه

نظرات دیگران
  
    از : بابک حمیدی حمیدی.

عنوان : به اصغر الهیاری. مَنِ "فهیم" چی و باید ملتف بشوم؟!
نقطه سرخط...
واقعا که حیرت اندر حیرت آمد زین حدیث!
۲۸ تیر ۱۳۹۵ تیتر زدید که شتر در خواب بیند پنبه دانه...و در ادامه ضمن آبکی خواندن متن،این سوال را طرح کردید که چرا با تعصب نوشتی«هر دادگاهی که در حال و آینده برای محاکمه متهمین به خیانت و جنایت و غارت برگزار بکنیم و بکنند،مُرده و زنده مجاهدین خلق ایران؛نهایتأ متهم ردیف آخر هستند»هر دادگاهی در حال و آینده چه صیغه ای ایست و در انتها هم بی هیج ارجاع و اشاره ای به متن کامنت،امر فرمودید که :لطفا دست از لاف زدن بردارید.
۲۹ تیر ۱۳۹۵ شوخی و مزاح شما را نشنیده گرفتم و نپرسیدم که برای ادعای آبکی بودن متن و لاف زدن من دلیل بیاورید و به قدر بضاعت کوشیدم پاسخ این سوال را که «هر دادگاهی در حال و آینده چه صیغه ای ایست» را بدهم.
امروز یعنی ۳۱ تیر ۹۵ تیتر زده اید که باز هم تحریف و در متن دوخطی خود هیچ اشاره ای به چگونگی تحریف اول نکرده اید؛چون قید«بازهم» دلالت بر تکرار تحریف میکند.
دارم فکر میکنم آدم اگه آدم باشه،بخصوص اگه فهیم باشه،که واقعیت و تحریف نمیکنه،مگر اینکه از معنی تحریف بی خبر باشه!؟
نمی دانم شما چه تعریفی از تحریف دارید،ولی تا اونجایی که من اطلاع دارم،تحریف انواع مختلفی دارد که«ظاهری و باطنی»معروفترین آنهاست،تحریف ظاهری یعنی خواننده، واقعیت متن را دستکاری می کند،مثلا عبارتی از یک متن را کم یا زیاد میکند تا به نتیجه دلخواه خود برسد؛در تحریف باطنی،خواننده عمدأ واقعیت متن و پیام اصلی گوینده و نویسنده را فاکتور می گیرد و محتوای متن را مصادره به مطلوب می کند،یعنی متن را آنطور می خواند و تفسیر می کند که می خواهد.درست مثل کاری که شما با متن کامنتهای مَن کرده اید،وگرنه کیست که نداند متهمان خیانت و جنایت و غارت فقط آنها نیستند که من لیست کرده ام،وگرنه اول لیست«متهمان خیانت و جنایت و غارت» من را کامل می کردید،بعد پرسش می کردید که «ملتفت هستید؟»وگرنه فاش و صریح و بی پروا عیان می کردید که من چه واقعیتی را «بازهم تحریف» کرده ام؟
ملتفت هستید چی میگم،اگر ملتفت نشدید؛اعلام کنید تا...
پ.ن.
یادمان نرود که متهم به خیانت و جنایت و غارت،شاید با تحریف؛امام و رهبر خلقهای محروم ایران و جهان بشود‌.
شاید رئیس جمهور و فرمانده کل قوای سه گانه«سپاه و ارتش»بشود.
شاید نخست وزیر و رئیس مجلس و رئیس شورای مصلحت نظام و رئیس گفتگوی تمدنها و رئیس جمهور دولت مهرورزی و رهبر خندق سبز بشود.
شاید وزیر و وکیل و سفیر و کاردار و دادستان و قاضی القضات و علامه حوزه و دانشگاه بشود.
شاید استاد و مهندس و کارشناس و جامعه شناس و تحلیگر مسائل سیاسی و اجتماعی بشود.
شاید ادیب و طبیب و روزنامه نگار و نویسنده و کارگردان نامی و هنرمند برجسته هنرهای تجسمی بشود.
شاید بسیجی و کمیته ای و تواب و شکنجه گر امت و ملت دَربند بشود.
شاید یاغی و اراذل و اوباش و بقال و نقال و کارتن خواب و کاخ نشین و پوشه سوار و غیرو ذالک...بشود،
ولی هیچیک در مقابله با حکم ناگزیر تاریخ تبرئه نمی شوند!
باور ندارید نگاهی کنید به عاقبت اعوان و انصار آن کسی که ۵۷ سال خودش رضا بود و پدرش رضا بود و پسرش رضاااااا و امت و ملتی رضا و نارضااااا.
در آخر ناگفته نماند که مشکل اصلی مجاهدین خلق این است که مثل من و شما درگیر بحث نظری نیستند،آنها سالها پیش از این ترم مبحث نظری را پاس کرده اند و با ندای بلند اعلام کردند که تصمیم گرفته اند مشت را با مشت و گلوله را با گلوله پاسخ دهند و عجبا که تا امروز اینچنین کرده اند و بی شک خواهند کرد.
مجاهدین حرف نمی‌زنند،تصمیم می‌گیرند و عمل می‌کنند.
با سپاس فراوان از شما.
۷۵٣۵۶ - تاریخ انتشار : ۱ مرداد ۱٣۹۵       

    از : اصغر الهیاری

عنوان : باز هم تحریف
آقای بابک حمیدی حمیدی "فهیم"
اگر مردم ایران روزی روزگاری به دادگاهی صلاحیتدار برسند متهمان خیانت و جنایت فقط آنها نیستند که شما لیست کرده اید. ملتفت هستید؟
۷۵٣۴۷ - تاریخ انتشار : ٣۱ تير ۱٣۹۵       

    از : الف رستمی

عنوان : دردناک
مقاله فوق ساختاری قوی و نکات درخور تعمی دارد، ما بدون پاراگراف بی ربط ٱخری می توانددر روزنامه کیهان هم چاپ شود و سخت قابل بهره برداری برای سرکوبگران واقعی مردمان ماست. نباید جای دشمنان مردم را عوض کرد. مقاله رهبر نظام و نقش جنایتکارانه جمهوری اسلامی در وضعیت پیش ٱمده برای مجاهدین را نادیده گرفته است. نباید اجازه داد علیرغم وجود هرگونه انتقاد بجا ، صف بندی دو جبهه واقعی رویارو بین مبارزان و رژیم خدشه دار شود. نوشته چنین گرایشی دارد و این دردناک است.
۷۵٣۴۵ - تاریخ انتشار : ٣۰ تير ۱٣۹۵       

    از : بهروز

عنوان : مجاهدین
نوشته تقی روزبه می خواهد چی مشکلی را حل کند؟ آیا صرفا از روی تفنن و به خاطر مراسم پاریس مجاهدین و پریدن کلمه "مرحوم" از دهان ترکی الفیصل این قدر اهمیت داشته که آقای روزبه ساعاتی از عمرش را به آن اختصاص دهد؟ که مجاهدین را افشا کند؟ و باز هم که چه؟ که اثبات کند مجاهدین به دور رهبر خود هاله مقدسی کشیده اند؟ که رجوی مرده یا زنده است؟ که چه مسئله ای حل شود؟ آقای روزبه آیا بهتر نیست به جای سیاه بر سفید نوشتند به مسائل مهم تری می پرداختند و مجاهدین را در آن کانتکست به نقد و بررسی می نشستند؟ چرا مجاهدین این سیاست را اتخاذ کرده اند که با هر نیروی ضد جمهوری اسلامی ائتلاف کنند؟ اگر این غلط است سیاست و استراتژی که آقای روزبه برای خروج از بن بست فعلی جنبش پیشنهاد می کنند چیست؟
ثانیا به کار بردن الفاظی مانند "عوض کردن ارباب" در حالی که کل اپوزیسیون ایران - این را به احتیاط می گویم - برای یک دوره از حمایت لجستیکی صدام حسین برخوردار بودند را می توان نقد سیاسی نامید؟ مجاهدین جمهوری اسلامی را رژیم فاشیستی ارزیابی می کنند و اتحاد با نیروهای امپریالیستی را برای سرنگونی فاشیسم مباح میدانند چنان که در جنگ دوم و مبارزه ضدفاشیسم شاهدش بودیم. اگر تحلیل شما چیزی دیگری است و برای این مبارزه فضای دیگری می شناسید مستدل معرفی کنید و با پیکار عملی راه دیگری به جز آن چه مجاهدین اختیار کرده اند نشان دهید. مبارزه طبقاتی در ایران پیچیدگی های خاص خود را دارد و نشناختن این خودویژگی ها چپ را به حاشیه رانده و نهایت کار خود را در ارائه تحلیل هایی نظیر نوشته روزبه میداند.
۷۵٣۴۴ - تاریخ انتشار : ٣۰ تير ۱٣۹۵       

    از : امیر ایرانی

عنوان : دادگاه- محکوم شدگان- عظمای بی عظمت- دلواپسان جدید
قبل از اینکه، با توجه به حوادث رخ داده در دوره ی حاکمیت جمهوری اسلامی در داخل و عملکرد مجاهدین خلق در خارج ایران، به این نتیجه برسیم؛ آیا می توان رابطه بین بازیگری بعضی از درون نظامیان حاکمیت فعلی و بازیگری های مجاهدین خلق دید!؟ نکاتی که یکی از نظر دهندگان بنام آقای بابک حمیدی حمیدی در نظرش ارائه داده، نیاز به پرداختن می شوند که نمی توان در این مورد نکاتی را نگفت: ایشان در مورد دادگاه و محاکمه کردن نکاتی را متذکر می شود . که پرداختن به این موضوع بحث دیگری می طلبد. اما اینکه ایشان در مقامی قرار می گیرد که همه را مستحق "محکوم" شدن می داند آنهم با این نگرش که ابراز داشته: « چرا که بی شک احتمال دارد آنها در یک دادگاه ذیصلاح "محکوم" شوند و مردم از آنها به عنوان "خائنین ملی" یاد کنند»!. این آورده ایشان و این ادعای ایشان این پرسش را می آفریند که جایگاه واقعی خود ایشان که (بابک حمیدی حمیدی باشد) کجا می تواند باشد؟ این اعتماد بنفس ایشان در مورد پاک بودن خودش می تواند ناشی از چه باشد؟ باید گفت: پدرجان؛ همینطور اله بختکی و یا ...... ::::: در ادامه باید گفت: این آقای ما که( مقام عظمای بی عظمت باشد) دم مرگی چه کارهایی که نمی کند! هی دلواپس درست می کند آنهم دلواپس از نوع جدیدش! که این دلواپسان جدید باید همه را محکوم کنند. تا او( یعنی آقایمان عظمای بی عظمت) بتواند یک عقب مانده ای مانند احمدی نژاد رنگی را از زیر بته در آورد تا بتواند سازماندهی های چپاول گرایانه اش را پی بگیرد و...... که باید گفت: نه عظمای بی عظمت! تکرار کمیک که تراژدی شد؛ کمیکتر می شود که فاجعه آفرینی وحشتناکی را بدنبال دارد! که البته شاید شما مأموریتی دارید!؟پس نمی توان کاریت کرد و به راست آوردت، اگر زورمان برود باید داردکانت را جمع کنیم یا همچون گذشته با ساز وکارهای خود آن کارت کنیم و..... :::::: جناب بابک حمیدی حمیدی در راستای اقدامات دلواپسانه نوع جدید می آورد:« فالوده با کسانی می خورند که در داخل" دست دزد قطع می کنند"(«عجب!!!») و چشم بر اختلاس های رفیق دوست و خاوری و "دستمزدهای نجومی"(«عجب!!!!!!») می بندند» که در مورد اخیر باید گفت: ای عظمای بی عظمت! این دستمزدهای نجومی که خود سازش را زدی و آنرا هم محدود به قسمتی خاص خواهی کرد و درصورت ادامه، خواهی گفت؛ کشش ندهید ،با این کارت؛ مدیریت غارتگری و ایران بر باد دهت را نمی توانی به فراموشی بسپاری و یا کمرنگ کنی! این ساز؛ رقصنده اش خودت و دلواپسانت چه از نوع قدیمش و چه از نوع جدیدش خواهند بود بس! :::::: آقای بابک حمیدی در پایان می گوید:« والسلام به آنان که شایسته سلامند» که باید گفت: پدرجان؛ بپا .....
۷۵٣٣۷ - تاریخ انتشار : ٣۰ تير ۱٣۹۵       

    از : بهروز

عنوان : مجاهدین
وقتی به مجاهدین نگاه می کنم می بینم که با ساختار ضددمکراتیک کیش شخصیت پروپاگاندای سطحی پرووکاسیون وووو هزار مشکل دارم..

اما

اما به نظرم من کسی می تواند اینطور بی محابا به مجاهدین حمله کند که خود استراتژی معینی برای مبارزه داشته باشد و اندکی عزم و رزمندگی در مبارزه با جمهوری اسلامی نشان دهد.
۷۵٣٣۵ - تاریخ انتشار : ٣۰ تير ۱٣۹۵       

    از : رفیقی دیگر

عنوان : نظر رفیق سائل را چند بار بخوانید
درود بر ایشانو فقط حیف که بی پرده تر سخن نگفته که جوانترها هم بهره ببرند. با همه این حرف ها از صمیم قلب درود بر ایشان باد!
۷۵٣٣۰ - تاریخ انتشار : ۲۹ تير ۱٣۹۵       

    از : بابک حمیدی حمیدی

عنوان : به آقای اصغر الهیاری.
مُردَم اَندر حَسرتِ فَهم دُرست.
پرسش کرده اید که«هر دادگاهی در حال و آینده چه صیغه ای ایست»منظورم هر دادگاهیست که خواهان حق و اجرای عدالت باشد،خواه اسلامی و لائیک و سکولار باشد یا دادگاهی تحت نظارت نهادهای حقوق بشری نظیر دادگاه نورنبرگ.دادگاهی که واقعا متعقد به علم حقوق و پای بند به اصول قضائی باشد و مطابق ضوابط،با اتکاء به دلایل و استناد به شواهد و مدارک معتبر؛به پرونده همه کسانی که متهم به خیانت و جنایت و غارت هستند،رسیدگی کند و حکم محکومین حاضر را اجرایی و غایبین فراری را تحت تعقیب و پیگرد قانونی قرار بدهد.
پس با توجه به آنچه روایت شد، ناگفته پیداست که نه من و نه هیچ کس دیگر نمی تواند و حق هم ندارد که پیشاپیش نوع اتهام و نحوه ی رسیدگی به پرونده متهمین در دادگاه را تعیین نماید و با یک سوءنگری جانبدارانه حکم به محکومیت یا تبرئه فرقه های پراکنده ای بدهد که به شناسنامه ایرانی و به زبان مسلمان و به ناز چپ و به اطوار ملی و به قلم توده ای و اصلاح طلب و اصولگرا و پایداری و تدبیر و امید و لائیک و سکولارند،چرا که بی شک احتمال دارد آنها در یک دادگاه ذیصلاح "محکوم " شوند و مردم از آنها به عنوان "خائنین ملی" یاد کنند.
پ.ن.
یادمان نرود که مجاهدین خلق ایران از تیرماه سال ۱۳۶۰ از ایران خارج شده اند و آنچه در این سالها حادث شده "قتلهای برونمرزی دوران سازندگی،پروژه قتلهای زنجیره ای دوران اصلاحات،تجاوز سرپایی و اعمال شیشه پپسی کهریزک دولت مهرورزی و رکورد شکنی اعدامهای دولت تدبیر و امید"تمامأنتیجه حاکمیت سران چپ اسلامی و ‌بدوی های به خدعه مدنی شده و آرزومندان سبزپوش بازگشت به دوران طلایی بوده است و ربطی به همراهی صدام حسین و حمایت ترکی فصیل و شخصیتهای و نمایندگان دولتهای غربی از مجاهدین خلق ایران نداشته و ندارد و نخواهد داشت و آنهایی که در خارج از کشور شاه دزد را رها کرده اند و یقه آفتابه دزد را گرفته اند،فالوده با کسانی می خورند که در داخل دست دزد قطع می کنند و چشم بر اختلاس های رفیق دوست و خاوری و دستمزدهای نجومی می بندند.
والسلام به آنان که شایسته سلامند.
۷۵٣۲۷ - تاریخ انتشار : ۲۹ تير ۱٣۹۵       

    از : سارا د. کرمانشاهی

عنوان : مجا هدین خلق یک تفکراست
این حرف اقای منتطری در مورد قتل عام سال ۱۳۶۷ یه خمینی بود. با اعدام زنده یاد محمد حنیف هم این جریان ار بین نرفت. این مقا ومت دهها سال است دربرابر ارتجاع اسلامی شجا عانه ایستاده است.بد لبل این پایداری دشمنی ها فرا وان است مثل دکتر مصدق.اگر مسعود رجوی ما نند سایر مبارزان اینتر نتی بود کسی کاری به او نداشت.
۷۵٣۲۵ - تاریخ انتشار : ۲۹ تير ۱٣۹۵       

    از : امیر ایرانی

عنوان : محوریت ایران؛ برای ساختن منطقه ای دمکراتیک- احیای امپراطوری ایران با دیدگاهی کودکانه
آیا سازمانی بنام مجاهدین خلق در پی تثبیت ساختارسیاسی مانند جمهوری اسلامی در این منطقه و این سرزمین است یا در پی براندازی آن؟! ::::: اگر به گذشته برگردیم آنهم به دوران جنگ اول و دوم جهانی و جنگ سرد، این را می تواند دید ؛ اگرچه ایران کشوری ضعیف شده بود اما ساختار وجودیش، دارای پتانسیل محوریت برنامه های منطقه بوده که در ادامه حیات خودش آن پتانسیل را برملا می کند. که قدرتهای جهانی این مسئله را خوب درک کرده بودندو درک می کنند. در دوران برآمدن زنده یاد دکتر مصدق با محوریت ملی گرایی ایرانی، این سرزمین شانس محوریت را یافت بود که آن محوریت هم مروج آزادی و هم دمکراسی می گردید متاسفانه این شانس از ایرانیان؛ برای برطرف کردن مسائل استبدادی خود و حتی دیگران ، گرفته شد. که قطعاً در صورت تحقق آن خواسته ها در آن دوران؛ منطقه در شرایط فعلی در گیر این مسائل خانمان برانداز نمی شد بلکه رقابت شان بر سر این می بود که سطح زیست جمعی کشور ها را به استاندارد های مطلوب برسانند. نشد!؟ بگذریم. اما در ادامه کار محمدرضا شاه با خصلت استبدادی که در او در حال تقویت شدن بود بسمت اجرای محوریت ایران براساس یک حکومتگری دمکراتیک کشور را به پیش نبرد بلکه بایک رویا پردازی کودکانه در پی احیای امپراطوری ایران ، آنهم بر مبنای بازی شاه و شیخ به پیش برد که این تصور کودکانه او منجر به تقویت مذهبی شد که تا حدودی در این سرزمین ریشه داشته، که نتیجه کار را هم دیده ایم! که پرداختن به آن بحث جدایی می طلبد. بعد از کنار رفتن شاهیت و برآمدن حکومت جدید، در این حکومت همان دو نگرش یعنی؛ محوریت ایران برای ساختن منطقه ای دمکراتیک ودیگری احیای امپراطوری ایران، چون از قبل ریشه دوانده بودند بطریقی بازیگری های خود را بنمایش گذاشتند گروهی از بازیگران نظام در پی الگو سازی نظامی اسلامی رفتند که در مورد این گروه می توان گفت: چون مبنای کار را بر مذهب گذاشته اند اینان نمی توانند به آزادی ودمکراسی به آن معنی عرفیش معتقد باشند اما اینان می توانند زمینه سازان اولیه برای برقراری آزادی و دمکراسی شوند که بازی آنان تحت نام اصلاح طلب حکومتی نمایان می شوند که گاهاً با توجه به شرایط جامعه نیاز به حمایت هم دارند، گروهی دیگر در پی احیای امپراطوری ایران در منطقه هستند اما برمبنای مذهبی بنام شیعه که در بخشی کثیری از مردم ریشه دوانده است. که باید گفت: باتوجه به شرایط جدید جهانی این رویا پردازی های امپراطوری شدن می تواند یک نگرش کودکانه است و حتی می تواند ویرانگری را برای جامعه ی ایرانی بیآفریند. اما با توجه به توازن قوای که در جامعه و ساختاری که خود حکومت ناخواسته برای خودش ایجاد کرده است(قانون اساسی و انتخابات) هرازچندگاهی مهاری به نگرش کودکانه ی امپراطوری شدن زده می شود و آرامشی برقرار می گردد که پرداختن به دو نگرش بحث طولانی می طلبد. بماند.( البته در نظام بازیگران وجود دارند که اعمال آنان مشکوک به متلاشی کردن این سرزمین هستند که پرداختن به این موضوع بحثی دیگری خواهد بود) با توجه به وجوددو نگرش بالا در حکومت فعلی و ساختار فکری و تشکیلاتی مجاهدین خلق که یک همانندی در آنان می توان دید؛ آیا مجاهدین خواهان براندازی این ساختار حکومتی هستند؟ اگر نیستند در زمین کدامیک از آن دو گروه بازی می کنند؟! ادامه در نظری دیگر
۷۵٣۲۲ - تاریخ انتشار : ۲۹ تير ۱٣۹۵       

    از : شهر یار ک

عنوان : مسعود رجوی و کمپ لیبر تی
ساز مان مجاهدین در شرایط سختی بسر می برد. رهبر اصلی ان مسعود رجوی نمی توان مثل رفقا براحتی در ارو پا زند گی نماید. ایرانیان ساکن کمپ لیبر تی در خطر مو شک باران هستند و ارو پا حاضر نیست پنا هند گی انها را قبول نماید. انها حاضر به تسلیم شدن نیستند و مجبورند این محاصره را بشکنند و نیاز به کمک دارند و ان به ساد گی میسر نیست. در زمان جنگ جهانی دوم هم شوروی و امر یکا و انگلیس متحد شدند تا بر نازی ها پیر وَز شو ند. مبا رزان کرد هم در منطقه علیه داعش با غرب و امر یکا همکاری می کنند و سلاح در یافت می نمایند. شرایط کردها و مجا هدین خلق ایران را باید بدرستی درک کرد و تحلیل های کلیشه ای و در جای گر م و أمن مفید نخو اهد بود. أفراد در اسارت أید ئو لو ژیک قادر به درک صحیح مسائل پیچیده سیاسی نیستند.
۷۵٣۲۱ - تاریخ انتشار : ۲۹ تير ۱٣۹۵       

    از : بهروز

عنوان : مجاهدین
مجاهدین حتی با ایدئولژی و منش سکتاریستیشان هنوز موجودیت دارند و باید در قبال اونها موضع معین داشت. صرف نقدهایی شبیه آقای روزبه دردی را دوا نمی کند. آقای روزبه باید این را جواب دهد که در مرحله حاضر جنبش انقلابی ایران مجاهدین در کجا قرار می گیرند و چرا. همکاری با صدام حسین و سایر جریانات ارتجاعی نیز از پتانسیل مجاهدین نمی کاهد. منطقه خاورمیانه منطقه ای خودویژه است، و وقتی جریانات فوق ارتجاعی و فاشیستی نظیر داعش پا میگیرند چرا مجاهدین نه؟ پتانسیل مجاهدین در "مرگ ناهراسی" این جریان نهفته است، و این نقطه قوت جریانات اسلام سیاسی در خاورمیانه است. این رزمندگی و میلیتانسی در فرم و تاکتیک های مبارزاتی را چپ مدتهاست که از دست داده بنا به دلایلی که خارج از حوصله بحث است.
مجاهدین جمهوری اسلامی را "فاشیسم مذهبی" نامگزاری کرده اند و در راه انداختن آن حاضر به همکاری با شیطان نیز هستند. و باز هم این استراتژی، غلط یا درست، استراتژی معینی است، چیزی که چپ فاقد آن است.
۷۵٣۱۶ - تاریخ انتشار : ۲٨ تير ۱٣۹۵       

    از : م ریا حی

عنوان : ساز مان مجا هدین خلق ایران و شورای ملی مقا ومت ایران
اقای مسعود رجوی از فرانسه اخراج شد و مجبور شد به عراق برود. او مخفی است چون کشوری حاضر نیست او را قبول کند و رابطه اش را با جمهوری اسلامی خراب نمابد و مبلیارد ها دلار ضرر نماید. اگر ما نند اقای او جلان عمل می کردند مسلما الان در اوین بود. شورای ملی مقاومت ایران و نیروی اصلی ان مجاهد ین مهمترین نیروی اپو زیسیون حکومت اسلا می هستند هر چند که مورد علاقه عده ای نبا شند یا اشکا لاتی داشته باشند. اگر دیگران توان ساز ما ندهی و اعتبار اجتماعی داشتند در این ۳۸ سال باید انرا در عمل نشان می دادند و مجاهدین خلق به حاشیه رانده می شد. مشکل را باید در انسا نهای دید که خوب خرف می زنند و می نو یسند ولی قدرت و تو ان سازما ندهی و حذب نیرو ندارند و از همکاری و ا تحاد بیزارند. با تمامی انتقادات لازم است از یک نیروی متشکل علیه فاشیسم دینی حمایت نمود. مقالات و نظرات همه بدلیل نقش و اهمیت این سازمان مقاوم و منسجم در صخنه ایران و منطفه است.
۷۵٣۱۴ - تاریخ انتشار : ۲٨ تير ۱٣۹۵       

    از : رفیق سائل

عنوان : اگه منطقی به قضیه نگاه کنیم
دوستان و رفقایی که سابقه کار با تشکیلات این زن و شوهر شریف رو دارند کم و بیش میدونن که پخش خبر دروغین دستگیری و بیماری صعب و مرگ و ... واسه جوسازی و محبوبیت تراشی زورکی و تحریک احساسات بروبچه ها و امضا و دستخط گرفتنهای آنچنانی و داوطلب بازی و ... سابقه ای طولانی داره.

اگه منطقی به قضیه نگاه کنیم: واسه کشته شدن باید در اون امکان قرار گرفت، بروبچه هایی که در اوور بودن خوب میدونن چند مدتی قبل از شروع جنگ عراق یه عده رو از اوور بیرون کردن تا اومدن مریمک به فرانسه،به بیرون درز نکنه. گروهی که مریمک بسیار کم ارزشتر (بنا به اعتراف خودش؛ فاصله کهکشانی، ...) رو پیش از جنگ میفرسته به مکان امن فرانسه، شوهر حتماً خیلی با ارزشتر رو خیلی زودتر حتماً میفرسته به مکانی خیلی امنتر!

تجربه تاریخی به من یاد داده که این تشکیلات همیشه واسه سرپوش گذاشتن بر کارهای غلطش یه فیلی هوا می کنه و در طی مدتی که سر همه به اون فیل گرم شده، آن کار دیگر می کند! نمونه اعتراض حاج سیدجوادی؛ نامه دزدی و عموجان فرومایه! اعتراض بنی صدر در رفتن به عراق؛ کیش شخصیت و رئیس جموری فرانسه شدن و پینگ پنگ بازی کردن و استعفا رو تبدیل به اخراج بنی صدر کردن! جریان پرویز یعقوبی و جمع آوری کتب و نشریات و ...، تبلیغ تلفنی جهانیِ گرفتن سفارت انگیس و فرانسه؛ یکی از زمینه های دستگیری مریمک در فرانسه شد تا هیشکی جرات نکنه بپرسه مریمک که همین دو هفته پیش براساس گفته مرضیه در اشرف بوده کی فرار کرد به فرانسه؟! خبر زخمی شدن رهبرخاص الخاص توسط ژنرال آمریکایی و قدیس سازیهای پشت سرش! دومادی سوم؛ که سرپوش حذف هرگونه اثری از دمکراسی در تشکیلات/انقلاب ایدئولوژیک و تبدیل اون به فرقه ای مثل اسماعیلیه که عاقبت کار شده بود وسیله اجرایی خلفای عباسی مثلاً امپریالیزم اون دوره!! واسه همینه که در عصر حاضر هم این دارودسته اتحاد با شیطان (عربستان، صهیونیزم، امپریالیزم، ...) رو مجاز میدونند و تبلیغ می کنند!


با توجه به سوابق بالا و سخنرانی هایی که پیشتر به صدای خودش پخش شده به نظر من احتمال درست بودن خبر مرگ کمه. چون در غیر اینصورت مثل موارد دیگه، این دارودسته به شکل قطره چکونی و لایه لایه و درانزوای کامل لایه ها از هم یواش یواش به افرادی معدود این خبر رو میداد تا بتونه عکس العملهای احتمالیش رو کنترل کنه. صرفنظر از این احتمال اگه گذشته چراغ راه آینده ست، می شه علت عامدانه پخش این خبر توسط تشکیلات(اگرچه همیشه اشتباه ممکنه، اما به نظر من عامدانه توسط تشکیلات؛ چون کسانی که تجربه اینکار رو دارن میدونن سخنرانها و نویسنده های این میتینگها پیشاپیش همه حرفهایی رو که باید بزنند از میزبان می پرسند و در اکثر موارد متن رو واسه ویراستاری و ... قبل از انتشار عمومی به میزبان میدن و ...)، رو بطور خلاصه در دو گروه جمعبندی کرد؛
در عرصه عمومی: کم و بیش میدونیم که واسه این تشکیلات بدنامی به از بی نامیه! خب حالا دو سه روزی اینها روی آنتن همه هستند و خودشون هم تا میتونن تنور رو گرم می کنن و .... واسه چنین فرقه ای این یعنی تبلیغات مجانی! و بعداً هم خبر روزنامه ها و ... رو واسه جلب حمایت و ... خیلی کارای دیگه بکار میبرند.

در عرصه تشکیلاتی: همه بروبچه ها رو از همین دیروز حتماً کشیدن زیر سین-جیم و بسته به شرایط افراد مختلف؛ صفر-صفر کردن و کی شأن برادر رو درک کرد و توی سر زدن وامضا گرفتن؟! و همزمان بروبچه ها رو بدهکار کردن و داوطلب انتحاری جستن و ....

این فرقه متاسفانه راه بازگشتی از قهقرای خودرفته نداره و حیف از اون همه جان شیفته ای که هیزم تنور قهقرای این زن و شوهر باشرف شد و هنوز و هر روز داره میشه!

مخلص همه جانهای شیفته آزادی و برابری،
بر و بچه های اسیر لیبرتی و هزار اشرف یادتون نره!

رفیق سائل.
۷۵٣۱۰ - تاریخ انتشار : ۲٨ تير ۱٣۹۵       

    از : اصغر الهیاری

عنوان : شتر در خواب بیند پنبه دانه ...
بابک حمیدی حمیدی محترم
اگر واقعا به علوم حقوق و قضائی پای بند هستی و امیدواری روزی در ایران محاکمات عادلانه و دادگستری مستقل وجود داشته باشد. پس چرا اینقدر آبکی و با تعصب نوشتی :
"یادمان نرود هر دادگاهی که در حال و آینده برای محاکمه متهمین به خیانت و جنایت و غارت برگزار بکنیم و بکنند،مُرده و زنده مجاهدین خلق ایران؛نهایتأ متهم ردیف آخر هستند."
ـ هر دادگاهی در حال و آینده چه صیغه ای ایست. ممکن است دقیق بفرمائید منظورتان "دادگاه انقلاب اسلامی " ست یا "دادگاهی" دیگر است ؟
ـ در ضمن در دادگاههای صالحه و عادلانه و مستقل به اتهام یا اتهامات هر فرد [جداگانه ] و مطابق ضوابط ، دلایل ، شواهد و مدارک معتبر رسیدگی می شود نه فّله ای ..
بهمین دلیل فقط فرد یا افرادی از مجاهدین بنا بر تشخیص دادگاه صالحه تحت پیگرد و رسیدگی قرار خواهند گرفت. احکام از پیش معلوم نیست.
شما و هیچ کس دیگر از هم اکنون نمی تواند و حق هم ندارد . نوع اتهام و نحوه ی رسیدگی دادگاه را تعیین کند و با خوش خیالی "مجاهدین حلق ایران " را متهم ردیف آخر معرفی کنید. شاید اصلا "تبرئه " شوند و به عنوان "قهرمانان" از آنها تجلیل کنند.
لطفا دست از لاف زدن بردارید.
۷۵٣۰٣ - تاریخ انتشار : ۲٨ تير ۱٣۹۵       

    از : کیا

عنوان : پرداخت به مجاهدین دل‌ و جرات می‌طلبد!
۱.مرگ یا زنده بودن رجوی د ر موجودیت مجاهدین تاثیری ندارد.

۲.سیاست مریم در مقابل مسعود زمین تا آسمان متفاوت است و شاید پشت پرده بودن مسعود اراده سازمان باشد.

۳.مجاهدین در این شرایط "دیکتاتوری محض و جنگ در منطقه" با تمام اشتباهات گذشته و نقاط ضعف کنونی "انحصار طلبی و مذهبی‌ بودن ... " شانس رشد دارند "درست مثل زمان شاه که خمینی را مردم حمایت کردند"

۴.نقطه قوت مجاهدینن "افشاگری ،ارتباط در سطح منطقه و جهان و سازمان دهی‌" را نباید دست کم گرفت.

۵.تا زمانی که دمکراتها ،سوسیالیستها و مبارزان ملی‌ و مدنی در اتحاد شک کنند و بی‌ برنامه فقط قر بزنند ،نباید انتظار داشته باشند که مردم امکان مجاهدین را به فراموشی بسپارند.
۷۵٣۰۲ - تاریخ انتشار : ۲٨ تير ۱٣۹۵       

    از : آرمان

عنوان : تاریخ سازمان مجاهدین خلق
شاید سیامک ماسالی خبر ندارد که آقای تقی روزبه خود از اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران بود که بعد از تغیر ایدولوژی سازمان مارکسیست شد و بعد از انقلاب ۵۷ سازمان کارگران انقلابی ایران را تشگیل دادند. سازمان مجاهدین خلق بعد از اینکه اکثر اعضا آن مارکسیست شدند توسط مسعود رجوی مواضع دست راستی و فوق العاده ارتجاعی اتخاذ کرد. ابتدا از خود شخص جنایتکار خمینی نیز حمایت کردند و وقتی او از آنها حمایت نکرد آنها از بنی صدر حمایت کردند و مسعود رجوی حتی با دختر بنی صدر ( لیبرالی که از خودش خیلی راضی تشریف دارند و معروف به اندیشه قرن بود) ازدواج کرد و بعدتر وقتی به نتیجه مطلوب اپورتونیستی خود نرسید طلاق گرفتند. اکنون هم که از دست جانیان رژیم جانیان ولایت فقیه با دست راستی ترین جانیان امپریالیست دوستی می کنند. سازمان مجاهدین خلق بعید است دست از مواضع ارتجاعی بردارد و وضعیت اسف انگیز دارد.
۷۵٣۰۰ - تاریخ انتشار : ۲٨ تير ۱٣۹۵       

    از : م. محمدی

عنوان : سازمان مجاهدین خلق ایران- با تشکر از ماسالی
آخرین نشست مجاهدین و خبر درگذشت مسعود رجوی با انبوه نظرات منفی از جانب حکومت و اپوزسیون روبرو گشته است .اظهار نظر حکومت قابل درک است با سازمانی منسجم و مصمم روبرو است که بازی سیاسی را یاد گرفته است .حکومتی که صد بار گفته سازمان از هم پاشیده و نیست نابود شد .گروهکی (لقبی که جمهوری اسلامی به آنان اطلاق می کنه ) که هر بار با به میدان آمدنش آب در لانه مورچه گان نظام می اندازد .اما اپوزسیون چرا ؟ نگرانی اپوزسیون پراکنده از برای چیست؟ نابودی این سازمان کمکی به شما میکنه؟ رفقا هرگز به این نکته فکر کردید چطور در این زمانه که همه باهم با همه تلاش و کوشش ۱۰۰ تا ۲۰۰ نفر جمع میکنید ,ولی این سازمان (فرقه به گفته شما )در برهوت سیاسی هزاران نفر جمع کرده , فاکتور بسیار مهم پول هست ولی چرا سلطنت هم پول دارد ولی هرگز نتواست این همه جمع کنه .سازمانی که هم حکومت و هم اپوزسیون بر علیه اش است .رفقا این این نیرو با یا بدونه مسعود رجوی یک واقعیت است ,این سازمان بدونه رجوی هم انکار ناپذیر است
۷۵۲۹۶ - تاریخ انتشار : ۲۷ تير ۱٣۹۵       

    از : بابک حمیدی حمیدی

عنوان : صلاح کار خویش خسروان دانند.
بنا به مجموعه ای از دلایل منطقی و مجموعه بزرگتری از دلایل بدیهی روده درازی نمیکنم چون بیهوده ترین کار ممکن اینکه بخواهی واسه سیمان سفت شده کف خیابون توضیح بدی:«که نه بابا مسئله اینطور که میگی نیست و مشکل از آبشخور ذهن و زوایه دید خطی و منافع جناحی و حب و بغض شخصی توست»چرا که سیمان سفت شده از قبل تصمیم خودش و گرفته که در مورد دلواپسان درون و دلسوزان برون و لابیستهای توبره ارتجاع و آخور سرسبز مستقر در ینگهء دنیا چطوری فکر کنه و از چه منظری به مسائل پیرامونش واکنش نشان بده که اگر عالم و آب ببره،اون و خواب ببره؛بنابراین باید از چکش زدن و گرد و خاک بپا کردن بیخودی و ضایعه نمودن خودی و غیرخودی و نخودی بپرهیزیم و سیمان سفت شده کف خیابون و عینه آدم زمین خورده با دردش رها کنیم و برویم انرژی محدود و گرانقیمت وجودمان را صرف تشکیل فرقه و تاسیس بنگاه تجاری کنیم و با یافتن شرکای ایرانی و عربی و انگلیسی و امریکایی و اروپایی،بکوشیم«ضمن تامین مخارج گزاف آب و برق و تلفن و تیپ و دکور و ویترین و مطبخ و بسترمان»،خود را از قید وابستگی به فرقه گندم نمایان کاه فروش چپ اسلامی و ملی و مذهبی و ملیون و جبهه ملی و چپ اکثریت و چپ اقلیت و چپ توده ای و حکمتی و غیرو ذالک...برهانیم و رویای استقلال و آزادی خویش را واقعی کنیم.
پ.ن.
یادمان نرود هر دادگاهی که در حال و آینده برای محاکمه متهمین به خیانت و جنایت و غارت برگزار بکنیم و بکنند،مُرده و زنده مجاهدین خلق ایران؛نهایتأ متهم ردیف آخر هستند.
۷۵۲۹۴ - تاریخ انتشار : ۲۷ تير ۱٣۹۵       

    از : ایرج اعظمی

عنوان : مسعود رجوی آنگاه مُرد که با دشمنان مردم و صدام همکاری کرد
آقای روزبه موضع شما مبنی بر واپسگرا و فرقه ای بودن سازمان مجاهدین مریم کاملا به جا و برخاسته از خصلت تشکیلات مزبور می باشد. آنجا که خوش نوشته و قشنگ توصیف کرده ای " رازآمیز کردن مرگ و زندگی رهبر هم چون بخشی از مناسک انتقال قدرت! هنر آفریدن کپی برابر اصل!"
اما می نویسم این سازمان بدون پشتوانه اجتماعی علیرغم هارت و پورت های دائمی در سرسپردگی اش به دشمنان مردم ایران در منطقه ید طُولائی دارد و از هیچاقدامی فروگذار نکرده و نمی کند. عملکرد سازمان در دوران رهبری مریم با مسعود و بی مسعود، نشان از آن دارد که استفاده ابزاری از سازمان توسط دولت های غربی و حال عربی در راستای تحت فشار قرار دادن رژیم جمهوری اسلامی است تا دامچاله ای جلوی پای جمهوری اسلامی بگشایند، دامگه ای که هدف آن سوق دادن جمهوری اسلامی به اتخاذ سیاست رادیکالیستی بوده تا بنابه محاسبات شان هواداران داخل و خارج کشور سازمان مورد تعرض قرار گیرند. بنا به محاسبات سازمان مجاهدین خلق مریم اگر جمهوری اسلامی در دام بیفتد و دست به حرکات رادیکالیستی بزند، بلافاصله سازمان از اقدام سرکوبگرانه رژیم، استفاده حقوق بشری کرده و بلادرنگ کارزار ضدیت ایران با حقوق بشر را تدارک می بیند. آقای روزبه ! بیت ماندگار از سعدی " سعدیا! مرد نکونام نمیرد هرگز، مرده آن است که نامش به نگوئی نبرند؟! " آری انسان های بزرگ و مدعیان پیش از مرگ فیزیکی، دچار مرگ اجتماعی و سیاسی میشوند و نام از آنان نماند و ننگ به جا می گذارند. نمی توان منکر واقعیت این اصل و شان آن بیت شعر کهن شد. مسعود رجوی هنگامی مُرد که به دامن دشمنان مردم از جمله صدام درغلطید. سخنان اخیر فیصل ترکی مبنی براعلام مرگ مسعود رجوی در حقیقت با هدف اعلام پایان دوره ای و تالاش برای فاصله گرفتن از اقدامات گذشته سازمان بعثی – عربی مجاهدین خلق مسعود و تشکیل سازمان سلفی - عربی مجاهدین خلق مریم عنوان شده است. در فاز نوین همکاری با دشمنان مردم، ظاهرا چون سازمان مذکور از مرزهای جغرافیائی ایران دور شده و امکان براندازی سخت توسط آنها وجود ندارد، قرار است مامور به انجام براندازی نرم شوند، البته از براندازی سخت نیز غفلت نخواهند ورزید. سازمان مجاهدین خلق مریم از حضور مقامات دولت عربستان، مصر در کنار حمایت های دول غربی و آمریکا بهره تبلیغاتی می برد چنانچه توجه مردم ایران به خود تدارک دیده است تا شاید از رهگذر آن – حمایت دول غربی و عربی از سازمان – پایگاه اجتماعی از کف داده را کسب کند ولی نمی دانند مردم ایران ازسازمان مزبور و دول حامی آن را دشمن می دانند
۷۵۲۹۲ - تاریخ انتشار : ۲۷ تير ۱٣۹۵       

    از : امیر ایرانی

عنوان : تکرار نظر
این نظر تحت عنوان: « مرحومی که ممکن است : مرحوم شده باشد یا نشده باشد! اما مرحوم است!» قبلاً در پای نوشتار دیگری انتشار یافته ، شاید اینجا نیز بکار آید! ::::::: آیا فردی اطلاعاتی که در بازی های بین المللی،اگرچه در سطحی پایین، اما بازیگر هایی را بعهده داشته و دارد !می تواند ناشیانه سخن براند؟! باید گفت:در مرحوم گفتن ایشان پیام های مهمی نهفته است:۱) او بگونه ای بیان داشته : که از نظر ما رهبری ی سازمانی بنام مجاهدین خلق بعهده شخصی بنام مریم رجوی است و ما هم او را برگزیده ایم دیگر مسعود رجوی مرحوم است! چه باشد چه نباشد!. ۲)در این پیام ؛او به رهبر برگزیده می فهماندکه دیگر نمی توان " شتر سواری دولا دولا کرد!" باید همه بدانند که ما وشما( سعودی ها و مجاهدین) یک هدف داریم! نمی شود پول و لابی گری های خاص از ما باشد و شما پنهانکاری های خاص خودتان را به پیش ببرید! اگرچه همه می دانند:مانور شما(مجاهدین) در حد همین جمع کردن های پر هزینه است ! اما بهره برداری رسانه ای و تبلیغاتی این مراسم هم باید نصیب ما(سعودی ها) نیز بشود! و رقیب منطقه ای ما (جمهوری اسلامی) باید بفهمد ما هم می توانیم ! چون مزدور زیاد است!.
۷۵۲٨۶ - تاریخ انتشار : ۲۷ تير ۱٣۹۵       

    از : hadi shahab

عنوان : برادر جان بولتون و برادر جدید مجاهد خلق ترکی الفیصل
آقای سیامک ماسالی محترم,
لطفا متن مقاله را دوباره بخوانید. آقای تقی روزبه این مطلب را تحت نام خودشان
نوشته اند و نه به نمایندگی از طرف چپ یا سازمانها و افرادچپ.
البته این روزها خیلی ها خود را چپ مینامند. آقایان مهدی سامع , فرخ نگهدار و ...
نیز خود را چپ مینامند انحصار کلمه چپ این روزها برای بعضی افراد برای پز دادن است و بس ...
آقای سیامک ماسالی این اولین با ر نیست و آخرین بر نیز نخواهد بود که سازمان مجاهدین خلق وقت , برنامه و امورش را با از ما بهتران ( برادر جان بولتون و برادر جدید مجاهد خلق ترکی الفیصل ) میگذراند . هر انتقادی و گفتگویی از سوی اپوزیسیون با فحش و دشنام مجاهدین خلق روبرو میگردد .
بله آقای سیامک ماسالی محترم, مجاهدین هر منتقدی را به اطلاعتی رزیم متهم میکنند. دوست گرامی خود شما بهتر از همه میدانید که مجاهدین خارجی تبا رانی را به بهای سفر مجانی به پاریس به میزان هزاران نفر به میتینگ شان میبرند که تنها بگویند ما صد هزار نفر برای سالگرد سی خرداد جمع کردیم .
آقای سیامک ماسالی محترم, من این را به چشمان خودم دیدم .
بهتر است که آدم برای یک سیاست انسانی تنها باشد و اگر شد فقط طرفداران یک سیاست شفاف دور هم جمع بشوند اگر تعداد شان چند نفر باشد کافی و واقعی است و نه دروغ . تعداد افراد در یک جمع درستی یک سیاست را ثابت نمیکند بلکه
متن یک سیاست است که درستی و بطلان ان را گواهی میکند ...
لطفآ نوشته جات بنیان گذاران مجاهدین را بخوانید.. در اینمورد مطلب به اندازه کافی پیدا میکند. مجاهدین خلق امروز از پیشینیان خود بسیار به جهت منفی فاصله گرفته اند و مسعود رجوی در این فاصله گیری نقش موثری داشته... البته آنهایی که تحت نام هوادار به این سیاست تن در داده اند نیز مسول هستند و باید مورد انتقاد بس جدی واقع بشوند .

با احترام هادی شهاب
۷۵۲٨۵ - تاریخ انتشار : ۲۷ تير ۱٣۹۵       

    از : سیامک ماسالی

عنوان : سازمان مجاهدین خلق واقعیت انکار ناپذیر.
آخرین نشست مجاهدین و خبر درگذشت مسعود رجوی با انبوه نظرات منفی از جانب حکومت و اپوزسیون روبرو گشته است .اظهار نظر حکومت قابل درک است با سازمانی منسجم و مصمم روبرو است که بازی سیاسی را یاد گرفته است .حکومتی که صد بار گفته سازمان از هم پاشیده و نیست نابود شد .گروهکی (لقبی که جمهوری اسلامی به آنان اطلاق می کنه ) که هر بار با به میدان آمدنش آب در لانه مورچه گان نظام می اندازد .اما اپوزسیون چرا ؟ نگرانی اپوزسیون پراکنده از برای چیست؟ نابودی این سازمان کمکی به شما میکنه؟ رفقا هرگز به این نکته فکر کردید چطور در این زمانه که همه باهم با همه تلاش و کوشش ۱۰۰ تا ۲۰۰ نفر جمع میکنید ,ولی این سازمان (فرقه به گفته شما )در برهوت سیاسی هزاران نفر جمع کرده , فاکتور بسیار مهم پول هست ولی چرا سلطنت هم پول دارد ولی هرگز نتواست این همه جمع کنه .سازمانی که هم حکومت و هم اپوزسیون بر علیه اش است .رفقا این این نیرو با یا بدونه مسعود رجوی یک واقعیت است ,این سازمان بدونه رجوی هم انکار ناپذیر است ..بجایی این همه سیا ه کردن اینترنت به فکر سازماندهی چپ ایران باشید .مجاهدین نزدیکترین نیرو به چاپ ایران است .
۷۵۲۷۶ - تاریخ انتشار : ۲۶ تير ۱٣۹۵       

    از : masoud memar

عنوان : بنگاه تجاری مجاهدین
قاعدتأ برای دستگاه رهبری مجاهدین داوری افکار عمومی علی السویه است بقولی آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب .به عقیده من اصولأ دستگاه رهبری مجاهدین نیز هیچ اعتقاد و تمایلی برای کسب قدرت سیاسی ندارد نمونه اش عملیات فروغ جاویدان بود که بعد از قبول قطعنامه ۵۹۸ با هدف کذائی رسیدن به تهران انجام شد که مصداق سنگ بزرگ بمثابه نزدن بود از طرفی امکان کسب ثروت نجومی حاصل از فروش قاچاقی نفت تحریمی عراق توسط شبکه مجاهدین و اشراف به نبود پایگاه اجتماعی در کشور بنابه اطلاعات دستگاه رهبری ٬ دستگاه رهبری را به ثروت اندوزی از بازار سیاست کشانده است و دم تیغ دادن هر از گاهی از اعضاء سازمان اجتناب ناپذیر است و با گذشت زمان این امر دشوارتر خواهد شد چراکه در عملیات فروغ جاویدان مازاد نیرو داشت از اسرای ایرانی در اشرف تا نیروهای منتقد داخلی که فدا کردنشان بمثابه زدن دونشان با یک تیر بود . با توجه به گفته آقای تقی روزبه در مورد ترکی الفیصل : « بلندمقامی این شاهزاده کشوری که با پول های ته جیبش هم می تواند دولت جا بجا کند » سوال اینجاست که چرا ترکی الفیصل و متحد بیوه ای شاهنامه مریم برای سربازان شاهنامه ای خود تا بحال یک سقف مطمئن در اروپا یا در منطقه با پول تو جیبی اش دست و پا نکرده است .اما در مورد عربستان باید گفت که دولت عربستان فعلأ سبک و سنگین میکند و منتظر قدم طرف مقابل خود ایران است دولت ایران نیز رسمأ اعتراض خود را به سفیر فرانسه ابلاغ کرد نه به عربستان . کما اینکه دولت عربستان نیز رسمأ در نشست مجاهدین شرکت نداشت . بنابر این دولت عربستان با جنگ روانی پیش میرود . اسکان دادن مجاهدین در عربستان با پایگاه و بی پایگاه نظامی بنابه شکاف سنی و شیعه هم ریسک داخلی محسوب میشود هم ریسک بین المللی است که دولت عربستان را درگیر اسناد عملیات مجاهدین در خاک عراق میکند .
۷۵۲۷۱ - تاریخ انتشار : ۲۶ تير ۱٣۹۵       

    از : رضا میرزا ئی راد

عنوان : چه تفاوتی؟
این مقاله بظاهر منطقی ست..باید همین طور باشد اما..در کل ،مگر سازمان مجاهدینی باقیست؟
البته سازمانی که برادران رضائی ها رهبران ش بودند؟
رجوی بعنوان بیماری که هزاران جوان و فرزندان نوجوان این مملکت را به زیر تیغ خمینی فرستاد..چه باشد و چه نباشد مگر تحفه ئی بوده که مردم یا عده ئی برایشان سوال است زنده بودن و یا مرده بودنش؟
کسی و مهره ئی نبود .یک نادان بی سواد.همین
۷۵۲۶٨ - تاریخ انتشار : ۲۶ تير ۱٣۹۵