جنبش دانشجویی اشتباه نکرد


محمدمسعود سلامتی



اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ٨ دی ۱٣٨۵ -  ۲۹ دسامبر ۲۰۰۶


مسوول دفترسیاسی نهضت آزادی طی اظهاراتی عبورازخاتمی وقانون اساسی رااشتباه جنبش دانشجویی خواند ووظیفه اصلی این جنبش را ارتقاسطح علمی دانشجویان دانست. به نظرمی رسداین اظهارنظردوشاخصه رادربطن خود نهفته دارد.
نخست آنکه دانشجو نمی بایست سیاسی باشد. دیگرآنکه اگرسیاسی شد صرفا درچارچوبی که حکومت اجازه می دهد مشی کند.
  اگرچه مبرهن است کوشش علمی یکی ازوظایف اصلی دانشجویان است.وهرگاه امورجنبی مانع ازبحث وفحص علمی دانشجو گردد این به صلاح دانشجونیست وروشن است که جنبش دانشجویی درکنارمسوولیت های اجتماعی می بایست درپیشبرد کارویژه علمی دانشجویان نیزکوشا باشد . اماپیش ازهراظهارنظری درخصوص وضعیت حاکم بردانشگاه ودانشجویان می بایست پاسخ به چند پرسش مهم رایافت. درکشوری که نهادهای مدنی با سرکوب شدید حکومت مواجه اند ویکصد سال پس ازتدوین قانون اساسی هنوزحکومتگران دردرک این مهم که دست کم به اصول قانون جاری پایبند باشند ناتوانند. درشرایطی که احزاب واقعی فاقد امکان حضوردرجامعه وایفای نقش خود می باشند . درکشوری که احزاب به محض یافتن اندک جایگاهی درلایه های اجتماعی بااحضاروبازداشت فعالان خود و پلمپ دفاترواعلام انحلال تشکیلات مواجه اند. درکشوری که حکومت با به خدمت گرفتن پول نفت وانحصاررسانه های جمعی وتلاش دربستن هرمنفذی که قابلیت آگاهی بخشی به توده ها را دارد خواهان کانالیزه کردن افکارعمومی وسرکوب هرانتقاد یا اعتراض است. درچنین شرایط وهن انگیزو تاثرباری اگردانشگاه این یگانه دیده بیدارجامعه را هم ازآن بگیریم آیا دیگرامیدی به آینده این جامعه وسعادت آن خواهد بود؟ آیا فقدان این روزنه امید به معنای   منتظرماندن برای هدم تدریجی همه آثارباقی مانده از فرهنگ ، اقتصاد ، اخلاق ، سیاست وهستی یک ملت نخواهد بود؟ درشرایطی که احزاب قایل به حرکت درچارچوب حاکم نتوانستند کم ترین مطالبات خود را برآورده سازند وبه عنوان مثال تشکلی مانند نهضت آزادی برغم همه مسامحه ها وسازش ها نتوانست حتی یک نماینده روانه نهادهای به ظاهرانتخابی کند وبالاترین ثمره تلاش هایشان حیات حداقلی درعرصه سیاسی بی ترتب آثارملموس اجتماعی است. پس آیا این نوع اظهارنظرها ساری کردن این نخوت به سوی تنها اندام زنده جامعه نخواهد بود؟ آیا صحیح است جنبشی که پس ازسالهای درازاکنون راه خود رایافته وبی هیچ   ادعا درحال هزینه برای آزادی ملت است ترغیب به بازگشت ورجعت به راه طی شده نماییم؟ آیا بایست به جای جبران قصورخود دریاری رساندن به جنبش دانشجویی دردشوارترین شرایطش   وعقب ماندن خود ازسیرشتابان تحولاتی که درلایه های پنهان این جامعه درحال تکوین است به اظهاراتی دلمشغول شویم که تنها موجب تبرئه کم کاری هایمان باشد. شاید نگاه واقع بینانه آن باشد که اذعان کنیم جنبش دانشجویی ایران مایه مباهات ملت ایران است . این جنبش درشرایطی که تند بادهای سیاسی درختان تنومند ی ازاحزاب وگروهها را ازریشه متزلزل ساخته همچنان به عنوان تنها پرچم امید برافراشته است.  
واما اینکه گفته شد که عبورازخاتمی وقانون اساسی اشتباه جنبش دانشجویی است. شاید اگردستاورد دولتی که مجلس وقوه اجرایی راوحمایت گسترده اجتماعی راو پشتیبانی افکارعمومی بین المللی را وامیدهای لگد مال شده بسیاری راداشت آن بود که دست کم جنبشی که دو خرداد را بعنوان یک پیروزی تحویل آنان کرد حفظ می نمود امروزدیگرجای این اعتراض شما نبود که بگویید چرا دانشجویان ازخاتمی عبورکردند. شاید اگرآنروزکه سرنخ قتلهای زنجیره ای برملا شد پی گیری آقای خاتمی تنها درحد دراختیارگرفتن یک وزارت خانه نبود اگرآن روزکه درکوی دانشگاه فاجعه آفریدند بجای سکوت آقای خاتمی دست کم درماتم کده دانشجو حضورمی یافت . اگرآن روزکه دانشجو فریاد می زد زندانی سیاسی آزاد باید گردد خاتمی نمی گفت کدام زندانی ودست یاری به دانشجویان ستم دیده می داد اگرآنروزکه مطبوعات را قتل عام کردند حرکتی ازرییس قوه اجرائیه مشاهده می شد. اگرآنروزمجلس اصلاحات می توانست ازاختیارقانونی خود استفاده نموده وقانون مطبوعات رااصلاح می نمود. ....شاید دیگرنیازی به عبورازخاتمی نبود. اگرپاسخ همه اینها آن است که همه نهادهای انتخابی این مملکت دربرابرنهاد غیرانتخابی فاقد قدرتند وامکانی برای برآورده ساختن مطالبات مردم ندارند پس باید اذعان شود که مشکل کشور ساختاری است ودربهترین شرایط که سرسپردن حاکمیت به قانون اساسی است بازبه لحاظ مکانیزمی که این قانون دراختیارنهادهای غیرانتخابی قرارمی دهد امکان هرگونه اصلاح درساختارمنتفی است .
بااین همه دیگرچه جای هجمه به جنبش دانشجویی است که چرا ازخاتمی وقانون اساسی عبورکرد. درواقع این پرسش راباید جنبش دانشجویی ازگروه ها ونیروهایی مطرح نماید که فرجام اصلاحات شان آن شد که ازدل آن دولت نهم به ارمغان آمد. آیا این جنبش محق نیست که ازاین نیروها پرسش نماید بااین تجربه تلخ چرا بازهم براین طبل تهی می کوبید.
بهترآن است که احزاب وگروهها به جای خرده گرفتن برجنبش دانشجویی ازبارمسوولیتی که به علت کم کاری خود بردوش این جنبش نهادند را با حضورفعال خود بکاهند. سزاوارآن است که گروه هایی که هنوزدرپی راه حل های ناکارابوده ودست کم ده سال ازحرکت روبه پیش جامعه عقب مانده اند گامهای خودراسریع ترنمایند نه آنکه مانع ازحرکت توفنده این جنبش شوند شاید اینها شایسته ترین خدمتی باشد که چنین گروههای سیاسی بتوانند نسبت به جنبش دانشجویی انجام دهند .    
محمد مسعود سلامتی
http://rozane۱.blogspot.com