از : فرزانه افشار نیا
عنوان : به خانم تبریزی
خانم محترم من نویسنده مقاله را نمیشناسم ،از انجا که به بدلیل سالها زندگی در اسکاندیناوی ،با مشکلات مطرح شده در مقاله ایشان ،موافقم و از نزدیک شاهدم و بخشی از شغلم هم در این عرصه میباشد،در جواب نوشته شما مینویسم
واگر نه ایشان زنده تشریف دارن و خود میتوانند پاسخ دهند و ادم زنده نیز..وکیل و وصی نمیخواهد...با این توضیح کوتاه،به عرض شما برسانم که :
چه مرضی ست در ما ایرانیان که وقتی دیگری مانند ما فکر نمیکند..او را به جدائی طلبی،خیانت و یا انواع زشتی ها متهم میکنیم..چرا؟
شما نویسنده مقاله را میشناسید یا من را خانم محترم؟
ایا این از بی فرهنگی و عقب افتاده گی ما ایرانیان نیست؟ و تازه با اصرار میخواهیم به جهانیان ثابت کنیم که اجداد ما کورش بزرگ و داریوش و خشایارشاه و مذهب ما نیز..زرتشتی ست!! عجیب نیست این دو کردار و منش متضاد؟
یک دید و تفکر در گرفتاری های ما ایرانیان ،موجود است که میگوید:
افتخار و تجلیل و غرور بیش از حددرایرانیان و بالیدن به تاریخی دور و فرهنگی کاملا متفاوت با فرهنگ ۱۴۰۰ ساله ما بدین دلیل است که ایرانیان را تنبل،از خود راضی،خود پرست ببار اورده است و از پویائی و پیشرفت و رفاه اشان جلوگیری نموده است .این با معادلات روان شناسی تطبیق دارد ،چرا که ادم ناخواسته همواره از داشتن ان "غرور و افتخار"لزومی که "عینیت "داشته باشد در اهداف ملی.. را حس نمیکند .
بیش از ۲۶۰۰ سال قبل اقوامی در این خطه زندگی میکرده اند...چرا ما باید همواره در شیپور پیوند خود با انان را بدمیم؟
شما خانم تبریزی بجای مطرح کردن چند سوال..خود تشریح میکردید ،توضیح میدادید و ما را اگاه میساختید.من میتوانم ادعای فضل کنم و ده سوال علمی اینجا مطرح کنم برای نویسنده ئی که من مانند او " فکر نمیکنم و اخر سر نوشته ام را با این نتیجه گیری خود خواسته بپایان برم که : پس با وجود این سوالات..شما اشتباه میکنید!! مسخره نیست خانم؟
ما همه ایرانیانی که اواره شدیم برای ازادی و استقلال کشورمان و،برای ضدیت با حکومت استبدادی مذهبی انهم از چنین نوعش ،رانده شدیم،ایا این وصله جدائی طلبی به خیل این گروه و جمعیت مناسب است ؟شما وجدان ندارید خانم؟
اخلاق ،انسانیت ..هیچ ندارید که به این راحتی چنین زخمی، چنین تهمتی به هموطن خود میزنید؟ کع اگر داشتید چنین نوشته ئی را نمیفرستادید...
شما خانم گودرز را به شقایق بصورت زشتی گره زده اید!!
من نمیدانم شما کی هستید..کجا زندگی میکنید و در عمرتان چند تا کتاب مطالعه کرده اید و شغل شریفتان چیست..با مطالعه تاریخ و اگاهی از هستی و پدیده های هستی ..چشم های انسان باز میشود اما بر عکس مانند ادمی نابینا ست که تنها هر انچه میشنود..بر میگرداند..از این نوشته شما ..هر که بامش بیش برفش بیشتر..خود گواه است چند مرده حلاجید خانم!
و اما در مورد از هم پاشیدگی ایران:
برای اطلاع شما عرض کنم که ،خانم تبریزی هموطن خوش صحبت ما..ایران قرنیست که از هم از داخل و درون پاشیده است.وقتی در قانون اساسی مملکتی حقوق اقوام مختلف ایران و حق ازادی انتخاب زبان،هنر و دیگر وابستگی های قومی و فرهنگی فقط دکور قانون اساسی ،انهم گنگ و بی معنا..رعایت و تعین نشود،نشده باشد..ان مملکت از هم جدا ست، از درون در معنا و سیرت ذاتی.، جداست و قطعه قطعه میشود زیرا هر قومی گاه در خفا و اغلب بدلیل نداشتن امکانات مادی و اجتماعی ،از شکوفائی اداب و زبان و فرهنگ خویش در میمانند،مانند ایران...ایران قرنیست از هم پاشیده شده است بقول شادروان کسروی همشهری شما:پراکنده گی ایرانیان را به چنین روزگار سیاهی نشانندی..
خانم راستین خودشان اگر دلشان خواست جواب میدهند ..
چقدر دردناک است احوال ما ایرانیان چه به راحتی هموطن مان را به هر چه دلمان خواست متهم میکنیم،تملق گوئی و چاپلوسی را به وقتش دوست داریم!دو روئی..پول پرستی و خود پرستی ..بخل حسادت..همه اینها را در کارنامه اخلاق و کردارمان داریم ...اما افتخار به اقوامی که هیچ ربطی به موجودیت امروز ما ،ندارند را همواره فریاد میزنیم..۴۰ سال است مانند گله گوسفندی ارام ارام راه برده شدیم و غارت شدیم و اواره..بعد هم ادعا میکنیم مردمانی هستیم با تاریخی کهن و فرهنگی غنی ..که کوروش و داریوش پدران مان بودند!
خانم شما و اقای ارجمند و همفکران شما میتوانید تا ابد مفتخر باشید از این که ایرانی هستید..باشید همه ما ایرانی هستیم البته با ..اجاز شما و اقای ارجمند!!خانم کسی بخیل نیست،کور شود هرانکه نتواند دید..باشید و مبارکتان باشد این افتخار و بزرگی!
۷۵۵۶۷ - تاریخ انتشار : ۱۶ مرداد ۱٣۹۵
|
از : سارا تبریزی
عنوان : ربطش چیست؟
خانوم سیما
من ربط حادثه ی مونیخ، به شوونیسم ایرانی را نمی فهمم؟
برای ریشه یابی آن حادثه ی ناگوار برای همه ی طرفین که قربانی هستند، چرا به ساختارهای قدرت در آلمان نگاهی نکرده اید؟ چرا گفتمان خارجی بودن و در حاشیه بودن را یادتان رفته؟ پژوهش های فراوانی در مورد جوانان بالاخص پسران جوان خارجی تبار و بزهکاری وجود دارد که ریشه هایش در ترد این جوانان از جانب جامعه است.
شما از آن ها هستید که خواهان از هم پاشیدگی ایران هستید و به هر ریسمانی آویزان میشوید تا سگ را به سوتک مرتبط کنید.
جای این ، بیایید کمی فرا قومیتی گروهی زبانی بیندیشیم ... و برای منطقه ای عاری از خشونت مبارزه کنیم... با ستم و استبداد در هر جا و در هر شکل مبارزه کنیم.
اقلیم کردستان نمونه ی یک کشور اتنیکی است... ایا ستمی بر مردمان اقلیم نیست؟ یا جمهوری آذربایجان؟ با تالشی ها کردها و معترضان چه می کند؟
۷۵۵٣۶ - تاریخ انتشار : ۱۵ مرداد ۱٣۹۵
|
از : معصومه افشار نیا
عنوان : به اقای حمید ارجمند
با سلام به شما اقای ارجمند گرامی..
امروز مردمان هموشمند و تحصیل کرده جهان بدین جا رسیده اند که :
چه باید کرد و چگونه ،تا تمام جهان با یک سیستم، همه مردمان عالم در کنار هم در مساوات و مواسات در صلح و ازادی ،زندگی کنند..مرزها برداشته شود،نظام اقتصادی موجود جهان زیرو رو شود،این همه ظلم و جنایت که ان قشر خود پرست و زیاده خواه در جهان بوجود اورده اند و بسیاری از گرفتاری های دیگر ،از بین رفته ،کارخانه های جنگ ابزار سازی به تاریخ بپیوندد،جنگها ،برادر کشی ها خاتمه یابد و بشر به " مدنیت" دست یابد.
اگر من اشتباه فهمیدم مطلب شما را..پوزش میخواهم..امیدوارم از این بابت دلگیر نشده باشید هموطن گرامی...
اما موضوع "راسیسم" در کلیت پدیده ئی ست که قدرت مداران،خدایان اقتصاد و در کل فرمانروایان جهان این نژاد پرستی را بدین صورت حاد ان ،دامن زده و میزنند...
ما شناختی از هم نداریم برادر من..امروز دیگر زمانی ست که همه ،چون من ارزوی جهانی را دارند و داریم که تمام انسانها در کنار هم در صلح و ارامش بدون این وسیله مرگ زا"جنگ ابزار" زندگی کنند
تاریخ های گذشته ملل هیچگونه کمکی به دردهای امروز کشورها ..فکر نمیکنم که بکند.
شما به موضوعی که من اشاره کردم و از شما پرسیدم..جواب ندادید شاید فراموش کردید این که:
ایا بعد از امدن اعراب و دین اسلام و هجومات و تجاوزات بسیاری که کشور ما با روبرو بوده است ،ایا میتوان تصور کرد که خون ان مردمان قبل از اسلام در رگ ایرانیان امروز..جاری باشد؟
مردمان دیروز و امروز ایران با چنین صورت و جوهر و منشی..ایا میتواند بدان مردمان وابسته باشد؟
اقای ارجمند تعارف نداریم صادقانه ما مردمانی عقب افتاده و بی فرهنگی هستیم.دو رو ،متملق،چاپلوس که برای رسیدن به مقام و ثروت وجدان و اخلاق را به کناری مینهیم..ایرانی از هموطنش نردبانی میسازد برای بالا رفتن..نه وطن میدانیم چیست و نه هموطن..به سادگی دیگری را زیر پا مینهیم..ایرانیان داخل و خارج کشور..بیائید ببینید در اسکاندیناوی ایرانیان چگونه یکدیگر را پاره پاره میکنند،فریب و دروغ ،نیرنگ،سوء استفاده های مالی از اعتماد انانی که زود باورند و زود اعتماد میکنند به دیگران..
نه هموطن گرامی..خیر ایرانیان امروز هیچگونه ربطی به ان اقوامی که ۲۵۰۰ سال پیش در این خطه میزیستند...ندارند ابدا.
اما بسیارند که میل دارند برای خود تاریخی و فرهنگی و قدمتی زیر این پوشش، دست و پا کنند..منظور من شما نیستید ..بخود نگیرید..
امیدوارم بدور از تعصب و زشت گوئی ،پاسخی در خور یک ایرانی با فرهنگ و شایسته ،بدهید.نوشته قبل شما ..بدور از نوشته یک "" ایرانی با فرهنگ از نسلی کهن! بود""
به همین سادگی نمیتوان کسی را که بر خلاف ما فکر میکند به "وابستگی ،چیره بگیر و این قبیل نسبت های نا پسند داد اقای عزیز" و شما اگر از تاریخ کهن خود دفاع میکنید باید بسیار محبت امیز تر و سنگین تراز این ها بتوانید بنویسید..بشکلی که در خور اجداد خود باشد!
تعصب دشمن خطر ناکی ست..که هیچگونه کمکی به روزگار پریشان امروز ما نمیکند.تازه من گفته شما را قبول میکنم..درست است..نگاهی به روزگار و مملکت ما کنید..ببینید!
تا ابد هم من به پیشینیان خود و تاریخ خود بنازم..ایا کمکی در حقارت جهانی امروز ایرانیان در جهان میکند؟
۷۵۵۲۶ - تاریخ انتشار : ۱۴ مرداد ۱٣۹۵
|
از : بهزاد کریمی
عنوان : جوهر نوشته را دریابیم!
من همین امروز این نوشته را دیدم و همراه آن طبعاً پانوشتهایی را که خوانندگان در زیر نوشته شما آوردهاند. جملگی درنگ پذیر و آموزندهاند و برخی از آنها جای حرف و حدیث! اما نه بر آنها که فعلاً بر نوشته خود شما نظر دارم.
سیما خانم راستین فکر و قلم، آرزومند بلند همتی شما هستم و بسی بلندتر از همینی که از خود نشان دادهاید. درود بر شما باد. آری، می باید با هر حد از شوینیسم و از هر نوع آن که می خواهد باشد برخورد صریح و بی لکنت داشت. بلوغ دمکراتیک در ایران ما، از جمله با نقد آن آموزش سیستماتیک "خود برتر بینی ایرانی" پرورده شده طی سه ربع نخست قرن بیست میلادی است که می تواند به دست آید. آموزشی که، محصول آن هستیم بی آنکه بفهمیم چگونه در شریانهای چهار نسل از این کشور تزریق و نشانده شده است! آری، می باید که به عرب ستیزی و ترک ستیزی و ... نشات گرفته از ستمهای تاریخی وارده در برههایی از زمان و توسط عرب عقیدتی و یا ترک - مغول در پی نعمت به این فلات قاره شناخت داشت تا جرئت یافت که به واکنشهای بیمارگونه امروزین "اریایی" بر بستر مخالفت برحق با جمهوری اسلامی برخاست! بله، سرزمین دوستی راستین تنها بر بستر تسویه حساب با این فکر و فرهنگ مسموم است که می تواند از شیفتگیهای وطن پرستانه دیروز و امروز به تفکیک بنشیند. بله، بپذیریم که مبتنی بر نشانههای بسیار، گفتمان دینی و اسلام سیاسی حاکم بر کشور ما با بن بست نهایی خود فاصله چندانی ندارد تا از همین جا هم بدانیم که عمده مسئله اکنون ما ایرانیان، این است که دریابیم کدامین گفتمان را باید جایگزین آن سیاست حاکمی کرد که عمر بر لب بام دارد؟ سئوال این مقطع از زمان چنین است: برگشت به پرستش آریائیسم در قالب "ایران پرستی" گمراه کننده یا که برسازی دمکراتیسم ناظر بر برابر حقوقی فردی و جمعی همه شهروندان این آب و خاک و مبتنی بر پذیرش اشتراک تاریخی آنان و احترام به تمایزات خود ویژه هر مولفه از این اشتراک در وجهی حقوقی و ساختاری؟ شما به زبان ساده بر واقعیتی بغرنج در جان و روان این ملت انگشت گذاشتهاید و جا دارد که مراجعین سایت اخبار روز که دلسوز و دلنگران پرسش "ایران به کجا می رود؟" هستند، در آن تعمقی بورزند اما نه از نوع واکنشی که از جنس کنش گرایانه و راهگشا. زنده باشی بانوی گرامی.
۷۵۵۲۲ - تاریخ انتشار : ۱۴ مرداد ۱٣۹۵
|
از : معصومه افشار نیا
عنوان : به اقای علی خوی..
با سلام به شما اقای خوی..
قبل از هر چیزی ..ببخشید مرا که دخالت میکنم ..
در چند نوشته شما ،از سانسور کردن اخبار روز و اینکه نمیفرستند مطالب شما را،نوشته بودید و نوشته اید..هموطن گرامی....
ایا تصور نمیکنید که سوء ظن شما اشتباه است؟
من در هیچ موردی به این امر : سانسور بر نخورده ام و هر چه نوشته ام ..رویت شده است .فکر میکنم دوست عزیز دچار اشتباه شده اید ..به هر حال : سلاح مملکت خویش ..خسروان دانند....من نیز مانند شما ریشه در اب و خاک اذراباده گان دارم..
اقای خوئی..سایت اخبار روز در میان سایت های دیگر،نه به نظر و سلیقه من..اما به اعتقاد بسیاری از ایرانیان،مرکزیست ابرو مند و مفید..
با پوزش دوباره از دخالتم اقای علی خوی گرامی ..
م.افشار نیا.نروژ
۷۵۵۱۵ - تاریخ انتشار : ۱۴ مرداد ۱٣۹۵
|
از : امیر ایرانی
عنوان : ایرانیتی خاص که می تواند ......
در نظر قبلی نکاتی در رابطه با روحیه ملی ایرانی آورده شد. در این نظر سعی می شود؛ در مورد ایرانیتی که می تواند در خدمت روحیه استبداد پذیری و تفرقه افکنی باشد و درست در مقابل روحیه ملی ایرانی می تواند قرار گیرد، نکاتی آورده شود. اگر به گذشته های دور کاری نداشته باشیم فقط دهه ی اخیر را مد نظر قرار دهیم می بینیم؛ در همین حاکمیت فعلی ی حاکم برکشور ایران، بنوعی بازی کردن با ایرانیتی که مبنای وجودیش به نمادهایی از دوران کهن مرتبط می شود،علنی می شود! و به پررنگ کردن آن هم می پردازد! که این نوع ایرانیت و مطرح شدنش را در دوران مدیریت خاص مورد نظر خامنه ای به مجری گری ی تیمی شیاد به نام احمدی نژادیان، مشاهده می کنیم. برای به بازی گرفتن ایرانیتی خاص سه تیم را می تواند دید: یکی به مدیریت رامین نامی که ساکن آلمان بوده ،و او مجری آریایی بازی می شود که طراح نفی هولوکاستی هم می شود که با بیان دلقک گونه ی احمدی نژاد ، مظلوم نمایی های خاصی برای اسرائیل و شرایط فرار او از طرح صلح ،آفریده می شود و دو تیم دیگر ؛ یکی ابزار قرار دادن کوروش را به مدیریت شخصی به نام رحیم مشائی پی می گیرد که در نهایت با بسیجی کردن کوروش توسط رفتاری دلقک گونه ی احمدی نژاد نمود می یابد و دیگری امام زمان بازی که برگرفته از سوشیانت زرتشتی گری به مدیریت رحیم مشائی و به مجری گری احمدی نژاد اجراء می شود. البته این دلقک بازیهای این سه تیم خریدار آنچنانی نداشت بجزء؛ خواهندگان استبداد های گذشته و قوم خواهان تفرقه افکن! . در هر صورت این دلقک بازی ها کار کردهایی را برای شیوه های غلط خامنه ای به همراه داشته؛ یکی از کار کرده ها؛ سرگرم کردن گروه هایی اندک که خواهان تقویت روحیه انحصار طلبی، در مقابل روحیه حق شهروندی برابر برای تمام ایرانیان، ودیگر؛ این نوع تفکر یک بهانه ی تفرقه افکنانه به گروه های قوم اندیش داد که با بودن این نوع تفکر ایرانیت خاص، آنان مظلوم نمایی های فریبکارانه ی خود را که در خدمت هرز برندگی ی انرژی مبارزاتی شهروندان ایرانی می شد را به پیش ببرند که این قوم اندیشان دانسته یا ندانسته در خدمت تحکیم حاکمیت قرا می گیرند. که پرداختن به این موضوع خود بحث جدائی می طلبد . :::::: باید گفت: این نوع نوشتار که از طرف امثال خانم سیما راستین آنهم با نگرشی به ظاهر ضد نژادپرستی اما در باطن تقویت کننده نژاد پرستی های دیگری را نمایان می کند، وبا ربط دادن مسائل داخلی آلمان به موضوع ایرانیت می تواند مشکوک به ادامه همان بازی های شکست خورده حاکمیت فعلی باشد. باشد که چنین نباشد!.
۷۵۵۱۱ - تاریخ انتشار : ۱٣ مرداد ۱٣۹۵
|
از : حمید ارجمند
عنوان : پاسخی به خانم معصومه افشار نیا
خانم افشار نیا شما خیلی شتابزده و بدون تعمق در نظر مطرح شده از سوی من فورا بحث را کشاندید به نژاد و خون و مثالی از شادروان سپهری آوردید که اگر بنیادی به مسئله نگاه کنیم ربطی به نوشته من نداشت ، ولی این دلیل نمیشود که من ایرانی امروزی به دلیل غالب بودن مذهب عرب در کشورم پای خود را کنار کشیده و نقش پیاده نظام نئولیبرالی حاکم بر جهان را بازی کنم که امروز بدون رودربایستی اعلان خاورمیانه جدید را نموده و با توحشی بدون مرز توسط مزدوران منطقه ای به سرباز گیری از میان جماعتی پرداخته که در توهم تشکیل کشورهای مستقل بسر میبرند ، و باورشان هم شده که در صورت بلوا و آشوب و جنگی کوتاه اربابان گلوبالیسم حاکم آنها را بر سر گذارده و حلوا، حلوا، خواهند کرد . این کلمه شوونیسم بسیار حساب شده از سوی اربابان قدرت مالی در دهان یک عده گذارده شده که بخاطر یک دستمال قیصریه را به باد خواهند داد . شاید برای شما و بعضیها خوشایند نباشد که میلیونها نفر در ایران به زادگاه خویش عشق میورزند و حاضر نیستند در سناریوی فیلمی بازی کنند که کارگردانش در آمریکا یا اروپا نشسته اند ، چون اصولا با اصل داستان مخالفند ! بدون لاپوشانی نظر خود را بیان میکنم . کسانیکه به این کلمه شوونیست چسبیده اند بهانه ای دورغی است و رویاهایشان چیز دیگری است . بیخود نیست که اسرائیل و عربستان هم امروز سنگ این کلمه را در رابطه با ایران به سینه میکوبند . و متاسفانه بعضیها بخاطر معروف شدن و بر سر زبانها افتادن و در اثر جوگیر شدن به بازی با این کلمه پرداخته و ندانسته یا دانسته به دشمنی با تمام ملت ایران پرداخته اند . و نقش عمله بی جیره و مواجب استعمار را یدک میکشند و دلشان هم به این خوش است که شاید در بعضی از محافل دست پنجم غرب بدورغ آنها را روشنفکر خوانند ! امیدوارم چون خطاب نوشته شما به من بود اخبار روز حق پاسخگویی مرا برسمیت شناخته و پاسخم به شما را درج نماید .
۷۵۵۰٨ - تاریخ انتشار : ۱٣ مرداد ۱٣۹۵
|
از : معصومه افشار نیا
عنوان : به اقای حمید ارجمند
هموطن گرامی، ۲۷۰۰ سال پیش اقوام هندو اریائی از سواحل خزر به این منطقه از کره زمین،مهاجرت کرده و طبیعتآ نیز تاریخی سراسر افتخار امیز از خود بجا گذاشته اند.وقتی تاریخ تمدن ، ویل دورانت و جلد نخست ان :مشرق زمین گهواره تمدن ،را میخوانیم..بدرستی به عظمت حکومت های هخامنشیان،ساسانیان و..و دیگرحکومت ها پی میبریم.
اما بعد از امدن اعراب در این ۱۵ قرن صدها بار اقوام مختلف از شرق و غرب و جنوب و شمال به این سرزمین کهن و تاریخی ،حمله کرده و تجاوزات و تاراج ها در تاریخ ثبت است.
با این وجود من بقول سهراب:نسبم شاید به زنی فاحشه در شهر بخارا برسد!
چه محقق و تحقیقات و پژوهشی نشان داده است و میتواند نشان دهد که خون ان اقوام ایرانی ،انطور که در تاریخ تمدن ویل دورانت ،ایرانیان را شرح داده است،مردمانی با قامتی رشید و صورت های زیبا از خلق و اداب و منش والای ان مردمان، از رفتار و گفتار و تمام خصوصیات ان اقوام..کدام محققی میتواند ادعا و ثابت کند که ما ،ایرانیان امروز از ان سلسله مردمانیم؟
مسئله ئی که شما متذکر شدید قابل قبول و احترام است در مورد ارج نهادن به تاریخ و گذشته خود ،اما معروف است که : یک قدم از وطن پرستی و میهن دوستی ،فراتر گذاشته شود به فاشیست ،تبدیل میگردد.و اصولا ما ایرانیان به ان گذشته ها سرافرازیم و مغرور..اما در تاریخمان هرگز تلاشی دیده نشده و نیست که کرده باشیم برای دست یافتن بدان عظمت تاریخی..کرده ایم؟
همواره در این ۱۴ قرن اثرات مخرب و زهراگین مذهب اعراب..ما را مرتبا به عقب رانده و از پویائی و رشد و رفاه و تکامل ،بازداشته است..چطور میشود که ما به خودمان مغرور و مفتخر باشیم اما در تباهی قرنها مانند گله ئی شبانانی چند سرنوشت ما را و مملکت ما را در دست داشته بدین روز سیاه کشانده باشند؟
جور در نمیاید پس به چه باید مفتخر بود؟شما تصور نمیکنید که ، چنانچه خون ان اقوام در ما جاری میبود..امروز در این حقارت جهانی نبودیم؟اگر ما دنباله ان ملت های پارسی بودیم امریکای ۱۰۰۰ ساله میتوانست ما را به چنین روزی بیندازد؟
پس به چیزی که قرنها با ما فاصله دارد ..۲۵ قرن پیش مردمانی در این خطه میزیستند..بدانها خویش را وصل کردن و مفتخر بودن ایا منطقی ست؟
گیرم پدر تو بود فاضل
از فضل پدر تو را چه حاصل...میشود
در خاتمه من ارزو میکردم که ایکاش از ان نسل ها میبودیم و ۱۴ قرن پیش ..بجای قبول ..حتی با شمشیر، قبول دین اسلام،موبدان خیانت کار به ملت و کشور را بیخ دیوار میگذاشتند..اما اعراب و دینشان به این کشور نمیامد
۷۵۵۰۱ - تاریخ انتشار : ۱٣ مرداد ۱٣۹۵
|
از : امیر ایرانی
عنوان : روحیه ملی ایرانی ، در مقابلش روحیه برتری طلبی خاص
یکی از محوریت های مبارزاتی بر علیه استبداد های حاکم در این صد و چند ساله اخیر؛ روحیه ملی ایرانی بوده و خواهد بود که این مسئله استبدادستیزی این روحیه را مستبدین وقت خوب درک کرده اند و آنان پی برده اند که رواج این روحیه در بین تمام شهروندان ایرانی با هر ریشه قومیتی و محور قرار گرفتن آن می تواند بنیان هر نوع استبدادی را برکند و پایه های آنرا فرو ریزد. نمود این روحیه ملی ایرانی می تواند باشد:۱) برابر دیدن تمام شهروندان ایرانی. ۲) مذهب-زبان- گویش - قوم و...... هیچ امتیازی برای دست یافتن به مناصب حکومتی و اجتماعی نیست بلکه شایستگی حرف اول را خواهد زد. ۳) این روحیه مروج آزادی و دمکراسی است چون همه ی شهروندان ایرانی را در ارزش دهی اولیه مساوی می بیند و تفاوت فقط در شایستگی و توانائی های فردی خواهد بود و در پی عدالت اجتماعی پایدار نیز خواهد رفت. ۴) این روحیه کارکرد داخلی در محدوده ی جغرافیایی کشور ایران دارد و دخالت در خارج مرز ها بی معنی می شود چون هدفش ساختن درون کشور است اما چون بانی خصلتهای دموکراتیک می باشد سرریز این شرایط به منطقه هم سرایت خواهد کرد. ::::: این روحیه اگر به نهاد هایی از کهن توجه کند فقط از دیدگاه حقوق بشری و از دیدگاه رهائی بخشی و وحدت آفرینی است ! نه میراث سازی استبدادی!. اگر در مرحله ای به کوروش توجه می کند؛ دیدگاه حقوق بشری برای او قائل است و بس( درست یا غلط بودنش بماند)! چون این دیدگاه حقوق بشری می خواهد! همانند دیدگاه اروپائیان عمل کند. آنهم دیدگاهی که برای رهائی از استبداد دینی حاکم به آزادی و دموکراسی و سکولاریزم یونان باستان پناه برده بود و بعد از اینکه استبداد را پس زدند و به تعمیق آزادی و دموکراسی و ....... و ارتقاء دادن آنها پرداخت. جالبست؛ میراث داران استبداد با اقدامات کودکانه خو د این کارکرد حقوق بشر سازی کورش را به حاشیه رانده اند و می رانند و حتی در پی به سخره گرفتن آن هم میروند و یک میراث استبداد سازی از او را پررنگ می کنند و یا از آن تعریف می کنند. :::::::::: اگر روحیه ملی ایرانی به زبانی بنام زبان پارسی توجه می کند ( نه قومی بنام پارس) در این عمل فردوسی واین زبان نوعی رهائی بخشی و وحدت آفرینی دیده و می بیند که این رهائی بخشی و وحدت آفرینی هم کار کرد داخلی دارد و هم کارکرد خارجی! ::::: اما در مقابل این روحیه ملی ایرانی، گروهی دیگر ؛روحیه ای دیگر را تبلیغ گرایانه و ریاکارانه ارائه می دهند که نوعی برتری طلبی کودکانه برای آن تعریف می کنندکه این برتری طلبی در خدمت تفکر استبدادی اشان است ومبنا هائی از باستان هم برایشان می آفرینند که کارکردی تفرقه افکنانه و توجیه گرایانه استبدادسازی و استبداد خواهی را بنمایش خواهد گذاشت. که در نظری دیگر به آن پرداخته می شود
۷۵۴۹۲ - تاریخ انتشار : ۱۲ مرداد ۱٣۹۵
|
از : فرزانه راد منش
عنوان : بسیار مختصر و مفید،تشریح کردید خانم راستین
با سلام ..
گفته شد که این جوان از پدری ترک زبان و مادری سوری،بوده است و بر خلاف نوشته و گفته شده در جرائد،ایرانی نبوده است..
در هر صورت چه ایرانی بوده و چه نبوده باشد،در واقعیت موضوع مقاله و درستی ارزیابی نویسنده...فرقی نمیکند و این یک معضل جهانی ست امروز،این گمگشتگی جوانانی که در اروپا زاده و رشد میابند. نه ان جائی اند و نه ..این جائی!!
این چند خط نوشته شده حقیقتی ست انکار ناپذیر در مورد ملیت و تاریخ مردم ماو ایران و ایرانی..شووینسیم!
دستتون درد نکنه خانم راستین..مطلبی شیرین و خواندنی و... واقعیتی مطلق
رادمنش.
۷۵۴۹۰ - تاریخ انتشار : ۱۲ مرداد ۱٣۹۵
|
از : علی خوی
عنوان : یک تحلیل خوب از شوونیست فارس
خانم سیما دست شما درد نکند مقاله خوبی بود
بیشتر از این نمی توانم بنویسم چونکه اخبار روز منتشر نمی کند . علت اینکه موافق با مقاله کامنت نیست بخاطر سانسور اخبار روز است. اما مخالفان این جور مقاله ها که همه ایشان فارس زبان هستند هیچ محدودیتی ندارند. موفق باشی
۷۵۴٨۶ - تاریخ انتشار : ۱۲ مرداد ۱٣۹۵
|
از : خواننده
عنوان : آقا یا خانم آذر ...
فکر کنم شما متوجه منظور من نشده باشید.
ایران روی بشکه باروت است. در این بشکه باروت، ۲ ماده منفجره وجود دارد:
۱- جنگِ اقوام و ملل (کرد و ترک و عرب و بلوچ)
۲- جنگ سنی و شیعه
از نظرِ من و هزاران مثل من هر گونه (هرگونه) دامن زدن و حتی صحبت کردن راجع به این مسایل بی خردی و بی تدبیری است. احتمال دیگر وابسته بودن و آجان پرواکتور بودن است. حالت سومی را قبول نداریم.
زمانش که برسد، با خرجِ چند میلیونِ ناقابل مثلِ آب خوردن می شود این بشکه را توسط خود ایرانیان زیر پای خودشان منفجر کرد. مثل آب خوردن.
ممالک مولتی اتنی هیچ راهی جز اتحاد و در عین حال برابری کامل حقوق همه ملل و اقوام در قانون و ممنوعیت قانونی برخوردهای راسیستی ندارند. کانادا و آمریکا و سوئیس نمونه هستند.
هر گونه ترک و فارس و عرب و کرد و بلوچ کردن، حماقت یا وابستگی است.
لطفاً سانسور نکنید و به نظراتِ مختلف احترام بگذارید.
۷۵۴٨٣ - تاریخ انتشار : ۱۱ مرداد ۱٣۹۵
|
از : آ. بزرگمهر
عنوان : تقدیم به آقای کاظمی
این نوشته تنها نوشته نیست که در مورد سرخوردگی و عصیان ایرانیهای افراطی نوشته است. مطلب دیگری در سایت دیگر خواندم که به موضوع فاجعه ی مونیخ پرداخته است.
نویسنده ی مطلب از جمله اشاره کرده است:
" دوستی برای من یک آدرس اینترنتی بنام (Nazicenter ) نازی سنتر فرستاده و نوشته است که این مرکز فاشیستی ایرانی در اروپا ۲۵۰۰۰ نفر عضو دارد.
امیدوارم که در این رقم اغراق شده باشد. ولی چنین مرکزی وجود دارد.
به خاطر نقش نازیها و فاشیستهای آلمانی در بوجود آمدن جنگ جهانی دوم و فجایع مربوط به آن، شما در کشور آلمان کمتر کسی را می بینید که حین صحبت های معمولی به راحتی حاضر به زبان آوردن کلمه ی «آریا» و «آریائی» باشد. می توان گفت که اصلا لغت آریائی در جامعه ی آلمان به گونه ای مکروه است. اما خیلی از ایرانیان..."
این ها را نوشتم که همه چیز را بحساب "تئوری توطئه" نگذاریم. ایرانیان هم مثل آلمانیها ترکیبی نا متجانس از انواع گرایش ها و رفتارهای هنجار و ناهنجار اجتماعی هستند. هرکس مسئول کار و خطائی است که از او سر میزند و دادگاههای کشور های میزبان ما تا حدود زیادی مستقل هستند که کسی که مرتکب جرمی نشده الکی مجازات نشود. ما هم نمی توانیم با ایشالله گربه است کسی که مرتکب جرمی شده است را تبرئه کنیم. فقط می توانیم خلاف کاری ها در [ حرف ] توجیه و یا بزرگنمائی کنیم.
http://asre-nou.net/php/view.php?objnr=۳۸۷۰۵
۷۵۴٨۲ - تاریخ انتشار : ۱۱ مرداد ۱٣۹۵
|
از : حمید ارجمند
عنوان : چرا چنین شتابان ؟
مدتی است که بعضی از ایرانیان ذره بین بدست گرفته و با پیدا کردن یک مشکل اجتماعی یا نارسایی روانی که در تمام ملت های جهان امری عادی میباشد ، چماق تکفیر و انکار هویتی تاریخی بر سر هموطنان خویش میکوبند و با درهم آمیختن لغاتی نا مربوط انتقام تاریخی خود را از کورش کبیر به بهانه ایجاد یک امپراطوری درخشان در عصر خویش میگیرند ! از خانم سیما راستین باید سئوال کرد چگونه دیگر ملیتها تاریخ و گذشته خویش را با احترام و بزرگنمایی ارج میگذارند ولی ایرانی باید تاریخ کشورش را سانسور کند که مبادا از سوی امثال شما متهم به شوونیست شود ؟ هدفی که ۳۸ سال است رژیم فاشیست شیعه ولائی دنبال کرده و میکند، چون بخاطر همین تاریخ قبل از اسلامش در ایران فاقد مشروعیت روانی است. بهتر است بروز حوادثی چون ماجرای کشتار مونیخ را با مسائل تاریخی در هم نیامیزیم و بدنبال ریشه ها و عوامل اصلی این حوادث رفت و عمل یک بیمار روانی را به یک ملت تعمیم ندهیم آنهم به بهانه شوونیسم ، متاسفانه مد روز شده هر که میهن دوست باشد متهم به شوونیسم میگردد ! چرا میهن دوستی اروپائیان ارج دارد ولی به ایرانی و مصری و یا ترکیه ایی که میرسد شوونیسم نامیده میشود ؟! چرا اینهمه تروریست که در فرانسه و دیگر کشورها دست به جنایت میزنند به شوونیسم متهم نمیگردند ؟ در حالیکه واقعیت امر این است که اکثر این جوانان عرب زاده و بزرگ شده در همین جوامع غربی هستند ! و اگر به ریشه اصلی این حوادث مراجعه شود بخوبی متوجه میشویم که تبعیض شووینیستی جوامع مربوطه نقش اول را در سوق دادن این جوانان به سوی جنون و جنایت بازی کرده است . با سانسور و منکر شدن یک واقعیت تاریخی و مارک زدن به یک ملت نمیتوان تظاهر به روشنفکری نمود . همان تاریخی که شما آنرا به تمسخر میگیرید فعلا تنها خار چشم ولایت است و خواب خوششان را آشفته نموده ، تا جایی که سرانجام به بهانه وجود همین تاریخ و آرامگاه کورش است که دودمان ضحاکیان بر باد خواهد شد. نه بوسیله تفکراتی سوپر لیبرالی دورغین !
۷۵۴٨۰ - تاریخ انتشار : ۱۱ مرداد ۱٣۹۵
|
از : س. آذر
عنوان : کامنت نویسان همیشه حاضر در صحنه کجا هستند؟
راستی کامنت نویسان حرفه ای عزیز که همیشه در صحنه حاضر بوده و با «حساسیت» ویژه شان در باره ی هر موضوعی اظهار نظرهای فاضلانه می کنند، کجا تشریف برده اند؟ این فاجعه ارزش چند خط را ندارد؟ یا چکیده ی نظراتشان را «خواننده» بیان کرده اند که فرمودند: ٫٫ گفتیم ... ترک، کرد و عرب و بلوچ بهترین پتانسیل ها برای جنگهای آینده در ایران است.،،
٫٫ از کرامات شیخ ما این است- شیره را خورد و گفت شیرین است٬٬.
۷۵۴۷٣ - تاریخ انتشار : ۱۱ مرداد ۱٣۹۵
|
از : کاظمی
عنوان : تئوری های بزرگ
عقاید یک جوان ۱۷ ساله بیمار روانی در مونیخ، منبع تئوری پردازی های بزرگ در مورد ملت ایران شده است !!! بابا مدتی پیش یک نوجوان آلمانی هم همین بلا را سر همکلاسی هایش آورد، اینهمه تئوری هم در مورد ملت آلمان درست نشد .
۷۵۴۷۱ - تاریخ انتشار : ۱۱ مرداد ۱٣۹۵
|
از : خواننده
عنوان : گفتیم که ...
بهترین پتانسیل ها برای جنگ های آینده در ایران هست. ترک و کرد و عرب و بلوچ. یا سنی و شیعه.
زمانش که بیاید با خرج چند میلیون دلار ناقابل همه را بسادگی آب خوردن می شود بجان همه انداخت. مردم بیسواد و نادان را خیلی راحت می شود تحریک کرد و خونشان را بجوش آورد.
این جنگ را هم می شود برای انداختن حکومت راه انداخت هم می شود برای تحکیم حکومت راه انداخت. باید دید زمانش کی برسد؟
لطفاً سانسور نکنید. به نظرات مختلف احترام بگذارید.
۷۵۴۶۵ - تاریخ انتشار : ۱۰ مرداد ۱٣۹۵
|