ابرهای شهریور
"برای هرمز گرجی بیانی که اَمُرداد (نامیرا) است و اندوهش همسنگِ اندوهانِ شهریور."


خسرو باقرپور


• سوگند می خورم به افق؛
به هنگامه ای که خورشید می زاید
و خونِ جاری ی من در نیلی ی پگاه می ریزد.
سوگند می خورم به نسیم؛
به هنگامه ای که با بامدادان می آید ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۲۲ مرداد ۱٣۹۵ -  ۱۲ اوت ۲۰۱۶


 
"برای هرمز گرجی بیانی که اَمُرداد (نامیرا) است و اندوهش همسنگِ اندوهانِ شهریور."

سوگند می خورم به افق؛
به هنگامه ای که خورشید می زاید
و خونِ جاری ی من در نیلی ی پگاه می ریزد.
سوگند می خورم به نسیم؛
به هنگامه ای که با بامدادان می آید
و رایحه ی سرشتِ خوبِ تو می آرد!
به بامدادان، به نسیم و به تو سوگند؛
رویِ تو را دیگر به یاد نمی آرم!
رنگِ تو را در این غزلِ شوریده می جویم
عطر تو را در یاد های گمشده می بویم
یاد تو پا برجاست!
آسمان ابری است
و این ابر سنگین و خیس؛
نمی بارد.

اسن، مرداد ۱٣۹۵