شکست استراتژیک واشنگتن:
اردوغان با پیشدستی کودتای گولنیستی را مغلوب کرد

نوشته: جیمز پتراس برگردان: آمادور نویدی


• گولنیستها در دولت و جامعه ترکیه نیرویی قدرتمند بودند. آنها در بوروکراسی مدنی؛ در میان بخش هایی از ارتش، رسانه های توده ای و مؤسسات آموزشی، و در میان تکنوکراتها در آژانس های مالی حضوری قوی داشتند. با این حال، به این دلیل که اردوغان چندین نقطه قدرت غیرقابل انکار داشت، گولونیستها در کمتر از بیست و چهار ساعت شکست خوردند. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۲٣ مرداد ۱٣۹۵ -  ۱٣ اوت ۲۰۱۶



«رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه، حتی قبل از کودتا، لیست کسانی را که باید دستگیر شوند، آماده کرده بود». گزارش کمیسیون رسمی اروپا در مورد ترکیه (فایننشال تایمز ۱۹/۷/۲۰۱۶).

مقدمه:
آژانس های اطلاعاتی آمریکا که در ترکیه عملیات انجام می دهند، در دهه گذشته، از نزدیک با دولت موازی دارای نفوذ و قدرت روبه رشد فتح الله گولن کار کرده اند. تا همین اواخر، رویکرد آنها به قدرت، یک استراتژی نفوذیسم بود، که بصورت پنهانی موقعیت های سیاسی، اقتصادی، اداری، قضایی، رسانه ها، نظامی و فرهنگی را بتدریج بدون توسل به انتخابات و یا کودتای نظامی در دست بگیرند. آنها تاکتیک های انعطاف پذیر اتخاذ کردند، و جهت حذف رقیبان، از متحدان مختلف پنهانی حمایت کردند.
آنها در سال ۲۰۱۰ به حمایت از اردوغان، در دستگیری و پاکسازی ۳۰۰ نفر از مقامات نظامی کمالیست نقش مهمی بازی کردند. متعاقباً گولنیستها به سوی تضعیف و پیگرد قانونی رژیم اردوغان رفتند و توسط مقامات اطلاعاتی خود، فساد خانوادگی او را کشف نموده و در رسانه های گروهی توده ای افشاء و پخش کردند.
گولنیستها در چندین سیاست مهم با واشنگتن مشترکند که « آن همگرایی» را پیشبینی می کند که منجر به کودتای ۱۷ ژوئیه ۲۰۱۶ شد.
گولنیستها از سیاستهای آمریکا و اسرائیل در خاورمیانه حمایت می کنند؛ مخالف پروژه های«مستقل» و قدرت دمدمی مزاج اردوغان اند؛ علاقمند به سیاستهای بازار آزاد غربی هستند؛ روابط آمریکا با کردها را قبول دارند؛ هر گونه سازش تطابق با روسیه را رد می کنند.
به عبارت دیگر، گولنیستها نسبت به رژیم اردوغان به مراتب بیشتر قابل اعتماد، وابسته، و گوش بفرمان دیکته سیاستهاهای اتحادیه اروپا – ناتو و آمریکا در سراسر خاورمیانه هستند.
اردوغان از افزایش قدرت گولنیستها و رشد ارتباطات آنها با و اشنگتن آگاه بود. اردوغان قاطعانه و با موفقیت حرکت کرد تا، گولنیستها زودتر برای قبضه کردن قدرت مجبور به کودتای زودرس بشوند.

بلوک قدرت اردوغان حضور گولنیستها را شکست داد

گولنیستها در دولت و جامعه ترکیه نیرویی قدرتمند بودند. آنها در بوروکراسی مدنی؛ در میان بخش هایی از ارتش، رسانه های توده ای و مؤسسات آموزشی، و در میان تکنوکراتها در آژانس های مالی حضوری قوی داشتند. با این حال، به این دلیل که اردوغان چندین نقطه قدرت غیرقابل انکار داشت، گولونیستها در کمتر از بیست و چهار ساعت شکست خوردند.
اولین و مهمترین نکات قدرت اردوغان این بود که، او یک رهبر سیاسی بدون رقیب با استراتژی برای حفظ قدرت و دارای پایگاه محبوب توده ای فعال قدرتمند بود. گولنیستها چنین چیز قابل مقایسه ای نداشتند.
اردوغان دارای اطلاعات و فرماندهی نظامی برتری است و در گولنیستهایی که کاملاً برای یک روبرویی خشونت آمیز آماده نبودند نفوذ کرد و آنها را تضعیف نمود.
استراتژی «نفوذیسم» گولنیستها آماده نبود و کاملاً ناتوان از تصرف قدرت و بسیج «خیابان» بود.
آنها فاقد کادر ها و حمایت سازماندهی شده توده ای بودند، همان چیزی که اردوغان در دو دهه گذشته از پائین به بالا ساخته بود.
استراژی ملی – اسلامی داخلی و خارجی اردوغان به مراتب برتر از استراتژی لیبرال گولنیستهای داخلی- طرفدار آمریکا بود.

محاسبات غلط آمریکا در کودتا

گولنیستها به حمایت آمریکا متکی بودند، که روابط قدرت را کاملاً اشتباه محاسبه کرد، و ظرفیت اردوغان را برای پیشدستی در کودتا بد تعبیر کرد.
نقص عمده مشاوران آمریکایی عدم شناخت آنها از معادله سیاسی ترکیه بود: آنها حمایت قریب به اتفاق توده ای و انتخاباتی از حزب اردوغان را دست کم گرفتند. سیا در حمایت از گولنیستها در ساختار نهادی نخبگان خود زیادی حساب بازکرد و دست بالا را گرفت، و انزوای سیاسی گولنیستها را در جامعه ترکیه دست کم گرفت.
بعلاوه، ارتش آمریکا هیچ حسی از خصوصیات فرهنگ سیاسی ترکیه – اپوزیسیون محبوب عمومی نسبت به بدست گرفتن قدرت بورکراتیک و نظامی نداشت. آنها قادر به تشخیص نیروهای ضدکودتا ازجمله، احزاب سیاسی و جنبش های اجتماعی منتقد اردوغان نبودند.
استراتژیست های آمریکا، کودتا را بر مبنای برداشت غلط خود از کودتاهای نظامی در مصر، لیبی، عراق و یمن گذاشتند، که رژیم های مدنی اسلامی و ملی را سرنگون کرد.
اردوغان مانند رئیس جمهور مرسی (۳۰/۶/۲۰۱۲-۳/۷/۲۰۱۳) در مصر آسیب پذیر نبود- او آژانس اطلاعاتی، ارتش و حامیان توده ای را کنترل کرد.
استراتژی اطلاعاتی نظامی گولنیستها و آمریکا بدون برنامه ریزی، ناهماهنگ و عجولانه بود- نیروهای ضدکوتای اردوغان پیش دستی کردند و ضربه قاطع را بگونه ای زدند که روحیه تمام رو بنای گولنیستها را تضعیف کرد. هزاران نفر از هواداران آنها مانند کبوتران سفالین برخاک شدند.
آمریکا در موقعیت دفاعی قرار داده شد – انحلال سریع پیروانشان آمریکایی ها را مجبور ساخت تا منکر متحدان خود شوند و از اردوغان برای «امنیت» و «انسانیت» انتقادات معمولی، و غیرمنطقی بکنند. ادعاهای آنها که پاکسازی اردوغان جنگ علیه داعش را تضعیف می کند، در ترکیه هیچ تأثیری ندارد. اتهامات واشنگتن که بازداشتی ها، زندانیانی هستند که با آنها «بد رفتاری شده و مورد سوء استفاده قرار گرفته اند»، هیچ تأثیری نداشت.
واقعیت مهم سیاسی آنست که آمریکا از شورشی حمایت کرد که مسلحانه بوده و پرسنل نظامی وفادار به اردوغان و شهروندان بدون سلاح مخالف کودتا را کشت. اعتراضات بی پشتوانه واشنگتن را تضعیف کرد.
در پایان آمریکا حتی از دادن پناهندگی به ژانرال های گولنیست خود خودداری کرد و آنها را به دست تقدیر اردوغان تنها گذاشت. فقط خود فتح الله گولان از استرداد توسط مربیان وزارت امور خارجه حمایت شد.

عواقب ناشی از کودتای آمریکا و گولن

شکست واشنگتن در به پائین کشیدن اردوغان می تواند عواقب زیادی در سراسر خاورمیانه، اروپای غربی و آمریکا داشته باشد.
اردوغان دستور داد تا چندین هزار نفر سرباز، پایگاه استراتژیک ناتو را در اینجرلیک ترکیه محاصره کنند، عملی تهدید کننده که تأسیسات هسته ای مهم ناتو و پایگاه عملیاتی علیه سوریه، عراق و روسیه را تضعیف می کند.
مقامات اطلاعاتی و کابینه ترکیه با زیر سئوال بردن ادامه ائتلاف سیاسی، آشکارا ارتش آمریکا را برای نقش خود در کودتا به خیانت متهم می کنند.
اردوغان به سوی روابط مصالحه آمیز با روسیه حرکت کرده است و ارتباط خود را با اتحادیه اروپا کم نموده است.
اگر ترکیه ارتباط خود را با ناتو کم کند، آمریکا یک متحد استراتژیک خود را در سمت جنوبی روسیه از دست میدهد و ظرفیت خود را در جهت تسلط بر سوریه و عراق تضعیف میکند.
با نابودی قدرت پایگاه گولنیستها در سازمانهای نظامی و مدنی، قدرت نفوذ واشنگتن در ترکیه بطور چشمگیری کاهش یافته شده است.
واشنگتن ممکنست که مجبور شود که جهت « محکم کردن» سیاستهای خود در منطقه به رژیم سیپراس - سریزای ضعیف، چابلوس و بی ثبات در یونان تکیه کند.
کودتای شکست خورده در منطقه به معنی عقب نشینی بزرگ برای واشنگتن – و امکان پیشروی برای سوریه، ایران، لبنان و روسیه است.
برای این پیشنهاد دو پیشبینی وجود دارد. پس از آنکه اردوغان پاکسازی گولنیستها را کامل، و واشنگتن را محکوم کند، آیا او علاقمند و قادر به تعقیب یک سیاست مستقل جدید خواهد داشت و یا این که او بسادگی کنترل داخلی را بیشتر میکند و با ناتو یک «مذاکره دیگر» خواهد کرد؟
آیا اردوغان کنترل سیاسی را بر ارتش تحکیم خواهد کرد و یا شکست گولنیستها پی آمدی خواهد داشت که منجر به نفاق بین گروه های نظامی جدید خواهد شد که رژیم سیاسی را بی ثبات کند؟
در نهایت، اردوغان وابسته به سرمایه گذاری و امور مالی غربیست که نسبت به حمایت از رژیمی که منتقد آمریکا، اتحادیه اروپا و ناتو باشد بشدت مقاومت می کند. اگر اردوغان از غرب با فشارهای اقتصادی مواجه گردد، آیا به جای دیگری می رود، و یا او، در برابر «واقعیات» سرمایه داری عقب نشینی می کند و تسلیم میشود؟
اردوغان، ممکنست که موقتاً کودتای آمریکایی را شکست داده باشد، اما تاریخ به ما می آموزد که ارتش جدید، مداخلات اقتصادی و سیاسی در دستور کار واشنگتن قرار دارند.

درباره نویسنده:
جیمز پتراس یک استاد بارتل (بازنشسته) جامعه شناسی از دانشگاه بینگهامتون، نیوریک است.
برگردانده شده از:
Washington’s Strategic Defeat: Erdogan Trumps Gulenist Coup
petras.lahaine.org