مسیر اشتباه ستارهها از فدراسیون جهانی به شورای شهر
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۲٨ مرداد ۱٣۹۵ -
۱٨ اوت ۲۰۱۶
وبسایت رسمی برنامه نود - سحر طلوعی: آقای رضا زاده چه دردی از مردم تهران تا به حال دوا کرده؟ اصلا چقدر از مشکلات مردم این شهر می داند و سر در میآورد؟ رضازاده به جای کرسی شورای شهر پایتخت بهتر نبود صاحب یکی از کرسی های تاثیر گذار فدراسیون جهانی وزنه برداری می شد تا به قول معروف ما هم آدم داشته باشیم؟
۱. هی می گوییم در فلان نهاد ورزشی، آدم نداریم که سرمان را نبُرند. در بیسار مرکز تصمیم گیری ورزشی نماینده نداریم که حقمان را نخورند. خب چرا نداریم؟ خب چرا ستاره های مسابقاتمان به جای آنکه سر از مهمترین نهادهای تاثیر گذار زمینه تخصصی شان در بیاورند، راهی مراکزی می شوند تا راحت تر از آب خوردن خواسته های مالی شان را برطرف کنند؟ چرا حسین رضا زاده به جای آنکه برای رسیدن به کمیته های فنی و داوری وزنه برداری تلاش کند، راهی شورای شهر آن هم شهر تهران می شود؟ آقای رضا زاده چه دردی از مردم تهران تا به حال دوا کرده؟ اصلا چقدر از مشکلات مردم این شهر می داند و سر در می آورد؟ رضا زاده به جای کرسی شورای شهر پایتخت بهتر نبود صاحب یکی از کرسی های تاثیر گذار فدراسیون جهانی وزنه برداری می شد تا به قول معروف ما هم آدم داشته باشیم؟ چرا کسانی مثل رضا زاده، ساعی، دبیر، جدیدی، دایی از رویاهای اقتصادی آنچنانی شان دست نمی کشند و قید این زمین و آن ملک و آن نهاد و غیره را نمی زنند و سعی نمی کنند آدم متخصص کار خودشان باشند؟ مگر کم درآورده اند؟ مگر کم سکه و پاداش گرفته اند؟ آنها خیلی بالاتر از سطح متوسط یک خانواده ایرانی زندگی می کنند.
۲. سالها پیش با علی رضا دبیر گفتگو می کردم. در اوج بود، آنقدر ها که با رییس جمهور وقت ملاقات بگیرد و از او بخواهد کارش را درست کند بتواند وارد دانشگاه شود. حرفمان به بعد از کشتی کشید، گفت همیشه دوست داشتم یک کارخانه یا چیزی شبیه به این می داشتم که چند نفر در آن کار کنند و نان بخورند و نان ببرند و من هم لذت ببرم! دبیر وارد دانشگاه شد، لقب آقای دکتر هم گرفت، اما به جای آنکه دست کم رویای کارخانه داری اش را محقق کند، سر از شورای شهر درآورد.
۳. می ترسم این رِنگ آدم نداریم، نماینده نداریم، داوری حقمان را خورد، بهانه باشد برای آرام کردن مردم خشمگین و ناراحت، وگرنه آدم کم نداریم بتواند راهی به مجامع جهانی تصمیم گیر ورزشی باز کند. ما مثل همیشه به فکر منافع شخصی مان هستیم. تا نوک دماغمان بیشتر نمی بینیم. منافع ملی شعار است؛ دهان پر کن. وگرنه پای عمل که برسد، وسوسه صندلی های پر از منفعت شخصی فلان شورا و فلان مرکز چنان زانوهایمان را سست می کند که شعارهایمان که هیچ حتی آرزوهایمان را هم فراموش کنیم.
|