آبروی نظام یا برقراری عدالت، کدام یک؟! - مریم سامانی - اخبار روز

نظرات دیگران
  
    از : البرز

عنوان : منتظری جنگی درونش بر پا بود و می‌خواست خمینی را تبرئه کند و از سوی دیگر...
بانو سامانی گرامی، شما در قسمتی از مطلب خود روی نکته ی بسیار قابل تأملی مکث کرده و می نویسی؛ «...او به گفته‌ی خودش از مجاهدین ضربه خورده و پسرش به دست آن‌ها کشته شده است، اما صریحا می‌گوید:" آبروی اسلام و انقلاب و آینده کشور و آینده شخص آقای خمینی و حیثیت ولایت فقیه برام مهمه و اون که تاریخ چه جور درمورد ما قضاوت می‌کنه ". این جملات جنبه‌های مهمی از نیات و اهداف وی را آشکار می‌نماید...»
و سپس در قسمتِ ماقبل آخر مطلبت می افزایی؛ «...منتظری جنگی درونش بر پا بود و می‌خواست خمینی را تبرئه کند و از سوی دیگر می‌گوید:" آقا خیال می‌کنه با اعدام‌ها انقلاب رو تضمین می‌کنه"، " من اگر به خاطر شخص امام و انقلاب نبود، نامه ام رو پخش می‌کردم، می‌دونین چقدر به نفع دشمنان بود؟"...»

ولی واقعیت این است که هیچیک از نیروهایِ ایرانی بَری از معضلِ قربانی کردنِ انصافِ عدالت در مسلخِ گروهگرایی نیستند:
- مجاهدین برای مقابله با ریزش نیرو در اثر برخوردِ اعضا با واقعیات زندگی و عدم کارآیی تحلیلهای ارائه شده بر اختناق تشکیلاتی پای می فشارند. و دگراندیشانِ صفوفِ خود را به زندان و شکنجه محکوم می کنند.
- سلطنت طلبان با گذشتِ ۳۷ سال از فروپاشی اختناق محمدرضاشاهی و بر ملا شدن جنایات بیشمار آن حکومت، هنوز هم مرغشان یکپا داشته و معتقدند محمدرضاشاه با جد و جهد فراوانی که در راهِ توسعه ی حلبی آبادهای اطراف شهرهای بزرگ کشور از خود نشان می داد، در واقع می خواست کشور را به سوی تمدنی بزرگ ببرد.
- احزاب کمونیستی و سوسیالیستی نیز تا توانسته اند، در کتمان قتلهای فاجعه آمیز درون گروهی سکوت کرده، و چنان نمایانده اند که گویا هرگز اتفاقاتی از این دست در صفوفشان رخ نداده است.

و در همان حال میتوان ردِ پایی از افشاگرانی از نوعِ زنده یاد منتظری را در صفوف هر یک از نیروهایِ ایرانی سراغ کرد. و اگر نبودند افشاگرانی از نوعِ زنده یاد منتظریها در بین مردمانِ کشورمان، شاید جنایاتی از قبیلِ جنایتِ مخوف ج.ا. در تابستانِ خونین ۱۳۶۷ برای همیشه زیر خروارها خاک مدفون و به دستِ فراموشی سپرده می شدند.
۷۵۷۶۱ - تاریخ انتشار : ٣۰ مرداد ۱٣۹۵