مسئولیت در برابر فاجعه ملی:
منتظری ها، تاج زاده ها، و ما


سهیلا وحدتی


• بیایید از خود بپرسیم: روند آشکارسازی حقایق مربوط به کشتار ۶۷ و دادخواهی چگونه به پیش خواهد رفت؟ با یارگیری از همه گروه ها و افزایش نیرو و تقویت جبهه دادخواهی؟ یا با انگشت اتهام گرفتن به سوی هرکسی که در دفاع از دادخواهی ما صدایش را بلند می کند؟ ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ٣۰ مرداد ۱٣۹۵ -  ۲۰ اوت ۲۰۱۶


"انگار گذر زمان نفی می‌شود و گذشته در هیبت حال به سراغ ما می‌آید. وقتی امروز به این صداها گوش می‌دهیم انگار آن‌ زندانیان هنوز در سلول مرگ نشسته‌اند و به ما چشم دوخته‌اند که چگونه در برابر این موقعیت واکنش نشان می‌دهیم."*

ما نه فقط در برابر آنهایی که کشته شدند، بلکه بیشتر در برابر آنهایی که اکنون زنده اند، ولی در آینده به همان سرنوشت دچار خواهند شد مسئول هستیم که واکنش نشان دهیم.

ما مسئول هستیم تا شرایطی فراهم آوریم که جلوی کشتار آنها را بگیریم و طوری عمل کنیم که هرگز چنین فاجعه ای در آینده رخ ندهد.

درود بر حسینعلی منتظری که پیش از همه واکنش نشان داد و اخلاق انسانی را قربانی مصلحت و مقام سیاسی نکرد. در اوج کشتارها آنچه را که از دستش برمی آمد انجام داد: هیات مرگ را فراخواند و با زبانی تند و بی پرده به آنها گفت که دست از ادامه کشتار بردارند.

درود بر احمد منتظری، فرزند ایشان، که صدای ایشان را در اعتراض به کشتار زندانیان در سال 1367 زنده نگاه داشته است.

سلام به مصطفی تاج زاده که گفت " محاکمه مجدد زندانیان را در سال۶۷ و اعدام گروهی آنان را نقض موازین حقوقی و قانونی کشور به شمار می آورم."

اگر تعداد افراد مانند تاج زاده در کشور افزایش یابد و اعتراض چهره های شناخته شده به کشتار زندانیان سیاسی در سال 67 شدت بگیرد، نه تنها گفتمان اعتراضی شکل گرفته و فرهنگ سیاسی کشور از اینگونه اعتراض ها تاثیر خواهد پذیرفت، بلکه گستردگی و شدت اعتراض ها روی موضع گیری و عملکرد حکومت نیز تاثیر خواهد گذاشت. هم اکنون اگر می بینیم که صادق لاریجانی و احمد خاتمی و برخی دیگر به دفاع از کشتار برخاسته اند نشان می دهد که آنها نگران گسترده تر شدن اعتراض ها و جدی تر شدن قضیه هستند که می رود برای حکومت دردسرساز شود، وگرنه واکنشی نشان نمی دادند.

متن سخنان مصطفی تاج زاده دو بخش دارد. یک، واکنش به کشتار 67 و اعتراض به آن. دو، پیشنهاد راه حل برای آشتی ملی.

بخش یک از سخنان ایشان مایه خوشوقتی است و ما از آن استقبال می کنیم. این یک واکنش انسانی است، نگهداری از اصول اخلاق انسانی خویش و ابراز احترام به حقوق بشر دیگران است. این واکنشی است که ما از همه انتظار داریم.

بخش دو سخنان تاج زاده ارائه یک راه حل برای آشتی ملی است که نظر شخصی ایشان است و می تواند مورد بحث قرار گیرد که آیا این نظر درست هست یا نه، و یا اینکه عملی هست یا نه.

اما به این دو بخش باید جداگانه نگاه کرد. بخش یک در اعتراض به کشتار 67 باید مورد استقبال و تشویق قرار گیرد، و بخش دو می تواند مورد بحث و نقد قرار گیرد. اما اگر نظر ایشان درباره آشتی ملی نادرست و ساده انگارانه است، نباید موضع گیری درست ایشان در اعتراض به کشتار 67 را زیر سوال برد.

مادران پارک لاله متاسفانه برخورد تندی با سخنان تاج زاده نشان داده و انگشت اتهام را به سوی ایشان گرفته اند:
"آقایان و خانم‌هایی مانند تاج زاده که یا خود به نوعی در این جنایت‌ها سهیم بوده‌اند یا در این رابطه سکوت اختیار کرده‌اند، نیز مسئولیت دارند و باید روزی پاسخ‌گو باشند و اگر می‌خواهند دوست و همراه مردم باشند، بهتر است به‌جای این‌که بنشینند و اتاق فکر درست کنند تا جهت مبارزه را به انحراف بکشانند و با استفاده‌های نادرست از تجربه‌ی دیگر کشورها هم‌چون افریقای جنوبی شعار «ببخش ولی فراموش مکن» را تبلیغ کنند که نه مساله‌ی امروز ماست و نه در شرایط مشابه آن کشور هستیم، بهتر است مانند آیت الله منتظری در مورد بیدادگری‌های حکومت افشاگری کنند تا بار مسئولیت‌شان کمتر شود."

این دوستان حتی تاج زاده را به خاطر اینکه نظری سطحی درباره آشتی ملی مطرح کرده، تهدید به محاکمه می کنند:
"این افراد به خوبی می‌دانند که بالاخره روزی به‌ پای میز محاکمه کشیده خواهند شد و به همین دلیل به دنبال خانواده‌هایی هستند که می‌گویند «ببخش و بگذر» و بودن در کنار این افراد برای‌شان آرام بخش است و به همین دلیل نیز تلاش زیادی می‌کنند که به اشکال مختلف این طرز تفکر را به میان خانواده‌ها ببرند، بدون این‌که توضیح دهند در آفریقای جنوبی یا کشورهای مشابه در چه زمانی و با چه شرایطی مساله عفو و بخشش جنایت‌کاران و آشتی ملی مطرح شد."

بیایید مسئولانه برخورد کنیم

ما حق نداریم آنچه را که در مورد جنایت کشتار 67 سرزنش می کنیم خود، ولو در سطح حرف، تکرار کنیم. هیچ کسی را نباید مجرم دانست مگر اینکه در دادگاهی بیطرف و عادلانه جرم ایشان ثابت شود. چرا بگوییم تاج زاده در این جنایت ها سهیم بوده وقتی که هیچ مدرک و سندی دراین باره در اختیار نداریم؟

هرکسی که در این رابطه سکوت کرده، مسئولیت ندارد. بلکه هرکسی که سکوت یا بی عملی او به جنایت کمک کرده، مسئولیت دارد.

بنابراین بیایید دقیق و مشخص صحبت کنیم. هرکسی را که خودی نیست، مسئول و مجرم ندانیم. حرف های کلی و غیرمسئولانه فقط جبهه ما را ضعیف تر می کند.

بیایید واقع بینانه برخورد کنیم

بیایید از خود بپرسیم: روند آشکارسازی حقایق مربوط به کشتار 67 و دادخواهی چگونه به پیش خواهد رفت؟
با یارگیری از همه گروه ها و افزایش نیرو و تقویت جبهه دادخواهی؟ یا با انگشت اتهام گرفتن به سوی هرکسی که در دفاع از دادخواهی ما صدایش را بلند می کند؟

آیا ما می خواهیم تعداد تاج زاده ها و چهره های شناخته شده درون کشور که کشتار 67 را محکوم می کنند افزایش یابد؟
یا اینکه می خواهیم همه افراد طیف نیروهای میانی از ترس اینکه مبادا اگر صدایشان را بلند کنند انگشت اتهام مادران پارک لاله به سوی آنها نشانه رود و نام شان در اعلامیه درج شود و متهم به جنایت و تهدید به محاکمه شوند، سکوت کنند؟

آیا می خواهیم در شمار اندک باقی بمانیم یا اینکه رشد کنیم و صدایمان به وسعت عرصه همه روزنامه نگاران و سیاستمداران و هنرمندان و مدیران و روشنفکران کشور گسترش یابد؟

احساسات تند و آتشین به جای خود خوبست، اما تدبیر و چاره اندیشی همواره ضروری است.

بیایید پاس داریم همه احساسات انسانی را که کشتار 67 را محکوم می کنند، در میان خود جای دهیم همه انسان هایی را که به حقوق بشر احترام می گذارند و نقض آن را محکوم می کنند. نیز بیایید گفتگو و بحث و نقد و بررسی راه های پیشنهاد شده برای آشتی ملی را آغاز کنیم.

بیایید سهم خود را انجام دهیم

اگر تاج زاده ها درکی سطحی و ساده انگارانه از آشتی ملی دارند، تقصیر کیست؟

ما که انگشت اتهام و تهدید به خاطر ساده نگری تاج زاده به سوی او می گیریم چقدر در این باره صحبت کرده و درک خود را از آشتی ملی توضیح داده ایم؟ آیا اصلا همه ما درک یکسانی از آشتی ملی داریم؟ اگر هنوز هیچ درکی از آشتی ملی که دست کم مورد توافق یک گروه باشد شکل نگرفته، مگر می توانیم یک نظر مشخص را رد یا محکوم کنیم؟ کمترین کاری که می توانیم بکنیم اینست که خواسته ها و توقعات شخصی خودمان را آشکار سازیم. مثلا این که می خواهیم از همه آنها اعاده حیثیت شود، و این فاجعه ملی در تاریخ رسمی کشور ثبت شود، بنایی به یادبودشان بنا شود، و ...

سایت بیداران این بحث های مربوط به آشتی ملی را آغاز کرد، اما نمی دانم چرا ادامه نداد.

همه ما خواهان روشن شدن حقایق مربوط به کشتار زندانیان سیاسی هستیم، اما درک مشترکی از آشتی ملی نداریم. خوب است که گفتگو را آغاز کنیم و بحث ها را ادامه دهیم.

مصطفی تاج زاده به نقش همه شهروندان برای حرکت به سوی آشتی ملی اشاره می کند:
"ما شهروندان می توانیم و باید خودمان را، رهبر و نهادهای منصوبش را، خانواده های قربانیان را و نیروهای سیاسی اعم از مخالف و موافق را به نماندن درگذشته، در عین درس گرفتن از آن، و نگاه به آینده و تلاش برای اجرای بدون تنازل قانون اساسی دعوت کنیم و با تبدیل آشتی ملی و مهر و دوستی به خواستی عمومی، فردایی بهتر را برای خود و فرزندانمان رقم زنیم."

که درست است. نکته مهم در اینجا اینست که ایشان روی مسئولیت همه شهروندان انگشت می گذارد، کسانی که نه در جبهه "رهبر و نهادهای منصوبش" هستند، و نه از "خانواده های قربانیان". ایشان همچنین نظر خودش را از روند آشتی ملی می گوید:

"حاکمیت می تواند با عذرخواهی از ملت، حلالیت طلبی از بازماندگان و اصلاح ساز و کار قضائی میهن به گونه ای که تکرار چنین فجایعی را ناممکن کند، زخم ناشی از این اعدامها را التیام بخشد."

که شاید ساده انگارانه باشد. ایشان "عذرخواهی از ملت، حلالیت طلبی از بازماندگان" را عنوان می کند بدون اینکه به آشکارسازی حقایق مربوط به کشتار 67، اعاده حیثیت از قربانیان، پرداخت غرامت به خانواده ها، محاکمه جنایتکاران و ... اشاره ای کند.

ولی آیا بدون اعاده حیثیت از قربانیان و محاکمه جنایتکاران امکان "آشتی ملی" وجود دارد؟ اینها بحث هایی است که باید آغاز کرد. برای این بحث ها، نیاز به قلبی گرم و مغزی سرد داریم.

خواسته مشترک منتظری ها و تاج زاده ها و ما

مصطفی تاج زاده به "اصلاح ساز و کار قضائی میهن به گونه ای که تکرار چنین فجایعی را ناممکن کند" اشاره می کند که مهم ترین بخش قضیه و خواسته همه ماست.

این مهمترین نکته ای است که همه ما می توانیم روی آن توافق کنیم و به خاطر آن روند آشتی ملی را آغاز کنیم. چرا که همه ما به تجربه دیده ایم که هرکسی با هر عقیده ای می تواند در دستگاه قضایی ای که حقوق بشر را نقض می کند، قربانی شود. ما حتی از هم اکنون می توانیم در مطرح کردن خواست لغو اعدام بطور جدی همصدا شویم.


در حاشیه

بحث های مربوط به آشتی ملی بسیاری بحث های حاشیه ای دیگر را نیز در بر می گیرد. بحث هایی که گاه در آغاز حتی شاید فرسایشی به نظر آید، اما دارای اهمیت اصولی است.

مصطفی تاج زاده می گوید:
"من به سهم خود از خانواده های اعدام شدگان آن فاجعه از جمله بازماندگان قربانیانی که عضو مجاهدین خلق نبودند، پوزش می طلبم. "
پرسشی که من از مصطفی تاج زاده داریم اینست که آیا شما از بازماندگان قربانیانی که عضو مجاهدین خلق بودند، پوزش نمی طلبید، بدین معنا که کشتار آنها را محکوم نمی کنید؟ آیا شما که می گویید"محاکمه مجدد زندانیان را در سال ۶۷ و اعدام گروهی آنان را نقض موازین حقوقی و قانونی کشور به شمار می آورم" روا می دارید که آنها تنها به صرف عقیده شان و عضویت در سازمان مجاهدین خلق قربانی محاکمه مجدد و نقض موازین حقوقی و قانونی کشور شوند؟ یا اینکه به خاطر فضای سیاسی موجود در کشور و یک سری ملاحظات امنیتی، خود را مجبور می بینید که به هر وسیله ای که شده حداکثر فاصله سیاسی خود را با سازمان مجاهدین خلق حفظ کنید و نشان دهید و این یکی از آن وسیله هاست؟


فروهر, پرستو. "جمله‌ی ناتمام یک سند تاریخی: «حدود ۲۰۰ نفر هستند که این‌ها را...»"، رادیو زمانه، 27 مرداد 1395، خوانده شده 28 مرداد 1395
www.radiozamaneh.com

تاج زاده، مصطفی. "حاکمیت از ملت عذرخواهی کند و از بازماندگان حلالیت بطلبد."، ملی-مذهبی، 23 مرداد 1395، خوانده شده 27 مرداد 1395
حاکمیت-از-ملت-عذر-خواهی-کند-و-از-بازماند/ http://melimazhabi.com

مادران پارک لاله، "می خواهیم بدانیم"، اخبار روز، 29 مرداد 1395، خوانده شده 29 مرداد 1395
akhbar-rooz.com