اشک تمساح غربیها برای همزه خطیب و ایلان تا زخمهای عمران


عارف شیخ احمدی


• اکنون باید از رسانه های غربی پرسید آیا فقط باز نشر خبر و ریختن اشک تمساح برای "عمران" کودک سوری که در زیر آوار ناشی از بمباران بمب افکنهای روسیه سر و صورتی زخمی داشت و برادرش را هم در همان شب از دست داد کافی است؟! ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۱ شهريور ۱٣۹۵ -  ۲۲ اوت ۲۰۱۶


چند روزی است بسیاری از رسانه های پر بیننده و روزنامه های پر تیراژ جهان به پخش فیلم ویدئوی کوتاه و نشر عکس "عمران" کودک زخمی سوری اهل حلب که بر اثر بمباران جنگنده بمب افکنهای روسیه که از پایگاه هوایی همدان ایران به پرواز درآمده بودند، پرداخته اند!
قبل از آنکه به جانبداری از قیام سراسری مردم سوریه و دفاع از مبارزات مشروع آنها در مقابل رژیم دیکتاتور بشار اسد بپردازم، لازم می دانم با یک مقدمه مطلبم را آغاز کنم.
در سال ۲۰۰۳ و در روزهای پایانی جنگ امریکا و قدرتهای غربی علیه نظام بعث صدام حسین، مشغول کار با یک رسانه منطقه ای بودم و در سفری که به بغداد داشتیم قرار بود با یکی از فرماندهان عالی رتبه امریکایی مصاحبه ای ترتیب دهیم. از قضا محل ملاقات در کاخ صدام پالاس و نزدیک مقر سابق اطلاعات مرکزی دولت صدام حسین بود، اکنون این کاخ عظیم بعثیها به مقر فرماندهی نیروهای "نگهبانان قلعه" سربازان امریکایی مبدل شده بود. امریکائیها از قبل تدارک مصاحبه را انجام داده بودند. از طرف آنها هم خانمی عرب که اهل بغداد بود و زبان انگلیسی را در سطحی عالی تکلم می کرد، شروع به صحبت کردن کرد و گفت الان جناب کاپیتان فلان هم تشریف می آورند. مقداری شکلات امریکائی و چند بطری آب روی میز گذاشتند و در همین لحظه جناب کاپیتان تشریف آوردند. خلاصه مصاحبه آغاز شد و اولین سوٲلی که از کاپیتان پرسیدم این بود که چرا سال ۱۹۹۱ در حمله امریکائیها به عراق و بعد از جنگ کویت، امریکا و متحدانش تصمیم نگرفتند حاکمیت صدام را یکسره برچینند؟
جواب کوتاه بود، چون مصلحت نبود!
بعد از اتمام مصاحبه و بدرقه شدن جلو در کاخ صدام پالاس و مقر نیروهای امریکایی یک سرباز سیاه پوست با هیکلی دُرشت، گفت اگر امکان دارد از تلفن ثریای دوستتان فقط دو دقیقه استفاده کنم و البته هزینه اش را هم می پردازم. دوستم قبول کردند و گفتند اشکالی ندارد بفرمائید.
از ایشان پرسیدم مگر نمیزارن از تلفن استفاده کنید؟ گفتند: فعلاً خیر و چند فحش و ناسزا هم نثار دولت امریکا کردند.
پرسیدم خوشحال هستید که رژیم صدام حسین را نابود کردید و الان بعنوان پیروز نبرد در کاخ خوشگل ایشان تشریف دارید؟ پاسخ این سرباز بسیار جالب بود و گفت: ما می جنگیم برای سیاست دولت امریکا، فرقی ندارد دشمن نام دارد یا دوست و بازنده آن هم ما سربازان و مردم بیچاره عراق هستیم نه سیاستمداران امریکا و شخص صدام حسین!
وقتی به محل اقامت خودمان برگشتم خیلی فکر کردم تا از گفته های جناب کاپیتان و سرباز سیاهپوست آنها نتیجه ای گرفته باشم. اما بنده هم می بایست یا با نظر جناب کاپیتان موافق باشم یا اینکه نظر واضح سرباز آنها را بپذیرم.
آری، امروز هم بعنوان روزنامه نگار یا هر شخصیتی که در جامعه حضور داریم نمی توانیم از کنار برخی قضایا و رویدادهای سیاسی و اجتماعی کشور خود، منطقه و جهان بدون جانبداری و اندیشه کردن در مورد حُسن و قبح آنها به راحتی بگذریم.
بیش از چند سال از آغاز اعتراضات مردمی سوریه علیه نظام حاکم آن کشور می گذرد، اولین جنایتی که مردم سوریه را وادار به خشم و اعتراض نمود چگونگی به قتل رسیدن کودکی سوریه ای بود به نام "حمزه خطیب" که سربازان بشار اسد او را مثله مثله کرده بودند. مردم معترض از تمامی شهرها و روستاهای آن کشور قیام خود را علیه اعمال سربازان و مسئولین حکومت بعث سوریه آغاز کردند.
حضور در تظاهرات خیابانی با شعار "ٳرحل ٳرحل یا بشار" و "سوریه و حریه" شروع شد و با پاسخ تند و سرکوب شدید رژیم بعث بشار اسد مخالفتها به حالت خشونت و به کاربردن اسلحه سبک و سنگین انجامید.
بعد از مدتی و با فرار برخی از افسران عالی رتبه ارتش و تسلیم شدن بخشی از سربازان و گرویدن آنها به صفوف مردم معترض، طولی نکشید که ارتش آزاد سوریه "جیش الحر" پایه گذاری شد.
دسته دسته و گروه و گروه بر تعداد آن افزوده می شد و نبردهای خیابانی به جنگهای جبهه ای وسیع تغییر یافتند و بعد از سپری شدن چند ماه کنترل چند شهر بزرگ هم از دست حکومت مرکزی خارج شد. در این اوضاع و احوال انقلابیون نماینده های خود را به کشورهای همجوار سوریه و غرب فرستاده و طلب مساعدت نمودند.
تا این نقطه از مقاومت مردمی سوریه، همه چیز به خوبی پیش می رفت و اگر دولتهای غربی و روسیه و سازمان ملل خواسته ها و مطالبات مشروع اکثر مردم سوریه را که خواهان کناره گیری سریع و بدون شرط بشار اسد بودند را به مضحکه نمی گرفتند و فدای سیاستهای غلط و مصالح خود نمی کردند، امروز شاهد این همه جنایت و کشتار مردم بی دفاع در سوریه نبودیم.
بعد از یکی دو سال، قدرتهای جهانی که مصلحت خود را بر هر خواسته مشروع مردم منطقه و جهان ترجیح می دهند، با انجام سیاستهای غلط و دسیسه های گوناگون باعث و بانی ایجاد انشعاب در سپاه آزاد سوریه شده و به تفرقه افکنی در آن پرداختند و در مقابل از گوشه و کنار جهان با تشویق افراد تکفیری آنها را به سوی سوریه سرازیر کردند.
ایالات متحده امریکا و دول غربی با نقشه های اطلاعاتی خود گروه تروریستی داعش و جبهه نصره را ایجاد و صد البته ترکیه و رژیم جمهوری اسلامی و چند کشور دیگر هم با همکاری کامل اطلاعاتی زمینه های لازم را برای گسترش آنها فراهم نمودند.
اینک مقاومت مردمی سوریه با فراز و نشیبهای فراوان روبه رو گشته است، از یک سو نبرد با دولت نیمه جان بشار اسد و از سوی دیگر با گروههای تکفیری نظیر داعش و جبهه نصره و همزمان مزدوران خارجی که رژیم جمهوری اسلامی تحت عنوان جیش فاطمیون و زینبیون با گردانهای حزب الله لبنان بدان کشور گسیل داشته است، نتیجه مبارزه و مقاومت آنها را بسیار دشوار کرده است.
دخالتهای علنی و آشکار روسیه در حمایت از رژیم بشار اسد و حملات هوایی پی در پی آنها در سوریه و پا درمیانیهای بدون اثر و زیانبار سازمان ملل که غیر از گرفتاری و زمان دادن به رژیم اسد برای خلق جنایت دیگر سودی ندارد و همچنین سیاستهای ریاکارانه امریکا و دول غربی که منجر به ایجاد داعش و گروههای تکفیری شده است، در حال حاضر وضعیت سوریه را به مثابه باتلاق عمیقی برای مردم مظلوم آن کشور مبدل ساخته است.
بیش از چهار میلیون از جمعیت سوریه آواره شده اند و غیر از ترکیه و اردن و لبنان و اقلیم کُردستان در کشورهای اروپائی هم جمعیت آوره گان سوری کم نیستند.
مشقت آوارگی و فرار از جنگ داخلی سوریه تراژدیهای انسانی فراوانی را بوجود آورد که مرگ کودک خردسال "ایلان" و غرق شدنش در آبهای ترکیه نمونه بارز آن بشمار می رود.
مدتی رسانه های غربی شروع به ریختن اشک تمساح برای ایلان و خانواده او نمودند و چنان وانمود کردند که دولتهای آنها در معاملات بازرگانی سلاح و مواد منفجره و ایجاد سازمانهای تروریستی تکفیری در سوریه کلاً هیچ نقشی ندارند.
اما اینک با افشای مدارک و مستندات ویکی لیکس و همچنین با سخنرانیهای دونالد ترامپ علیه کابینه دولت اوباما، همه جهانیان به نقش موثر دولت اوباما در ایجاد داعش و همراهی کامل آنها با جنایت روسیه در سوریه در کشتن زنان و کودکان بی دفاع اطلاع یافته اند.
دول اروپایی همچون فرانسه، چک، آلمان و ایتالیا و بریتانیا بعنوان مقصر و عوامل دسته دوم خارجی بعد از امریکا و روسیه در جنایت علیه بشریت در سوریه با فروش اسلحه به طرفهای درگیر در سوریه محسوب می شوند.
اکنون باید از رسانه های غربی پرسید آیا فقط باز نشر خبر و ریختن اشک تمساح برای "عمران" کودک سوری که در زیر آوار ناشی از بمباران بمب افکنهای روسیه سر و صورتی زخمی داشت و برادرش را هم در همان شب از دست داد کافی است؟!
یا اینکه بهتر نیست به جای این خدعه و فن و فنون رسانه ای خود و برای خوراک تبلیغاتی بیشتر، یقه مسئولین سیاسی دولتهای خود را بچسپید و آنها را در قبال تدوام کشتار کودکان و مردم سوریه مسئول مستقیم بدانید و به مردم خود معرفی کنید و آنها را زیر سوٲل ببرید؟!
متٲسفانه باید گفت سازمان ملل و دیگر سازمانهای مدعی دفاع از حقوق بشر، بیشتر آلت دست قدرتهای بزرگ و برای مشروعیت بخشیدن به اعمال آنها بنیان نهاده شده اند. در این سالها سازمان ملل و فرستادگان آن به سوریه تنها با تحمیل کردن آتش بس اجباری بر مقاومت مردمی سوریه و مکر و نیرنگ با مردم سوریه علناً همسو با رژیم بشار اسد عمل کرده اند.
اما در عاقبت باید گفت، مرگ حمزه خطیب و ایلان و عمران ها در سوریه پایان نظام نوین جهانی با رهبری امریکا و قدرتهای غربی و روسیه و همراهی سازمان ملل است و به زودی شومی این سیاستهای آنها گریبانگیر شهروندان کشورهای آنها هم خواهد شد و جنگ و بحران بر همه جا بال خواهد گشود، چرا که مرگ یک انسان مرگ انسانیت است...