برای خویی عزیز
که تازگیها هروقت حالش را می پرسم، می گوید "بدتر نیستم"


سعید یوسف


• غمگین و دردمند و مکدّر نبینمت
بهتر هماره بینم و بدتر نبینمت

هشیار و تندرست و توانمند بینمت
بیمار و زار و مانده و مضطر نبینمت ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۱ شهريور ۱٣۹۵ -  ۲۲ اوت ۲۰۱۶



 غمگین و دردمند و مکدّر نبینمت
بهتر هماره بینم و بدتر نبینمت
هشیار و تندرست و توانمند بینمت
بیمار و زار و مانده و مضطر نبینمت
وز نیشِ کژدمی که وَرا نامْ غربت است
آسیب بر روان و به پیکر نبینمت
جز در میان جمعِ رفیقانِ سالیان
شاد و سرودخوان و سخنور نبینمت
جز بر هرآنچه مایه ی این نکبت است و وهن
توفنده پرخروش چو تندر نبینمت
جز در چکامه‌خوانی و با تیغی آخته
بر هرچه دین و هرچه پیمبر نبینمت
وین دین مگو که غیر خودی بود و آن خودی
رفع و رجوعْ کار و رفوگر نبینمت
بر دینِ غیر تاخته، وآنگاه لاسْ زن
با نقشِ بالدارِ فروهر نبینمت
دشنام نیست لفظِ عرب، لفظِ فارس نیز
انصاف بایدت که ستمگر نبینمت
شعرت خوش است و شعر عرب نیز بس خوش است
همچون معلّقات به دفتر نبینمت
اشتر به حالت است و طرب از کدام شعر؟- *
چون الفتی به اشتر و استر نبینمت
ور گویم این، ز شعر تو غافل نمی شوم
یک شعر بی حلاوتِ شکّر نبینمت
جز سرو و سنبل و سمن و یاس و اطلسی
در باغهای سبزِ مشجّر نبینمت
جز نغمه خوان قناری و شورآفرین هزار
بر شاخِ سبزِ سرو و صنوبر نبینمت
دانی که من به شعر دری هیچ شاعری
در این زمان برابر و همسر نبینمت
وین گفته ام هماره و خواهم هماره گفت
گر بینمت برابرِ خود، ور نبینمت
گویم، وگر نیاز نباشد به گفتنم:-
خود گوهری تو، حاجتِ زیور نبینمت
"عشقت نه سرسری ست که از دل به در شود"-
یک روز اگر که بینم و دیگر نبینمت
چون شعر با منیّ و نرفته ست ساعتی
کاندر کنارِ خویش مکرّر نبینمت

* سعدی: "اشتر به شعر عرب/در حالت است و طرب... (الخ)"