نگاه به المپیک ریو و حضور ایران
قصه تکراری از فرمان شاه تا کاروان امام رضا!



اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۲ شهريور ۱٣۹۵ -  ۲٣ اوت ۲۰۱۶



اخبار روز- کرد سنندجی: المپیک ۱۹۷۶ مونترال کانادا بود بزرگترین تیم اعزامی ایران به بازیهای المپیک با مجموع ۱۶۵ نفر که فقط ۸۸ تن آنها ورزشکار بودند به مونترآل رفت و تنها یک مدال برنز در وزنه‌برداری (محمد نصیری) و یک نقره در کشتی آزاد (منصور برزگر) با خود به تهران آورد.
کارنامه ضعیف ورزش ایران در آن المپیک موجب شد تا سازمان تربیت بدنی منحل شود و شاه فرمان زیر را صادر کرد:
برای وصول به این هدف‌ها مقرر می‌داریم:
۱ـ سازمان تربیت بدنی منحل گردد، و تا زمانی که وزارت جوانان و ورزش تأسیس شود، تشکیلات ورزش در وزارت آموزش و پرورش تمرکز یابد و کار خود را از مدارس کشور آغاز کند.
۲ـ مجموعه‌های بزرگ ورزشی بر اساس ضوابطی که از طرف دولت تدوین می‌شود زیر نظر هیأت‌مدیره‌ای اداره شود و در دسترس عموم ورزشکاران کشور باشد.
۳ـ مجموعه‌های کوچک و سایر میدان‌های ورزشی زیر نظر وزارت آموزش و پرورش و در اختیار مدارس قرار داده شود.
۴ـ هرگونه کمک لازم به باشگاه‌های ورزشی موجود انجام گیرد و برای ایجاد و گسترش باشگاه‌ها در سراسر کشور اقدامات تشویق‌آمیز به‌عمل آید.
چهارشنبه ۲۷ امرداد ۲۵۳۵
شاه سقوط کرد و رفت. ورزش نیز برای مدتی تحت تاثیر حوادث انقلاب تعطیل و نیمه تعطیل بود تا این که اندک اندک ورزش مکتبی حاکم شد و نزدیک به دو دهه مکتب و ایدئولوژی نظام مستقیم ورزش را تحت کنترل داشت. به تدریج رنگ مکتب را در ظاهر کمرنگ کردند ولی در باطن هم چنان بر آن تکیه کرده اند.
از زمانی که شاه سازمان تربیت بدنی کشور را منحل کرد تا امروز نزدیک به چهل سال سپری شده و در این مدت جمعیت ایران بطور چشمگیری افزایش رفته و در برابر این رشد فزاینده امکانات محیط زیستی به پائین ترین حد خود و با اختلاف فاحشی زیر استانداردهای رایج جهانی قرار گرفته است. در چنین وضعیتی ورزش که یکی از عوامل مهم شادابی و طراوت جامعه در فازهای همگانی و حرفه ای است در بدترین وضعیت از نظر سرانه و امکانات فنی، تجهیزاتی، نرم افزاری و سخت افزاری قرار دارد و اعتبارات اختصاص یافته برای ورزش و قیاس با میزان سرانه آن چیزی در حد فاجعه برای جمعیت هفتاد میلیونی کشور و چند میلیونی آماده به ورزش یا در حال ورزش قرار دارد. حتی در برنامه پنچساله ششم که این دولت و دو دولت دیگر را درگیر می کند ورزش جایگاهی ندارد و اعتباراتی برای آن منظور نشده است. وقتی چنین است حوادث، تعیین کننده قهرمانی ها و کسب مدالها می شود نه این که روال و سیستمی حاکم باشد.
آن روزی که شاه سازمان تربیت بدنی را منحل کرد تعدادی از روزنامه نگاران و کارشناسان واقعی در صحنه ورزش ایران حضور داشتند که از دیدگاه ملی و منافع آن برنامه های سازمان تربیت بدنی و اشکالات متعدد مدیریت ورزش کشور را آشکار سازند و به طور جدی به نقد بکشند. گوئی این تاریخ بار دیگر تکرار شده و ورزش ایران نیازمند یک خانه تکانی بزرگ است. اما چشم اندازی برای این خانه تکانی دیده نمی شود زیرا این یکی میرود و آن دیگری می آید که هر دو از یک جنس و یک مرام هستند و فقط در رفتارهای شخصی متفاوت نشان می دهند و لاغیر!
کاروان امام رضا، یا علی، خدا قوت پهلوان، دلاور اسلامی، سرود و پرچم مقدس، را بار ورزشی می کنند که هیچ سنخنیت و ارتباطی بین این با آنان نیست بجز این که هدف تبلیغ و ترویج ایده ئولوژی در آن نهفته باشد. از اخلاق اسلامی و جوانمردی و پند و اندرزهای «امام علی» به مالک اشتر می گویند ولی در عمل چنان رفتار می کنند که صورت خونین کشتی گیر روس را وقت گذرانی و استراحت طلبی برای فرار از خستگی می نامند و همراه با تب و تاب مسابقه افکار عمومی را نیز همسو و هم جهت خود می کنند. آن یکی قهرمان می شود و – خدا- را عامل موفقیت خود می داند و آن دیگری به تبعیت از خرافات پرستی حکومت از مردم می خواهد برای اش دعا کنند.
اگر مدیریتی قوی وجود داشت و اگر افکار عمومی را با تبلیغات واهی فریب نمی دادند و ترسی از عواقب بعدی وجود نداشت حسن یزدانی می توانست خود و کشتی و مرام و سلوک ایران را در تاریخ ورزش جهان جاودانه کند. وی می توانست در حالی که حریف روس غرق در خون بود و بارها نه برای وقت کشی و استراحت بلکه از شدت خونریزی آن هم در ناحیه حساس چشم به خارج تشک می رفت دست وی را به عنوان کشتی گیر پیروز بلند کند و آن وقت بود که جهان ما را تحسین می کرد! مگر زنده یاد غلامرضا تختی با چنین رفتار و اعمال انسانی در برابر حریفان خود جهان پهلوانی را در تاریخ پشتوانه نام خود و مرام ایرانیان نکرد؟!
طی پنچ دهه گذشته می توان ادعا کرد که المپیک ۲۰۱۶ ریو فراگیرترین رویداد ورزشی بوده که مورد استقبال شدید افکار عمومی و مردم ایران قرار گرفته و به ویژه رقابتهای ورزشکاران کشورمان توسط هم میهنانمان بطور دائم تعقیب و پی گیری می شد. در چنین فضائی بلندگوهای تبلیغاتی در قامت صدا و سیما و بسیاری از رسانه های نوشتاری و دیداری در فضای مجازی در قالب گزارش و تفسیر و خبر امیدواریهای کاذب و به دور از واقعیت را بیش روی مردم ایران قرار می دادند و چنان بر این طبل توخالی می کوبیدند که مردم ما فقط به مدال طلا قانع بودند و نقره و برنز در مخیله آنان جائی نداشت و افزون بر این مرغوبیت مدال و تبلیغات بلندگوهای رسانه ای که رئیس انجمن ورزشی شان مشاور وزیر ورزش و از همکاران دولتی وزارتخانه است منش پهلوانی و مرام قهرمانی را فراموش کرده بودند و آن چه در گود جریان داشت فقط مدال- مدال-طلا- طلا-بود!
آن چه تاکنون آشکار شده ورزش در جمهوری اسلامی برای ملت نیست بلکه برای اهداف نظام است و اهداف نظام را مدیران و روسا و کارگزارانی هدایت می کنند و بیش می برند که نه از جنس ورزش هستند و نه مرغوبیت مردم را دارند. این که قهرمانان و ورزشکاران مستعد و صاحب عنوان ما سرزمین و وطن خود را ترک می کنند و در کشورهائی مثل آذربایجان در برابر هموطنان خود قرار می گیرند برای آنان سرافرازی و اثبات حقانیت در برابر بیعدالتی و جفاها است و برای به اصطلاح مدیران و ابواب جمعی روسا و مسئولینی که به ورزش تحمیل شده اند مایه ننگ و شرمساری است! آیا تفاوت ظرفیت و استعدادهای بیکران جوانان کشورمان با تیم هفت نفره پناهندگان سه چهار مدال است یا با کشور جنگ زده و فقیر کوزو دو مدال طلا است؟! از اینها گذشته سه مدال برنز ما را حریفانی که ورزشکاران ما را شکست داده بودند نصیب ما کردند. بدین صورت که آن حریفان به فینال رفتند و شانس مدال برنز را به ما دادند و گرنه آن سه مدال برنز هم کسب نمی شد. اگر کیمیا علیزاده مدال ارزشمندی برای تاریخ ورزش بانوان ایران در المپیک گرفت فقط و فقط بخاطر شایستگی و توانائی فردی بود و ارتباطی به فدراسیون نداشت.
ناداوری در یک مسابقه یا اشتباه در یک بازی فرع صورت مسئله است بلکه موضوع اصلی ناکارآمد بودن سیستم و مکانیسم حاکم بر ورزش کشور است که در عرصه آن نه در داخل کشور مدیران و برنامه ریزان و منتقدان توانا و با دانش وجود دارد و اگر هم باشد بسیار اندک و انگشت شمار است و از طرفی در ساختار تشکیلاتی و مدیریتی سازمانهائی مثل کمیته بین المللی المپیک، فیفا، و کنفدراسیون آسیا فاقد کرسی و نماینده هستیم زیرا آنانی که پست های مدیریتی ورزش کشور را اشغال کرده اند از منظر این نهادهای بین المللی ناشناخته و فاقد توانائی برای حضور در چنین کرسی هائی هستند. در میان کشورهای آسیایی، ایران پس از چین، ژاپن در رده ششم و کره جنوبی که در رده هشتم، بهترین‌ها بودند و ازبکستان، قزاقستان قرار گرفت. پژوهش و تحقیق و نوآوری و ابتکار جایگاهی در سیستم حاکم بر ورزش مثل مقاله نوشتن تفریحی یک عاشق مطلب نویسی دارد و افرادی که طرح و اندیشه ای مدون را در اختیار وزارت ورزش قرار دهند یا جای اش در بایگانی است یا این که پس از مدتی با تغییراتی که کل ساختار و ایده را منتفی می کند به عنوان طرح بیشنهادی فلان و بهمان مسئول ارائه می شود!! به عنوان فردی که پنچ دهه در روزنامه نگاری و در ورزش کشورمان فعال بوده ام بارها این موارد را دیده ام. این همه رئیس و سرپرست همراه کاروان ورزشی به ریو رفتند ولی آیا نمی شد تعدادی محقق و پژوهشگر و مربی ورزشی برای ارزیابی و تحقیق در زوایای بازیهای المپیک به ریو اعزام شوند؟! برای طولانی نشدن مطلب را با قسمتی از حرفهای بوکسور کشورمان به پایان می برم:
روزبهانی بوکسور المپیکی ایران در پاسخ به این سوال که مسئولان فدراسیون اعلام کردند ۴۰۰ میلیون تومان برای آماده سازی تو هزینه کرده‌اند آیا این را قبول داری؟ گفت: با قطعیت می‌گویم که فدراسیون بوکس برایم هزینه‌ای انجام نداد، نه هزینه‌ای برای آماده سازی و اعزام به تورنمنت انجام داد و نه هزینه‌ای بابت اسکانم در هتل آکادمی. تمام هزینه‌های آماده سازی‌ام را خودم انجام دادم و هزینه‌های اسکانم را هم کمیته ملی المپیک و وزارت ورزش پرداختند. هزینه چند ماه اقامتم در هتل آکادمی را هم خودم پرداخت کردم چرا که دیگر از ماشین خوابی خسته شده بودم.