بحران سوریه وارد مرحله جدیدی شده است
اردشیر زارعی قنواتی
•
با ورود ارتش ترکیه به خاک سوریه و تصرف شهر "جرابلس" توسط نظامیان این کشور، تحولات سوریه وارد فاز جدیدی شده است که بسیای از محاسبات پیشین را دگرگون خواهد کرد. تحولات سوریه از همان ابتدا در چارچوب یک مناقشه منطقه یی و بین المللی قابل ارزیابی بود. امروز نیز آنچه در عرصه سیاسی – نظامی این بحران می گذرد خارج از این قاعده کلی نبوده و هیچ نیرویی نمی تواند در بازی شطرنج سوریه مستقلانه عمل کند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۱۰ شهريور ۱٣۹۵ -
٣۱ اوت ۲۰۱۶
با ورود ارتش ترکیه به خاک سوریه و تصرف شهر "جرابلس" توسط نظامیان این کشور، تحولات سوریه وارد فاز جدیدی شده است که بسیای از محاسبات پیشین را دگرگون خواهد کرد. تحولات سوریه از همان ابتدا در چارچوب یک مناقشه منطقه یی و بین المللی قابل ارزیابی بود که تمامی بازیگران حول محورهای متفاوت هر یک به فراخور اهداف و منافع خود ایفای نقش می کردند. امروز نیز آنچه در عرصه سیاسی – نظامی این بحران می گذرد خارج از این قاعده کلی نبوده و هیچ نیرویی نمی تواند در بازی شطرنج سوریه مستقلانه عمل کند. در عرصه داخلی این کشور هم اکنون چهار جریان و نیروی رقیب وجود دارد که بیشترین تقابل بین دولت دمشق و حامیان "بشار اسد" با گروه های مسلح و تروریسم بنیادگرای اسلامی وجود دارد و بخش سوم در قالب احزاب سیاسی دمکرات اپوزیسیون نیمه قانونی با درک ماهیت گروه های متنوع تروریست و اجتناب از ویرانی بیشتر کشور راه حل سیاسی را مدنظر داشته و تا حدودی به دولت نزدیک شده اند. اما موقعیت ژلاتینی نیروی چهارم در قالب نیروهای کرد روژاوا موضوعی سیال است که جایگاه این نیرو را در وضعیت کنونی نامشخص و پرهزینه کرده است. در عرصه خارجی اما وضعیت به دلیل منافع متفاوت و بعضا متضاد بازیگران فعال در بحران سوریه بسیار پیچیده تر و جبهه ها مدام در حال تغییر می باشند. در عرصه خارجی از همان ابتدا دو جبهه بزرگ که یکی حول محور دمشق/ایران/روسیه شکل گرفته و دیگری حول محور واشینگتن/ بروکسل/اعراب محافظه کار/ ترکیه گرد هم آمده بودند که فصل الخطاب رقابت آنان در میدان های جنگ تعیین می شد. در حالی که آرایش نیروها در حوزه سیاسی و داخلی سوریه تقریبا تثبیت شده است ولی در عرصه خارجی بحران هم اکنون با توجه به تحولات جدید تغییرات بزرگی ایجاد شده و منافع قدرت های منطقه یی و بین المللی به طور مرتب دچار نوسانات کمی و کیفی شده است. این تغییر جبهه ها در حوزه بیرونی به واسطه نقش تعیین کننده آن بر بازیگران داخلی هم زمان معادلات را دچار یک دگرگونی اساسی کرده است که چنانچه توسط این نیروها به درستی درک نشود می تواند هزینه های سنگینی را بر آنان تحمیل کند.
در گذشته به واسطه اهداف مشترک اپوزیسیون مسلح و حامیان خارجی آنان تقریبا یک سیاست واحد در قالب طرح اولیه پیاده سازی "خاورمیانه نوین" با تمرکز بر سرنگونی اسد دنبال می شد. با شکست این پروژه که با ورود فعال نظامی روسیه در طول یک سال اخیر اتفاق افتاد و متعاقب آن با سرنگونی جنگنده سوخو ۲۴ روسی توسط نیروی هوایی ترکیه، موجب گسترش منازعه از محیط جنگی سوریه به مناطق پیرامونی را فراهم کرد. این حادثه با توجه به عکس العمل سخت مسکو در قبال آنکارا و هم چنین افشای نقش دولت "رجب طیب اردوغان" در همدستی با تروریسم و به خصوص "داعش" تا حدود زیادی ترکیه را به عنوان سرپل عملیاتی علیه دولت اسد در وضعیت انزوای شدید قرار داد. تاثیر واکنش روسیه علیه دولت آنکارا که هم زمان گرفتار گسست در عرصه ملی هم شده و به خصوص تشدید جنگ با کردهای حامی حزب کارگران کردستان (پ ک ک) حداقل در مناطق جنوب و جنوب شرقی این کشور وضعیت نیمه جنگی را رقم زد، برای اردوغان به اندازه یی گران تمام شد که از یک ماه پیش با عقب نشینی از ادعاهای خود با معذرت خواهی رسمی از مسکو به دستبوسی "ولادیمیر پوتین" در شهر سن پترزبورگ شتافت. این تغییر موضع آنکارا به خصوص بعد از شکست کودتای ۱۵ ژوئیه که گفته می شود با افشای اطلاعاتی روسیه لو رفته است، اردوغان را واداشت تا در سیاست جدید خود تعجیل به خرج دهد. خروج عملی آنکارا از ائتلاف غربی – عربی و نزدیکی این کشور با مواضع محور روسیه – ایران از آنجا که پیشروی یگان های مدافع خلق به سمت غرب رود فرات با تصرف شهر استراتزیک "منبج" و آمادگی برای حمله به جرابلس بیش از پیش کابوس شکل گیری یک حکومت خودمختار کردی را در جوار مرزهای ترکیه برای اردوغان به دنبال داشت، به تحولات جدید سیر شتابنده تری بخشید. از طرف دیگر اتحاد نیروهای کرد با آمریکا که بعد از شکست طرح اولیه هم اکنون به سمت اجرایی کردن "پلان بی" در چارچوب تجزیه یا تشکیل مناطق خودمختار سه گانه (مناطق تحت تصرف دولت اسد، منطقه سنی نشین در جنوب و شرق، مناطق کردنشین در شمال سوریه) حرکت می کند، موجب خشم آنکارا و محور حامی دولت دمشق را فراهم آورد. چند روز قبل از ورود نیروهای ترکیه به خاک روسیه و تسخیر بدون جنگ جرابلس (جابجایی نیروهای داعشی با تروریست های النصره زیر عنوان ارتش آزاد) یک اتفاق بسیار مهم نیز در شهر "حسکه" افتاد که کردها با حمله به مواضع ارتش سوریه آنان را از این شهر بیرون رانده بودند و موجبات ناخرسندی مسکو، تهران و دمشق را فراهم کردند.
در این مرحله از بحران رهبران منطقه روژاوا به خوبی تحولات جدید را درک نکردند یا اینکه سعی نمودند با یک اقدام بازدارنده سیر تحولات را تغییر دهند. متاسفانه این رهبران درک خوبی از "مناسبات قدرت" در عرصه منطقه یی و بین المللی نداشته و بیش از حد بر روی حمایت آمریکا حساب باز کرده بودند در حالی که واشینگتن هر چقدر که با آنکارا دچار اختلاف باشد ولی هرگز بزرگترین متحد خود در منطقه و دومین ارتش بزرگ ناتو را قربانی روابط تاکتیکی با کردهای چپگرای روژاوا نخواهد کرد. ولی اینکه چرا دولت دمشق و مسکو که به شدت نسبت به نقض حاکمیت سرزمینی سوریه تا به امروز حساس بوده اند و به شدت نیز نسبت به ورود ترکیه به مرزهای خود هشدار می دادند امروز تنها به یک محکومیت سیاسی و تاکید بر نقض اصولی حقوق بین الملل در خصوص تجاوز ترکیه بسنده می کنند، ریشه در یک بازی بزرگتر و چیدمان احتمالی ژئوپلتیک خواهد داشت. اقدام ترکیه حتی به خلاف تصور رهبران کرد سوری بلافاصله حمایت آمریکا، آلمان، فرانسه و بریتانیا را هم به همراه داشت و رهبران روژاوا به وضوح دیدند که از طرف متحدین غربی خود هم رودست خورده اند. در اینجا بین اهداف ترکیه و محور روسی یک انطباق منافع حول شکست پلان بی آمریکا شکل گرفته است که می تواند پایانی باشد بر اتصال سه کانتون "جزیره، کوبانی و عفرین" که تا حدود زیادی مانع از تجزیه یا حتی خودمختاری اساسی از نوع نمونه "اقلیم کردستان عراق" می شود.
از طرف دیگر روس ها و متحدین آنان به احتمال زیاد نسبت به اهداف ترکیه و استراتژی کلان آن چندان اعتمادی نخواهند داشت و در صورت عدم همکاری این کشور در پذیرش استراتژی سرکوب نهایی تروریسم جهادی و ایفای نقش مثبت در جریان مذاکرات صلح آتی، احتمال رقم خوردن یک منازعه از نوع دیگر هم همزمان وجود دارد. حتی در چنین شرایطی هم هنوز محور به رهبری روسیه هم چنان تاکید بر حضور نیروهای کرد در مذاکرات صلح سوریه داشته است در حالی که آمریکایی ها به دلیل همسویی با اهداف گروه های تروریست و کشورهای مرتجع منطقه یی حاضر به پذیرش این خواست مشروع و ضامن حقوق اقلیت کرد نبوده اند. این مقطع تاریخی برای رهبران روژاوا بسیار مهم خواهد بود و بعد از تجربه شکست خورده خود در نزدیکی بیش از حد به محور آمریکایی چنانچه این نیروی ترقی خواه به درک درستی از معادلات و مناسبات جدید قدرت در منطقه برسد، می تواند با ترمیم روابط خود با روسیه و دمشق موقعیت مطلوب تری را کسب کند. با تمام ناخرسندی مسکو و دمشق از نقش جدید نیروهای کردی در همسویی با اهداف آمریکا هنوز این محور تامین کننده بهتری جهت رسیدن به خواست های حداقلی نیروهای روژاوا می باشند و رهبران کرد باید وضعیت موجود را فراتر از اهداف تاکتیکی خود مورد ارزیابی قرار دهند. به یک مفهوم محور مورد حمایت روسیه هر چند که مخالف تجزیه سوریه و تغییرات دمگرافی در ساختار سیاسی – اجتماعی این کشور است اما به دلیل ماهیت ترقی خواهانه روژاوا هم چنان مایل به نزدیکی و شراکت با آنان در شکل بخشی به آینده سوریه خواهد بود. برای مسکو و دمشق با توجه به وضعیت میدانی عرصه های نبرد نیروهای کردی همواره جایگاه متفاوتی از تروریست های مسلح و مورد حمایت محور محافظه کار عربی – ترکی داشته و آنان متحدین بالقوه برای تحولات آتی سوریه تلقی می شوند. رهبران روژاوا چنانچه از موضع نگاه تاکتیکی به سطح درک استراتژیک برسند می توانند با درس گرفتن از اشتباه محاسبه در طی حوادثی چون مهلکه حسکه بار دیگر حمایت حداقلی دمشق و حامیان آن را در تقابل با محور رقیب برای خود تضمین کنند. از آنجا که آمریکا هم اینک بیش از آنچه تعیین کننده معادلات در بحران سوریه باشد به نوعی گروگان گروه های تروریست و متحدان منطقه یی خود می باشد طرف مطلوبی برای اتحاد استراتژیک و معامله روژاوا نخواهد بود. در وضعیت جدید نیروهای منتسب به انقلاب روژاوایی و اصولا هر نیروی سیاسی ترقی خواه دیگر که بخواهد در آینده سوریه جدید جایگاه مطلوبی را کسب کند، می بایست در حین حفط استقلال و آرمان های خود در چارچوب مناسبات جدید قدرت ایفای نقش کند. بدون تردید در این شکل از مناسبات قدرت با توجه به شکست برنامه های آمریکا و درگیر بودن این کشور با رقابت های به شدت مخرب انتخابات ریاست جمهوری ماه نوامبر توان نقش آفرینی آلترناتیوی در عرصه بحران سوریه را نخواهد داشت و اتکای بیش از حد بر آن مستلزم پرداخت هزینه سنگین و بدون سود خواهد بود.
|