چگونه خاوران فراموش نمی شود؟


سپهر جمشیدی


• به یاد داشته باشیم مادران بهکیش، ریاحی، پرتوی، معینی و... با هزاران خاطره و اطلاعات ریز و درشت و با حسرتی غم انگیز از عدم ایفای عدالت تا زنده بودنشان قدم به سینه خاک کشیده اند. ولی مادران، پدران و بستگان نزدیک قربانیان بیشماری هستند و حافظه آنها هنوز زوایای کم نور وقایع را به خاطر می آورند، امری که ممکن است فردا دیر باشد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۱٨ شهريور ۱٣۹۵ -  ٨ سپتامبر ۲۰۱۶


۲٨ سال از قتل عام زندانیان سیاسی در زندان های جمهوری اسلامی در مرداد و شهریور ۶۷ می گذرد . مدلل سازی شهادت شواهد هنوز زنده در خصوص فاجعه ملی امری فوری و حیاتی است.
از پس ماهها خاموشی و عدم آگاهی بر آنچه رفته بود به مرور آنگاه که خانواده ها ملاحظه کردند که تنها عزیز آنها نبوده که در اسارت به چوبه دار یا جوخه اعدام سپرده شده، بلکه سرنوشت جمع کثیری از زندانیان سیاسی و در نتیجه سرنوشت خانواده های آنها با این قتل عام گره خورده و منجر به فاجعه ملی گردیده است، سعی در ابتدا همدلی و سوته دلی مشترکانه و به مرور همنوا با سازمانهای سیاسی اپوزیسیون و سازمان های حقوق بشری که بسیاری از قربانیان از اعضاء و هم دلان آن سازمانها بوده اند ، مبادرت به اطلاع رسانی های کم افق و به مرور با افق های وسیعتر کردند . از جمله مادران خاوران ها و بعدها مادران پارک لاله و ... را تشکیل داده و گاه و بیگاه این ستم آشکار را به رسانه های با بسامد بیشتر سپردند. اطلاعاتی محکمه پسند و یا گاهی نه در خور محکمه قضایی را بیرون دادند . اطلاعات اولیه ای که نشان از زمان، مکان، افراد، چگونگی پوشاندن واقعه از چشم بستگان قربانیان ، اطلاعات راست و دروغی که گزمه ها در عین استیصال خانواده ها در اختیارشان قرار می دادند و... از آن جمله بود . بیشترین اطلاعات که در صورت دسته بندی مناسب و چیدمان حقوقی و محکمه پسند دادن به آنها ، در اختیار پدران و بخصوص مادران این قربانیان که به لحاظ عاطفی هرگز نه به لحاظ روحی و قلبی دور از فرزندان محبوس خود بوده اند و نه کوچکترین راز و نکته پنهانی را فرزندان ازآنان مضایقه کرده اند، نزد آنان است. آنان هستند که اندک قطع ملاقات را و یا فرستادن به انفرادی ها راهم از سر نگرانی و وفا به یاد داشته و هم عوامل مرتبط با این وقایع را در زنده ترین لایه های مغز و ذهن خود درج کرده اند، بنا بر این بهترین گواهان محکمه پسند درج وقایع هستند . مادران خاوران در ارتباط با هم سوگان خویش به اطلاعات جامع تر ، عام تر و قابل اتکاء تر در این ۲٨ ساله عمر سپری شده از فاجعه ملی در اذهان خود دارند . متاسفانه بسیاری از این مادران و پدران به دلیل کهولت ، قبل از رسیدن به سویدای قلبشان یعنی روشن شدن ابعاد فاجعه و اجرای عدالت در مورد مسببین آن (از آمران تا مجریان ) فوت می کنند، در حالی که اگر امکان ضبط و مستند نمودن تاریخی گفته ها که مبتنی بر روشی محکمه پسندانه هم باشد ، نه تنها این والدین درد کشیده و زجر دیده را حسرت به دل (به دلیل عدم اعمال عدالت برای فرزندانشان) راهی آخرت نمی کند بلکه از فرصت حضور و وجود آنهایی که هستند هزاران ورق سند و فایل صوتی تصدیق شده صدا و احراز هویت صدا شده برای آینده ای که بطور قطع دیر و زود دارد ولی سوخت و سوز ندارد که مورد بررسی عدالت در آینده قرار خواهد گرفت . از یاد نبریم انتشار فایل صوتی مخالفت آیت اله منتظری با اعدام های منجر به فاجعه ملی در چند هفته اخیر ، با وجود سند کتاب شده آن فایل چه تاثیر شگرفی از نزدیکی زمانی به اجرای عدالت در میان مردمان از سویی و اضطراب در میان حاکمان از سویی دیگر بوجود آورد . چنین روشی است که مورد استفاده وجدان های بیدار بشری در داخل و خارج ، هر چه بیشتر قرار خواهد گرفت.
به یاد داشته باشیم مادران بهکیش، ریاحی، پرتوی، معینی و... با هزاران خاطره و اطلاعات ریز و درشت و با حسرتی غم انگیز از عدم ایفای عدالت تا زنده بودنشان قدم به سینه خاک کشیده اند. ولی مادران، پدران و بستگان نزدیک قربانیان بیشماری هستند و حافظه آنها هنوز زوایای کم نور وقایع را به خاطر می آورند، امری که ممکن است فردا دیر باشد و یا میزان مستندات فقیرتر و کم مایه تر شود. تشکیل سریعتر پرونده ای متقن مانع از کوشش های مذبوحانه از جمله خاک برداری استخوانها از خاوران ها و خاک ریزی مجدد می شود که رژیم در اعمال از سر هراس سعی در پاک سازی موقعیت و از بین بردن به گمان خویش شواهد مسئله دارد .
وظیفه سازمانهای حقوق بشری و مرتبط با آن است که با فراهم آوری پرونده ای حقوقی و درخورد پذیرش دادگاههایی واجد شرایط در جهان ، که خوراک و داده های چنین دادگاههایی از داخل و از مادران حاصل شده است ، نهال ارزشمند آرزو برای اجرای عدالت در قلوب سوختگان از این فاجعه ملی ، همچنان زنده و چه بسا پر اثرتر باقی بماند . پرونده ای چنان مدلل که حکومت را یا به عذر خواهی از ملت ، حلالیت طلبی از باز ماندگان و اصلاح واقعی ساز و کار قضایی میهنمان جهت جلوگیری از تکرار چنین فجایعی و یا به پرداخت هزینه در آینده از طریق بررسی پرونده فاجعه ملی در محکمه عادلانه جهانی حقوق بشری وادار نماید . باشد تا نمونه کشتار ملی و اجرای عدالت در نمونه ایران ، برای مسببان آن ضمن تسلیتی به سوگواران ، درس و تجربتی برای آیندگان در تمام جهان باشد.