"آفتاب آمد دلیل آفتاب"
نگاهی به دلایل اقدام غیرقانونی بخشی از اعضای سازمان اتحاد فدائیان خلق


محمد اعظمی


• متاسفانه امروز رفقایمان با برگزاری یک "کنگره" غیرقانونی، کلافی بدست و پای خود پیچیده اند، که برای باز کردنش نیروئی دهها بار قوی تر از جمع محدود ما می طلبد. شاید پذیرش خطا و لغو تمامی تصمیمات نشستی که کنگره خوانده شده است، بتواند راهی به سوی کار در درون یک تشکیلات بگشاید ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۲۲ شهريور ۱٣۹۵ -  ۱۲ سپتامبر ۲۰۱۶


بخشی از اعضای سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران مخالف پروژه وحدت، بدون حضور نیم دیگر آن و با مخالفت ۱۴ درصد اعضای شرکت کننده، نشستی برگزار کرده و گزارش آن را با عنوان " گزارش برگزاری و مصوبات کنگره سیزدهم سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران" منتشر نموده اند (از این پس از آن، با عنوان گزارش یاد می شود). این رفقا در اطلاعیه ای به تاریخ ۲٨ مرداد، خبر نشست خود را منتشر نمودند. ما بخش دیگر سازمان اتحاد فدائیان خلق اعلام نمودیم که چون «کنگره متشکل از اعضای سازمان و یا نمایندگان منتحب آنان .... با ‏حضور دو سوم اعضای سازمان – که امکان شرکت در کنگره را دارند- و یا نمایندگان آن ها رسمیت دارد.» از اینرو چنین "کنگره ای" مغایر اساسنامه سازمان است و نتایج و تصمیمات آن بی اعتبار و غیرقابل اجرا است. حماد شیبانی مسول تدارک همین "کنگره" نیز، که از قضا، در زمینه وحدت با خود آنان هم نظر بوده است، در دفاع از پرنسیپ های خود و احترام به اساسنامه "کنگره" را با ذکر آمار، غیرقانونی اعلام کرده است. رفقای برگزار کننده نشست در پاسخ ما و حماد شیبانی نوشتند:
"چه خوب می بود این رفقا با تحمل چند روز صبر، پس از انتشار گزارش کامل، نظرات، ایرادات و مواضع خویش را بیان می نمودند." و افزودند: "ما با اظهار تاسف از این شتابزدگی و دعوت این رفقا به استفاده از ابزار پیش بینی شده در اساسنامه سازمان برای پیشبرد و یا تامین نظرات خود، تلاش خواهیم نمود از کار و وظیفه اصلی خود دور نشده و به سهم خود، در عرصه مبارزاتی مشترکمان، کوشا باشیم."
یعنی در حالی که اساسنامه را زیر پا گذاشته و آن را آگاهانه نقض کرده اند، باز از ما می خواهند که مطابق ابزارهای پیش بینی شده در اساسنامه، حرکت کنیم. پرسش از دوستان عزیزمان این است: کدام اساسنامه؟ اساسنامه تا کنونی سازمان؟ اگر آری، مگر شما همین امروز اساسنامه سازمان را محترم شمرده اید که از ما می خواهید فردا، با ابزار پیش بینی شده در آن، حرف بزنیم؟ مگر در همین اساسنامه اعلام نشده است که کنگره با دو سوم اعضا، رسمیت دارد. این حکم بدین معناست که اگر این رقم تامین نشود و حتی اگر حدنصاب آن، یک هزارم درصد هم کمتر باشد، کنگره رسمیت ندارد. این حق برای اعضای سازمان در اساسنامه بدین دلیل قید شده است که از آن در مواقع ضرور، آگاهانه و به "عمد" استفاده کنند. روی واژه "عمد" تاکید می کنم، چون این عزیزان گویا اطلاع ندارند که استفاده از حق، آگاهانه و به "عمد" است. در واقع مثل حق طلاق است. از این حق هر زوج می تواند آگاهانه و "عامدانه" استفاده کند. احترام به نفس این حق، وظیفه هر شهروند است. احتمال اینکه از این حق درست استفاده نشود هم، وجود دارد. ممکن است حاصل و نتیجه آن، مفید هم نباشد. اما نمی توان با هیچ دلیل و بهانه ای آنرا نادیده گرفت و نقض نمود. در هر نهاد مدنی قوانین محترم اند و حقوق احاد آن نهاد رعایت می شود. هیچکس مجاز نیست حق دیگری را پایمال نماید. نقض یکسویه این حق، راه به استبداد و دیکتاتوری باز می کند. به نظر میرسد یاران ما در سازمان اتحاد فدائیان خلق هنوز متوجه نیستند چه کرده اند. این رفقا در گزارشی که منتشر نموده اند، دلایلشان عذر بدتر از گناه است!! در جلسه ای که کنگره نامیده شده، حد نصاب، حتی براساس گزارش خود آنها، تامین نشده است. تا این حد نصاب در اساسنامه وجود دارد، اگر نخواهیم کودتاگرانه آن را نقض کنیم و صف از هم جدا کنیم، قانونیت کنگره، مشروط به تامین حضور دو سوم اعضاست. رفقای ما به جای پاسخ به این موضوع، منتقدان را به انتشار گزارش کامل نشست خود حواله داده بودند. غافل از اینکه انتقاد متوجه مصوبات این نشست نبود که با انتشار گزارش، ابهامات برطرف شود. پس از انتشار گزارش "آفتاب آمد دلیل آفتاب".
چگونه "کنگره" رسمیت یافت؟ نخست لازم می دانم بگویم که در گزارشی که منتشر شده است، تعداد و درصد شرکت کنندگان، ناروشن است. جهت اطلاع می گویم، تعداد اعضای شرکت کننده در جلسه - که بعدا کنگره نامگذاری شد- اکثریت ناچیزی داشته است (کمتر از ۵۴ درصد). ۱۴ درصد شرکت کنندگان نیز، به رسمیت کنگره رای نمی دهند. یعنی کنگره با رای حدود ۴۶ درصد اعضای سازمان رسمیت خود را اعلام می کند.
توجیه دلایل این نامگذاری چیست؟ برای اینکه این نشست، کنگره نام نهاده شود، ابتدا شرکت کنندگان موافق با رسمیت کنگره، یعنی ۴۶ در صد سازمان، تمام اعضای غایب، یعنی ۵۴ در صد سازمان را از حق خود محروم می کنند و با حذف بیش از نیمی از اعضای سازمان، به خود رسمیت می دهند. چرا؟ چون: این اعضا "عامدانه" در کنگره شرکت نکرده اند! روش بدیعی است. نیست؟ در اروپا، زمانی که تعدادی مجلس را ترک می کنند -ابستراکسیون- (۱) تا از حدنصاب بیفتد، بقیه نمایندگان مجلس باید طبق روش این رفقا، نمایندگان غایب را از رای ساقط کنند و خود تصمیم بگیرند! نمی بایست معطل آنها بمانند، چون "عامدانه" در جلسه شرکت نکرده و ممکن است جلسات بعد هم غیبت کنند! مساله ساده ای است، اما دموکراسی ها در دیگر نقاط جهان هنوز، این شیوه را کشف نکرده اند.
قرار تصویب شده چنین است:
«اجلاس، که اکثریت اعضای سازمان در آن حضور داشتند، با تأکید بر اینکه، به رغم همه تدارک انجام شده طی ۷ ماه گذشته جهت برگزاری کنگره ادواری سازمان، تعدادی از رفقای سازمان از حضور در جلسه کنگره عامدانه خودداری کرده اند، این تعداد از رفقا در محاسبه حد نصاب مقرر در اساسنامه سازمان منظور نمی شوند .... ».
یعنی جلسه با ۴۶ درصد اعضای موافق، چنین تصمیم سرنوشت سازی را با نقض اساسنامه اتخاذ نموده است.
توضیح و دلایل در "گزارش" بسیار آشفته و توجیه گرانه است. به مواردی اشاره می کنم. نوشته اند: "اساسنامه سازمان در این حالت خاص که جمعی از رفقا با عدم شرکت خود مانع از رسمیت کنگره می شوند، راه حلی ارائه نمی دهد زیرا که اگر بخشی از رفقا بخواهند با غیبت خود کنگره های بعدی را هم از رسمیت بیندازند، در آن صورت دیگر هیچ کنگره ای رسمیت نخواهد داشت."
استدلال جالبی است: چون اساسنامه "راه حلی ارائه نمی دهد" پس آنها حق دارند با ۴۶ درصد ارا، ضابطه روشن آنرا، - حضور دوسوم اعضا -، نقض کنند. رفقای عزیز! این چه استدلالی است؟ شما ضابطه روشن اساسنامه را نقض می کنید، اما برای مشکل ایجاد شده، دنبال ضابطه اساسنامه ای می گردید. کسی دنبال راه حل اساسنامه ایست که بخواهد آن را رعایت کند. کسانی که سیلی نقد شما را حس می کنند باوری به حلوای نسیه تان ندارند. جالب است قانونیت کنگره نه با حضور دو سوم اعضا، بلکه با راه حل غایبین اندازه گیری شده است. اگر این نشست ۲۰ درصد هم بود، با این دلایل می توانست کنگره نامیده شود!
افزون بر این، هر انسان مدعی دموکراسی برای کار انجام نگرفته حکم صادر نمی کند. فرض کنیم ادعای شما کاملا درست باشد و ما "کنگره های بعد را هم از اکثریت خواهیم انداخت" این چه ارتباطی به قانونیت این کنگره دارد؟ آیا از اکثریت انداختن کنگره های بعدی می تواند حد نصاب این نشست را تامین کند؟
به دلیل دیگر گزارش توجه کنید: "کسانی که مدافع رسمیت کنگره بودند، از جمله مطرح می کردند که برگزاری کنگره هر دو سال یکبار در اساسنامه قید شده و تعویق آن، بعد از همه بحثها و تدارک انجام شده، به معنای تعلیق سازمان است، و در شرایط کنونی ما نمی توانیم دست روی دست بگذاریم و معطل بمانیم زیرا که اگر کنگره را برگزار نکنیم به نوعی مناسبات فیمابین خود را هم نقض کرده ایم."
می گویند چون برگزاری "هر دو سال یکبار در اساسنامه قید شده" اگر کنگره نگذاریم معنایش تعلیق است. بسیار خوب اما رسمیت هر دو سال یکبار کنگره، به دوسوم اعضا مشروط است. زمانی که جلسه به این حد نصاب نمی رسد، نه راه حلش، راندن اراده گرایانه با تخته گاز در جاده یکطرفه است و نه نشست غیر قانونی را کنگره نام نهادن، راه حل آن، گفتگو است. گفتگو برای دستیابی به راه حل مشترک. اساسنامه میثاق مشترک ماست. کمبود و نقص آن را نیز باید با گفتگو و توافق برطرف نمود. بخشی از تشکیلات نمی تواند و حق ندارد یکطرفه راه حل برای کل سازمان، آنهم با نقض اساسنامه، تصویب کند. همچنین، برگزاری هر دو سال یکبار کنگره، هیچ توجیهی برای رسمیت کنگره ایجاد نمی کند. زمانی که نمی توان کنگره برگزار نمود همین را باید اعلام کرد و کوشید موانع آنرا مشترکا برطرف کرد. اگر کار مشترک زیر سوال است ایرادی ندارد. راه حل را برای همان بخش از سازمان ارائه دهید. دموکراسی نه آسان بدست آمده و نه حفاظت از آن ساده است. برای پاسداری از دموکراسی باید هزینه کرد. دموکراسی تابع نیت خیر هیچ نیروئی نیست. یکی از بنیادهای دموکراسی احترام به قوانین وضع شده توسط اعضای نهاد سیاسی است. این قوانین را به بهانه، نیت نا صواب این یا آن عضو و یا توجیهات دیگر، نمی توان یکطرفه و به میل خود کنار گذاشت.
چه باید کرد؟ اکنون بخشی از تشکیلات شتابزده و بدون تعمق کافی، به جای سازمان دادن گفتگو و پیدا کردن راه حل مشترک، اراده گرایانه و با نقض اساسنامه، خود بریدند و دوختند، بدون اینکه به عواقب آن به اندازه کافی اندیشیده باشند. ما حدود دو ماه پیش از کنگره از رفقا خواستیم آن را به تاخیر اندازند (۲) تا از طریق گفتگو به راه حلی برسیم. روشن نیست به چه دلیلی با پیشنهاد ما موافقت نشد و با چه تدبیری به درخواست تعویق کنگره، پاسخ منفی داده شد؟ اصرار به برگزاری نشست، جز بستن راه گفت و گو معنای دیگری نداشت. من همانگونه که پیش از این گفتم، تکرار می‌کنم: اساسنامه ما برای شرایط دشوار کنونی، راه حلی پیش بینی نکرده است. با وضعیت جدید و ویژه ای روبرو هستیم. از اینرو اهمیت دارد کلیشه ها را پس بزنیم و خلاقانه در پی یافتن راهی نو باشیم. توجه کنیم اکنون دو نظر پیرامون وحدت و ائتلاف شکل گرفته است. برای این دو نظر اکثریت و اقلیت پاسخگو نیست. راه حل دموکراتیک، رسمیت دادن به هر دو نظر است. ما دو بخش هستیم که به لحاظ حقوقی، حدودا یک وزن در تشکیلات داریم. اهمیت دارد اشتراکات و تفاوت ها را به صورت گفتگو روشن کنیم و در این چارچوب، راه حل برای مبارزه مشترک پیدا نمائیم. تلاش برای مشخص کردن تعداد موافقان و مخالفان این یا آن نظر، بی حاصل است. فقط فضا را سنگین و دستیابی به نتیجه را تقریبا ناممکن می کند. اجازه دهیم در هر کجا که تفاوت اساسی وجود دارد، هر بلوک خود حرکت کند. در زمینه هائی که موضع مشترک است، کار مشترکمان ادامه یابد. این روش در این شرایط ویژه، برای همه عرصه هائی که تفاوت ها اساسی وجود دارد، می تواند کارائی داشته باشد. در صورتی که وضعیت کنونی دستخوش تغییر اساسی شد، دو طرف به شکل دوستانه، رابطه خود را در شرایط جدید تنظیم می کنند. آگاهم که این پیشنهاد هم، بدون نقص نیست. اما جوهره ای دموکراتیک دارد. در عمل ممکن است ما را با پرسش هائی روبرو کند. اگر کلیت آن پذیرفته شود، می‌توان برای پرسش ها به کمک همدیگر به پاسخ هاپی رسید.
متاسفانه امروز رفقایمان با برگزاری یک "کنگره" غیرقانونی، کلافی بدست و پای خود پیچیده اند، که برای باز کردنش نیروئی دهها بار قوی تر از جمع محدود ما می طلبد و روشی را برگزیده اند، که حتی از انشعاب اقلیت و اکثریت در سازمان چریکهای فدایی خلق ایران در سال ۱٣۵۹ عقب تر است (٣) شاید پذیرش خطا و لغو تمامی تصمیمات نشستی که کنگره خوانده شده است، بتواند راهی به سوی کار در درون یک تشکیلات بگشاید. اما اگر رفتار این دو سه سال گذشته افراد موثر این بخش از تشکیلات ملاک باشد، بعید می دانم بخواهند و یا تجربه آنها اجازه دهد که چنین کنند. ازاینرو گفتگو برای تنظیم متمدنانه رابطه در دو تشکل مستقل، احتمالا راه حلی برای برخورد با وضعیت کنونی باشد.

سه شنبه ٣۰ اوت ۲۰۱۶

زیرنویس:
۱-آبستراکسیون به نقل از ویکی پدیا، دانشنامه آزاد: "...... عدم حضور عمدیِ گروهی از نمایندگان مجلس در هنگام رأی‌گیری، به‌قصدِ از اکثریت انداختن مجلس و جلوگیری از تصویب یک لایحه یا طرح است. در سیاست، استفادهٔ سامانمند از عدم حضور عمدیِ گروهی از نمایندگان در هنگام رأی‌گیری به‌عنوان یک حربه به‌کار گرفته می‌شود. معنای لغوی «آبستراکسیون»، مانع شدن است و به عمل یا کوشش اقلیتی از نمایندگان پارلمان برای جلوگیری از اخذ تصمیم و تصویب قانون، با استفاده از ابزار قانونی... در معنای وسیع‌تر، نصاب‌شکنی یا آبستراکسیون به مجموعه اقداماتی گفته می‌شود که گروهی از نمایندگان مجلس یا پارلمان یک کشور برای جلوگیری از تصویب یا نهایی شدن یک تصمیم و قانون در نشست رسمیِ نمایندگان در پیش می‌گیرند. ترک نشست علنیِ مجلس و درنتیجه نرسیدن تعداد نمایندگان حاضر به حد نصاب قانونی برای برگزاری نشست ازجملهٔ این اقدامات است."

۲-پیشنهاد حدود نیمی از اعضای سازمان دو ماه قبل از "کنگره":
پیشنهاد برای تاخیر برگزاری کنگره دوازدهم سازمان:
یک- برگزاری کنگره دوره ای سازمان، طی دو ماه آینده، با توجه به فضای سنگین حاکم بر تشکیلات، عدم وجود فضای گفتگو، نه تنها کمکی به بهبود مناسبات ما نمی کند، بلکه ممکن است به بقایای مناسبات دوستانه ما، ضربه جدی هم بزند. از این رو، ما طرفداران ادامه پروژه وحدت در سازمان، برگزاری کنگره را بدون تدارک کافی و ترمیم مناسبات درونی سازمان مفید نمی دانیم و پیشنهاد می کنیم که، برگزاری کنگره به تاخیر افتد و همزمان تلاش برای بازسازی روابط درونی سازمان و تشنج زدائی از آن در دستور قرارگیرد.
دو- ما همانگونه که قبلا هم اعلام کرده ایم: "راه حل دموکراتیک برای برخورد با شکاف موجود را، احترام متقابل و آزادی هر طرف برای اقدام بر اساس نظر مورد قبول خود در ارتباط با پروژه وحدت می دانیم." ما این حق را هم برای مخالفان ادامه پروژه وحدت هم برای موافقان ادامه آن به رسمیت می شناسیم.
سه- از رفقای مخالف ادامه پروژه وحدت دعوت می کنیم، قبل از هر اقدامی که مناسبات ما را به تخریب بیشتر سوق دهد، در هر سطحی که مفید می دانند، برای تنظیم رابطه به گفتگو بپردازیم، تا بتوانیم مناسبات خود را با تکیه بر تجارب تاکنونی مان، به شکل دمکراتیک تنظیم نمائیم.
چهار- هر آئینه پروژه وحدت مورد نظر ما یا طرح وحدت مورد نظر رفقا به سرانجامی رسید، آن گاه هر دو گرایش با توجه به شرایط جدید تصمیم گیری خواهندکرد. ما به نوبه خود و در هر صورت بر حفظ مناسبات رفیقانه امان مصریم.    ۲٣ ژوئن ۲۰۱۶

٣-در جریان انشعاب بزرگ در سازمان چریکهای فدایی خلق ایران، سال ۱٣۵۹، یعنی همان انشعاب مشهور که به شکل گیری دو تشکل، اقلیت و اکثریت انجامید، اکثریت سازمان بالاخره پذیرفت خود را نه سازمان، بلکه اکثریت بداند و مباحث را با عنوان اکثریت و اقلیت منتشر کند. اما این عزیزان که اکثریت بودنشان هم چندان واقعی نیست خود را سازمان معرفی کرده و از موضع سازمان سخن می گویند و نیم دیگر سازمان را هم به رسمیت نمی شناسند.

۴-این مطلب را همان روزی نوشتم که گزارش منتشر شد. اما به دلایلی منتشر نکردم. در این فاصله پرسش های شفاهی دوستان و رفقا و عدم انتشار پاسخ ما-طرفداران وحدت- در سایت سازمان، مرا ناگزیر کرد که این یادداشت را منتشر کنم.