از : البرز
عنوان : اما وقتی سخنان صحیح خود را آغشته به جملاتی چون...
آقای مهرآسا گرامی، لذت می برم از سرشت انسانی حاکم بر این نوشتار شما، بخصوص آنجا که می نویسی؛ «...در حالی که من این کارها را نه از روی گناه بلکه به خاطر زشتی کار نمی کنم...». و از جایی که برای تغییر و در جهتِ تحول می نویسی،یقین دارم که شما تمامی مردمان کشورمان را دیو و دَد نمی پنداری.
و با اینکه قصد آن ندارم، که بنویسم «...چرا به دین مردم کار دارید و با عقاید آنان درافتاده اید...»، اما با اینهمه گمانم بر این است، که خرافاتی چون «کودکان عقب افتاده، حاصل نزدیکی پدر و مادر در شبهای عزیز هستند!» را حتما و یقیناً میتوان با جملاتی چون «...بچه هائی که در اثر ژن وراثت عقب افتاده اند، مرضشان جنبه ارثی و یا فیزیولوژیکی دارد...» و راهنمایی بخشهای کم سواد جامعه به چگونگی حذر از پدیده های اینچنینی زدود.
اما وقتی سخنان صحیح خود را آغشته به جملاتی چون «...خوب اگر این کار از دست این چهارده عربی که هیچ کدام قادر به نگهداری خود نبودند...» بکنیم. با دستِ زبانِ خود عددی از کلاس اولیهای جامعه را بسوی آقای شیخ علم الهدی و شرکایش هدایت کرده ایم. و با دستِ زبانِ خود باز هم ارتفاع دیوار بین روشن اندیشان جامعه و عامه ی مردمان کشور را بالاتر برده ایم. به بیانی دیگر بی آنکه خود بخواهیم، سرباز رایگان و کوشای آقای شیخ علم الهدی و شرکایش در جهت متشکل کردن متعصبین و یار گیری ایشان در جامعه شده ایم.
۷۶۱۴۰ - تاریخ انتشار : ۲٣ شهريور ۱٣۹۵
|