Yes We Can - مارال سعید

نظرات دیگران
  
    از : سیامک شاملو

عنوان : خطاب به جناب علیخانی
متقابلاً درود بر شما کاربر گرامی! کاملا درست است که ارزیابی یک پدیده اغلب از جایگاه آدمی ( منافع شخصی؟ ) سرچشمه میگیرد و برای همین در نوشته قبلی نوشتم که از دید ما که مخالف برخی سیاستها و تصمیم گیریهای کثیف دولت آمریکا هستیم بنظرمان کار اسنودن درست است ولی از دید اکثر مردم آمریکا کارش اشتباه بوده و هست چونکه آنها “ذی‌نفع” هستند ( فقط دولت آمریکا ذی نفع است و به مردم حالی کردند که شنود به نفع امنیت بیشتر شهروندهای آمریکائی در مقابله با تروریسم است ) ولی دیدیم که برادران چچنی با دیگ زودپز در ماراتن بوستون آمریکا بمبگذاری کردند و میلیونها دلار هزینه شنود هم مانعش نتوانست بشود!
در ضمن خواستم توجه شما را به کامنت من در زیر مقاله "من نگران سرزمینم هستم"
مصاحبه کاتیا نیکودموس با الیور استون " جلب کنم که آدرسی در امنستی هست برای جمع کردن امضاء برای بخشیده شدن اسنودن توسط اوباما که شهروندی اش بهش برگردانده شود. اگر موافقید امضائش کنید! ممنون از توجه شما. موفق و خوش و سلامت باشید!
۷۶۲۶۱ - تاریخ انتشار : ۲۹ شهريور ۱٣۹۵       

    از : علیخانی

عنوان : دنیای ما
درود بر شما جناب شاملو!
با کمی تعمق در می یابیم حقیقت ناب وجود خارجی ندارد. هر پدیده ای در یک چارچوب "خوب" و در چارچوبی دیگر می تواند "بد" باشد. پس همانطور که نویسنده ی مقاله گفته؛ خوب و بد پدیده ها بستگی به این دارد ما کجا ایستاده باشیم و از کدام زاویه به آن می نگریم.
راستش من به موضوع ادوارد اسنودن از زاویه ی حقوق بشری می نگرم و از این زاویه او استحقاق "یک زندگی عادی شهروندی" مثل بقیه ی شهروندان را دارد.
بحث اخلاق در سیاست، بحث بسیار پیچیده ایست. بسیار کسان اعتقاد به عدم دخالت اخلاق در سیاست دارند. بسیار کسان سیاست را از دریچه منافع ملی؟! تعریف می کنند و به آن می پردازند. و بعضی نیز چون حاکمان ایران، اخلاق اخلاق می گویند، ولی سیامست و تلو تلو خوران مملکتی را اداره می کنند (تو بخوان ویران می کنند). خب اینست دنیایی که آدمیان خود ساخته اند و خود در آن حیرانند.
به قول سایه: ای داد و داد / زان همه گفتند و نکردند – یارب چقدر فاصله ی دست و زبانست
۷۶۲۵۷ - تاریخ انتشار : ۲۹ شهريور ۱٣۹۵       

    از : امیر ایرانی

عنوان : خمینی جلاد یا خمینی آقا؟! رجوی جلاد و رجوی آقا؟!
نظری مطرح می شود چون آن نظر می تواند توجیه گر یک تفکر مخرب و ویرانگر شود و یا یک نظر عوام فریبی را پر رنگی کند چاره ای نیست جزء عکس العمل. در اینجا اگر تقابلی به عمل می آید آن تقابل، تقابلی است که می خواهد یک تفکری را که یک فرد نمایندگی آنرا بروز می دهد به چالش بکشد.
وقتی بحثی در می گیرد آنهم برای گفتن آقا یا جلاد، ذهن به این سمت می رود؛ اگر دو فرد بنام خمینی و رجوی را مورد توجه قرار دهیم آیا باید بگوئی جلاد خمینی و جلاد رجوی یا باید بگوئیم آقای خمینی و آقای رجوی کدامیک شایستگی گفتن آقا یا جلاد را می یابند؟
خمینی بعد از ۵۷ دو دهه یا کمتر رهبری و مسئولیت هدایت شرایطی را دارا شد آنهم با عملکردی که کشتارهای را در پی داشته
رجوی بعد از ۵۷ بیش از سه دهه ، رهبری یک تشکیلاتی را داشته آنهم با عملکردی مشکوک و تصمیاتی و میزان کشتارهایی که انجام گرفته است.
اگر بخواهیم با توجه به مسئولیت آن دو نفر، مقایسه ای از نظر میزان کشتار داشته باشیم؟ رجوی در صدر قرار می گیرد یا خمینی؟ این می تواند پرسشی تاریخی باشد که نیاز به توجه و پرداختن به آنست.
نکته بعدی در خصوص یک نظردهنده و نظری از ایشان است؛ اگر کسی این تفکر را داشته باشد که باید بمب اتمی مثل نقل و نبات در بین این وآن تقسیم شود آنهم بدون توجه به عواقب ویرانگرش، این فرد می تواند از سلامت روان برخوردار باشد؟!
۷۶۲۵۶ - تاریخ انتشار : ۲۹ شهريور ۱٣۹۵       

    از : کیا

عنوان : سوالی است که برای جوابش کمی‌ وقت لازم است.
هموتنان محترم آقا "علیخانی و سیامک" بحث را به جأ ,تعمیق داده‌اند.

ادوارد اسنودن که بود و چه کرد!

۱.ادوارد اسنودن یک کارمند اطلاعاتی‌ بخش کامپیوتر آمریکا بود و شاید هنوز هم باشد!

۲.هر آموزش بین کامپیوتری در بخش تاریخ اینترنت می‌‌آموزد که اینتر ننت تولیدی برای ارتش و ضدّ اطلات آمریکا بوده است که بعدا در خدمت جهانی بطور رایگان قرار دادهمیشود.

۳.آدرس‌های رزرو شده اینترنیتی و برنامه‌های مهندسی‌ شده پنتاگون جز هدیه اینترنت میباشد.

کار اسنودن این بود که این واقیعت را در معرض جهانی گسترش داد ،این آیا خواست ضدّ اطلات آمریکاست و یا عمل انقلابی‌ اسنودن است؟
۷۶۲۵۴ - تاریخ انتشار : ۲۹ شهريور ۱٣۹۵       

    از : سیامک شاملو

عنوان : خطاب به جناب علیخانی
کاملاً درست است وقتیکه به عملکردهای سیاستمداران آمریکائی بنگریم میشود به یقین گفت که از کثیفترین هستند و تنها معیار ارزششان سوددهی یا منفعت داشتن برای سرزمین خودشان است. البته به چپهای آمریکائی احترام میگذاریم که گاهگداری صدایشان در میاید و نمیشود به همه آمریکائیها اتهام پلیدی و زشتی بزنیم.
جناب علیخانی شما که ما را در مقابل جواب سوالتان خوب کدامست و بد کدامست؟ قرار میدهید حاضر هم هستید بگوئید مثلاً افشای اسناد محرمانه برنامه اتمی رژیم ملایان و لو دادن جای تاسیسات اتمی مخفیانه ج.ا. توسط سازمان مجاهدین خلق را به حساب جاسوسی در خدمت غربیها و خیانت به منافع ایرانیها باید دانست یا اقدام خوب و درستی بوده که رژیم تروریستی ملایان دستش از رسیدن به سلاحهای اتمی کوتاه شد وگرنه خطر بزرگتری همه ما را تهدید میکرد؟ اسم این کار را جاسوسی و خیانت میگذارید یا افشاگری در خدمت صلح منطقه؟
اگر از شما بپرسند آیا دیکتاتور پوتین با حمایت از اسنودن از یکطرف نقش منجی را بازی نمیکند و از طرف دیگر از اسنودن بعنوان آلت دست یا ابزار فشار بر روی آمریکا سوء استفاده نمیکند، چه جوابی دارید؟
وگرنه درست است که اسنودن با این عملش خود را در بین ما مخالفین سیاست آمریکا و ضد آمریکائیها جاودانه کرد هرچند که فعلاً نظر اکثر مردم آمریکا بر علیه او باشد که معتقدند با این افشاگری اش به تروریستها خدمت کرده. در زمان آدولف هیتلر فاشیست هم به کسانی که قصد کشتنش را داشتند ولی موفق نشدند به جرم خیانت و جاسوسی اعدام شدند ولی امروزه به پاس شهامتشان بعنوان قهرمانان ملی یاد میشوند و خیابانها و مدارس بنامشان نامگذاری میشوند ( مثل Geschwister Scholl). شاید روزی هم برسد که اکثریت ملت آمریکا بفهمند و کاخ سفیدشان را کاخ اسنودن بنامند؟
در ضمن خانم مارال سعید اوباما را ( کسی که بدون کمک زنش حتی شلوارش را نمیتواند بالا بکشد! ) بیش از حد بزرگ کرده. مگر اوباما خط قرمز تعیین نکرده بود که اگر دیکتاتور اسد از بمبهای شیمیائی بر علیه مردم خودش استفاده بکند حمله نظامی آمریکا و سرنگونی اسد اتفاق میافتد؟ ولی دیدیم موقعیکه مردم سوریه بمباران شیمیائی میشدند آقای اوباما که داشت گلف بازی میکرد حتی با شنیدن این خبر به گلف بازی خودش ادامه داد و چند روز بعد تازه فقط شاکی شد که اسد با اینکارش ۴۰۰ تا فقط کودک کشته و بعدش بیخیال red line خودش شد!
«اول شکم بعد اخلاق.» بقول برتولت برشت ( "Erst kommt das Fressen, dann kommt die Moral.). بجای شکم میشود اول منافع آمریکا گذاشت بعد حرف مسائل اخلاقی و دموکراسی را بزنیم. بدنامی سیاست آمریکائیها بیدلیل نیست!
۷۶۲٣۷ - تاریخ انتشار : ۲٨ شهريور ۱٣۹۵       

    از : علیخانی

عنوان : بد کدام است و خوب کدام
ما که استادان "داوری" هستیم نمی دانم چرا اینبار لکنت زبان گرفته ایم. شاید چون در آئینه ی ادوارد اسنودن خویشتن خویش را می بینیم.
دوستان توجه داشته باشند و در دام دستگاه امنیتی نیفتند و از ادوارد اسنودن یک غول جاسوسی نسازنند. او صرفا ً یک انسان مسئولیست که با دیدن ناهنجاری زبان به افشا گشوده است. رفتنش به روسیه را از این زاویه نگاه کنید که وقتی موجودی جانش در خطر است به هر چیز چنگ خواهد زد. روسیه از شرایط بوجود آمده برای خوب جلوه دادن خویش سود برد ولی یادمان نرود هیچکدام از همین کشورهای دمکراتیک اروپائی حاضر به پذیرش او نبوده و نیستد. بهتر است باورمان بشود، وقتی پای منافع در میان است حقوق بشر، کشک می شود.
حداقل ما ایرانیها در شرایط موجود بایست با ادوارد اسنودن یک همزاد پنداری داشته باشیم چون هر یک از ما را جمهوری اسلامی خائن به ملک و ملت و اسلام می شناسد و معرفی می کند. در حالیکه ما همگی می دانیم آنها خود خائن به ملک و ملتند. چرا هیچکدامتان نمی گوئید که اگر پای جاسوس خواندن باشد دولت ایالات متحده آمریکا در جایگاه اول است. من نمی دانم اگر کاری که دولت آمریکا می کرده و می کند "بد" است چرا بیان این "بدی" را شماها غلط می دانید.
جالب نیست صحنه را بگونه ای می گردانند که ما بر ضد خودمان رأی می دهیم (داوری می کنیم).
۷۶۲٣۱ - تاریخ انتشار : ۲٨ شهريور ۱٣۹۵       

    از : سیامک شاملو

عنوان : خطاب به خانم سوسن مرادی
با تشکّر از توضیح و توجّه شما!! با مراجعه به لغت نامه دهخدا معانی مترادف خاستگاه عبارتند از: جایگاه، منبع و منشاء... اما توجه کنید به جمله در متن: " آیا منافع عموم بشری نیز وابسته به خاستگاه و جایگاه اشخاص قابل تعریف و تفسیر است؟" چون بدنبال "خاستگاه" در متن کلمه "جایگاه" که مترادفش هست هم آمده فکر کردم که نمیشود دوبار پشت سر هم کلمه جایگاه ( خاستگاه اولی ) معنی بدهد و با خود گفتم شاید خاستگاه از مصدر خواستن باشد وقتی که بدنبالش جایگاه آمده و برای همین هم علامت سوال گذاشتم در کامنتم که شاید خاستگاه منظورش اسم از خواستن باشد؟
بهر حال ممنون از تصحیح کردن شما و شاید برداشت من نادرست بوده؟ ولی دوبار پشت سر هم " جایگاه " را آوردن بر میگردد به سبک نوشتن نویسنده که دال بر زیبائی یا درست بودن نمی تواند باشد.
نکته ای که در کامنت قبلی فراموش کردم از سرکار خانوم مارال سعید بپرسم اینست که شخص ایشان مشکلی نمیبیند که اسنودن به دامان یک دیکتاتور مثل پوتین کثیف رئیس مافیای باند قدرت در روسیه پناه برد؟ آیا این از میزان "قابل باور بودن" اسنودن کم نمیکند که هدف اصلی اش گویا مبارزه با این شیوه های سازمانهای امنیتی است که اطلاعات در باره افراد معمولی جمع میکنند؟ ولی روسیه خودش در این زمینه بدترین سیستم خفقان و سرکوبگری و شنود را دارد و آیا فکر میکنید که اسنودن شهامت انتقاد کردن به سیستم دیکتاتوری روسیه کشور میزبانش را هم دارد یا تا حالا شنیدید که از شنود سازمان امنیتی روسیه هم انتقاد بکند و بگوید این کار کلاً درست نیست حتی در روسیه که ما هنوز از ابعادش خبر نداریم که چه جنایاتی روسها میکنند وقتیکه بیش از نیمی از ویروسهای جاسوسی و خلافکاری برای کامپیوترهای خصوصی در خانه ماها از روسیه صادر میشود.
ولی باز شهامت اسنودن قابل ستایش است که حالا یک عمر باید تعقیب شدن یا دستگیر و کشته شدن توسط اف. بی. آی. آمریکا و غیره را به جان بخرد و با ترس و لرز زندگی بکند. از جان گذشتن به این میگویند! باید به کشورهای اروپائی غربی فشار بیاوریم که بهش اقامت بدهند تا از سوء استفاده شدن توسط دیکتاتور پوتین و روسیه نجات یابد! فیلم الیور استون با تیتر " اسنودن " باید دیدنی باشد!
۷۶۲۲۴ - تاریخ انتشار : ۲۷ شهريور ۱٣۹۵       

    از : حسن نکونام

عنوان : نه. نمی توانیم
با محتوای نوشته مارال سعید موافقم، بجز با در خواست او. باراک اوباما، در بین خیلی از مردم جهان، نوعی حس عاطفی خوش بینانه بوجود آورده است. شاید بخاطر سیاه پوست بودن او، فرزند یک کنیائی مهاجر بودن، سابقه اسلامی بودن اسلاف او، و از حزب دمکرات بودن، که برخی ها دوست دارند تفاوت این حزب را با جمهوری خواهان، بیش از حد واقعی، بزرگ کنند. کمیته نوبل هم، یک و نیم میلیون دلار این جایزه را به وی اعطا کرد، تا به او کمک کند تا «خودش را خراب نکند». وگرنه، شاید در همان پنج سال پیش، او هم همانند بوش و بلر (در حمله به افغانستان و عراق)، به سوریه لشکرکشی کرده بود، و معادله امروزین خاورمیانه، مجهول ها، ثابت ها، متغیرها و پارامتر های متفاوتی می داشتند.
«واژه» دمکرات، بویژه برای ما ایران زادگان، که در درازنای تاریخمان، جز خفقان و دیکتاتوری و استبداد، تجربه ای نکرده ایم، آهنگ خوشنوائی را به گوش هایمان می نوازد. خوشنوائی وازه «دمکرات» تا آنجا ما را به رقص آورد که در اعتراضات سال ۱۳۸۸، آنرا تا حد «توهم» هم ارتقا دادیم و با شعار «اوباما اوباما، یا با اونا، یا با ما»، نیروی عظیم مردمی خود را نادیده گرفتیم و شدیم آن که «آنچه خود داشت، ز بیگانه تمنا می کرد»

اما، منافع سرمایه داری، بویژه نوع تجاوزگر و سلطه طلب آمریکائی آن، هر از گاهی، و در هر دوره ای، و با توجه به اوضاع داخلی و جهانی ،ایجاب می کند که این حزب(جمهوری خواه) و یا آن حزب (دمکرات) سکان امور را در دست داشته باشد. انتخابات در آمریکا، به «سرمایه و پول» گره خورده است. و انتخاب بین «جمهوری خواه» و «دمکرات» در این کشور به «ناموس» تبدیل شده است. آیا غیر از این تا کنون دیده ایم؟

به همین انتخابات جاری در آمریکا بنگریم. به این همه تبلیغاتی هم که دو چهره نامزدها در مقابل هم، انجام می دهند، و گاه تا افشای محتویات تنبانی همدیگر هم پیش میروند، و بیشتر به صحنه های کمدی- درام شبیه است، برای جلب و جذب بیشتر مردم و برای گرم تر کردن تنور انتخابات، زیاد بها ندهیم. پول و سرمایه و غارت و چپاول است که حرف اول را در انتخابات آمریکا می زند. اگر بنا بود اوباما به «ناموس» آمریکا تجاوز کند، هرگز انتخاب نمی شد. وظیفه اوباما، حراست از منافع سرمایه داران است. و هر کس در این نظم کوچکترین خللی وارد کند، مغضوب این دستگاه است. اسنودن هم در افشاگری هایش، به نظم سرمایه «خیانت» کرده است، و به مردم جهان «خدمت».
با شاملو موافقم که اشتباه اسنودن، پناه بردن به تزارهای نوین روس و مافیای این الیگارشی بوده است. تلاش برای رهائی اسنودن از وضعیتی که به آن گرفتار آمده است، به عهده مردمی است که با این افشاگری ها، چشم و گوش آنها را به جنایت هائی که سرمایه داری هار آمریکا انجام می دهد، باز کرده است.
باراک اوباما، روز شماری می کند تا دوره اش بی خطر(؟) و با خوشی(؟) به پایان برسد.
پاسخ او به در خواست اصولی و درست مارال سعید، به احتمال قوی این خواهد بود که :

Sorry Dear Maral. We Can,t
۷۶۲۲٣ - تاریخ انتشار : ۲۷ شهريور ۱٣۹۵       

    از : امیر ایرانی

عنوان : عملی دو جانبه
هر افشاگری امنیتی و اطلاعاتی می تواند مقدمه و سبب ساز؛استقرار ابزار های جدیدِ امنیتی و اقدامات امنیتی اطلاعاتی جدیدی با تعریف دیگری شود.
باید به این توجه داشت؛ هر کشوری با توجه به پتانسیل های واقعی و دارائی ها و داشته های خود، قطعاً یک عمق استراتژیک خاصی برای خود تعریف می کند و برای داشتن قدرت مانور در آن عمق استراتژیک، ابزارهای خاص کسب اطلاعات برای تأثیرگذاری های بعدی را فراهم خواهد کرد و این هم یک امر طبیعی است.
اما نکته ایکه مهم است اینست: در جوامعی که دمکراسی حاکم است چنانچه در سیاست های کلی کشور،تغییری در تعریف عمق استراتژیکشان ایجاد گردد قطعاً تغییرات خیلی سریع انجام می پذیرد. اما در امریکا با توجه به وجود دمکراسی چون تعریف عمق استراتژیکش بسیار گسترده و پرهزینه است برای تغییر در هر روش و حذف منابع مالی قبلی و ایجاد شرایط جدید گاهاً چاره ای نمی بیند جزء سوزاندن روش مورد نظر، که در این روش ؛باید بگونه ای افکار عمومی را نیز قانع شوند. که در این روش کار آن مامور می تواند یک عمل دوجانبه معنی دهد؛که این عمل دو جانبه هم می تواند؛ عملی قهرمانانه بحساب آید وهم عملی خیانت آمیز . برای کشور خودش در ابتدای کار خائنانه، ولی دراز مدت قهرمانانه می شود. اما برای سایر کشور در ابتدا قهرمانانه اما در دراز مدت معلوم نیست.اقدامات افشا گرانه را باید در این راستا دید. .........
باید گفت: هر فعال سیاسی و اجتماعی که وابسته به هر کشوری است قطعاً با توجه به مسائل مطرح شده در بالا، چاره ای نخواهد داشت جزء اینکه؛ برنامه ریزی مبارزاتی خود را بگونه ای طراحی کندکه در پی اقدامات درونزا باشد و مردمان کشورش را بسمت خواهان آزادی و دمکراسی ودرک بهتر از آزادی ودمکراسی ببردو.......
۷۶۲۲۲ - تاریخ انتشار : ۲۷ شهريور ۱٣۹۵       

    از : سوسن مرادی

عنوان : ادوارد اسنودن
زنده باد، من هم موافقم! راستش این جوان کمترین حقش یک زندگی آزاد شهروندیست.
باید امیدوار بود.
آقا سیامک دو گونه نویسی خواستگاه و خاستگاه از ریشه ی خواستن و خاستن است و خاستگاه اشاره به جا و مکانی دارد که شخص یا اشخاص از آنجا برخاسته اند.
۷۶۲۱۱ - تاریخ انتشار : ۲۷ شهريور ۱٣۹۵       

    از : حصاری

عنوان : جانا سخن از زبان ما می گوئی
آفرین بر شما، موضوع را بسیار ظریف فرموله کردید و در پایان درخواست را بسیار هوشیارانه و متمدنانه مطرح ساختید.
با تشکر از اخبارروز که امکان بیان چنین خواست عمومی را فراهم ساخت.
به امید موافقت
۷۶۲۰۵ - تاریخ انتشار : ۲۶ شهريور ۱٣۹۵       

    از : سیامک شاملو- از آلمان

عنوان : تنها اشتباه بزرگ اسنودن؟
اولاً سرکار خانم مارال سعید در زیر نوشته قبلیشان قول داده بودند روی دیکته درست برخی کلمات فارسی توجه و دقت بیشتری بکنند ولی باز برخی شاید اشتباهات تایپی در این نوشته دیده میشود ( خاستگاه یا خواستگاه از فعل خواستن؟ یا نوشتید :" وازه نامه های بین المللی" ولی واژه نامه؛ و ...).
انگشت روی سوژه داغی گذاشتید که بحث روی آن آسان نیست و باید از چند زاویه به عمل اسنودن نگاه کرد. اگر بعنوان مامور دولت آمریکا سندی محرمانه را عمومی کرد در رواج عمومی میگویند خیانت به امانت کرد. ولی چونکه افشاگری اش در روشنگری عمکرد کثیف NSA و به نفع اکثر مردم بیخبر دنیا بوده که در باره شان یواشکی پرونده درست میشده یا هنوز میشود و اطلاعات جمع میکنند به بهانه مبارزه با تروریسم، این کار او را میشود شجاعت و قهرمانانه نامید. حتی آنگلا مرکل صدر اعظم آلمان را یواشکی شنود میکردند که گویا تروریست باشد؟
اما تنها اشتباه بزرگی که کرده پناهنده شدنش به روسیه بود یا هست که حتما به قیمت در اختیار گذاشتن اطلاعات و تکنیک شنود NSA به روسها که بدترین نمونه حکومت مافیائی و سرکوبگری مخالفین پوتین و خبرنگاران هستند. سالی چند خبرنگار که افشاگری میکنند در روسیه سر به نیست میشوند؟ کشورهای اروپائی مثل آلمان و سوئد و غیره هم از ترس ریسک نکردن خراب شدن رابطه شان با آمریکا که روابط اقتصادی مهمتر است تا اصول پایبندی به حقایق افشا شده مثل کار اسنودن حاضر نبودند و نیستند به او پناهنده گی دهند که شرمشان باد!
کار خوبی الیور استون کارگردان چپ آمریکائی کرده که زندگی اسنودن و این کارش را در فیلمی جاودانه کرده و باید حتما به سینماها رفت و این فیلم را دید. گویا از دو روز پیش فیلمش در سینماهای غربی به نمایش گذاشته میشود.
در ضمن به من هم پس باید جایزه بدهند که چندین سال پیش قبل از اسنودن در سایت ایرانی گفتم و سندش هست که نباید به ماشین جستوگر گوگل اعتماد کرد و بهترین وسیله جاسوسی برای سازمان های امنیتی آمریکاست. بعدش افشا شد که در پروژه ساخته شدن گوگل دولت آمریکا صد میلیون سرمایه گذاری اولیه کرده. با چه هدفی؟ که گوگل بعداً اطلاعات جمع آوری شده را در اختیار ان. اس .ای بگذارد و دیدیم که نظر من درست از آب در آمد و گوگل اعتراف کرد نمیتواند مانع شود که اطلاعات کاربران دست ان.اس.ای نیافتد. متاسفانه وابستگی ما به گوگل و غیره شرکتهای آمریکائی گاهی اجتناب ناپذیر است. پرونده همه ماها هم پیش سازمان جاسوسی آمریکاست تا زمانیکه آنها حرف اول در تکنیک عرضه اینترنت را میزنند. بهرحال کار اسنودن ستودنی است ولی از این اوبامای بی عرضه و بی شخصیت انتظاری نباید داشت وقتیکه بارها زیر قولش زده و میزند.
۷۶۲۰٣ - تاریخ انتشار : ۲۶ شهريور ۱٣۹۵