هادی عارفی
ترورمیکونوس همچنان برجمهوری اسلامی سنگینی می‌کند


• روند این دادگاه نزدیک به ۴ سال به طول انجامید و حکمی را که صادر کرد، عواقب بسیار سنگینی را برای حکومت ایران درپی داشت و بالاترین مقامهای حکومتی رژیم ایران را مسئول ترور رهبران حزب دموکرات کوردستان ایران معرفی کرد و به دنبال آن کشورهای اروپایی سفرای خود را از ایران فرا خواندند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۲۷ شهريور ۱٣۹۵ -  ۱۷ سپتامبر ۲۰۱۶


بیست و چهار سال از واقعه‌ی ترور دکتر صادق شرفکندی دبیر کل وقت حزب دموکرات کوردستان ایران به همراه دو تن دیگر از کادر رهبری این حزب می گذرد، تروری که به رسوایی یک حکومت و زمین‌گیر شدن مقطعی یکی از تاثیرگذارترین احزاب کورد در کوردستان و ایران انجامید.
بدون شک دکتر صادق شرفکندی در دوران رهبری خود همانند دکتر قاسملو با مدیریتی شایسته راه را بر ضعف و فترت حزب دمکرات بسته بود و همچون قاسملو نگاهی عمیق و استراتژیک را در عرصه‌ی سیاست دارا بود. شرفکندی پا در راه قاسملو نهاد و همین امر دلیل اصلی ترور وی از سوی جمهوری اسلامی شد.
دکتر شرفکندی خوانشی درست از جایگاه و منزلت ویژه‌ی حزب دموکرات در تاثیرگذاری سیاسی کوردستان و ایران داشت و بر همین اساس تدابیر و تمهیداتی استراتژیک و درست را اتخاذ نمود و در پی آن ضمن حفظ توازن قوا و اهمیت جایگاه حزبش، بلافاصله در پی ایجاد یک جبهه‌ی دموکراتیک مترقی علیه هجوم ارتجاع متشکل از نیروهای اپوزیسیون ایران بود.

دکتر شرفکندی با توجه به این جایگاه ویژه و ممتاز در صدد آن بود که میراث‌داری شایسته و امانت‌داری لایق برای دکتر قاسملو باشد. شرفکندی حتی پس از سال ۱۹۹۱ که اتحادیه‌ی میهنی و پارتی در جریان خیزش مردمی کوردستان عراق معروف به "راپهرین" به داخل شهرها بازگشتند، توازن سیاسی و تاثیرگذاری حزبش را با این دو جریان سیاسی عمده‌ی کوردستان حفظ نمود.
با این اوصاف حزبی که شرفکندی در سپتامبر ۱۹۹۲ از خود به یادگار گذاشت، می‌توان گفت به مراتب از حزبی که در ژوئن ۱۹٨۹ از دکتر قاسملو به امانت گرفته بود، قدرتمندتر و پرنفوذتر بود. شاید این ادعا اغراق آمیز جلوه کند، اما بیایید بر اساس داده‌ها و واقعیت‌های موجود در این باره به عملکرد و مدیریت وی بپردازیم.
هنگامیکه در دهه‌ی ٩٠ حزب کمونیست ایران (سازمان رقیب حزب دموکرات) دچار بحران چپ شد و شماری از کادر رهبری از این جریان جدا شدند و این جریان را تا حد عدم تاثیرگذاری در مدت نزدیک به یک دهه روبرو کرد، دکتر صادق شرفکندی حزب دمکرات را با درایت خاص از این برزخ ویرانگر عبور داد.
درحالیکه پیشتر حزب دموکرات به دنبال کنگره‌ها‌ی ٤ و ٦ تعداد از کادر رهبری خود را به دلیل تاثیگذاری جریانات چپ و بخصوص حزب توده از دست داده بود، اما دکتر شرفکندی این بحران را با درایت پشت سر نهاد.
از مهمترین کارهایی که حزب دموکرات در دوران دبیرکلی دکتر صادق شرفکندی به خود دید، سازماندهی دوباره‌ی نیروهای پیشمرگ و تغییر تاکتیک نظامی نیروهای حزب دموکرات در کوردستان و پیگیری پرونده‌ی ترور دکتر قاسملو در اروپا، از سرگیری روابط دوباره با اتحادیه‌ی میهنی و پارتی و تلاش برای تشکیل جبهه‌ی دموکراتیک مترقی نیروهای اپوزیسیون ایرانی بود.
در سطح ایران نیز در حالیکه بیشتر جریان‌ها به حاشیه رانده شده بودند، اما دکتر صادق شرفکندی موقعیت و پایگاه حزب دموکرات را بیش از پیش ارتقا داد. وی قبل از ترورش در پی سازماندهی اپوزیسیون پراکنده و روحیه‌ی باخته‌ی ایرانی بود و در فرصتی که در جریان کنگره‌ی انترناسیونال سوسیالیست در آلمان پیش آمده بود به عنوان یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین چهره‌های مخالف حکومت ایران این تلاشها را به اوج خود رساند. پس جای شگفتی نیست که جمهوری اسلامی سفرای ترور را راهی اروپا کرد و تاثیرگذارترین رهبر اپوزیسیون را ترور نمود.
٣٠ آگوست ١٩٩٢ علی فلاحیان وزیر اطلاعات رژیم اعلام کرد که ضرباتی به رهبری حزب دموکرات وارد کرده است و در آینده نیز در اروپا به چنین اقداماتی دست خواهد زد و به این حزب ضرباتی را وارد خواهد کرد.
در اوج مناسبات دولت هاشمی رفسنجانی با دولت هلموت کول، صدر اعظم وقت آلمان و آغاز گفتمان انتقادی که مبتکر آن هلموت کول بود، واقعه‌ای تروریستی از سوی ایران در برلین آلمان به وقوع پیوست که برای یک دوره‌ی طولانی ٧ ماهه روابط حکومت اسلامی ایران را با نه تنها آلمان، بلکه با تمام کشورهای اروپایی دچار بحرانی بی سابقه کرد.

ترور هیئت نمایندگی حزب دموکرات کوردستان ایران و دبیرکل آن دکتر صادق شرفکندی در ١٧ سپتامبر ١٩٩٢ در رستوران میکنوس برلین یکی از بزرگترین پروندههای جنایی آلمان را گشود. ترور دکتر صادق شرفکندی تنها پس از ١٧ روز از تهدیدات تروریستی علی فلاحیان وزیر سابق وزارت اطلاعات رژیم اسلامی ایران از تلویزیون ایران، اتفاق افتاد و دادگاهی که در پی آن تشکیل شد یک از جنجالی‌ترین و طولانی‌ترین پرونده‌های قضایی در تاریخ آلمان رقم زد.
روند این دادگاه نزدیک به ٤ سال به طول انجامید و حکمی را که صادر کرد، عواقب بسیار سنگینی را برای حکومت ایران درپی داشت و بالاترین مقامهای حکومتی رژیم ایران را مسئول ترور رهبران حزب دموکرات کوردستان ایران معرفی کرد و به دنبال آن کشورهای اروپایی سفرای خود را از ایران فرا خواندند و روابط دیپلوماتیک خود را برای یک دوره‌ی ٧ ماهه با جمهوری اسلامی قطع کردند.
این ترور تنها به فاصله سه سال از ترور دکتر عبدالرحمن قاسملو در وین صورت گرفت. عبدالرحمن قاسملو روز ٢٢ تیرماه ١٣۶٨ (١٣ ژوئیه ١٩٨٩) در حالی که برای دستیابی به راه‌حل مسالمت آمیز مساله‌ی کرد در ایران با تنی چند از "نمایندگان" حکومت جمهوری اسلامی در وین بر سر میز گفت‌وگو برای مذاکرات صلح نشسته بود، به همراه عبدالله قادری آذر به دست فرستادگان جمهوری اسلامی ایران ترور شد.
علی خامنه‌ای، رفسنجانی، علی فلاعیان و علی اکبر ولایتی از طرف دادستانی آلمان از اوامرین و دستوردهندگان عملیات تروریستی میکونوس معرفی شدند و دادگاه فدرال آلمان برای علی فلاعیان وزیر سابق اطلاعات احضاریه‌ی حضور در دادگاه صادر کرد و این واقعه را تروریسم دولتی جمهوری اسلامی ایران نامید.
پرونده‌ی این ترور علی‌رغم دستگیری و مجازات تروریستها، همچنان باز بوده و چه کسی زمان و مکان دیدار و ملاقات را لو داد و به اطلاع جمهوری اسلامی رسانیده است؟ چه کسانی از این واقعه درس گرفتند؟ آیا عاملان و آمران اصلی ترورهای میکنوس و وین محاکمه خواهند شد؟ چه دست‌های پشت پرده‌ی ترور این دو رهبر ملی‌گرا و سوسیالیستی بودند؟ سوالاتی هستند که تاکنون در حافظه‌ی تاریخی این دو ترور باقی ماندهاند.
هرازگاهی علی خامنه‌ای به عنوان بالاترین شخص حکومتی به پیامدهای دادگاه میکنوس و رسوایی حکومت اسلامی ایران در پی حکم دادگاه اشاره می‌کند. یک سال بعد از ترور میکونوس، خامنه‌ای در همین رابطه در سخنانی گفته بود:
«همه اروپا با هم همدست شدند تا سرِ قضیه دادگاه میکونوس که بنده گفته بودم -چون در این قضیه، آلمان این گونه رفتار کرده است و سفرا رفتند، اگر سفرای دیگر می‌خواهند بیایند، بیایند؛ ولی سفیر آلمان، باید بعداً بیاید. حق ندارد با آنها برگردد- این حرف را از بین ببرند، که سفیر آلمان، اگر شده با یک نفر دیگر با هم بیایند. دولت و ملت ایران ایستادند".
خامنه‌ای بیست سال بعد ازین واقعه یعنی سال ١٣٩١ در یک نماز جمعه گفت: "دولتی که روزی به جمهوری اسلامی ابراز علاقه می‌کرد، سر قضیه‌ی قهوه‌خانه‌ی میکونوس دادگاه تشکیل داد، مسئولین درجه‌ی یک کشور را در آن دادگاه متهم کرد! دولت‌های اروپائی با آنها همدست شدند، همه‌شان سفرای خود را از تهران فراخوانی کردند؛ اینها که یادمان نرفته. خواستند سیلی بزنند، البته سیلی سخت‌تری خوردند. از همین حسینیه آنچنان سیلی‌ای خوردند که بعد تا مدت‌ها دنبال علاجش بودند".
اگرچه ترور میکونوس ضربه‌ی شدیدی به حزب دموکرات کوردستان ایران وارد کرد و تاکنون این حزب نتوانسته به طور کامل قامت راست نماید، اما پیامدهای دیپلوماتیک و قضایی واقعهی تروریستی میکونوس تاکنون بر رهبران جمهوری اسلامی ایران سنگینی می‌کند.