ترورمیکونوس همچنان برجمهوری اسلامی سنگینی می‌کند - اخبار روز

نظرات دیگران
  
    از : امیر ایرانی

عنوان : یادآوری حوادثی وشاید؛ سوء استفاده از آنان برای اهدافی دیگر
در نوشتار؛آقای هادی عارفی یادآور و بازگو کننده ی حوادثی شده که در آن حوادث بازی های منطقه ای نیز دخیل است که در صورت رمز گشائی دقیق از آن حوادث،حقایقی دیگر نیز بر ملا خواهد شد. پرداختن به موضوعات مطروحه در نوشتار شاید تکراری و خسته کننده شود. اما با توجه به مطالب آورده شده در نظری که آقای عارفی در پاسخ به نظر آقای البرز ارائه کرده ،مشاهده می شود ایشان دو موضوع بحث برانگیز را مطرح می کند:
- یکی از آنان بر مبنای دروغ تاریخی است که این دروغ می تواندسبب ساز رویایی هرز برنده شود
-دیگری رواج دهنده ی غارتگریست. که نیاز به توجه و پرداختن هستند.
باید گفت همین دو موضوع پرسش هایی را برای هر فرد ایرانی که قطعاً اکثریت آنان یک وابستگی قومی نیز دارد پیش می آورد:
آیا آنانی که خود را محدود به منطقه ای خاص در غرب کشور کرده اند اقداماتشان در خدمت آزادی خواهی و دمکراسی خواهی است ؟!
آیا آنان فرصت طلبانه در پی تعقیب اهداف دیگری هستند؟!
آیا به این مدعیان مبارز باید اعتماد کرد؟!
آیا اینان شیادانی نخواهند بود که بعداً بگونه ای دگر عمل خواهند کرد و هرز برنده ی انرژی مبارزاتی روند تحولخواهی این سرزمین خواهند شد؟!
دو موضوع پرسش برانگیز می شوند:
۱) « ............. اگر روزی کوردستان(کردستان) یک کشور شود، چیز عجیبی روی نداده، بلکه کوردستانی (کردستانی) که چهار قسمت شده بود«؟!» الان یکی شده»
۲) «پس بیایید قبل از اینکه غنایم رو تقسیم کنیم«؟؟؟!!!» در فکر سرنگونی رژیم باشیم»
۷۶۲۶٨ - تاریخ انتشار : ۲۹ شهريور ۱٣۹۵       

    از : البرز

عنوان : حکایت بنیادهای دوستی بین مردمان ایران است...
آقای عارفی گرامی؛ حکایت آنگونه نیست که شما در تصور داری، گمان نمی کنم، کسی از «...شیوی نگارش کلمه‌ی "کوردستان" بدین شکل ترس...» داشته باشد.

حکایت بنیادهای دوستی بین مردمان ایران است، یعنی درست آن مطلبی که ارانی ها، حیدر عمواوغلی ها، قاضی محمدها، پیشه وری ها، صمد بهرنگی ها، جزنی ها، حمید اشرف ها، سعید سلطانپورها، قاسملوها و شرفکندیها و... درک کردند، و هنوز هم در خاطره های مردمان روشن اندیش ایران روشنتر از هر زمان دیگر می درخشند.

همانگونه که مردمان ایران عارفی را " آرفی"، البرز را "علبرز" و آب را "عاب" نمی نویسند، تصورم این است که نوشتن کردستان بصورت "کوردستان" هم طعم و رنگ خوشی در پندار و چشمان مردمان کشورمان ندارد.

هموطن عزیر، مسئله ی جانفشانی های مردمان کشور و پیشروانشان برای این نبوده که برسند به جایی یا به روزی که گفته شود؛ «...بیایید ...غنایم رو تقسیم کنیم...».
مسئله و دلیل مبارزه ی آزادیخواهان انساندوست کشور نبودِ آزادی، نبودِ دموکراسی و نبودِ عدالت اجتماعی در کشور بوده و هست.
و اگر قرار بر این باشد، که آزادیخواهان نیز به شیوه ی ایلغارچیان سرگردنه صحبت از تقسیم غنایم بمیان آورند، پس تفاوت ایشان با مستبدین حاکم که در حال حاضر در فجیعانه ترین شکل ممکن در حال چپاول، تجاوز و تقسیم غنایمند، چیست؟
۷۶۲۴۶ - تاریخ انتشار : ۲٨ شهريور ۱٣۹۵       

    از : هادی عارفی

عنوان : قاضی محمدها، قاسملوها و شرفکندیها هم به کوردستانی مستقل معتقد بودند
ببینید دوست گرامی:
همچنان حزب دموکرات کوردستان ایران بر تشکیل یک جبهه‌ی مترقی علیه ارتجاع تلاش می‌کند. اما اگر این تلاش‌‌ها تاکنون نتوانسته آنطور که باید و شاید مسمر ثمر واقع شود، تقصیر از حزب دموکرات کوردستان ایران نیست، بلکه تقصیر از آندسته افرادیست که حتی از شیوی نگارش کلمه‌ی "کوردستان" بدین شکل ترس دارند.
دکتر قاسملو در بسیاری از گفته‌هایش بر این اصل تاکید نموده که ما همکنون خواستار خودمختاری هستیم، اگر نسل‌های آینده خواست دیگری مبنی بر سرنوشت خویش داشتند، این حق آنان خواهد بود.
کما اینکه در سخنان دیگری هم دارد اگر روزی کوردستان یک کشور شود، چیز عجیبی روی نداده، بلکه کوردستانی که چهار قسمت شده بود، الان یکی شده.
پس بیایید قبل از اینکه غنایم رو تقسیم کنیم، در فکر سرنگونی این رژیم باشیم.
۷۶۲٣۶ - تاریخ انتشار : ۲٨ شهريور ۱٣۹۵       

    از : البرز

عنوان : قاضی محمدها، قاسملوها و شرفکندیها حزب را بخشی و عضوی از تلاش سراسری مردمان ایران برای آزادیخواهی و دموکراسیخواهی می دانستند
آقای عارفی گرامی، با بسیاری از تعابیر شما در باره ی نقش و اثر زنده یادان آقایان قاسملو و شرفکندی بر جنبش دموکراسیخواهی در کردستان و سراسر ایران هم اندیشه و هم رأیم. و یکی از دغدغه های بزرگ زنده یاد قاسملو که از ایشان آزادیخواهی بزرگ در نظر تمامی مردمان ایران ساخت، این اندیشه بود که ایشان آزادی و آسایش مردمان کردستان را در گسترش آزادیخواهی و دموکراسیخواهی در پهنه ی کشور می دید.

وقتی شما می نویسی؛ «...ترور میکونوس ضربه‌ی شدیدی به حزب دموکرات کوردستان ایران وارد کرد و تاکنون این حزب نتوانسته به طور کامل قامت راست نماید...»
تصور می کنم، با نگاهی سطحی و گذرا بر تاریخ حزب دموکرات کردستان ایران، شاید به یقین ببینیم که این حزب مردمی از زیر بار ضرباتی بس سهمناکتر از فاجعه ی میکونوس با سرافرازی عبور کرد، که حکایت اعدام زنده یاد قاضی محمد موسس حزب یکی بزرگترین آنهاست.
لذا علت اساسی اینکه «...این حزب نتوانسته به طور کامل قامت راست نماید...» را، در فاصله گیری رهبران کنونی حزب از خط و مشی موسسین حزب می دانم.
قاضی محمدها، قاسملوها و شرفکندیها حزب را بخشی و عضوی از تلاش سراسری مردمان ایران برای آزادیخواهی و دموکراسیخواهی می دانستند، در حالی که امروز، شما حتی نام حزب دموکرات کردستان ایران را، حزب دموکرات کوردستان ایران می نویسی.
۷۶۲٣٣ - تاریخ انتشار : ۲٨ شهريور ۱٣۹۵