•
این خانه دو پنجره دارد
و من چون کوچ نشینان
میان آن دو در رفت و آمدم
تا از سوزشِ آفتاب بگریزم.
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
٣۰ شهريور ۱٣۹۵ -
۲۰ سپتامبر ۲۰۱۶
این خانه دو پنجره دارد
و من چون کوچ نشینان
میان آن دو در رفت و آمدم
تا از سوزشِ آفتاب بگریزم.
صبح ها کنار پنجره ی شمالی می نشینم
و با رایانه ی سخنگویم
شعر تعمیر می کنم.
عصرها کنار پنجره ی جنوبی می روم
روی صندلیِ گهواره ای می نشینم
و به کتابِ سخنگویم گوش می دهم.
اما امروز, هوا تب دارد
چون تنی ورم کرده,*
خورشید, زخمِ زشتی ست*
که دهان باز کرده
و خانه بوی دود می دهد.
آتشی دامنِ شهر را گرفته
صدها آتش نشان اکنون
در بیشه ها, دره ها و شهرکها
با آتش وحشی درگیرند
و هزاران مرد, زن و کودکِ بی خانه
با اسبها, سگها و گربه هایشان
به پناهگاه ها کوچ کرده اند.
ایکاش باران ببارد
آنگاه می توانم گاهی کنار این پنجره
و گاهی کنار آن پنجره بنشینم
و به صدای باران گوش دهم
که بر خانه های سوخته و ناسوخته
بیکسان می بارد.
۲۱ اوت ۲۰۱۶
*- از شعر "هست شب" نیمایوشیج.
*- از شعر "نثرِ قطارِ سیبری پیما" بلز ساندرار شاعر سوئیسی.
|