سخنی با طیف همیشه تحریمی - حمید آصفی

نظرات دیگران
  
    از : ایران ایلخانی

عنوان : آقای سیامک شاملو،برای زنان،چه نامی شایسته تر از ایران.
مسئله من این نیست که چرا نَفَس جماعت همیشه در صحنه از جای گرم در میاد،سوال من اینکه چرا دَم نفسشان گرم نیست،که چرا نعل وارونه میزنند و واقعیت را کتمان میکنند و منکر بدیهیات می شوند،که چرا از دیکتاتور نظام انتظار پاسخگویی دارند و خودشان پاسخگوی چهار تا سوال معمولی نیستند،که چرا فکر و ذکر تسبیحشان تغییر و تحول و پیشرفت است، ولی در وادی عمل فراموش میکنند که آزموده را آزمودن خطاست،
که چرا از پرگویی و بیهوده گویی و تکرار و مکررات و حرف بی اساس زدن خسته نمیشوند و برای خروج از لابیرانت تو در توی نظام اقدامی نمی کنند،که چرا با قیافه‌ی حق به جانب دَم از عدالت و آزادی و تاریخ و تمدن و حقوق بشر می‌ زنند‌ و رای در صندوق نظام هَمه کَس کُش می ریزند و پول در چاه جمکران،که چرا عمر رایشان مثل آفتاب لب بام کوتاه و نظرشان مثل آفتاب پائیزی شیک و تمیز و بی خاصیت است،که چرا برای خود ارزشی قائل نیستند و هر چهار سال یکبار بی لیاقتی و خواری و خفت خود را به منصه ظهور می رسانند،که چرا از اینهمه توهین و تحقیر و خیط و کنف و پاسوخته شدند عبرت نمی گیرند،
که چرا مشامشان به بوی گند نظام متعفن عادت کرده است و رگ و عصب و نگاهشان نسبت به فقر و فساد و بی عدالتی بی حس شده است،که چرا مدعیان حقوق بشر به جای نقد دین و مرام و مسلک نظام گندم نمای کاه فروش،فقرمادی و معنوی مردمان را دست مایه کسب و کار خود میکنند و فیلم می سازند و فخر می فروشند،که چرا از یک سو زیر بغل قاسم سلیمانی هندوانه میگذارند و از سوی دیگر پیسی برای شجریان باز میکنند و با تهرانتو نشینان عکس قدی میگیرند،که چرا از یک سو با نقدی چیفه به گردن به بستر میروند و از سوی دیگر جایزه خارجی خود را به مردم و امام زمان می بخشند،
که چرا قیصر خارج نشین قتل بختیار و فرخزاد و قاسملو و شرفکندی را فراموش میکند و سوژه این جماعت همیشه در صحنه می شود و با تعفن و گند و رطوبت و ناپاکی اخلاقی آنها همراه و هم قاب می شود.که چرا فرمان داخل نشین،مرام و معرفت و جوانمردی را فدای نقش نگار می کند؟!
آقای شاملو از توجه و محبت و کارت دعوت شما بی نهایت ممنونم،ولی باور بفرمائید که صبحت قهر و آشتی با سیاست و ناامیدی و مایوس شدن نیست،من بچه نیستم که از تائید و تکذیب جماعت همیشه در صحنه مشعوف یا دلگیر بشوم ،من با کسانی که آب به آسیاب نظام می ریزند،حرفی ندارم و سر جنگ دارم؛منتهی نه زورش را دارم،نه کسی را که یار و یاورم باشد،اینچنین است که به جای نفله شدن،فریز شدن را اختیار کرده ام تا صبح دولتم بِدَمَد.
به امید بهروزی و بهزیستی ایران و ایرانیان
۷۶۴۷۷ - تاریخ انتشار : ۱۲ مهر ۱٣۹۵       

    از : امیر ایرانی

عنوان : ایران ایلخانی- ایران شهروندی و علامت مونث سازی عربی
گذر از ایران ایلخانی به ایران شهروندی؛ پذیرش روحیه آزادی خواهی و دمکراسی خواهی را جاری وساری خواهد کرد.
در جاری و ساری شدن پذیرش روحیه آزادی خواهی و دمکراسی خواهی، صندوق رأی که بخشی از دمکراسی خواهی است جایگاه ونقش واقعی خود را دربازی دمکراسی نمایان خواهد کرد.تا رسیدن به آن مرحله نمی توان صندوق رأی را نادیده گرفت. آوردن نکاتی دیگر، شاید تکراری و خسته کننده شود.
سخنی بایکی از مدعیان مرده ریگ داری زنده یاد شاملو بزرگ:
عربیت و اسلامیت، تحمیل کننده (ه) مونث سازی است. در فارسی اگرچه با توجه به شرایط زیست بومی، کلماتی با بار زایندگی و رویندگی معرف جنس ماده شده اند اما علامتی که نشان از مونث سازی باشد مطرح نیست.
این نکته ای بود که یکی از مدعیان وراثت زنده یاد شاملو بزرگ بایستی به آن توجه می داشت.آنهم بدین دلیل که او و گروهی همانند او به بهانه عربیت و اسلامیت ، شاید خواهان این باشند که باید، با بمب اتم، یک محو کنندگی انسان ها ،بقصد یک پاکسازی جمعیتی بعمل آید؟! تا نسلی دگر آنهم از نوع گل وبلبلی ساخته شود.
نکته دیگر اینست:با حاکمیتی سرکار داریم که خود خدای خدعه است پس هر روشِ فریبکارانه و یا عمل ریاکارانه، برنده اش همان حکومت خدعه و نیرنگ است.
شعارهای صدتا یک غاز بدرد ...
۷۶۴۶٨ - تاریخ انتشار : ۱۲ مهر ۱٣۹۵       

    از : ایران ایلخانی

عنوان : آقای ایرانی.
از مجلس عالی (۱۲۸۵) که به ضرب زور «نهضت مشروطه»مردم ایران دارای حق رای شدند،تا به امروز دقیقا یک قرن سپری شده است،در این صدسال گروهی بفرموده کاندید نمایندگی مجلس شده اند و مردم واجد شرایط هم به آنها رای دادند و مجلس و دولتی جدید آغاز بکار کرده است و قوانین قدیم اصلاح و لوایح جدید نگارش شده و ماده ها تبصره خوردند و نمایندگان استیضاح شده اند و اعتراض کردند و استفعا داده اند و الااخر،بااینحال نتیجه عینی این تلاش صد ساله بیانگر آنست که روحیه دمکراسی خواهی و مشارکت ایرانیان کافی نبوده است و رسیدن به دمکراسی عزم راسخ و اراده قوی می طلبد که در بین جماعت همیشه در صحنه کمیاب و نادر است،اینچنین است که آش همان آش دوره سلاطین قاجار هم نیست و حکایت شکست های پی درپی مدعیان آزادی ودمکراسی،به جایی رسیده که مردم برای گریز از واقعیت و سرخوردگی و یاس و ناامیدی،زائر و ساکن فضای جعلی مجازی شدند و از سیر وسلوک و سیاحت و زیارتشان عکس سفلی میگیرند و با گفتن جُک های سیاسی و فرهنگی و اقتصادی میکوشند که با رای دادن های پپاپی،
کوچه بن بست نظام را اتوبان همت و چمران کند.
اگر صندوقهای سیار صدقه گیری‌ نظام و صدقه دادن جماعت همیشه در صحنه،دردی از ایرانیان فقیر دوا کرد،صندوقهای رای نظام و رای دادن جماعت همیشه در صحنه اش هم بی شک درد دمکراسی ایرانیان را دوا خواهد.
۷۶۴۵٨ - تاریخ انتشار : ۱۱ مهر ۱٣۹۵       

    از : سیامک شاملو

عنوان : جواب به سرکارخانم ایران ایلخانی
با عرض پوزش از بی توجهی من نسبت به نام کوچک شما "ایران" که برای جنس مونث رزو شده در حالیکه درستر آن است "ایرانه" باشد مثل فرزان که برای زن فرزانه با افزودن "ه" در زبان فارسی از نامهای مذکر میشود مونث! با مردسالاری هزاران ساله ایرانیها حالا چرا باید کلمه ایران "زنانه" باشد برایم جای سوال و تعجب است؟ اعتراض دارم !( هاهاها ...) ایران همچی کشور لطیفی هم نیست که نامی شایسته برای زنان محترم ایرانی باشد؟
تشکر از اینکه جوابی کوتاه از شما داده شد! اگر که عصبانی نیستید ولی اینطور فهمیدم با گفتن "فریز شده هستم" دلیلی برای کنار کشیدن خودتان از فعالیتهای سیاسی و سیاست بازی باشد و بنوعی شاید "قهر" کرده اید با سیاسی بودن؟ ولی با توضیح منطقی شما مرا هم با خود هم عقیده میکنید با آنچه که واضحاً در کامنت دومی خودتان نوشتید ولی در کامنت اولی شما دو پهلو میشد برداشت کرد. وگرنه به شما کاملاً حق میدهم که هدف برخی مقاله ها همان است که درست نوشتید:" وقتی هدف حفظ نظام باشد،طبیعی است که هر کاری حلال و مباح است!" نَفَس بعضیها از جای گرم بلند میشود و علیرغم بودنشان در محیط ایران سعی در وارونه جلوه دادن حقایق دارند. آقای آصفی که مدعی است شناخت خوبی از ایران و رژیم آخوندها دارد ولی قادر نیست با همه شناختش به چهارتا سوال معمولی ما جواب دهد! از آقای آصفی میپرسیم آیا قبول دارد که اسلام یک دین فاشیستی است یا نه؟ بعد او میخواهد با ج.ا. که ساختارش آشکارا داد میزند که رژیم توتالیتر و دیکتاتوری و استبداد اسلامی است حالا این آقای آصفی و هم اندیشانش این دموکراسی خودشان را در کجای این سیستم دیکتاتوری ملاتاریا میخواهند جا بزند برای ما معما شده؟
سرکار خانم ایلخانی به شما حق میدهم که آدم واقعاً به حال و آینده ایران مایوس و نا امید شود وقتی میبینیم با روی کار آوردن اسلام سیاسی چه گوری برای خودمان کندیم و سرنوشت خود را با اسلام ارتجاعی عربها گره زدیم و امیدی به بهتر شدن اوضاع ایران به هیچوجه نیست تا زمانیکه بساط اسلام و ولایت فقیه را از ایران جمع نکنیم. چونکه اسلام و دموکراسی با هم نمیتوانند در کنار یکدیگر زندگی مسالمت آمیز داشته باشند. دموکراسی حکومت مردم بر مردم است ولی در حکومت اسلامی حکومت الله و دین بر مردم که اصلاً معتقد به برابری حقوق زن و مرد و موافق حقوق بشر نیست. حالا یکسری هی بیایند بگویند نه میشود ایران را با بودن اسلام در آن نجات داد که اصلاً با هیچ منطقی جور درنمیاد. خانم ایلخانی بعضیها دوبار که سهل است حتی ده بار به سوراخ مار گزیده لازم دارند تا شاید به سر عقل بیایند؟
خلاصه من برای شما بدینوسیله دعوتنامه میفرستم ضرر که ندارد تا شاید دیگر ایرانیهای مبارز را برای بیرون راندن اسلام و ج.ا. از ایران ( بزرگترین دشمنان ما ) همراهی کنید. تصمیم و انتخاب با خود شماست و حیف است که استعداد نازی فریز شود! خوش باشید!
۷۶۴۵۶ - تاریخ انتشار : ۱۱ مهر ۱٣۹۵       

    از : امیر ایرانی

عنوان : تمثیل ک ...ر وکدوی مولوی
سرکارخانم ایران ایلخانی می آورد:«آزادی و آبادی ایران را در صندوق رأی حبس نکنید!»
اگر از تمثیل ک...ر و کدوی مولوی بگذریم می توان گفت: تلاش ایرانیان در این صدوچند ساله اخیر این بوده وهست که مسائل به سمتی برود که صندوق رأی تعیین کننده شود؛ که این همان بخشی از روحیه دمکراسی خواهی ایرانیان است.
۷۶۴۵۲ - تاریخ انتشار : ۱۱ مهر ۱٣۹۵       

    از : ایران ایران ایلخانی

عنوان : آقای سیامک شاملو، به جنس مونث جناب نمیگویند؟
وقتی هدف حفظ نظام باشد،طبیعی است که هر کاری حلال و مباح است!
نمی دانم شما بر چه اساسی تصور کرده اید که من عصبانیم و منتظر دعوت نامه!؟
من نه عصبانیم،نه منتظر دعوت نامه کسی هستم،نه زحمات هزاران رفقای چپ را ارزش گذاری کردم،بگذریم که «بنا به گفته جنابعالی» زحمات رفقای چپ برای ترویج عقاید خودشان بوده است،بنابراین ارج نهادن بر زحمات آنان باید امری اختیاری باشد،نه جبری،چرا که زحماتشان تلاشی بوده "داوطلبانه" برای قانع کردن دیگران تا عقایدشان بر عقاید دیگران برتری جوید.
معیار تشخیص بی اصول بودن جماعت همیشه در صحنه بسیار ساده است،آدم اگه عاقل باشه که از یه سوراخ دو دفعه گزیده نمیشه،مگر اینکه جاهل باشه یا مثل کبک سرش و کرده باشه تو برف،حتما این گفته دیکتاتور«خامنه ای»را شنیده ای که با تغییر دولت و مجلس،سیاستها تغییر نمیکند؛پس ناگفته پیداست که فقط جماعت بی اصول همیشه در صحنه در انتخاباتی شرکت میکند که در آن سیاستها تغییر نمیکند،بنابراین در این دوره زمانه که همه ظاهرا علامه و استادند؛کسی که توان و شهامت آن را ندارد که برخلاف جریان آب شنا کند،بی شک جسارت و جرات این را هم ندارد که برخلاف نظر و خواست همه عمل کند!
پی نوشت.
دهان که باز میکنم،بابام یه ضرب میگه:"خفه شو"
زن بابام میخنده و میگه:
عزیزم بیا ور دل خودم"اینقدر حرف بزن تا از فک بی افتی"
۷۶۴۵۱ - تاریخ انتشار : ۱۱ مهر ۱٣۹۵       

    از : سیامک شاملو- دوسلدورف آلمان

عنوان : خطاب به جناب ایران ایلخانی
نوشتید:" رادیکال تحریمی هستم که به لطف مشی،بینش،منش جماعت بی اصول همیشه در صحنه،کنار گود روی سکوی تماشاچی ها نشسته است و هیچ میل و رغبت و انگیزه ای برای اینکه خودش را به لحاظ فکری آپدیت کند،ندارد؛چرا که حکایت این جماعت بی اصول،شده حکایت کنیز و خاتون مولوی." این حکایت برایم آشنا نبود به سایت گنجور و شعر مولوی مراجعه که چکیده مطلب این است:از مولوی "دفتر پنجم مثنوی (داستان آن کنیزک کی با خر خاتون شهوت می‌راند و او را چون بز و خرس آموخته بود شهوت راندن آدمیانه و کدویی در قضیب خر می‌کرد تا از اندازه نگذرد خاتون بر آن وقوف یافت لکن دقیقهٔ کدو را ندید کنیزک را ببهانه براه کرد جای دور و با خر جمع شد بی‌کدو و هلاک شد بفضیحت کنیزک بیگاه باز آمد و نوحه کرد که ای جانم و ای چشم روشنم کیر دیدی کدو ندیدی ذکر دیدی آن دگر ندیدی کل ناقص ملعون یعنی کل نظر و فهم ناقص ملعون و اگر نه ناقصان ظاهر جسم مرحوم‌اند ملعون نه‌اند بر خوان لیس علی الاعمی حرج نفی حرج کرد و نفی لعنت و نفی عتاب و غضب)." حالا به عهده خوانندگان است که از مثال جناب ایلخانی با این مقایسه اش چه برداشتی بکنند؟ جناب ایلخانی شایسته است که شما زحمات هزاران رفقای چپ را به "جماعت بی اصول همیشه در صحنه" کم بها دهید چونکه عصبانی هستید و شاید هنوز منتظر کارت دعوت نامه ماندید و هستید که برایتان فرستاده شود تا در مبارزات چپها بر علیه دشمن وطن یعنی ج.ا. شاید حداقل انگشت کوچک سرکار به زحمت افتد؟ نوشتید: " من فریزشده سال پنجاه و هفتم،" بعد از ۳۸ سال که از اول انقلاب گذشته گویا دارد یواش یواش یخ فریز شما آب میشود که باز دیر نیست و جای شکرش باقیست. شمائی که پی به "جماعتی" بردید که "اصول" ندارند با چه معیارهای "اصولی" خودتان این تشخیص را دادید و اگر میشود دست ما را هم بگیرد تا بفهمیم شما مدافع یا وفادار به چه "اصولی" هستید؟ چیز فریز شده که گویا برای سالهائی آینده فریز میشود که بعداً دوباره بشود از آن استفاده کرد مرا به یاد فریز اسپرمها در بانک نگهداری اسپرمها میاندازد که بشود از آن برای توانائی تولید مثل در سالهای آینده تر در دوران بیماری یا کهولت سنی و پیری استفاده کرد. ولی تضمینی نیست که اسپرمهای فریز شده هم حتماً به باروری مورد نظر در آینده به کمک بیایند یا بدردمان بخورند. میبخشید چیزیکه فریز شده یعنی در طول گذر زمان سلولهایش زنده نبوده ( با زمان جلو نیامده و یاد نگرفته! ) و بدینوسیله قابل نگهداری میشود. ولی اردوگاه چپ امروزی به سلولهای زنده مناسب زمان نیاز دارد نه به سلولهای مغزی فریز شده که در زمان و مکان حال زنده ها نقشی ندارند.
در ضمن جناب ایلخانی برای مبارزه سیاسی یا مبارز سیاسی ( چپ؟ ) شدن برای کسی دعوتنامه هم نمیفرستند که شما گویا منتظرش هستید چونکه هرکسی بنا به اعتقادش در خود یا توانش را میبیند که دیگران را با عقاید خود ( اصول! خود ) آشنا کند و "داوطلبانه" برای قانع کردن دیگران تلاش و مبارزه میکند تا عقایدش بر عقاید باطل دیگران برتری جوید، یا ناتوان در مبارزه است و میشود تماشاچی! شاید دلیل فریز شدن برخیها باور به اصولی نیستند که مناسب زمان نیستند و همان بهتره که فعلاً در حالت فریز بسر ببرند؟ هر آدم عاقلی طرفدار گوشت تازه ( افکار تازه ) است تا گوشت یخ زده یا فریز شده و کهنه که شاید هم از تاریخ مصرفش میگذرد چونکه حتی برای دوران فریز هم محدویت زمانی است و از تاریخ مصرف که گذشت دیگر دیر میشود. جناب ایلخانی دیر رسیدن به مقصد باز بهتر از هرگز نرسیدن است! یخ فریزتان را آب کنید و همراه باشید شمائی که با "اصول" هستید تا ببینیم کجای کار ما بی اصولهای همیشه حاضر در صحنه عیب دارد؟
۷۶۴۴٣ - تاریخ انتشار : ۱۰ مهر ۱٣۹۵       

    از : ایران ایلخانی

عنوان : به حمید آصفی،سخنی با جماعت همیشه در صحنه.
آزادی و آبادی ایران را در صندوق رای حبس نکنید!
آقای آصفی،جبهه تحریمی ها تئوریسین های راهبردی ندارد،درست.
تحریمی ها هیچ تفسیر روشنی از تحول خواهی تدریجی ندارند،درست.
کنار گود ایستاده می گویند تا انتخابات آزاد نباشد ما شرکت نمی کنیم،درست.
مشی،بینش،منش ندارند،درست.
جبهه تحریمی ها به لحاظ فکری خودشان را آپدیت نکرده اند،درست.
شما که تئوریسین های راهبردی دارید و به لحاظ فکری خودتان را آپدیت کرده اید و وسط گود هستید و مشی، بینش، منش دارید،پس چرا حوض نقاشی تان بی ماهی ست؟!
پی نوشت.
من صفم از صف جماعت همیشه در صحنه جداست.من فریزشده سال پنجاه و هفتم،
فریز شده سال پنجاه و هفتم که نباشم،فریزشده دهه شصتم،فریزشده دهه شصتم که نباشم،فریز شده دهه هفتادم،فریزشده دهه هفتادم که نباشم،فریز شده دهه هشتادم،
فریز شده دهه هشتادم که نباشم،فریز شده دهه نودم،فریز شده دهه نودم که نباشم،
رادیکال تحریمی هستم که به لطف مشی،بینش،منش جماعت بی اصول همیشه در صحنه،کنار گود روی سکوی تماشاچی ها نشسته است و هیچ میل و رغبت و انگیزه ای برای اینکه خودش را به لحاظ فکری آپدیت کند،ندارد؛چرا که حکایت این جماعت بی اصول،
شده حکایت کنیز و خاتون مولوی.
۷۶۴٣۷ - تاریخ انتشار : ۱۰ مهر ۱٣۹۵       

    از : البرز

عنوان : و کشور را روی پاهای خودش به سمت تحول هدایت کنیم...
آقای اردلان گرامی؛ شما می نویسی؛ «...فقط به من بگوئید با شرکت کردن در انتخابات غیر آزاد و غیر دموکراتیک چگونه انتخابات آزاد بدست می آید؟...»

از این سئوال شما برداشتم چنین است، که شما دموکراسی را، نه یک پدیده، که آن را باید ساخت، بل مانند یک مشت ارزن می دانی که می شود از بقالی سر کوچه در ازاء پرداخت مبلغی حاضر و آماده خریداری و خوراک قناریهایِ در قفسِ خانه کرد.

همانگونه که با برداشتن محمدرضاشاه مستبد و حذف حواریونِ مستبدتر از خودِ شاه از دستگاههای حکومتی به دموکراسی و انتخابات دموکراتیک در کشور نرسیدیم.
امروز هم اگر انتظار داشته باشیم که بدون ایجادِ فرهنگ دموکراسی ایرانی «... قادر به تغییر شرایط به نفع دموکراسی...» در کشور خواهیم بود، در انتظاری عبث بسر می بریم.

و فرهنگ دموکراسی ایرانی ایجاد نمی شود، مگر آنکه ما[اپوزیسیون ج.ا.] در سایه اتفاق و اتحاد خود، و با بهره گیری از تمامی امکانات علنی از جمله شرکت در انتخابات محلی، استانی و کشوری شعله ی تمرین دموکراسی در کشور را خاموش نکرده، و کشور را روی پاهای خودش به سمت تحول هدایت کنیم، چرا که اصول دموکراسی و مختصات یک انتخابات آزاد بیکباره و از ناکجاآبادی نازل و در کشور مجری نخواهد شد.
۷۶۴۰۹ - تاریخ انتشار : ٨ مهر ۱٣۹۵       

    از : علی اردلان

عنوان : موضوع چیست؟
سئوال آخرم ازآقای آصفی(که می دانم مانندبقیه سئوالات بی جواب خواهدماند):
فقط به من بگوئیدباشرکت کردن درانتخابات غیرآزادوغیردموکراتیک چگونه انتخابات آزادبدست می آید؟مکانیسمش چیست؟چه مراحلی راقراراست طی کند؟
آیاحواله دادن دیگران خصوصا مخالفین حکومت به یک روش درحال آزمایش وشکست خورده، آنهم به بشکلی کلی وموهوم، نشان دهنده شکست عقاید اصلاح طلبی نیست(منظورآن اصلاح طلبی ست که خودرابدون هیچ قیدوشرطی ملزم به شرکت درهمه نمایشات انتخاباتی می داند).
دوستان شماکه باشرکت کردنتان درانتخابات، برهمین روش سالوسانه وزورگویانه صحه می گذارید،چگونه ازحاکمیت انتظارآزادساختن انتخابات رادارید.نکندفکرمی کنیدآخوندها مغزخرخورده اند؟
اگرقراراست براثرفشار مخالفت ها ویابراثرجنبش های اجتماعی مدنی، تغییری درتوازن قواحاصل شود و توازن قوای جدیدباعث بازشدن فضای سیاسی گردد،آنگاه دیگرچه نیازی ست به شرکت درانتخابات نمایشی ورای دادن به دزدان ومرتجعین؟چراکه خودمردم بدون واسطه ویااتکا به جناح های حکومت، قادربه تغییرشرایط به نفع دموکراسی خواهندبودوبدین شکل هدف یاری رسانی به اصلاح طلبان حکومتی بی معنامی شود.
امروزه مردم وخصوصازحمتکشان دریافته اندکه درهیئت حاکمه کنونی، هیچ گرایشی که بخواهدیا بتواندبه پیاده سازی وتحکیم آزادی های سیاسی وبسط عدالت اجتماعی واقتصادی یاری رساند، وجودخارجی ندارد.به همین خاطراست که درهردوره انتخابات،درصدتحریمی ها، بیشتر وبیشترمی شود(هرچندکه به آمارحکومتی هیچ اعتمادی نیست ودرصدتحریمی هابیش تر ازآمارهای رسمی اند) اگرعقیده شمابرای دستیابی به دموکراسی درچارچوب نظام مقدس، همین فشارازپائین باشد(چراکه ازبالافشاری قابل تصورنیست)پس بااین دیدگاه به همان عقیده ماتحریمی هامیرسیدکه بدون فشاربرجمهوری اسلامی هیچ تغییررفتاری درحکومت قابل مشاهده نخواهدبود وبزرگترین فشاردر شرایط فعلی، جلوگیری ازبازتولید مشروعیت و آن ترفندی ست که باعث استهلاک مطالبات اجتماعی وسیاسی میگردد.دراین رابطه توجه شمارابه کامنت دوست گرامی آقای شاملو جلب می نمایم که نشان می دهدسران حکومت بدون استثنا انتخابات ومشارکت مردم رابهترین روش حفظ وبقای نظام می دانند(دعوت ازهمه حتی مخالفین برای شرکت درانتخابات که بارهاتوسط خامنه ای انجام گرفته).پس باتوجه به آنکه انتخابات برای حکومت حکم شیشه عمررادارد، می توان به سادگی دریافت که نقطه ضعف حکومت درمناسباتش بامردم ، همین جاست.یعنی بدون فشاربه این نقطه هیچ تغییری درعرصه سیاسی قابل تصورنیست.مسلمافشاربه این نقطه باهمکاری نمودن بارژیم حاصل نمی شود.همکاری بارژیم یا شرکت درانتخابات به نوعی صحه گذاردن برنظارت استصوابی وشروط فاشیستی ثبت نام داوطلبین ونیزتقلب درشمارش آراست و فقط حکومت استبدادی راواکسینه می کند.
مسلما درنیت خیراکثرتحول طلبان تردیدی نیست، ولی اصرار براین سیاست های غلط و ایران بربادده، همه رابه فکروامی داردکه شاید موضوعی وجودداردکه دوستان قادربه گفتنش نیستند ویااساسا آن موضوع قابل طرح کردن نیست...
۷۶۴۰۶ - تاریخ انتشار : ۷ مهر ۱٣۹۵       

    از : کیا

عنوان : انتخابات نزدیک است ، اینبار متفاوت!
جای امیدواری است ،که اینبار انتخابات سه‌ قطبی را تجربه کنیم.

دوستان و رفقای نظر دهنده سنگ تمام گذاشته‌اند و سطح بحث ارتقأ یافته است بخصوص آقایان اردلان و شاملو مورد پسند این حقیر میباشند به همین جهت من ازنوشتن بیشترخود داری می‌کنم.
۷۶٣۹٨ - تاریخ انتشار : ۷ مهر ۱٣۹۵       

    از : البرز

عنوان : ادامه ی این روند و رشد تضادها و نارضایتی ها در جامعه سرانجام ختمِ به ...
آقای اردلان گرامی، در هر جای کره زمین که دموکراسی نهادینه شده، مردمانشان به صحبت با یکدیگر پرداخته، و صحبت را همیشه برای رسیدن به اشتراکات دنبال کرده اند.

شما با نوشتن؛ «...بازبه متن آقای آصفی برمیگردم...» در واقع بشکل به اصطلاح محترمانه جوابیه مرا نادید گرفته، و در آغاز این یادداشت جدید می نویسی؛ «...ما می خواهیم انتخابات را بسازیم نه اینکه تا تمام شرایط و لوازم اش فراهم نباشد در آن شرکت نمی کنیم...»

و طرفه آنکه در جملات تقریبا پایانی یادداشتت، گزاره ی فوق خود را فراموش کرده و می نویسی؛ «... در حالیکه یک انتخاب بسیار مهمتر در برابر ملت باقی ست و آن عدم شرکت در انتخابات غیر آزاد و غیر دموکراتیک است...»

بگذار به موضوع از این زاویه بنگریم، که اگر در کشور شرایطی آزاد و دموکراتیک برقرار بود، که دیگر "ما" یعنی شما، من و دیگر هموطنانمان نیاز به این همه بحث و جدل نداشتیم.
بی گمان و بی هیچ تردیدی پیشروان جامعه برای تأثیر بر شرایط غیر آزاد و غیر دموکراتیک حاکم بر نحوه ی برگزاری انتخابات در کشور، با تسلیم شدن به شرایط حاکمیت، یعنی عدم شرکت فعال و موثر در آن، در واقع به حاکمیت یاری رسانده اند، تا مانع از رشد افکار ترقیخواهانه در مسیر انجام انتخابات شود.

برگزاری انتخابات همواره یکی از نقاط ضعفِ حکومتهای استبدادی در کشورمان بوده است. چرا که ایشان با نشان دادن اشتیاقی وافر به برگزاری انتخابات می خواهند از خود چهره ای دموکرات نزد مردمان کشور و جهان ترسیم کنند، و همزمان با توسل به انواع حیل مرئی و نامرئی مانع از ورود عناصر غیرخودی به مراکز و دستگاههای تصمیم گیری و اجرائی شوند.

که متأسفانه در سی و هفت ساله ی اخیر اپوزیسیون ج.ا. به دو دلیل اساسی نتوانسته است، تأثیری آنچنان مثبت بر روند انتخابات در کشور بگذارد. این دلایل عبارتند از ؛
- اولاً اپوزیسیون ج.ا. علیرغم تمامی تلاشها هنوز هم توده ای بسیار بی شکل، بسیار متفرق و بسیار روزمره و فاقدِ آینده نگریی واقعگرایانه است.
- و دوم آنکه، گروهها و آحادِ پراکنده ی اپوزیسیون با پافشاری بر سیاست تحریم انتخابات، در واقع خودشان، خودشان را منزوی کرده و می کنند.

که ادامه ی این روند و رشد تضادها و نارضایتی ها در جامعه سرانجام ختمِ به انفجاری، شاید به مراتب بسیار شدیدتر و مهیب تر از آنچه که در بهمن ۵۷ شاهدش بودیم، خواهد شد.
انفجاری کور و بی برنامه، که نهایتاً توسط یکی از قلدرترین گروهها یا چهره هایمان مهار، و استبداد در شمایلی جدید ادامه ی حیات خواهد داد.
۷۶٣۹۷ - تاریخ انتشار : ۷ مهر ۱٣۹۵       

    از : سیامک شاملو - دوسلدورف آلمان

عنوان : شرکت در انتخابات، در خدمت دوام و ثبات رژیم اسلامی و حقانیت بخشیدن به آنست.
ضمن تایید نوشته های جناب علی اردلان بدلیل درست دیدن اصل قضیه، یادآوری چند نکته دیگر ضروری است. بقول محمد پروین عضو حقوق بشر ایران: در مورد مضحکه انتخابات رژیم اسلامی بسیار گفته شده است. شاید ساده ترین و عقلانی ترین راه برای یافتن پاسخ مناسبی به این سئوال این باشد که ابتدا به دلایلی که
مسئولان رژیم و حامیانش برای شرکت در این انتخابات عنوان کرده اند نگاهی
بیافکنیم.عسگر اولادی عضو برجسته حزب موئتلفه اسلامی گفت:"ما باید مطمئن
شویم که شرکت مردم در انتخابات را به حداکثر ممکن برسانیم چرا که این امر
ثبات اَینده سیستم ما را تضمین خواهد کرد."در پی این نقل قول، اَمده است که:
"... برای بسیاری از مسئولان رژیم جمهوری اسلامی اهمیت اینکه چه کسی برنده
انتخابات شود بسیار کمتر از این است که چه اندازه مردم در این انتخابات شرکت کنند.!"خامنه ای مدتهاست که روی شرکت مردم بعنوان صحه گذاشتن بر رژیم اسلامی حساب باز کرده است. او اَن را سمبل غرور ملی و نشان حمایت از سیستم منحصر بفرد ایران میداند که ویژه گیهای یک دموکراسی و حکومت روحانیون را در هم ادغام کرده است. خامنه ای در یکی از نطق های این ماه خود در ناحیه غرب ایران گفت:" روز انتخابات یکی از آزمون های بزرگ ملی ایران در انظار دشمنان ایران است. هدف اَنها اینست که کاری کنند که انتخابات بدون هیجان و شرکت مردم
برگزار شود. اَنها میخواهند که مردم ایران شرکت فعالی در انتخابات نداشته باشند."
رهبران رژیم معتقدند که تنها شرکت مردم در این انتخابات خود به معنای حمایت مردم از سیستم حکومتی میباشد. از خامنه ای نقل قوله که گفته بود:
" اولین اولویت این نیست که این یا آن شخص انتخاب شود. اولویت در اینست که
شما حضور داشته باشید و این امر دولت ( نظام اسلامی ) را تقویت خواهد
کرد."
به این ترتیب روشن است که شرکت در انتخابات، در خدمت دوام و ثبات رژیم اسلامی و حقانیت بخشیدن به آنست. طبیعتا کسانیکه با سیستم ترور و وحشت و تبعیضات نژادی و جنسی و قومی مخالفند، کسانیکه سنگسار و شکنجه و اعدام را
در شان انسان نمیدانند، آنانکه ارزش زنان و مردان را مساوی میداند و حکومت
واپسگرای رژیم اسلامی و ملایان حاکم را بدور از شان و منزلت انسانی خود میدانند باید به ثبات و قدرت گیری این رژیم کمک نکرده و در انتخابات شرکت نکنند.
میتوان با شعار بد از بدتر بهتر است که شعار تسلیم گرایان و بندگان است خودمان را گول بزنیم و بار دیگر به تجربه تلخ دیگری دست بزنیم. میتوان گفت که راه چاره ای نیست و باید به وضعیت موجود بسنده کرد. بهائی که تلاش گران دستیابی به ازادی و دموکراسی، برای دلبستگان به لبخند متفاوت خاتمی پرداختند بهای سنگینی بود. بهائی که هر بار بسیار سنگین ترخواهد بود. در گیر و دار گذار از خاتمیها به احمدی نژاد ها و بالعکس است که ما محدوده بسیار تنگ انتظارات خود را به نمایش میگذاریم و تلاش های هزاران انسان آزاده ای را که علیرغم زندان و شکنجه و اعدام به این سیستم واپسگرا "نه" گفته اند بباد خواهیم داد. بادا که چنین مباد!
بخاطر طولانی نشدن این کامنت توجه آقای آصفی و دیگر علاقه مندان را به مقاله زیر جلب میکنم ( با تیتر: ۲۵ دلیلی که باید در انتخابات شرکت کنیم. در سایت تابناک ) تا خودشان ببینند هدف برگزاری انتخابات در ج.ا. چیست و شرکت در انتخابات چه معنائی و منافعی برای رژیم ملایان دارد. در دنباله نقل قول سران رژیم که چه گفتند:
- تمام تلاش دشمن این است که مردم را از انتخابات ناامید کنند.امیدواریم مردم با مشارکت حداکثری تیری به قلب دشمن بزنند.
- مشارکت حداکثری مردم در انتخابات نظام را واکسینه می‌کند! ‌مشارکت حداکثری مصونیت و اقتدار برای کشور ایجاد می‌کند که زمینه دست‌اندازی دشمنان به جمهوری اسلامی ایران را کم می‌کند.
- مقام معظم رهبری بارها تاکید کرده‌اند میزان مشارکت مردم در انتخابات کشور و نظام را واکسینه و برای کشور مصونیت ایجاد می‌کند.
-حضور گسترده مردم در انتخابات، اقتدار نظام را افزایش می‌دهد.
-مردم سالاری دینی با حضور مردم محقق می‌شود
-انتخابات نمایش اسلامیت و جمهوریت نظام است
- مشاور مقام معظم رهبری در امور جهان اسلام گفت: حضور حداکثری در انتخابات
به معنی بیعت مجدد با جمهوری اسلامی ایران و آرمان‌های والای آن است.
پس حالا از این نظرات مسئولان ج.ا. میشود نتیجه گرفت که با شرکت خود در انتخابات نشان میدهیم که با ج.ا. موافق هستیم. عقل سالم حکم میکند که اگر فردی دشمن یا مخالف ج.ا. است نباید به دشمن خودش رای بدهد و به ثباتش کمک کند!
۷۶٣۹٣ - تاریخ انتشار : ۶ مهر ۱٣۹۵       

    از : امیر ایرانی

عنوان : چرخ و آفتابه را فقط یکبار باید اختراع کرد
براساس اینکه چرخ یا آفتابه را نباید دو باره اختراع کرد!!!! پس باید براساس پذیرش روحیه تکثرگرائی و آزادی خواهی و دمکراسی خواهی که یک بار اختراع شده اند( آدم را وادار به چه کارهایی که نمی کنند مجبور خواهی شد جوامع مختلف و نیازهای آنان و شرایط حاکم برآنان را با چرخ و آفتابه یک بار اختراع شده ، مقایسه کنی) اگر کسی در پی تحریم انتخابات باشد عمل تحریم خواهی او نیز یک دیدگاهی است در کنار سایر دیدگاههای مطرح در یک جامعه.
در یکی از نظرات فردی دیدگاه تحریمی خود را بعنوان یک چپگرا( معلوم نیست با کدام خوانشِ چپگرائی) مطرح می کند و مسائل مختلفی را قاطی می کند که براساس همان روحیه آزادی خواهی و دمکراسی خواهی باید آورده های ایشان مورد بررسی و نقادی قرار گیرند.
ایشان در قسمتی می آورد:«به عبارتی دمکراسی بورژوائی طوری طراحی شده که در نهایت به حفظ ساختار نظام سرمایه داری و اقتصاد سیاسی حاکم منجر می گردد»
باید گفت ایشان و امثال ایشان باید توجه داشته باشند افراد مقابل شما در مقابل این ادعای شما مطرح می کنند:آن عدالت اجتماعی بدون آزادی و دمکراسی شما فریبی بیش نیست و عدالت اجتماعی در حقیقت ابزاری برای چیرگی برهمان مردمی است که گروهی مطرح می کنند که در پی بهبود شرایط زندگی آنان هستند. در مسئله فریبکاری، تجربه تاریخی می گوید اختراعش قبلاً انجام گرفته است نیاز به اختراع دوباره آن یست.
۷۶٣۹۲ - تاریخ انتشار : ۶ مهر ۱٣۹۵       

    از : علی اردلان

عنوان : دموکراسی بازی به روش جمهوری اسلامی
بازبه متن آقای آصفی برمیگردم:
هیچ جای کره زمین دموکراسی یکباره ساخته نشده و انتخابات آزاد نبوده و انتخابات آزاد و موثر آن بوده که ما در نهایت می خواهیم به آن برسیم ولی ما می خواهیم انتخابات را بسازیم نه اینکه تا تمام شرایط و لوازم اش فراهم نباشد در آن شرکت نمی کنیم.
سئوال من ازایشان این است که آیاتمام جوامع بایدازنوچرخ رااختراع کنند.مبانی ریاضی وفیزیک وشیمی راخودکشف کنندتابه علم وتکنولوژی برسند؟وقتیکه می گوئیم حقوق بشرجهانشمول است، چه معنائی دارد؟آیا بایدحتمادرتمام جوامع روشنفکران واهالی علم رابسوزانندتادرآن جوامع نیزرنسانسی رخ دهد؟یااینکه به قول طرفداران سرمایه داری جهان به شکل دهکده ای کوچک درآمده وعصرارتباطات باعث شده که هنجارهای اجتماعی درکشورهای گوناگون به یکدیگرنزدیک تر شود.الان همانقدرکه درسنگال حق انتخاب آزاد وسلامت انتخابات موضوع روزاست که درایران وحتی درآمریکا.مردم درسراسرکره زمین به حقوق خودآشنا شده اندونیازی نیست که درتمام جوامع سال هازنان راپشت صف نگاه داشت یاحق رای سیاهان راپایمال ساخت(حکومت هاحتی حکومت های دیکتاتوری نیزبه دلیل جاافتادن هنجارهای بین المللی دموکراسی وحقوق بشر،نمی تواننداقلیت های جنسی یانژادی اتنیکی راازمشارکت درانتخابات منع کنند)اماتمام حکومت هاحتی دموکراسی های پیشرفته غربی باسازوکارهائی گاه پیچیده ازعاملیت واثربخشی برخی جریانات سیاسی وطبقات اجتماعی ممانعت بعمل می آورند،به عبارتی دموکراسی بورژوائی طوری طراحی شده که درنهایت به حفظ ساختارنظام سرمایه داری واقتصادسیاسی حاکم منجرمیگردد. مردم هرچهارسال یکبارحق حاکمیت خودرابه نخبگان نظام سرمایه داری وامی گذارندوبه خانه هایشان بازمیگردندوجالب است که بقیه آن چهارسال رابه نق زدن واعتراض به خلف وعده هامی گذرانند.اماباتمام این ترفندهادرکشورهای پیشرفته حق انتخاب کردن وانتخاب شدن محترم شمارده میشود(این ازاصول پایه ای دموکراسی وانتخابات آزاداست)وسلامت انتخابات تضمین میگردد.خیلی ساده است و ما الگوی نسبتامناسبی مقابل چشم داریم که نیازنیست مثل خودغربی هایک راه نرفته راطی کنیم.تجارب سایرملل پیش چشم ماست که بایدازآنهااستفاده کرد.
همین الان به یک غربی بگوئیدکه شمادرانتخاباتی شرکت می کنیدکه درآن هیچ حقی برای شماقائل نشده اندو حتی رای ای راکه به صندوق می ریزید نیزازدستبردحاکمان درامان نیست، به شماچه می گوید؟می پرسدخب بالاخره به چه کسانی رای می دهید؟شمامی گوئیدبه کسانی که اصلاقبولشان نداریم وخودمان اسمشان راگذاشته ایم بد. آنهارادرمقابل کسانیکه ازآنهابدترندانتخاب کرده ایم.نه تنهاازنظریک فردمعمولی درغرب بلکه برای من که یک فردمعمولی ساکن درایرانم ، موضوع بسیارمسخره ودورازشان انسانی ست وبه نوعی رای فروشی وپذیرفتن عجزواستیصال ملت است.درحالیکه یک انتخاب بسیارمهمتردربرابرملت باقی ست وآن عدم شرکت درانتخابات غیرآزادوغیردموکراتیک است.
تازمانیکه براثرفشارتحریم (تحریم انتخابات)حکومت ناچاربه گشایش فضانشود،
تازمانیکه حکومت نظارت استصوابی رالغونکرده وشرکت تمام احزاب سیاسی(خصوصادگراندیشان را)آزاداعلام ننموده وفضای پلیسی وسرکوبگرانه داخل کشور رابرطرف نساخته، شرکت درانتخابات تائیدفضای رعب و وحشت وقبول ردصلاحیت هاوتقلب ها وغیره است.بنده در شان خودنمی بینم به عده ای دزد وبیشرف رای بدهم.به کسانیکه تااعماق ذهنشان مرتجعند وهدفی بجز سرکوب وکشتارندارند(اسمشان هم درماهیت به غایت کثیفشان تغییری ایجادنمی کند).
روزیکه حکومت پذیرفت که خارج از این دایره پلیدی ها، کسانی دیگرنیز می توانندواردرقابتی منصفانه شوند، آنگاه است که می توان دررابطه باتاکتیک شرکت یاعدم شرکت درهردوره ازانتخابات تصمیم گیری کرد.آنگاه است که نیروهای چپ بایدواردگودشوندوبه نمایندگان طبقه کارگررای بدهند(نه مثل الان که گرو هائی باادعای چپ به نمایندگان سرمایه داری نولیبرال مافیائی وضدکارگری جمهوری اسلامی رای می دهند).
بازهم می گویم تازمانیکه قراراست برادران اصلاح طلب(دولتی وغیردولتی)درزمین جمهوری اسلامی بازی کنند، هیچ تغییریاتحولی دراین مملکت مصیبت زده رخ نخواهددادوچه بسا از رهگذراین همکاری هابانظام، مملکت به ورطه جنگ وماجراجوئی های آخرالزمانی حاکمان مرتجع جمهوری اسلامی درافتادکه اگراینگونه شودتمام این گروه های مدعی اصلاح طلبی به نوعی درنابودی مملکت سهیم خواهندبود.
درآخربازهم مدعی میشوم که اثربخش ترین راه درجوارجنبش های اجتماعی ومدنی، همان تحریم انتخابات است، چراکه انتخابات غیرآزادوغیردموکراتیک دراین حکومت ابزارموثریست برای سرکوب خواسته های دموکراتیک وعدالت خواهانه مردم ومسخ دائمی توده ها.
۷۶٣٨۷ - تاریخ انتشار : ۶ مهر ۱٣۹۵       

    از : م

عنوان : شرکت در کارزار انتخاباتی حتما به معنای رای دادن نیست
برخی دوستان هنوز فکر می کنند دوران کنفدراسیون دانشجویی است، و به جای ارائه راه کار حماسه سرایی می کنند. ای کاش مانع تحولات کنونی تنها ترس بود. اگر مردم ترس داشتند در شبکه های اجتماعی تحت کنترل به افشای ابعاد فاجعه ملی سال ۶۷ یا برملا کردن زیر و بم فساد آقایان و خانواده هایشان نمی پرداختند.
مشکل باید در جاهای دیگری باشد. مشکل آنجاست که عده ای یا همه چیز یا هیچ چیز را می خواهند و به همه نیروهای فعال در داخل به یک چشم نگاه می کنند. و بین اصلاح طلب تسلیم طلب با سبزهایی چون قدیانی فرقی قائل نیستند. مشکل بزرگتر آنکه عده دیگری با نام های پر زرق و برق سر در آخور غرب و ارتجاع دارند و آرزوی جنگ در سر. مشکل ... کم نیست!
اما راه میانه برای ارتقای مبارزات مردم نه دعوت به شرکت و نه تحریم آن است، بلکه حضور در کارزار موجود انتخاباتی برای مشروط کردن رای مردم به اجرای مطالبات حداقلی اشان، برای بالا بردن آگاهی مردم، و برقرار کردن ارتباط ارگانیک بین طبقات مختلف و ارتباط گیری دوباره نیروهای تحول طلب با جامعه است.
من با نظرات نگارنده مطلب کاری ندارم ولی باعتقادم باید بجای تکفیر دیگران به حرف آنان گوش کرده و انتقاد سازنده کنیم. این بحث ها می تواند بسیار طولانی شوند همانطور که نگارنده مطلب با دو فرد دیگر بحث های بسیار دراز مدتی را در همین سایت داشته، اما می توانند آموزنده و مفید هم باشند. لااقل از برچسب زنی و افترا سازنده تر است.
۷۶٣۷٨ - تاریخ انتشار : ۶ مهر ۱٣۹۵       

    از : البرز

عنوان : اصول دموکراسی و مختصات یک انتخابات آزاد بیکباره و از ناکجاآبادی نازل و در کشور مجری نخواهد شد
آقای اردلان گرامی، شما خطاب به طرفداران اصلاحات می نویسی؛ «...شما هم نه گفتن را امتحان کنید، اعتراض کردن را بیآزمائید...» حال سئوال اینجاست، مگر کسانی که بجای رأی دادن به آقای جلیلی، آقای روحانی را برگزیدند، هدفشان اعتراض نبود؟
مشکل کار اینجاست، ما در ایران قبل از هر مطلبی نیاز به تمرین دموکراسی، یا به بیانی دیگر، قبول رأی اکثریت، و دفاع و احترام به حقوق اقلیت داریم. اما متأسفانه برگ برگ تاریخ کشورمان در بعد از مشروطیت یعنی تاریخ صد و ده سال زندگی در ایران، می گوید؛ ما ایرانیان تاکنون نتوانسته ایم، حول برنامه ای مشترک برای حال و آینده ی کشور متفق باشیم.

وقتی شما می نویسی؛ «...من دوم خرداد۷۶ را در یک روند سیاسی فرو کاهنده و رو به زوال بررسی می کنم...» سخنت را می پذیرم.
و نیز سخنت را شایسته و بایسته می دانم وقتی می نویسی؛ «...هر دو جناح حاکمیت در باز تولید شووینیسم شیعی با یکدیگر همدستند و هر روز در منازعات منطقه ای و جهانی بیشتر به هم نزدیک میشوند...» چون واقعیاتی آشکار و مدللند.

ولی در همین بین می خواهم توجه شما را به این نکته جلب کنم، که امروز به یقین می دانیم، احزاب، سازمانها، گروهها و جمعیتهای قدیمی و سنتی اپوزیسیونی نقش مستقیم و بلافصلی در آفرینش دوم خرداد ۷۶ نداشته اند. و حتی اگر بپنداریم تمام ماجرای دوم خرداد ۷۶ دسیسه ای حکومتی و جنگی زرگری بوده است، باز هم صورت مسئله، یعنی عدم امکانِ ادامه ی حکومت بر پایه یِ مقیاس، تعاریف و شعارهای گذشته برای حاکمیت، مسئله ای روشن و غیر قابل کتمان است.

حال اگر "ما" در اپوزیسیون ج.ا.، یا حداقل در جنبش چپ کشور اتحادی مشخص، مترقی و مدون می داشتیم، بی تردید بهتر می توانستیم از "شرایط تغییر" بوجود آمده در کشور، از تاریخ دوم خرداد ۷۶ به بعد، در جهتِ رشدِ بنیادهای آزادیخواهی و دموکراسیخواهی در کشور بهره بگیریم.

لذا تصور می کنم، که کاملاً حق با شماست وقتی می نویسی؛ «...نوری از داخل این حاکمیت... به جامعه تابیده نخواهد شد...».
مگر آنکه "ما" در سایه اتفاق و اتحاد خود، و با بهره گیری از تمامی امکانات علنی از جمله شرکت در انتخابات محلی، استانی و کشوری شعله ی تمرین دموکراسی در کشور را خاموش نکرده، و کشور را روی پاهای خودش به سمت «...تحول...» هدایت کنیم، چرا که؛ «...اصول دموکراسی...و مختصات یک انتخابات آزاد...» بیکباره و از ناکجاآبادی نازل و در کشور مجری نخواهد شد.
۷۶٣۷۷ - تاریخ انتشار : ۶ مهر ۱٣۹۵       

    از : امیر ایرانی

عنوان : تشیخص شرایط فعلی جامعه و عبورکردن از مراحلی
جناب آصفی ارجمند نکات بسیاری را مطرح می کند که قابل بحث و نقد هستند اما دو نکته کلیدیِ مطرح شده توسط ایشان، قابل دفاع و حتی قدر دانی است؟!
یکی از دو نکته:درونزاییِ مبارزات کشور است؛که نکته ایست بسیار مهم و قابل توجه.
نکته دیگر می گوید:دمکراسی تمرین کردنی و یاد گرفتنی است؛ که این نکته نیز می گوید: باید ازهر فرصتی برای تقویت دمکراسی وپذیرش روحیه دمکراسی خواهی و جاری و ساری کردن آن استفاده کرد.
باید گفت ؛قطعاً! در تقویت امر دمکراسی و پذیرش آن، روحیه ی تحقق یابی آن، افراد را به سمت مبارزه برای تحقق آن خواهد برد.
اما مبارزه برای تحقق دمکراسی به شیوه ای که بعضی طلب می کنند که می خواهند آنرا با گُرز و چماق و اسلحه و تبر و داس و دار و گیوتین و ......... تحقق ببخشند، انجام پذیرنیست.
مدعیان این نوع مبارزات چماقی و اسلحه ای و..... :یا خود درک درستی از دمکراسی و دمکراسی خواهی ندارند و یا اعتقادی به دمکراسی ندارند و یا متوجه هستند اما چون باید دکانی را حفظ کنند شعارگونه مسائلی را مطرح می کنند. مثلاً همین جناب اردلان خودمان( یعنی هموطنمان) چنان چیزی به نام اصلاح طلبی او را شرطی کرده است هر جا در هر بحثی که صحبت از روحیه ی اصلاح طلبی می شود بر اساس روحیه مبارزاتی کینه ای باید عکس العملی را از خود نشان دهد؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!
اما نکاتی در رابطه با مطالب قابل بحث و نقد،که توسط جناب آصفی مطرح گردیده اند:
وقتی روند تحولخواهی جامعه ایران را از مشروطه تاکنون پی بگیریم تحقق سه شعار: آزادی دمکراسی و عدالت اجتماعی نمود داشته و دارد.
اگر شرایط جامعه ایران رابا توجه نظام شهری و آمیختگی قومی ایجاد شده آنهم در شرایط فعلی در نظر بگیریم؛ ایرانیان یک عبور کنندگی از روحیه ی قومگرایی را پشت سر گذاشته اند و به یک روحیه شهروندی ایرانی رسیده اند و یا دارند می رسند.
نکته ای مهم در این عبورکنندگی وجود دارد آنهم اینست:حاکمیت فعلی خواهان برجسته کردن ویا شدن، پذیرش روحیه شهروندی ایرانی نیست؟! چون:
- در پذیرش روحیه ی شهروندی تحقق سه شعار، مدنظر شهروندان قرار خواهد گرفت و به مرور زمان بساط حکومتگری دینی برای همیشه از اذهان دور می شود و دین فقط در حوزه شخصی، شاید نمود داشته باشد.
- حاکمیت می داند با توجه به ساختارها موجود، تحقق سه شعار، ویرانگر شرایط او خواهدبود. و می داند؛چون مسائل دیگر کاربردی حتمی ندارند اما برای کلیت جامعه می توانندایذائی آفرین شوند، در نتیجه این ایذائی آفرینی آنان برای جامعه؛بساط وحدت بخشی دین و مذهب نسبت به بقیه مسائل کاربردی بیشتر از خود نشان خواهد داد که بدین طریق بساط دادکانداری دینی نیز پررنگتر خواهد بود.
درپایان می توان گفت: با توجه به روحیه شهروندی و پررنگتر شدن و برجسته تر شده سه شعار آزادی ودمکراسی و عدالت اجتماعی در روند تحولخواهی ایرانیان چنانچه هر جریان یا گروهی یا قومی یا تشکیلاتی یا.......... خود را با شرایط تحولخواهی( که اصلاح طلبی هم می تواند مقدمه ای بر رسیدن به امر تحولخواهی باشد) هماهنگ نکند؛ گفتارش ازیک حرافی جلوتر نمی رود و اگر هم عملکردی را بخواهد نشان دهد ویا بدهد هرز برندگی روند مبارزاتی است.
۷۶٣۷٣ - تاریخ انتشار : ۶ مهر ۱٣۹۵       

    از : علی اردلان

عنوان : فقط یک نه بگوازنه گفتن نترس
البرزجان مگر مخالفین ازشماطرفداران اصلاحات وحضوردائم درپای صندوق های پلاستیکی رای چه می خواهند؟فقط شیوه گفتارومنش سیاسیتان رااصلاح کنیداحتمالا شروعی خواهدشدبرای خیلی ازتغییرات مهم درجامعه.شماهم نه گفتن راامتحان کنید، اعتراض کردن رابیآزمائیدمطمئنا حس بهتری ازرای دادن به عده ای دزدبی همه چیزبه شمادست خواهدداد.
من دوم خرداد۷۶رادریک روندسیاسی فروکاهنده وروبه زوال بررسی می کنم.یعنی دوم خردادنقطه عزیمت جامعه بسوی دموکراسی وحتی یک اصلاح طلبی نیم بندهم نبودبلکه تلاشی بودبرای ازبین بردن آخرین اثرات انقلاب بهمن درروح وروان یک جامعه سرخورده وشدیداسرکوب شده.تحول حاکمیت ازدوجناح چپ وراست به دوجناح راست افراطی وراست میانه رو که درابتدانام اصلاح طلب ودرسیرقهرقرائی خودنام اعتدال گرائی رابرخودنهاد.یعنی چپ های مسلمان یاخط امامی هاتبدیل به نولیبرال های جدیدباکمی چاشنی دموکراسی طلبی شدندکه آنراهم ظرف هشت سال کاملاازدست دادندوبه یک نیروی نولیبرال محافظه کارخواهان افتادن بیقیدوشرط دردامان امپریالیسم غرب مبدل شدند.دراین فاصله که اصلاح طلبی برنامه نداشته اش راپنهان ساخته بودوفقط به بقای خوددرسرسفره انقلاب می اندیشید،بازتقسیم ثروت وانباشت سرمایه به نحوی صورت گرفت که مملکت به ورشکستگی وفلاکت درافتاد وحاکمیت درتلاش همدلانه خودبرای بقا، به جنگ های منطقه ای واعدام های داخلی روی آورد.
هردوجناح حاکمیت در بازتولیدشووینیسم شیعی بایکدیگرهمدستندوهرروز درمنازعات منطقه ای وجهانی بیشتربه هم نزدیک میشوند.هردوجناح درسرکوب دستمزدها، تجمعات اعتراضی کارگران وسایرمزدبگیران، درپایمال ساختن اندک حقوق آنها درقانون کار ودرسایرموضوعات مربوط به سرکوب نیروی کاروزحمت با یکدیگرکاملامتحدند.آنهابرای آنکه آن قشربورژواهای لیبرال وخرده بورژواهای مرفه راهمچنان راضی نگه دارندهرچندوقت یکباربحث هائی نظیرتوقیف فلان فیلم یابرهم زدن فلان کنسرت یامخالفت بادوچرخه سواری خانم هاراآگراندیسمان می کنندوازآن نانی که افراطیون به آنهاقرض داده اند، به بهترین نحوممکن برای پنهان نگاه داشتن فقروگرسنگی وبیکاری وسرکوب نیروی کار، استفاده می کنند.
دراین میانه نوری ازداخل این حاکمیت دزدپیشه جنایت کار (و البته جنگ افروز)به جامعه تابیده نخواهدشد.شمابهترازمن می دانیدکه داستان تحول به پایان رسیده(البته تنهانیروی باقیمانده برای تحول درروزهای آینده، همان آمریکاست که آنهم بزودی به سمت صفرمیل خواهدکرد)لذا صحبت ازانتخابات وشرکت دراین نمایش تهوع آور، جزناامیدی بیشتروازبین رفتن وجدان های بیدارنتیجه ای نخواهدداشت.مخالفین ازشمادوستان فقط نه گفتن رامی طلبندو رسم صداقت باخودتان(شمائی که می دانیداصول دموکراسی چیست ومختصات یک انتخابات آزادچه می باشد)...
۷۶٣۷۱ - تاریخ انتشار : ۶ مهر ۱٣۹۵       

    از : سیامک شاملو

عنوان : آپدیتی که جامانده؟
با مروری عجولانه بر رخدادهای سیاسی در تاریخ گذشته ایران جناب آصفی نتیجه گیری اش را میکند و بدنبالش بشارت میدهد که فرمول نجات ایران را گویا پیدا کرده. ولی نسخه ای که پیچیده نه تنها به اپوزیسیون فلج شده قدمی به سمت جلو کمک نمیکند، بلکه در درمان دردش هم بی تاثیر است.
اگر ایشان معتقد است که با شرکت در انتخابات نمایشی ج.ا. که بهتر است اسمش
را انتصابات بگذاریم میشود به اصلاحگری دیکتاتوری اسلامی رسید اما همه انتخابات گذشته حتی انتخاب نماینده اعتدال و اصلاحگری آخوند روحانی هم تا به امروز نتیجه نداد و نخواهد داد چونکه ترمز بزرگتری سر راه رفرم هست بنام "ترمز ولایت فقیه" که ناظر اجرای احکام و فرامین الهی قرآن است و کاری به حقوقهای مدنی امروزه بشر زمینی ندارد! جناب آصفی حتی یکبار به نقش ولی فقیه اشاره نمیکند و از او نامی نمیبرد و میگوید: "اما اینکه بگوییم در آن قانون اساسی می شد شاه را کنترل کرد و در این قانون اساسی جمهوری اسلامی نمی شود بله این نقیصه است و این را ارجاع می دهیم به همان بحث اولیه. " مگر در ج.ا. هم شاهی است که میگوید اینرا در ج.ا.نمیشود کنترل کرد؟ ولی آشکارا منظورش ولی فقیه خامنه ای دیکتاتور است ولی خطرناک است که مستقیم نامش را ببرد.
جناب آصفی باید بهتر بداند قدرت ولی فقیه حتی بالاتر از قانون اساسی و مجلس و دیگر ارگانهای عروسک خیمه شب بازی ج.ا. است. ارکانهای قدرت در قدرت را برای حفظ نظام اسلامی آنقدر زیاد و محکم کردند که علاوه بر موازی کاریها و دخالتهای قوّه های مختلف در یکدیگر و سرآخر تنها حرف تصمیم گیرنده حرف رهبری میباشد که تعیین کننده همه سیاستهای کشور است.
تا زمانیکه سیستم و ساختار سیاسی و مدل حکومتی ج.ا. عوض نشود حتی شرکت در انتخابات نمایشی تنها مشروعیت دادن به حکومت غیر قانونی سران جنایتکار و فاسد ج.ا. است. سیستم و ساختار ج.ا. غلط است که از یک آخوند بیسواد چنان دیکتاتور عظیمی ساخته میشود که حرفی بالای حرفش نیست و هرچه این ملای ابله بگوید مثل آیه قرآن است و نه ندارد همانطور که او را جانشین خدا در غیبت امام زمان کردند و خطاناپذیر میدانند. در ج.ا. که مجلسش به قول مطهری فقط دکور است و همه کاندیداها هم از فیلتر ج.ا .باید بگذرند طوریکه برای کوتاه شدن دست رفسنجانی از قدرت سیاسی حتی صلاحیت او برای کاندیدای ریاست جمهوری را رد کردند! آقای آصفی تا زمانیکه سیستم ولی فقیه است دیکتاتوری اسلامی هم است و هیچ چیز خوب نمیشود. تا زمانیکه عصای دست قدرت رهبری این سپاه پاسداران مزدور و بسیجیهای بیمخ هم هستند، چماق بر سر مردم هم هست. هروقت این موانع ضد مردمی از سر راه برداشته شدند بعد شاید شرکت در انتخابات معنی داشته باشد. ای کاش آقای آصفی حداقل بگوید انتخابات ج.ا. زیر نظارت نیروهای بیطرف خارجی باشد تا در انتخابات تقلب نشود یا تقلب کمتر شود. ملا جنتی در انتخابات قبلی رای لازمه را نیاورد ولی به خواسته و دستور رهبری در مجلس نشانده شد! یا غیر از این است؟ شرم آور نیست کسانی که خود فریب بازیهای دلقکانه سران ج.ا. را میخورند تازه دیگران را هم دعوت میکنند که بیایند در انتخابات همیشه جعلی ج.ا. شرکت بکنند تا بعدش خامنه ای بی همه چیز در رسانه های جهانی پُز بدهد که ببینید در ج.ا. هم دموکراسی و انتخابات است و شرکت گسترده مردم دلیل رضایت از ج.ا. است که بارها گفته! مهم نیست که مردم چی یا چه کسی را انتخاب میکنند بلکه مهم آنست که اسم چه کسی سرآخر اعلام بشود. اسم رئیس جمهور آینده هم پیشاپیش تعیین شده و اسمش روی کاغذی نوشته شده در جیب جلیقه سمت چپ رهبری است.آقای آصفی به خودتان زحمت رفتن به پای صندق رای را ندهید. خام اندیشی ( چه آپدیت شده یا آپدیت نشده ) برخی هم حد و مرز نمیشناسد! من نوعی چپ مخالف اسلام که ۳۸ سال نوع حکومتش به ایران گند زده و ج.ا. کارنامه سیاهی دارد بروم با مسلمان حتی سکولاریسمش چه جبهه مشترکی تشکیل بدهم وقتیکه ثابت شد همه بدبختیهای ملت ایران زیر سر اسلام عربها بوده و هست و خواهد بود و برای همین باید با اسلام هرنوعش همزمان با براندازی ج.ا. مبارزه شود تا این کشور شاید آباد شود و پیشرفت کند. برای نیروی چپ آگاه و روشنفکر شرکت در انتخابات نمایشی و فرمایشی رژیم ملایان یک خیانت نابخشودنی است. شرکت درانتخابات زمانی درست است که احزاب مختلف اجازه تشکیل و فعالیت آزاد داشته باشند و آزادی بیان باشد که مخالفین رژیم حرف خود را بتوانند آزادانه بزنند و بعد از آگاه شدن مردم آنوقت در انتخاباتی بدون تقلب رای و خواسته اکثریت مردم برکرسی قدرت بنشیند. وگرنه در چارچوب خفقان ج.ا. با دهانهای بسته شده مخالفین ج.ا. دعوت به شرکت در انتخابات سرکار گذاشتن مردم است و عوامفریبی بیش نیست و آب به آسیاب رهبر دیکتاتور ج.ا. ریختن است که با آمار شرکت گسترده مردم در انتخابات نمایشی به اعتبار جهانی میخواهد برسد. امید به بهتر شدن اوضاع نداشته باشید! تا زمانیکه فشار کمرشکن روی رهبر ج.ا. نباشد او نیازی نمیبیند تسلیم خواسته های معقول مخالفین ج.ا. شود مگر اینکه صدای مسلسل اپوزیسیون را بلند بیخ گوشش بشنود.
پنداری جناب آصفی خیلی خوشباور است و گمان میکند در یک لیوان آب هم میشود شنا یاد گرفت؟ میگویند ج.ا. نره ولی جناب آصفی میگوید بدوش!
۷۶٣۷۰ - تاریخ انتشار : ۶ مهر ۱٣۹۵       

    از : البرز

عنوان : گستراندن نهادهای مردمی از قاعده هرم تا راس تصمیم گیری ها...
آقای اردلان گرامی، شما در نقد خود نهایتاً به آنجا می رسی که طرح می کنی؛ «...بر ترسشان غلبه کنند و برای گرفتن حقشان دست از کار بکشند و خیابان ها را فتح کنند...»

در این روزگار که در اثر تفرقه ی وسیع بین نیروهای اپوزیسیونی، و قدر قدرتی نهادهای امنیتی حکومت استبداد، امکان حضور وسیع مردم در«...خیابان ها...» وجود ندارد.
تصور می کنم، توصیه ی شما مبنی بر؛ «...حضوردائم...درصحنه های اجتماعی...و گستراندن نهادهای مردمی از قاعده هرم تا راس تصمیم گیری ها...»، توصیه ای بجا و شایسته است.

آیا شما گمان نمی کنی که مردم با حضور وسیعشان در انتخاباتِ دوم خرداد سال ۱۳۷۶، بی آنکه اطلاعی از توصیه ی شما یا من داشته باشند، معادلات رایج در حکومت استبداد حاکم را کمی به گونه ای مثبت تغییر دادند؟

تصورم این است، اگر "ما" بواقع معتقد به «...گستراندن نهادهای مردمی از قاعده هرم تا راس تصمیم گیری ها...» هستیم، تشویق مردم به کنار کشیدن از همایشات موجود و علنی کمکی به مقصود نمی کند.

که اگر "ما" اپوزیسیونی متحد حول برنامه ای مشترک و مدون می داشتیم، به یقین توصیه های این اپوزیسیون متحد به هنگام همایشات انتخاباتی در کشور منشاء اثراتِ مثبتِ بیشتری می شد.
۷۶٣۶۱ - تاریخ انتشار : ۵ مهر ۱٣۹۵       

    از : علی اردلان

عنوان : دموکراسی خواهی یاتسلیم طلبی؟
ایشان درجائی می فرمایند:
هیچ جای کره زمین دموکراسی یکباره ساخته نشده و انتخابات آزاد نبوده و انتخابات آزاد و موثر آن بوده که ما در نهایت می خواهیم به آن برسیم ولی ما می خواهیم انتخابات را بسازیم نه اینکه تا تمام شرایط و لوازم اش فراهم نباشد در آن شرکت نمی کنیم.
بالاتراشاره به زنان وسیاه پوستان و...کرده بودند.امانکته این است که سیاهان باآن شرایط ناعادلانه مبارزه کردند و کشته دادند.ایستادگی کردندوتسلیم نشدندوبرخواستشان پای فشردند(خواسته ای که اصلاح طلبان برایش مبارزه ای حتی نیم بندکرده باشندچیست؟)آنهانیآمدندمثل این آقا ودوستانشان بگویندحال که نمی گذارندمادرانتخابات شرکت کنیم پس اگرامروزاجازه بدهندکه رای بدهیم مامیرویم به کوکلاس کلان هارای می دهیم تابلکه یک روز دموکراسی به وجودآید.زن ها نیزهمینطوربه خیابان هارفتند وکتک خوردند وایستادگی کردندتاحق رای اشان اعاده شدآنهابرخلاف زنان اصلاح طلب یاملی مذهبی، برای تغییرچهره مردانه مجلس نیآمدندبه زنانی رای بدهندکه خودطراح لوایح ضدزن درمجلس هستندیامدعی سهم خودازسفره انقلاب و...اند.
نه استدلال ایشان متاسفانه بسیار نارسا ونپخته است وبهتربود روی این ادعا بیشترفکرمی کردند.ایشان به گمان خود، تحریمی هاهمه آدم هائی کم سوادوبی عقلندو این ادعاهای ایشان راتابه حال نشنیده اند.نخیراینطورهانیست.همه برای شرکت یاتحریم انتخابات دلایلی دارندکه قطعابانظرات سطحی نمی توان آنهارابه چالش کشید.
مهمترین چالش درنظرمشارکت کنندگان دراین نمایش دروغین این است که فقط هردوسال یکباربه عده ای حرامی بیخبرازهرنوع آزادیخواهی واحترام به حقوق بشررای داده شودتابلکه روزی این دزدهای بی شرف وبی همه چیزسرعقل بیآیندوفضارابازکنندوازدگراندیشان وگروه های غیرخودی دعوت بعمل بیآورندکه بفرمائیدوشماهم دراین سفره دموکراسی ماشریک شوید.
دراندیشه این دوستان تنهاچیزی که وجودندارداندیشه مبارزه کردن است.اینکه به مردم گفته شودبجای آنکه رای بدهند،بر ترسشان غلبه کنند و برای گرفتن حقشان دست ازکاربکشندوخیابان هارافتح کنند.دموکراسی برای این دوستان به رای دادن وبازی های پارلمانی خلاصه شده درحالیکه دموکراسی حاکمیت مردم است، حضوردائم مردم درصحنه های اجتماعی ست وگستراندن نهادهای مردمی ازقاعده هرم تاراس تصمیم گیری هاست.به این معنادموکراسی آمریکائی هم بیشتربه دلقک بازی شباهت یافته تادموکراسی (دراین دموکراسی مردم فقط برای رای دادن دخالت داده میشوندوبرای رای دادنشان نیزافکارعمومی باهزینه های گزاف کانالیزه میشود ودونفردلقک راواردکارزاری می کنندکه سراسرزشتی وحماقت است)....
۷۶٣۵۶ - تاریخ انتشار : ۵ مهر ۱٣۹۵