پیامد سیاست آمریکائی «ترساندن اژدها» در سوریه
تایمز آسیا (Asia Times)


ایرج واحدی پور


• پکن این سوء ظن را دارد که هدف آمریکا در سوریه مبارزه علیه تروریسم نیست، به ویژه که انتشارات نظامی آمریکا این تردید را تایید می کند. در مجله «پیشرفت» از انتشارات نیروی دریائی آمریکا، یک فرمانده بازنشسته نیروی دریایی در مقاله ای تحت عنوان «اژدها را بترسانیم » توصیه می کند در شرایطی که چین با افزایش تروریسیم داخلی درگیر است نیروهای عملیات مخصوص برای مسلح کردن اقلیت های ناراضی چینی به سین کیانگ و تبت اعزام شوند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۱۱ مهر ۱٣۹۵ -  ۲ اکتبر ۲۰۱۶


با حمایت تسلیحاتی و مالی نیروهای جنگ طلب در آمریکا، ترکیه، قطر و عربستان سعودی از مبارزان ضد چینی در سوریه که حمله های بیشتری را به سفارت ها و منابع چینی در خارج از کشور طراحی می کنند و پیوند آن با دیپلماسی مسلح آمریکا در دریای جنوبی چین، می تواند سیاست «ترساندن اژدها» را به سناریوی «تحریک اژدها» تبدیل کند و در عمل به درگیری نظامی دو قدرت اتمی منجر شود.

روز سی ام اوت یک بمب گذار انتحاری اویغوری ( Uyghur ) به سفارت چین در قرقیزستان حمله کرد. بنا به گزارش سرویس امنیتی بیشکک (Bishkek) دستور حمله تروریستی، از طرف حزب اسلامی ترکستان در سوریه صادر شده بود. پشتیبانی مالی آن از سوی جبهه فتح الشام(نام جدید النصره)، هم آهنگی آن باترکیه و اجرای آن با عضو حزب اسلامی ترکستان بوده است.

این بمب گذازی نشان می دهد که علی رغم همکاری نزدیک چین و دولت های آسیای مرکزی، گروه های مبارز اویغوری چینی مستقر در ایالت ادلب در سوریه، به عملیات خود با موفقیت ادامه می دهند و بدون دشواری به پول و امکانات ارتباطی با همفکران اروپا-آسیایی دسترسی پیدا می کنند.

همچنین روشن می شود که ادلب سوریه چگونه جایگزین ترابرای مرز افغانستان و پاکستان وپایگاه گروههای جهانی جهادی شده است.

زمانیکه حزب اسلامی ترکستان(حات) به طور عمده در نواحی فدرالی عشایری پاکستان تمرکز داشت چینی ها از نزدیکی آن با القاعده احساس نگرانی می کردند؛ افزایش چینی- ترکستانی شدن القاعده سبب این نگرانی پکن بود. در واقع عبدالحق رهبر (حات) در سال ۲۰۰۵، درترابرا به وسیله القاعده آموزش دیده بود و عضو مجلس شورا یا شورای اجرائی نیز بود. جانشین بعدی او عبدالشکور ترکستانی بود که یک اویغور چینی و دارای روابط خوب با گروه عمده طالبان در وزیرستان بود. چند هفته قبل از مرگ بن لادن،القاعده او را به عنوان فرمانده جدید
نیروهای پاکستانی و اردوهای آموزشی آن بر گزید.

بعد از شروع جنگ در سوریه، مبارزین «حات» حرکت به سمت سوریه برای جهاد در آنجا را شروع کردند که شمار فزاینده ای از اویغوری های فراری از سین کیانگ در سالهای ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ که خیلی از آنها سر گشته و قبلا به وسیله مراکز جذب جهادی در استانبول و قیصریه ترکیه برای جنگ در سوریه مزدور شده بودند، به آنها پیوستند. در حال حاضر «حات» و القاعده وسیعا عملیات اصلی خود را از افغانستان وپاکستان به سوریه منتقل کرده اند.

                                  ادلب سوریه ترابرای افغانی جدید برای جهاد جهانی

در ماه آوریل ۲۰۱۵، حات، النصره، احرارالشام و چند بخش از ارتش آزاد سوریه به هم پیوستند که ارتش پیروزی(جیش الفتح) را تشکیل دهند و فرمانداری ادلیب را در اختیار گرفتند که النصره (جدا ازتغییر ظاهری نام) خلیفه اسلامی را در آنجا بوجود آورد.

به نظز چارلی لیستر که سابقا در مرکز «بروکینگ دوها» کار می کرد و رابطه نزدیکی با اپوزیسیون سوریه داشت تهاجم به ادلب و تبدیل آن به مرکز اصلی تحت کنترل اپوزیسیون از هشت ماه قبل و به وسیله اطاق عملیات تحت رهبری آمریکا در جنوب ترکیه طرح ریزی شده بود. این مرکز گروه های معتدل تر را نیز ترغیب می کردکه با اسلامیست ها در خطوط مقدم جبهه همکاری کنند.اتحاد تحت رهبری آمریکا همچنین میزان کمک وهمکاری اطلاعاتی را به شورشی های اپوزیسیون به شدت افزایش داد.

چند تن از فرماندهان عملیات ادلب به لیستر گفتند که گرچه اطاق های عملیات چند ملیتی به دریافت کنندگان کمک های نظامی تاکید کرده بودند که همکاری با گروه هایی مانند النصره را متوقف کنند، تهاجم ادلب تنها یک تغییر بازی بود که در عمل همکاری نزدیک تر با گروه های جهادی «ارتش پیروزی» را به علت فشارهای از طرف ترکیه،عربستان سعودی و قطر به دنبال داشت.

اینکه چرا جان کری وزیر خارجه در توافق آتش بس اخیر ازنیروی هوائی روسیه و سوریه خواست که مواضع النصره در ادلب وحلب را بمباران نکنند می تواند به همین دلیل بوده باشد.

به واقع در سال ۲۰۱۵ نیز ژنرال پترائوس درخواست کرد که از القاعده به عنوان نیرویی بر علیه داعش و ارتش سوریه حمایت شود.

به همین منوال می شود به مقاله روزنامه آلمانی «اشتات کلُنر انچایقه Stadt Kölner Anzeige» و مصاحبه اش با یکی ازرهبران النصره اعتبار بیشتری داد که گفته است موشک های ضد تانک تاو Tow مستقیما از طرف آمریکا و نه از طرف ارتش آزاد سوریه به آنها داده شده است. حات هم که به النصره نزدیک است تصاویری از کاربرد همین موشکها در جنگ سوریه را نشان داده است.
      
فرمانده نصره گفت آمریکا در ابتدا النصره و داعش را همسان می دید ولی درحال حاضر آمریکائیها از ما حمایت می کنند وبا کاربرد ماهواره ها، موشک ها، اقدامات شناسائی ودوربین های حرارتی نظارتی کمک می کنند که رژیم سکولار سوریه را بر اندازند. این همان انعکاس مقاله لیستر در سال ۲۰۱۵ است و اشاره به ستاد عملیات با رهبری آمریکا و افزایش کمک وتدارکات شناسائی به « ارتش پیروزی » است.

با حمایت آمریکا و متحدینش، حات، نصره و احرارالشام درائتلاف فتح الجیش، در حملات متعددی در حمس، حما وحلب ثابت کرده اند که جنگجویان موثری علیه ارتش سوریه هستند. در ماه مه ۲۰۱۶ آنها کان تومان را در جنوب حلب اشغال کردند.

کمی بعد ویدیوهایی از کلاه خود سفیدهای حمایتی آمریکا و انگلیس که ظاهرا نیروهای محلی امدادرسانی هستند نشان داده شد که دو سرباز جوان سوری را در کان تومان اسیر کرده بودند وبه طعنه می گفتند: « آیا اسد، روسیه، ایران و چین از خدا قوی ترند؟» دو سرباز اسیر بعدا به دست نیروهای حات اعدام شدند.

وقتی با این روشنی و آشکارا ایالات متحده، ترکیه، سعودی ها و قطری ها افشا می کنند که از جنگجویانی که به چین وروسیه حمله می کنندحمایت می کنند وآنها را مسلح می کنند، روسیه خود را موظف دید که در اکتبر ۲۰۱۵ وارد این نزاع شود و چین هم در اوت ۲۰۱۶ به حمایت سوریه پیوست.

                                     چین موضع امنیتی خود را تقویت می کند

در حالی که مبارزه جوئی اویغوری با دخالت غرب حالت التهابی گرفته و خصلت بین المللی پیدا کرده است، چین مبادرت به تغییر موضع در حوزه امنیت خارجی خود کرده و سیاست عدم مداخله سابق را نیز تغییر می دهد. در تاریخ ۱۴ اوت چین و سوریه توافق نامه هایی امضاء کردند که پیوندهای نظامی بین دو کشور را بر پایه توافق
همکاری ضد تروریستی سوم اوت بین کشورهای چین ، افغانستان ، پاکستان و تاجیکستان به روز بکنند. چین
هم اکنون موافقت نامه نظامی با افغانستان برای تجهیز و آموزش نیروهای امنیتی در موضوع ضد تروریستی دارد و به ویژه در نظر گرفتن کمک کابل واسلام آباد برای مبارزه با حات ودیگر شعبه های القاعده در افپک ( افغانستان و پاکستان ) بعد از عملیات ناتو وایساف اهمیت دارد.

پکن بعلاوه این سوء ظن را دارد که هدف آمریکا در سوریه مبارزه بر ضد تروریسم نیست، به ویژه که انتشارات نظامی آمریکا آن را تایید می کند. در مجله «پیشرفت» از انتشارات نیروی دریائی، یک فرمانده بازنشسته نیروی دریایی در مقاله ای تحت عنوان «اژدها را بترسانیم » درشماره فوریه ۲۰۱۴ پیشنهاد می کند که در شرایطی که
چین از اثر افزایش تروریسیم داخلی ( پکن در ۲۰۱۳وکونمینگ در۲۰۱۴) دررنج است نیروهای عملیات مخصوص را
برای مسلح کردن اقلیت های ناراضی چینی به سین کیانگ و تبت بفرستند. نویسنده همچنین پیشنهاد می کند که مین های تهاجمی زیر آبی در امتداد ساحل چین قرار گیرد که بنادر چین را ببندند وخطوط ارتباطی دریائی آن را آسیب برساند.

اکنون که بازهای جنگ طلب درآمریکا، ترکیه، قطر و عربستان سعودی به شورشیان چینی در سوریه کمک
تسلیحاتی ومالی می رسانند که به سفارتخانه ها ومنافع چینی در خارج از کشور بیشتر حمله کنند و همزمان دیپلوماسی آمریکایی ناوگان مسلح در دریای جنوبی چین جریان دارد خطر اینکه دیپلوماسی «اژدها را بترسانیم»
به «اژدها را تحریک کنیم» تیدیل شود را نباید از نظر دور داشت. فرجام کار می تواند به افزایش درگیری نظامی بین دو قدرت اتمی بیانجامد.

*این مقاله در شماره روز 28 سپتامبر تایمز آسیا به قلم Christina Lin با عنوان « معامله پرمخاطره: آیا آمریکامبارزین ضد چینی در سوریه را حمایت میکند؟» چاپ شده است.