رنگ ها


لقمان تدین نژاد


• در رنگها پناه جسته بودم
که آبی چشمانِ تو بود
نظاره‌گر تپه های زیتون،
کشتزارهای گندم،
و رودِ باریک کنار نیزار، ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۱۲ مهر ۱٣۹۵ -  ٣ اکتبر ۲۰۱۶


 در رنگها پناه جسته بودم
که آبی چشمانِ تو بود
نظاره‌گر تپه های زیتون،
کشتزارهای گندم،
و رودِ باریک کنار نیزار،
سرخیِ شقایقها
رنگ سرمستی های تو
در بهارانِ توفانی
یله میان علفزاران پُرپشتِ دامنه ها
سبکباری های تو نارنجی بود
از گلی به گلی،
بوته‌یی به بوته‌یی،
در جستجوی چیزی
و من در رنگهای جهان پناه جسته بودم
بنفش آوازهای زمینِ تو را زمزمه می کرد
همنوا با نسیمی که از فراز شبدرها میرفت
تا درّه‌ی دور

زمان همه سکوت بود و هیاهو،
خط و خال مارِ میان مزرعه
با قارقار کلاغی می آمیخت
که رفته رفته دور میشد از من،
سنگریزه ها هماوایی میکردند
با تاپ تاپِ ریزش باران
و آوای نسیم میان شاخهای بید،
هماهنگ های ارغنونی بود
که از دور دورها میرسید،
پرتوُیی که از شکافِ صخره
بر ماهتاب روی تو میتابید
برکه‌ی کوچک مرا روشن میساخت
و من در آنجا دریافتم
که تا ابد برجا مانده‌ام در رنگهای جهان
و خود تسلیمِ بیرنگی ها
شناور در سکوتی گسترده
از تاریکیهای بیشه‌ی کاج
تا دورترین کرانه های کهکشان
و مرزهای مبهم رنگهای کیهانی

لقمان تدین نژاد
آتلانتا، ۲۰ سپتامبر ۲۰۱۶