افزایش کولبران کورد - هادی عارفی



اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۱٣ مهر ۱٣۹۵ -  ۴ اکتبر ۲۰۱۶


٨٠ درصد کارگاهها و واحدهای تولیدی استانهای ایلام، کرماشان، سنندج و ارومیه تعطیل و یا به حالت نیمه تعطیل درآمده‌اند، و ٢٠ درصدی که فعال می‌باشند، با فشارها تورم و رکود اقتصادی سرسام آور روبرو هستند.
نرخ بیکاری در این چهار استان نزدیک به ٤٠ درصد می‌باشد و در کلیه‌ی شاخصها این چهار استان به طور مستمر در انتهای جدول آمارها قرار می‌گیرند، نرخ رشد اقتصادی استان‌های کردستان در سال ٩٢ و ٩٣ منفی ١٢ درصد بوده است.
پیشتر روزنامه‌ی ابتکار در گزارشی که به شیوهی میدانی تهیه کرده بود، نوشته بود: محمد جوان ٢٥ ساله قبل و بعد از دانشگاه درآمد روزمره خود را از کولبری کسب می‌کند، می‌گوید: «سرما وگرما نمی‌شناسیم، شکم گرسنه که خطر سرش نمی‌شود، مجبوریم هفت هشت ساعت با پای پیاده از کوه و‌ کمر رد بشیم، یک دقیقه هم نباید وایسی، سنگینیی بار و سختی راه رمق آدم رو می‌گیره».
قادر، پیرمرد ٦٥ ساله که زیر بار خم شده می‌گوید: «نون درآوردن که حرام نیست، اینها پوشاک و سیگارن، سه تا بچه دارم باید خرجشون رو بدم، بیشتر از یک کارتون نمی‌تونم کول کنم».
اما حکایت کولبران فقط سختی و خستگی راه و سنگینی کالا نیست، کمین نیروهای (سپاه پاسداران و نیروی اتظامی) جمهوری اسلامی، میادین و معابر کولبری آلوده به مین، راههای سنگلاخی و صعب العبور کوهستانی بخش دیگری از خطراتیست که جان کولبران را تهدید می‌کند.
از دیگر سو نبود شغل و درآمد کافی بخشی جدانشدنی از زندگی کولبران کورد است، آنها با وجود ارزش پولی ناچیز اجناسی که جابه جا می‌کنند به چشم اشرار اقتصادی نگریسته می‌شوند و اگر کشته نشوند، در صورت دستگیری زندان و جریمه در انتظار آنها است.
روز گذشته وبسایت مرفایتی در خبری نوشته، جمیل عبدالله نژاد و مهدی رحیم زاده، دو جوان بانه‌ای که هر دو ٢١ ساله بودند، مثل صدها جوان دیگر نامید از تحصیل و دانشگاه، به کولبری در مرزها روی آورده بودند، اما کمین‌های مرگ نیروهای نظامی جهوری اسلامی ایران به زندگی این جوانان کورد پایان داد، شاید سیبلی مناسب برای تمرین تیراندازی یا سوژه‌‌ای مناسب برای سرگرمی نیروهای نظامی جمهوری ایران بودند.
اما داستان کولبری تنها به نوجوانان کم سن و سال کورد و پیرمرد و پیرزنهای نان آور ختم نمی‌شود، بلکه قربانیان چند باره سیاستهای تبعیض آمیز حکومتی، قربانیان یورش کور کورانه‌ی سپاه، مین‌گذاری کورکورانه‌ی سپاه از دیگر داستان تراژیک کولبری در مرزهاست.
یونس فیضی، اهل پیرانشهر نان آور خانواده‌ای چهار نفره یکی از این افراد کولبر است، که چند باره قربانی سیاست تبعیضات سیستماتیک حکومت جمهوری اسلامیست، که علی‌رغم از دست دادن هر دوپایش اما شرافتمندانه با مرگ دسته پنجه نرم می‌کند و سربلندانه زندگی می‌کند.
یونس در کودکی بر اثر انفار مین هر دوپایش را از دست داد، انفجاری که به کشته شدن یک خواهر و یک برادرش نیز انجامید، اما با وجود اینکه در اثر برخورد با مین کاشته شده اطراف پایگاههای سپاه پاسداران دچار حادثه شده، از طرف نهادهای حکومتی مورد هیچ گونه کمکی رار نگرفت.
یونس در مدت ٢٧ سال گذشته علی رغم نبود پاهایش، به کارگری مشغول بوده است.
سرمایه‌گذاری‌های در حد صفر دولت در این چهار استان کوردستانی باعث شده مردم این مناطق شغلی را اختیار کنند که هیچ میل و رغبتی بدان ندارند. با دیدی اجمالی به شاخص های توسعه یافتگی در ایران به خوبی مشخص است که این استان ها در کمترین میزان سرمایه‌گذاری و در نیتجه توسعه‌نیافتگی به نسبت دیگر استانها برخودارند.
دیدگاه امنیتی و بیگانه پنداری این چهار استان از دیدگاه دولت و حکومت حاکم بر کوردستان همچنان به قدرت خود باقیست. امری که به رشد روز افزون افکار استقلال طلبی نه تنها در میان ملت کورد، بلکه میان دیگر ملل‌های تحت ستم حکومتهای ایران دامن زده است.
در بیست سال اخیر صدای گلوله و درگیری احزاب کورد در مقایسه با قبل از آن کمتر شنیده شد، اما مردم چهار استان کوردستانی از طرف حاکمیت هر روز فقیر و فقیرتر و شمار کولبران بیشتر و بیشتر شدند.