هممیهنان عزیز!
با فرا رسیدن دهم مهرماه ۱۳۹۵، هفتاد و پنج سال از بنیادگذاری حزب تودهٔ ایران، کهنترین سازمان سیاسی فراگیر کشور میگذرد. تولد حزب تودهٔ ایران در دورهای از تاریخ رخ داد که ایران در چنگال واپسماندگی اجتماعی، مداخلههای وسیع قدرتهای استعماری، و حاکمیت ارتجاع داخلی دستوپا میزد. بنیادگذاری حزب تودهی ایران به دست زندانیان کمونیست آزاد شده از زندان حکومت رضاشاه و شماری از شخصیتهای ترقیخواه و آزادیخواه کشور، به رهبری سلیمانمیرزا اسکندری، از شخصیتهای برجستهٔ انقلاب مشروطیت، واقعهی سیاسی بزرگی در تاریخ میهن ما بود که در طول هفتاد و پنج سال گذشته منشأ تحولات مهم اجتماعی، سیاسی، و فرهنگی تأثیرگذاری در ایران بوده است.
شروع حیات مبارزاتی حزب با فعالیت برای ایجاد یک جبههٔ ضد فاشیستی و مقابله با گرایشهای رسمی و فکری در حمایت از آلمان هیتلری و متحدان آن، نمایشگر نقش ملّی و انسانیای بود که حزب نوبنیاد ما در حیات سیاسی ایران به دوش گرفت.
اغراق نخواهد بود اگر بگوییم که در طول هفتاد و پنج سال گذشته بیش از هر نیروی سیاسی دیگری دربارهی حزب تودهی ایران مطلب نوشته شده است و حزب ما هم از چپ و هم از راست، هم توسط دستگاههای تبلیغاتی حکومتهای استبدادی و ارتجاعی، و هم از بلندگوهای امپریالیسم جهانی مورد شدیدترین حملهها قرار گرفته است. و باید گفت که هدف اصلی این کارزار مطلبنویسی، دیگرگونه نشان دادن رخدادهای تاریخی، و واژگونه تصویر کردن ماهیت انقلابی و رزمندهٔ حزب مدافع طبقهٔ کارگر و همهٔ زحمتکشان کشور ما، یعنی حزب تودهی ایران بوده است. ارتجاع و امپریالیسم از بنیانهای فکری و سیاسی مترقی و پیشرو حزب ما، و از توان آن در سازماندهی کارگران و تودههای محروم چنان هراسان، و در نتیجه سرکوبگر بوده و است که حزب ما فقط در دوران کوتاهی از حیات هفتاد و پنج سالهاش امکان فعالیت در شرایط علنی داشته است.
با وجود حملههای گستردهٔ ارتجاع، و دستگیری، شکنجه، و اعدام دهها هزار تن از اعضا و هواداران، حزب همچنان پیگیرانه به مبارزهٔ خود ادامه داده است. از تهاجم دستگاههای امنیتی رژیم استبدادی و وابستهی پهلوی گرفته، که شمار بزرگی از انسانهای والا و رزمندگان قهرمان تودهای همچون روزبهها، سیامکها، مبشریها، کیوانها، انوشهها، وارطانها، بزرگنیاها، کوچک شوشتریها... را یا به جوخههای اعدام سپردند یا زیر شکنجه و به ضرب گلوله به شهادت رساندند، تا مزدوران و دستگاههای امنیتی رژیم ولایت فقیه که در بزرگترین کشتار سیاسی تاریخ میهن ما، هزاران زندانی سیاسی، از جمله شماری از قدیمیترین زندانیان سیاسی جهان و اسطورههای پایداری در زندانهای شاه و رژیم ولایت فقیه را که بیش از سه دهه از عمر خود را به خاطر پایبندی به آرمانهای انسانی طبقهٔ کارگر و آزادی میهن در شکنجهگاههای شاه و جمهوری اسلامی سپری کرده بودند، قهرمانانی همچون کیمنشها، حَجَریها، باقرزادهها، شلتوکیها، و دیگران را قتل عام کردند، همواره تلاش مداوم امپریالیسم و ارتجاع داخلی جلوگیری از حضور و فعالیت آزادانهٔ سیاسی و تشکیلاتی حزب تودهٔ ایران بوده و است. رژیم سلطنتی پهلوی پس از کودتای آمریکایی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و سرکوب خونین جنبش ملّی ایران، ۲۵ سال برای نابودی حزب تودهٔ ایران تلاش کرد و سرانجام خود به دست توانای انقلاب مردم میهن ما سرنگون شد. رژیم ولایت فقیه نیز خیلی زود کار نیمهتمام رژیم شاه را در سالهای دههٔ ۶۰ پی گرفت. در سال ۱۳۶۱، سران رژیم ولایی یورش به حزب تودهٔ ایران و دستگیری هزاران تودهای را مهمتر از پیروزی در جبهههای جنگ ایران و عراق اعلام کردند.
هراس ارتجاع داخلی و امپریالیسم از حزب تودهٔ ایران به سبب تأثیرگذاری چشمگیر حزب ما در دگرگون کردن فضای سیاسی، اجتماعی، و فرهنگی کشور، و سازماندهی مبارزهٔ زحمتکشان برای تحقق عدالت اجتماعی و آزادی در میهن ما بوده و است. انتشار صدها کتاب و جزوهٔ روشنگر علمی، و نشریات و مجلات پُرمحتوای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی، نشر گستردهٔ اندیشههای انقلابی و دورانساز مارکسیسم-لنینیسم در جامعه، کمک به سازماندهی سندیکاهای کارگری و دهقانی، فعالیت در جنبشهای صنفی دانشجویی و ایجاد تشکلهای پیشرو برای رهایی زنان میهن از چنگال واپسگرایی و ستم جنسیتی و طبقاتی، طرح برنامههای مترقی و انقلابی اقتصادی-اجتماعی و مبارزه برای به رسمیت شناخته شدن حقوق کارگران و تصویب قانون کار، مبارزه برای تحقق اصلاحات ارضی به نفع دهقانان و بهرهمند شدن زنان از حق انتخاب شدن و انتخاب کردن، تلاش برای تحقق بهداشت و درمان و آموزش رایگان برای همه، تقسیم عادلانهٔ ثروت و تحقق عدالت اجتماعی، تحقق حق خودمختاری همهٔ خلقهای کشور در چارچوب ایرانی آزاد، و مبارزه برای آزادی احزاب و جمعیتهای صنفی، از جمله برنامهها و اقدامهای دورانسازی است که نخستین بار توسط حزب تودهی ایران در کشور ما مطرح و اجرا شدهاند.
هممیهنان آزاده!
هفتاد و پنجمین سالگرد بنیادگذاری حزب تودهٔ ایران در حالی فرا میرسد که میهن ما با دشواریهای روزافزون داخلی و خارجی روبهروست. از سیاستهای کلان اقتصادی ویرانگر رژیم ولایت فقیه گرفته که مستقیماً از دفتر علی خامنهای، رهبر رژیم، دیکته میشود و ثمری جز تشدید فقر و محرومیت در مقیاسی بیسابقه در میهن ما نداشته است، تا ادامهی جوّ ارعاب و خفقان در فضای عمومی کشور، همگی ایران را به زندان بزرگی از محرومیت اقتصادی، اجتماعی، و سیاسی برای میلیونها شهروند آن تبدیل کرده است.
زندگی دهها میلیون ایرانی در زیر خط فقر، حتّی خط فقر تعریف شده توسط دولت جمهوری اسلامی، رشد شدید بیکاری، بهویژه در میان جوانان، تشدید آهنگ ورشکستگی واحدهای تولیدی، گرانی فزایندهٔ کالاهای اساسی و روزمره و تورّم در حال افزایش، گسترش بیسابقهٔ ناهنجاریهای اجتماعی مانند اعتیاد و فحشا، و تشدید و ادامهی سرکوب خشن و خونین نیروهای دگراندیش، فعالان کارگری و سندیکایی، دانشجویان و زنان آزادیخواه؛ چنین است سیمای واقعی جامعهٔ بحرانزده ما در شرایط ادامهٔ حاکمیت رژیم ولایت فقیه.
روی کار آمدن دولت حسن روحانی با صلاحدید و توافق ولی فقیه در انتخابات مهندسی شدهٔ سال ۹۲، همانطور که حزب ما پیشبینی میکرد هیچ تغییری اساسی در وضعیت اقتصادی، اجتماعی، و سیاسی کشور ایجاد نکرد و ساختارهای اساسی قدرت سیاسی-نظامی رژیم ولایی همچنان حیات سیاسی-اقتصادی کشور را در چنگال کنترل خود دارند. ما در همان دوران کارزار انتخاباتی رژیم برای تشویق مردم به شرکت در آن عملیات مهندسی شده گفتیم که روحانی را روی کار میآورند تا مذاکرات مخفی آغاز شده در دولت احمدینژاد با آمریکا و اروپا، برای رهایی حکومت از تحریمهای اقتصادی و چانهزنی برای ایجاد ثبات داخلی و خارجی را به سرانجام برسانند.
کارنامهی سه سال و اندی دولت روحانی، کارنامهی قولهای فراوان داده شده و تحقق نیافته است. از قول پایان دادن به حصر رهبران جنبش سبز، زهرا رهنورد، میرحسین موسوی، و مهدی کروبی، تا تحقق عدالت اقتصادی و توجه به مطالبات برحق زحمتکشان، مقابله با فساد ساختاری و فراگیر در دستگاه حکومتی، شفافیت اقتصادی، و حرکت به سمت گفتمان تعامل و تحمّل سیاسی-اجتماعی، هیچکدام تحقق نیافته است و آنچه ما امروز شاهد آنیم، ادامهی همان شیوههای ضدمردمی حکومتی است که در سی و هشت سال گذشته بر ایران حاکم بوده است.
هممیهنان گرامی!
حزب تودهٔ ایران در سراسر هفتاد و پنج سال حیاتش همواره مُنادی همکاری و اتحاد عمل همهٔ نیروهای آزادیخواه و ضداستبدادی کشور بوده است. ادامهی سیاستهای فاجعهبار داخلی و خارجی و سیاستهای تنشزای منطقهیی، امروزه میهن ما را با خطرها و بحرانیهای جدّی خارجی و داخلی روبهرو کرده است.
یکی از عوامل مهم در عدم موفقیت نیروهای اجتماعی و سیاسی ترقیخواه در جلوگیری از ادامهی اوضاع فاجعهبار کنونی در ایران و ایجاد تغییرهای بنیادین در مسیر تحوّل جامعه، پراکندگی مُزمن و عدم هماهنگی و همکاری این نیروهاست که نتوانستهاند در حسّاسترین لحظهها در رخدادهای کشور بر سر شعارهای مبارزاتی مشترک به توافق برسند و مبارزهٔ یکپارچه و سازمان یافتهای را بر ضد ارتجاع حاکم سازماندهی کنند. چیره شدن بر این پراکندگی و اتحاد عمل همهٔ آزادیخواهان حول خواستهای اساسی مردم و نه منافع گروهی-فرقهیی، راهکار اساسی تأثیرگذاری بر روند رخدادها و غلبه بر حکومت استبدادی، و گشایش راه به سمت فراهم ساختن زمینه و زیربنای تغییر و تحوّلهای بنیادین، دموکراتیک، و پایدار در میهن ماست. این اتحاد عمل و همکاری راهگشای جلب قشرهای وسیع اجتماعی، بهویژه طبقهی کارگر و زحمتکشان، و سازماندهی آنان برای مقابله با توطئهها و ترفندهای ارتجاع است.
رزمندگان تودهای! اعضا و هواداران حزب!
حیات هفتاد و پنج سالهٔ حزب تودهٔ ایران بیش از هر چیز مدیون پیکار خستگیناپذیر و قهرمانانهٔ شماست. شما در هفتاد و پنج سال گذشته در سهمگینترین آزمونها وفادار به آرمانهای والا و انسانی حزب طبقهٔ کارگر ایران ماندید و پرچم مبارزهٔ حزب ما را در اهتزاز نگاه داشتید. راز رویینتنی حزب ما، همین است. از بهمن ماه ۱۳۶۱ که یورش وسیع دستگاههای امنیتی رژیم به حزب ما آغاز شد تا به امروز، اکنون نزدیک به ۳۴ سال است که رژیم ولایت فقیه همهٔ امکانات گستردهٔ خود را، از کشاندن قربانیان شکنجه به پای تلویزیون، تا حزبسازی و تلاش برای ایجاد تفرقه و از هم پاشیدن حزب از درون و بیاعتبار کردن رهبری آن، به کار گرفته است و همچنان به این تلاشها بر ضد حزب ما ادامه میدهد. هوشیاری و آگاهی تحسینبرانگیز اعضا و هواداران حزب سدّی اساسی در برابر برنامههای رژیم و ناکامی تلاشهای رژیم بوده است. حزب ما سپاسگزار وفاداری و همیاری شماست.
ما در هفتاد و پنجمین سالگرد تأسیس حزب تودهٔ ایران با کاروان انبوه جانباختگان قهرمان حزب و همهٔ شهیدان راه آزادی تجدید عهد میکنیم، و بار دیگر اعتقاد عمیق و خللناپذیر خود را به رسالت تاریخی حزب تودههای کار و زحمت برای رهایی ایران از چنگال استبداد و استقرار آزادی، استقلال واقعی، و عدالت اجتماعی اعلام میکنیم.
درود آتشین به خاطرهی تابناک همهی شهیدان تودهای و همهی جانباختگان راه آزادی!
درود به زندانیان سیاسی قهرمان و همهٔ خانوادههای شهیدان و زندانیان سیاسی!
با هم به سوی تشکیل جبههٔ واحد ضد دیکتاتوری!
پیروز باد مبارزهٔ متحد مردم برای طرد رژیم ولایت فقیه و استقرار آزادی، صلح، استقلال، و عدالت اجتماعی!