پاسارگاد: اعتراض اجتماعی در قالب یک سمبل تاریخی - حسین لاجوردی



اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۱۰ آبان ۱٣۹۵ -  ٣۱ اکتبر ۲۰۱۶


سالروز کوروش امسال رنگ و بوی دیگری داشت و حامل پیام هائی بود که بدین وضوح و روشنی در سالهای گذشته وجود نداشته است.
چه چیزی باعث شده بود که در هفتم آبانماه امسال رژیم جمهوری اسلامی برای جلوگیری از ازدحام جمعیت دهها هزار نفره به شعاع ٣۰ تا ۴۰ کیلومتری تمامی جاده ها را مسدود کند که کسی نتواند به آرامگاه کوروش سمبل تاریخی ایرانیان نزدیک شود؟

رژیم جمهوری اسلامی از چه چیزی وحشت دارد؟

از اینکه میبیند نه اتوبوس، نه پولهای آنچنانی و نه غذای مجانی و غیره وجود ندارد، ولی سیل جمعیت با تحمل صدها کیلومتر راه و چندین کیلومتر پیاده روی و هزینه های بسیار راهی مقبره کوروش میشود؟

این جمعیت میخواهد چه پیامی را به سردمداران حکومت برساند؟

“کوروش پدر ماست          ایران وطن ماست"

این پیام چیست ؟

آیا این پیام فقط شعار است؟

آیا این واقعیت از ۲۵۰۰ سال پیش تاکنون نبوده است؟

آیا در گذر این هزاره ها، ما، وطن و پدرمان را فراموش کرده بودیم؟ بدون تردید چنین نیست.

برای ایران و ایرانی این وطن و این پدر همیشه وجود داشته است و خواهد داشت و در زمره افتخاراتمان هم باقی خواهد ماند. این پیام و این حضور برای حکومتی است که تمامی توانش را در جهت ویرانی ایران و هویت ایرانی بکار بسته است.

"سوریه را رها کن            فکری بحال ما کن"

با چه فکر و هدفی "سوریه را رها کن - فکری بحال ما کن" یکی از بزرگترین شعارهایی است که سر داده شده است؟

آیا جز اینست که میگویند باید برای این ٣۰ میلیون گرسنه، این ۱۶ تا ۲۰ میلیون حاشیه نشین، این سکته های مغزی که هر پنج دقیقه یکنفر سکته مغزی میکند و اکثریتشان کمتر از ۵۵ سال دارند و ...، فکری کرد؟

اینکه رژیم تصور بر این دارد که با سرکوب وخشونت و زندان و سر به نیست کردن و اعدام همه چیز را حل خواهد کرد خیالی باطل بیش نیست. در این جاست که رژیم این پیام را درک کرده و میخواهد در مقابلش بایستد.

رژیم چه عملی میتواند انجام دهد؟ این تازه در مراحل اولیه است که اعتراض های واقعی و ملموس شکل میگیرد.

در روز بزرگداشت کوروش اگر چه هیچ تفاوتی بین زن و مرد و پیر و جوان و مسلمان و مسیحی و بهائی و یهودی و ...، و قشقایی و ترک و کرد و ترکمن و لر و عرب ایرانی و ... ، نبود ولی فراموش نکنیم که شعارهای نژاد پرستانه ای نیز وجود داشت که اگر نخواهیم تمامی آنرا به ترفندهای رژیم جمهوری اسلامی که برای جدا کردن ما از یکدیگر انجام میدهد نسبت دهیم، باید به هیجان هائی که در این نوع گردهم آئی های هویتی، گریبان گروه معدودی را میگیرد نیز اشاره داشته باشیم که در زمانیکه ما نیازمند همبستگی هر چه بیشتر هستیم اینگونه شعارها میتواند ما را از یکدیگر دور کند و تاسف بار است و از این جهت من نیز که خود را عضوی در آن جمع احساس میکردم بسهم خودم عذرخواه این گروه از هموطنانم که مورد بی مهری قرار گرفته اند باشم.

امسال گردهم آئی روز کوروش، در عین حال، پیام بسیار مهمی را نیز برای ما ایرانیان خارج از ایران - که گروهی از ما نیز در زمره فعالان و تلاشگران اپوزیسیون هستیم - نیز داشت که با توجه به اینکه ما امکانات بسیار بیشتری نسبت به هموطنانمان در داخل کشور داریم از ما چه انتظاری هست و برای تقویت بیشتر این جنبش مردمی - هویتی و ضد نظام جمهوری اسلامی چه کاری ساخته است.

باور من بر اینست که در یک بستر بی اعتمادی ایجاد شده در میان مردم در داخل کشور و اپوزیسیون در خارج از ایران تنها کاری که از ما ساخته است رسیدن به فصل مشترکی است که هدف آن بر پایه یک باور دمکراتیک (اگر واقعا بدان پایبند هستیم) و تنها باید بر نجات ایران از این حاکمیت ایدئولوژیک ایران بر باد باشد.امید و آرزوئی که اگر جامه عمل بپوشد نقطه عطفی در تاریخ خواهد بود

به امید آنروز