ما و کوروش - بهزاد کریمی

نظرات دیگران
  
    از : فریبا حصاری

عنوان : بی عملی
یاشیا سن بهزاد! نوع تفکر و نگاه "اکثریت" را خوب نشان دادی. اما من می خواهم مطلبی را در قالب سوآل گوشزد کنم که هم تو و هم شالگونی خوب می شناسید. آیا چپ همچون سال ۱۳۵۷ باز هم از توده ها عقب نمانده؟
بهزاد جان! تو هر آنچه گفتی، صحیح! آیا برای حضور مشخص و اثرگذار در اینگونه یا هرگونه حرکت توده ای در ایران برنامه ای هم داری؟ یا تو و شالگونی از دو زاویه به یک نتیجه می رسید "بی عملی" .
۷۶۹۱۴ - تاریخ انتشار : ۱۵ آبان ۱٣۹۵       

    از : ایکاروس

عنوان : دو دیدگاه
من بعید می دانم بهزاد کریمی مقاله شالگونی را دقیق نخوانده باشد با توجه به اینکه به همه نکات مشترک خود با او اشاره می کند. او می داند که شالگونی راه چگونگی برخورد با این پدیده را نیز ارائه داده است ولی آنچه که بهزاد کریمی را وادار به نوشتن به این مقاله کرده با توجه با اینکه مقاله شالگونی را جامع می داند، چگونگی راه حل و برخورد شالگونی با این قضیه است که در واقع تفاوت دیدگاه بین "چپ" "دموکرات" و چپ انقلابی است. من معتقدم چنانچه شالگونی از سوسیالیسم نامی نبرده بود بهزاد کریمی خود را ملزم نوشتن این مقاله نمی دید. "چپ" "دموکرات" از وارد شدن به هر مسئله ای توسط هر نیرویی در هیبت سوسیالیسم و یا به قول خودش صف مستقل طبقه کارگر هراس دارد و بلافاصله عکس العمل نشان می دهد. به همین خاطر است که نامی از این دو مقوله در نوشته ها و گفته های آنها نمی بینید. آنها از منظر "چپ" به قضیه وارد می شوند ولی نه در قالب چپ. سوسیال دموکراسی فقط نامش سوسیال دموکراسی است وگرنه به آنها در سراسر جهان بنگرید: نامی از سوسیالیسم در نوشتار و گفتارشان نیست. در هیچ یک از نوشته ها و موضع گیریهای "چپ" "دموکرات" در ایران که بزرگترین نماینده آن سازمان"اکثریت" است خبری از سو سیالیسم و طبقه کارگر نیست چرا که به آن اعتقادی ندارد و اهمیت جنبش طبقه کارگر را در حد سایر جنبش های دموکراتیک می داند.
۷۶۹۱٣ - تاریخ انتشار : ۱۵ آبان ۱٣۹۵       

    از : امیر آمویی

عنوان : هدف اصلی اتحاد نیروهای مترقی است و پر کردن خلاء نیروی بالنده در نظام نیروها!
آقای کریمی، با درود. از درستی تعبیر آقای شالگونی از حرکتی که به قول ایشان پتانسیل انفجاری گسترده دارد و می تواند حکومت ولایت فقیه و جمهوری اسلامی را به مستراح تاریخ بیاندازد بگذریم. حرف اصلی ایشان این است که جای اتحادی از چپ، مخصوصا سوسیالیست ها در اوضاع کنونی و نظام تعادل نیروها خالی است و این ناشی از بی‌عرضگی چپ و سوسیالیست‌هاست. این سخن کاملا درست است. حقیقت این است که چپ در خواب دراز مدت خود فراموش کرده است که خلاء تفکر مترقی و سوسیال دموکراتیک منجر به رویش رهبری از جناح دیگری خواهد شد و توده های به جان آمده سراغ نیرویی خواهند رفت که نماینده‍ی بلوغ فکری و تاریخی آنان در جهت آن چیزی که آقای شالگونی «نور» اصطلاح کرده اند (بخوان آزادی و دموکراسی و بعدها سوسیالیزم) نیست. در نتیجه هراسان از حادثه ی ریشه دار شکل گرفته می خواهند تا فرصت باقی است، سوسیالیستها و نیروهای دموکراتیک به ایجاد دست کم ائتلافی سازنده دعوت کنند. ضمنا دوست عزیز در سراسر تقریبا چهل سال گذشته چپ علی رغم خواب آلودگی عمیق خود، دائماً به جان خود و دیگران افتاده که تا کنون حاصلی نداشته جز پراکندگی و خالی گذاشتن میدان. شکل گیری آن ائتلاف می تواند نیروهای پراکنده ی داخلی را از سردر گمی خارج سازد و راه را بر تکرار خلاء پیش از انقلاب ببندد. این مهم ترین مسأله است. راستی بد نیست این شعر زیبای آقای طارمی را در تحت عنوان «خواب» در همین اخبار روز هم بخوانید که چند سطری از آن در زیر امده است:

دیشب همه خوابِ خواب بودید
نه پرسش و نه جواب بودید
ماه آمد و بوی بوسه آورد
نقاشی روی آب بودید
ای هیچ کسان آرزومند!
وصل آمد و رفت، خواب بودید!
۷۶۹۱۰ - تاریخ انتشار : ۱۴ آبان ۱٣۹۵