نگاهی اجمالی به جنبش کارگری ایران در سال ۲۰۰۶
آرام کمانگر
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۲۰ دی ۱٣٨۵ -
۱۰ ژانويه ۲۰۰۷
هلال فقر و گرسنگی هنوز در جهان در حال قربانی گرفتن است .
اکنون جهان در حالی که سال ۲۰۰۶ میلادی را پشت گذاشت که فقر و گرسنگی بر زندگی روزمره میلیونها انسان درجهان سایه افکنیده ، هر لحظه نظارگره رشد وافزایش شکافها وتضادهای فزاینده ی طبقاتی همچون مسئله عمده اجتماعی هستیم . هلال فقر و گرسنگی درسال های اخیر در سراسر جهان چون مار افعی ، انسان راصرفنظر از هر نژاد،ملت و جنسیتی طعمه خود می کند .بیش از دو قرن است که سکان داران نظم موجود هنوزدر موعظه ها وسخنرانی هایشان سخنان توخالی را در اذهان عمومی جهان تکرارمی کنند، وهر روز این حرفها ی پوسیده دولتمردان سرمایه داری با رنگ آمیزی وزرق وبرق مفرطی وبا قیافه ی حق به جانبانه ای در گزارش ها وارزیابهای مختلف به مردم کشورها ی خود در سال جدیدتحویل داده می شوند.با بی شرمی تمام بویژه سخن از این به میان می آورندکه راه گسترش ورشد فقر و گرسنگی در جامعه خود را سد کرده اند،ودروضع معیشت میلیونهاانسان تغییرات امید بخش حاصل شده است، از این رو کلمه فقر رامختص به گذشته ودورانی از تاریخ انسان گوشزد می کنند.با بی صبری نخستین سوالی که به ذهن خطورمی کند این است که این لاف زدنهای بی مورد حافظان نظام بازار آزاد تاچه حدبه واقیعت نزدیک بوده و در مسیر افتخار آمیزوآسایش بشریت حرکت کرده است؟.
گر چه این مقاله مجال به بررسی کلی وماهیت عملکرد های حامیان بازار آزاد در دوران حیات سیاسی نظام مذکور را نمی دهد،ولی به ضرورت می دانم روشنایی اندکی برواقعیات انکار ناپذیر جامعه انسانی که در طول سال گذشته بوقوع پیوسته ونظم موجود رابا چالش بزرگ و بحرانهای پی در پی و علاج ناپذیروبه مراتب عمیق ترروبرونموده ،افکنم. هر انسان منصف وواقعبینی اگرازاین دریچه نگاهی به جهان کنونی وزندگی نکبت بار وسخت میلیونها انسان درآن بیاندازد دچارعذاب وجدان می گردد. برای مااستنتاج وتصویرعلمی از کل جامعه بشری آشکار می کندکه در طول یک سال گذشته آمارها وارقام تاسفبار روبه افزایش فاجعه های سیاه انسانی که معماران نظام سرمایه تدارک دیده اند یکی بعد از دیگری جهان رادرچنگال خود فروبرده است .درهمین راستا تلاش بی پایان حامیان سرمایه برای اینکه به جامعه جهانی بقبولانندهیچ بدیلی دیگری که جایگزین نظام اجتماعی موجود گردد وجود ندارد ، بطوردیوانه واری درکاراست تابدینوسیله هرگونه امیدی راازبین ببرد ودر جستجو سیستم مدرن دیگر ی که از بنیاد واساس با سرمایه داری متمایز باشد، نا ممکن وخیال خام اندیشانه ای بنمایاند .
همچنین تلا ش های همه جانبه اقلیت مرفه غولهای سرمایه داری برای انحصار کل ثروت وسامان جهان در راستای منافع خود وجوددارد.تدارک دیدن سناریوهای وحشتناک ازقبیل: تنش های فرقه ای ، ملی و مذهبی که موجب نا آ رامیهایی گوناگون اجتماعی می شود(که کانون چنین فاجعه های سیاه در عراق ، افغانستان ، سومالی و کشورهایی شرق آسیا میتوان دید) راه استراتژی هایی را که منافع نظم موجود راحفظ می کنند ،هموار مینماید. این امردرسیاست مدیریت های گوناگون اجتماعی به خوبی روشن وآشکار است.رفتار جنون امیز دولتمردان غولهای سرمایه با مردم کشور خود، محدود ساختن ونقض همان چهار چوب فعلی حقوق بشر که حتی خود راپرچم دار و مدافع آن میدانند،سرکوب خشن جنبش ها و حرکتهایی که راه خود را با سرمایه داری متمایز می دانند (از جمله جنبش کارگری ، زنان )محدود کردن بودجه خدمات ورفاهیات عمومی ودرعین حال بالا بردن بودجه های نظامی وسرمایه گذاریهای کلان برای حکومتهای دیکتاتور(ما نند جمهوری اسلامی ،پاکستان ، ترکیه ،کره شمالی ، اسرئیل ،هند ودهها حکومتی دیگر)جهت راه اندازی زرادخانه های اتمی در جهان که جهت جلوگیری از هم پاشیدن شیرازه این حکومتهاونیز به منظور تعادلهاو توازنهای منطقه ی وجهانی صورت می گیرد ودنبال کردن سایر استراتژی های نظام سرمایه داری همچون اقتدار گرایی ،سلطه گریی ،تمرکز گرایی در جهان کنونی ، ازآن دسته اقداماتند.
۱-« بنابه یک گزارش جدید سازمان ملل متحد،بدون کمک های اقتصادی کشورهای صنعتی جهان،فقر در کشورهائی که کمترین توسعه را داشته اند به گونه چشمگیری افزایش خواهد یافت. گزارش سال ۲۰۰۲ انکتاد،کنفرانس تجارت وتوسعه سازمان ملل متحد درباره کشورهای کمتر توسعه یافته جهان که در تاریخ ۱۹/۶/۲۰۰۶ منتشر شد پیش بینی کرده است ،اگر روند اقتصادی جاری همچنان ادامه یابد،تا سال۲۰۱۵ میلادی بالغ بر ۱۱٣ میلیون نفر از مردم جهان به کسانی اضافه خواهند شد که هم اکنون در زیربدترین خط فقر به سر می برند. به طوری که در این گزارش سازمان ملل اماده است ،فقر به ویژه کشورهای کمترتوسعه یافته آفریقا را فلج کرده است. در ادامه همین گزارش آمده است ،بدترین خط فقر شرایطی توصیف شده است که مردم طی ان با مبلغی کمتر از یک دولار امرار معاش می کنند.» " برگرفته شده از سایت روشنگری"
آمارهای وحشتناکی از قربانیا ن بیماری مرگبار ایدز ،مالاریا و سایر بیمار های واگیر دار در جامعه های که در قلب فقر وگرسنگی به سر می برند مانند سودان ،آفریقا ،کامبوج است که روزانه براثراین بیمارهای غیر قابل پیش گیری به سراغ مرگ می روند.دربعد دیگر این قضیه ،شعله ور شدن آتش جنگهای داخلی که باعث تخریب و ویرانی کامل منازل مردم تهیدست می گردد ،تخریب زیر ساختهای اقتصادی وصنعتی،قطع آب وبرق وسایر نیازهای ابتدای انسانی که بر اثر این جنگها ونا آرامیهاداخلی وجهانی ویران شده اند دراین مناطق به یک فاجعه های ناگوارانسانی مبدل شده است .تاثیرات مخرب و پیدامدهای ناگوار این قبیل جنگها وناارامیها در جامعه های که کانون این فاجعه اند بر زندگی روزمره مردم این جوامع تاثیرات منفی به همراه دارد ، ازجمله می توان از تن فروشی زنان وکودکان و قاچاق آنان توسط باندهای شرور مافیایی به کشورهای دیگر به منظور سوء استفادهای جنسی وارائه خدمات عمومی در مجالس نامبرد که بردوش اکثریت مردم کره زمین سنگینی می کند. ماشین سرکوبهای تازه نفس نئو لیبرالیزم ، سوسیال دمکرات اروپا وسایر تفکرات گوناگون سرمایه داری که خود را قادر مطلق می پندارند، روزبه روز با تمام سرعت آخرین مرز ارزش ها واخلا قیات انسانی راپشت سرمی گذارند . دخالت این حکومتها ی مستبد به حد ی رسیده است ، که دربرخی از موارد حتا ً در زندگی خصوصی شهروندان دخالت می کنند. از سوی دیگرهم در سالها های گذشته در گفتمان کشورهایی پیشرفته وصنعتی اروپایی کلمه فقررا متعلق به یک دورانی از حیات انسان وبه دوری از تاریخ بشریت می دانند وآنرا یک پدیده ای کهنه گوشزد می کنندوبیشتر این اصطلاح را برای کشورهای آفریقای وجهان سومیها به کارمی برند ، اما این اصطلاح به تمامی محافل اجتماعی وخانوادهای این کشورهای نفوذ کرده و به یک بحث جدی روز مبدل شده است وگریز از این جهنم را نا ممکن می دانند،مردم کشورهای اروپا که سالها است،با خون وقربانی دادن هایشان تاحدودی به خواستها و مطالبات انسانی دست یافته اند،اکنون امروزه حکومتهایشان در حال باز پس گرفتن این دستاوردها وارزش های انقلابی آنهاست. ازجمله ءاین دستاوردها میتوان از افزایش سن باز نشستگی ،بیکاری فزاینده که به یکی از مشکلات عمده این جوامع مبدل شده ،محدود کردن حدود و اختیارات فعالیت اتحادیه ها وسندیکا های کارگری وسرکوبهای خونین در چند سال گذشته ،سواستفاده جنسی از کودکان و زنان در جامعه، فیلترگذاری و موانع های اجتماعی ایجاد کردن بر سر راه ورود زنان در ارگانها ونهادهای کلیدی در کشورهای که غولها ی بزرگ سرمایه داری به حساب می آید نام برد.
بدون شک این زنجیرنامرئی ودیوارهای بزرگ سرمایه است که در چهار طرف جامعه بشری کشیده است.و هرروزه نظارگره ناله وزاری میلیونها مزدبگیر و زحمتکش که فقط از راه فروش نیرو کار خود امرار معاش می نمایند، به گوش می رسد.بنابراین هیچ حاکمان سرمایه داری که همیشه برای فریب توده ها وبخصوص مردم طبقات پایین از طلسم آشتی دهنده کارتونی وشعار ووعده وعیده های استفاده می کنند،این اقدامات کاذب نمی تواندعنصر های کلیدی شکافها وتضادهای عمیق اجتماعی لاپوشانی کندونمی تواند در میان قربانیان اصلی این فاجعه ها انسانی ایجاد رضایت نماید،. واقعیت این است کوهی از درد ورنج توده های در بند کشیده و مشروعیت اجتماعی سیستم سیاسی جهانی را مدتها است به زیر سوال برده است که ترمیم این زخمهای نظام موجود غیر قابل ممکن کرده است،.به طور خلا صه باید خاطر نشان کرد هر چقدر این نگهبانان و مجریا ن سرمایه داری با چرب زبانی وقیافه ی حق به جانبانه در جهان به پایی کوبی وسرود شادمانی فتح را سر بدهند،وپایان تاریخ را اعلام کنند ،هر اندازه ماشین تبلیغات و مطبوعاتی گسترده را بسیج نمایند نمی توانند واقعیات جهنمی که برای بشریت به وجود آورده اندرا پنهان کنندو افکار عمومی را به انحراف بکشانند. دلایل واقعی اجتماعی موجود که در بالا به آن مختصراً اشاره شد بازتاب مخالفان واقعی سیستم جهانی است که سرنگونی نظم جهانی کنونی واستقرار سیستم انسانی را جزء وظایف انسانی خود به حساب می آورندوهمچنین بازتاب گسترش جو وفضای انقلابی بالقوه بر تمام جامعه ی جهانی است.ازجمله این نیروی بالقوه جنب و جوش هواداران جنبش محیط زیست ،جنبش های وسیعی چون جنبش های زنان با تفکرات ونگرشهای متفاوت در کشورهای پیرامونی و کانونی ، که مدعی به رسمیت شناختن حقوق برابربا مردان هستند ، جنبش های ضد جنگ ، جنبش ها واحزاب چپ ورادیکال که سکان این طغیانهای بزرگ توده ای را در دست دارندمی باشد.
{ ۱ }
سال گذشته میلادی ، علل عموم دوره ی نو از مبارزات امیدبخش جنبش های مختلف اجتماعی بود ه.سال گذشته همانند سالهای اخیرشاهد افت وخیزش ها ،عقب نشینها ،شکستها ،پیروزها وکامیابهای حرکتهای توده ای که خواهان بر چیدن از ریشه ی نظام ولایت فقیه بود.حرکتهای گوناگون اجتماعی صرفنظر از هر گونه جهانبینی و دیدیی که به جامعه کنونی دارند،هرکدام به سهم ونقش خود دربنانهادن این طغیانها نقش داشتند. این مقاله در نظر دارد نگاهی اجمالی به برسی مبارزات و اعتصابات و وضعیت جنبش کارگری طی یک سال گذشته اشاره کوتاه کند.شکست سنگین تئوریک- پراتیک اصلاح طلبان حکومتی که و در رأس آن محمد خاتمی در طول هشت سال ناتوانی و شکست سنگین بعداجتماعی را به همراه داشت .ناتوانی اصلا ح طلبان حکومتی از مدیریت امور سیاسی اجتماعی ،اقتصادی ،راه وزمینه سیاسی فکری رادر میان صاحب نظران وچهره های برجسته و کلیدی نظام اسلامی مساعدکردکه به منظور تعویق انداختند حیات سیاسی رژیم با تاکتیک هاوسیاستهای فریب کارانه جدیدی پا به عرصه ای مهم انتخابات دوری دیگر از ریاست جمهوری بگذارند.چرا که ماهیت و هسته ی اصلی اصلاح طلبان دولتی درون مردم ایران نمایان گشته است وکارنامه سیاه خود را در میان مردم پس دادند. تئوری دوری از حاکمیت درنظام فعلی ابزار مناسبی بود برای طول عمر این رژیم که ازجانب اصلاح طلبان ودررأس آن خاتمی بعداز شکست به آن مبادرت ورزیدند، ولی امروزه اصلاح طلبان دولتی تاریخ مصرفشان به پایان رسیده است ،همین امر موجب فراهم آمدن زمینه هایی برای به قدرت رسیدن دولتی اصول گرا همچون احمد نژاد شد. روی کار آمدن احمد نژاد،یکی دیگر ازسیاهترین وخون خوارین چهر ه های بر جسته ی رژیم اسلامی رابه منصهء نمایش گذاشت. با به دست گرفتن امور سیاسی واقتصادی جامعه ازسوی اصول گرایان حکومتی، تغییراتی درفضای سیاسی واجتماعی ایران به وجود آمد،که این تغییر به طور مستقیم بر جنبش کارگری که یکی از نیرو هایی سرنگونی طلب جامعه می باشندتأثیر گذاشت.
بحرانهای متوالی اقتصادی وسیاسی که بیش از دو دهه است اقتدارسیاسی رژیم را به زیر سوال برده است بحرانهای ویرانگرانه که در عرصه ی اقتصادی"صنعت و صنایع کوچک وبزرگ را دچار فلج نموده است ،ور شکستگی مالی وبستن در های کارخانه های بزرگ نساجی ،ریسندگی ،بافندگی وسایرمراکز عمده صنعتی کشور، در یکی دو سال اخیرچنان ابعادی به خود گرفته است که بازسازی اقتدار سابق رااز سوی دولت غیرممکن نشان می دهد ونیزناکارایی نیروهای اساسی در ساختمان تولیدراعریان می سازد، ازسوی دیگررشوه خواری ، فساد اداری ودهها عواملی دیگر این ناکارایی تولیدی رابیشتر وبیشترآشکار می سازد. در این میان بیشترین زیانها وخسارتها نسیب طبقه کارگر می شود .
احمد ی نژاد در نخستین روزهای حاکمیت خود به دادن وعده وعیدهای توخالی در میان مردم فقر زده ایران پرداخت،از جمله: آوردن پول نفت بر سر سفره مردم ،مبارزه وسیع تر وگسترده تر دولتش با فساد ورشوه خواری اداری،مبارزه با بوروکراسی ،تلاش برای یک توسعه پایدار وبرنامه ریزی منظم و پایه دار اقتصا دی که منجر به اشتغالزایی در میان بیکاران و نیروی کار تازه که به جامعه راه می یابند گردد،و سایر شعارهای تو خالی رژیم که بیش از دو دهه است در گوش مردم طنین می افکند.دولت تازه به قدرت رسیده احمد نژاد نه تنها نتوانست بر مشکلات و معظلا ت جامعه فایق نیامد،بلکه وضعیت وشرایط جامعه ی ایران از آنی که هست،بحرانی تر شدومردم را بیشتر در قهر فقر وگرسنگی فرو برد.
رژیمی که سخن از بهبودشرایط زندگی طبقات کم در امد جامعه به میان می آورد،هنوز چند روزی از حاکمیت سیاه خود راسپری نکرده بودکه به جان کارگرانی که خواهان بهبود شرایط معیشتی خود وخانوادهایشان بودند،افتاد. رژیم فاشیست اسلامی این خواست ابتدایی کارگران شرکت واحد را با سرکوب شدید، زندان ،شکنجه پاسخ داد. رشد سرسام آور تورم اجتماعی در سال جدید، افزایش بحرانهایی پی در پی که بیشتر در بخش صنایع و معادن بزرگ و کوچک به چشم می خورد،ورشکستگی متوالی بخش خصوصی که منجر به فرار سرمایه های داخلی به خارج از کشور گشت .از سوی دیگر کاهش در صد ریسک سرمایه گذاری داخلی وخارجی در جامعه به دلیل فعالیت های ماجراجویانه هسته ای رژیم فضایی رابوجود آورده،که کشورهایی همسایه وسرمایه داران خصوصی خارجی در زمینه مبادلات و بازرگانی و سرمایه گذاری خود بازنگری به روابط های اقتصادی خود داشته باشند از این رو روابطی احتیاط آمیز وناامیدانه در پیش گیرند.این وضعیت که در آشفتگی اقتصادی ایران پدیدار شده ،تاثیر مستقیم بر نیرو کار جامعه اعم از ماهر وغیر ماهر گذاشته، وبه دنبال خود هزاران مزدبگیرو کارگر شاغل را به صفوف ارتش بیکاران جامعه کشانده است . در سال گذشته تعداد زیادی از مزدبگیران در بخش خصوصی ودولتی توسط دولت و کارفرمایانش از سرکار خود اخراج شدند،که من به ذکرچند نمونه از این دست اخراجها_ که به دلیل های مختلف که در چند پارگراف بالا به ان اشاره شد_می پردازم .
۱- « بنابه گزارش خبرگزاری ایلنا،که در تاریخ۶ تیر ٨۵ منتشر شد مدیریت" سرامیک چینی البرز " درقزوین به بهانه بازسازی شرکت ، کلیه کارگران خود را اخراج وشرکت را تعطیل کرد.عیدعلی کریمی ،از وابستگان خانه کارگر به این خبر گزاری گفت: در این واحد تولیدی۴۰۰ کارگر مشغول به کار بودند که بخش مدیر یت در ابتدا۱۰۰ کارگرودر ادامه تمامی کارگران شرکت را اخراج کرد.»
۲- « بنا به گزارش گروه کارگری خبر گزاری ایلنا ،که در ۱۹ فروردین ٨۵ منشر شد . کارگران معدن سنگرود با وجود تکرار قولهای مساعد اماغیر عملی مسوولان استانی و کشوری،عدم یرداخت حقوق ۶۲۰ کارگر معدن سنگرود به بیش از ۱۴ ماه رسیده .»
٣ –« سید مصطفی هاشمی رئیس کمیسون صنایع و معادن اعلام کرد که از اول سال ٨۵ تاکنون۷ هزار کارگر در ایران اخراج شده اند.»
۴-« بنا به گزارش خبرگزاری ایلنا،در یک گفتگوی حیدریور رئیس شورای کارکنان چای شمال گفت از اوایل سال ٨٣ تاکنون بیش از هزار کارگر با سابقه ۱۵ تا ۲۰ سال اداره کل چای شمال از کار بر کنار شده اند. » " ۴ شهریور ٨۵
۵- «بنا به گزارش خبر گزاری ایلنا ،نماینده کارگران پاکدشت گفته است ،٣۰ کوره آجر پزی به دلیل عدم فروش تولیدات وبحران مالی در محمود آبادشهر رئ تعطیل شد که بر اثر ان بیش از ۲۵۰۰ کارگر شغل خود را از دست دادند.» ۱۴ اسفند٨۴
۶- « علی اکبر رحیمی ،در گفتگو با خبر گزاری گروه کارگری ایلنا افزود.با انحلال و تعطیلی ۴٨ واحد تولیدی وصنعتی استان گلستان از سال ٨٣ تاکنون ،بیش از ۲ هزار کارگر شغل خود را از دست داده اند.» ٣۰ بهمن ٨۴
۷ –« دبیر اجرایی خانه کارگر استان سیستان و بلو چستان گفت ،حقوق ۲ هزار و۷۰۰ کارگر در این استان بیش از ٨ ماه پرداخت نشده است.» " ایرنا ۲ مرداد ٨۵ "
امار وارقامی که در چند پارگراف بالا به ان اشاره شد،ارمغان دولت احمد نژاد در سال گذشته بود .دولت مهرورزی! و عدالت محور !؟احمدی نژاد که شعارهایی همچون بردن درآمد نفتی بر سر سفره اقشار وطبقات کم درآمد و بیکاران جامعه که به منظور کاهش در صد بیکاری در جامعه سر می دادند. شبه دولتی تازه به قدرت رسیده که خود را پشت الفاظ وشعارهای عوام فریبانه استتار کرده بود دیری نپاییدکه چهره درنده و تمسخرآمیز ش از لای بوته ها،هویدا شد.وبه طور آشکار چنگ و دندان خود را در مقابل طبقه کارگر نمایان ساخت. آمارهای به دلیل فضای خشن و خفقان و تیغ سانسور شدید استبداد مانع از بروز اخبار و امارهای بیکاران واعتصابات متعدد واحد های مختلف به بیرو ن از کشور شده است.کابوس بیکارسازی رژیم در سال گذشته در میان کارگران کل واحدهای تولیدی کشور را در برگرفته بود.اهداف اصلی این سیاستهای مشترک کارفرمایان و دولت اساساً به زیر کشیدن وتجزیه کردن لایه های فوقانی جنبش کارگری می باشد.
.سیاستهای ضد کارگری دولت احمد نژاد در یک سال گذشته در عرصه اقتصادی موجب واگزاریی ودادن امتیازات به سرمایه گذاری های عمده ای از شاخه های مختلف در ساختمان تولیدی کشور ،به سایر لاشخوران و جیره خواران رژیم اسلامی از جمله سیاه یاسداران ،بسیج ،ایثار گران و خانوده شهدا شد. در واقع باید گفت، این سیاستهای ضد کارگری رژیم جهت بسیج وفراخوان در میان دولت وسایر هم استراتژیهای خود برای تشکیل یک جبهه ارتجاعی وضد کارگری نیرومند اعمال می شودتا هرگونه طغیان ومبارزه وسیع جنبش کارگری را باز داردوهمچنین برای ایجاد نیرو و نهاد وارگانی بالقوه و پیچیده وابسته ،برای بیشتر به زیر کشیدن کل اقشار مختلف اجتماع از جمله لایه های گوناگون جنبش کارگری ،
یکی دیگر از این تعرض های رژیم اسلامی ،صاحب کاران و حامیانشان در سال گذشته به سفره بی رونق کارگران عبارت است از تعین حداقل دستمزد ازسوی شورای اسلامی کاردر دولت احمد نژاد،بنا به قانون شورای سلامی کاردستمزد تعین شده در سال ٨۵ برای یک کارگر قراردادی وموقت هرماه ۱٨۰ هزا ر و کارگر بیمه ۱۵۰ هزار تومان می باشد. تصویب چنین دستمزد نازلی از سوی شورای اسلامی کار بار دیگر چهره های ضد کارگری رژیم اسلامی را در میان میلیونها کارگر و زحمتکش جامعه ایران به نمایش گذاشت.چنین دستمزد نازلی حتی توانای فراهم کردن نیازهای و مایحتاج اولیه یک خانواده چند نفره کارگری را تامین نمی کند. افزایش قیمت مایحتاج اولیه ی زندگی مانند آب آشامیدنی ، برق ،مسکن ،تلفن به یکی از مشکلات عمده ای واساسی هزاران خانواده کارگر و زحمتکش تبدیل شده است.بدلیل افزایش سرسام آورتورم در سال گذشته ،دستمزد ناچیز کارگران هیچ گاه جوابگوی نیازهای زندگی خانواده های کارگران نبوده است. تعیین چنین دستمزدی در سال ٨۵ مثل سالهای گذشته توشه پراز درد ورنج احمدی نژاد برای سال جاری خانواده های فقرزده است.ناتوانی مرد در بهبود وضعیت معیشتی خانواده ،وی را ناگزیر می سازد برای تأمین بخور نمیری نیازهای اولیه ،کودک خردسال خود را همچون کمک خرج روانه بازار کار کنند تا شاید بتوانند از این طریق به زندگی بردگی مدرن در جامعه ادامه بدهند.آمارهای فزاینده وغیرقابل شمارش از موج سیاه اخراج وبیکارسازی وسیعی که در برخی از موارد موجب تعطیلی ورکود مالی چندین واحد تولیدی کشور می شوند به وضوح تأیید گفته فوق رانشان می دهد.
نشانه های واضح این نابسامانیها وآشفتگیها در ساختمان تولید برخوردهای رضایت بخش رژیم در قبال کارفرمایان و صاحبان کاران می باشد. چراغ سبزنشان دادن و باز گذاشتن دست چنین انگل هایی که به گونه چشمگیری افزایش یافته ،در برخورد با نیروی کار بیش از پیش وضعیت اقتصادی و سیاسی نیروی کار را حادتر و وخیم تر می سازد. در این شرایط اجتماعی که کارگران در بی حقوقی مطلق به سر می برند، فضای ضد کارگری رژیم که آسمان جامعه کارگری را در بر گرفته است ، حتی دامنه ی کارگران خارجی وغیر بومی را مورد هجوم قرار داده است. این کارگران در برخی از موارد حقوق و مزایای کاری کمتری از کارگران ایرانی را در یافت می کنند،و با بی حقوقی مضاعف دست به گریبان هستند.و گاها در محیط های کاری به دلیل خارجی بودن شان از سوی کارفرمایان بدون هیچ گونه حقوق ومزایای کاری از سر کار اخراج می شوند (اخراج کارگران افغانی در سراسر کشور)که اخیراً رژیم وسرمایه داران به بهانه های گوناگونی برای زهر چشم گرفتن از کارگران خارجی انجام داده اند .
۱- « محمد حسن صالحی مرام مدیر کل اشتغال اتباع خارجی وزارت کار امور اجتماعی گفت ،آغاز اخراج کارگران افغانی در ایران از تاریخ ۶ آبان در تمامی نقاط کشور آغاز می شود. وی گفت با اشاره به حضور ٣ میلیون افغانی در ایران حدود ۹۰۰ هزار نفر از این تعداد افغانی داری مجوزاقامت در ایران هستند، ومابقی آنها که آماردقیقی ازآنها در دست نیست به صورت غیره قانونی در ایران اقامت دارند . وی تصریح کرد برای اخراج این اتباع و به اجرا در آوردن این طرح دولت ۶ آبان ماه آغاز می شود یعنی در ۶ آبان ماه تیم های متشکل از وزارت کشور ، نیرو انتظامی ، دادستانی ، وزارت بازرگانی ،به همراه بازرسان وزارت کار به مراکز که اتباع افغانی بدون مجوز استفاده می کنند،و آنها را از کشور بیرون می کنند.» خبر گزاری ایسنا"
پیامدهای ناگوار این آشفتگی ها که در بخش تولید کشور به وجود امده ،زندگی هزاران کارگر شاغل را تهدید می کند.کارگران به جای استراحت در روزهای تعطیلی و فراغت حتی در شب ها درکانون خانواده،ناچاراند به کارهای طاقت فرسا مانند اضافه کاری،شبکاری وکار کردن در ۲یا ٣شیفت برای ادامه یک زندگی بخور نمیر تن دهند. لازم به ذکر است این تنها زمانی است که کارگرشانس واقبال داشته باشد چنین شرایطی نسیبش شود. خارج کردن کارخانه هاکارگاههای دارای زیر ۵ کارگراز شمول قوانین کاردست کارفرمایان را در استثمار بی حدو مرز باز می کندهمین امرناامنی شغلی در محیط های کارگری روزانه ده ها کارگررا فراهم می کند.ازسوی دیگرصدها خانواده کارگری که وابسته حقوق خودهستند ، پرداخت نکردن حقوق معوقه کارگران وانباشت حقوق چند ماه کارگران ،یکی از دغدغه های اصلی هزاران مزدبگیر در جامعه است. نقص عضو بدن(شکستگی ،سوختگی ،قطع دست ویا ،انگشتان )یا سایرسوانح دلخراش دیگرکه در اثر نبودن امنیت شغلی ،کارگر دچارش می شود ،ناامنی ای که ناشی از فرسودگی ونا کاری ابزار تولید و ماشین آلات ،نبودن وسایل امنیتی مانند کلاه دستکش در معادن وکارخانه های که مواد شیمیایی را تولید می کنند،می باشد. محروم کردن کارگران از حق بیمه ودرمان وسایر حقوق های کارازجمله مشکلات عمده ای میلیونها کارگر شاغل در مراکز کارگری مشغول به کار هستند.
- :« در یک گزارشی که، کانون همبستگی با کارگران ایران در کلن – آلمان گزارشی از سوانح کارگری در ایران تهیه کرده است. براساس این گزارش در فاصله ۱ اردیبهشت ٨۴ تا ۱۱ اردیبهشت ٨۵ در مجموع ۴٨۶ نفر در اثر سوانح کار جان خود را از دست داده و ۲٨۷ زخمی شده اند. » " بر گرفته شده از سایت روشنگری "
{ ۲ }
چنین نظام سیاسی و اقتصادی که بنیاد های فکری آن بر مبنای استثمار و بهر کشی انسان پایه ریزی شده و عنصرذاتی آن کسب سود وانباشت سرمایه است واضع است که برای فراهم کردن زمینه های فکری چنین نظام اقتصادی وسیاسی نیاز مبرم به تمرکز اقتصاد وشالودهای مهم سرمایه در چنگال عده ای کوچک از جامعه هست . بنابراین باید طبیعی به ذهن برسد ، که برای دست یافتن به چنین مقاصد سود جویانه و ریاکارا نه با تمام سرعت به تمام نقاط جهان واعضای مختلف پیکر سرمایه داری چنگ اندازند.
جمهوری اسلامی که ازاین حقیقت مستثنی نیست و(درنهایت امرسوای هر شعاری که سردهد) در راستای منافع و مصالح نظام سرمایه داری عمل می کندطی بیش از دو دهه از حاکمیت خود از هر نوع فریب ونیرنگی سود جست تا به حیات سیاسی خود ادامه بدهد . از هیچ سرکوب سیستماتیک فرو گذار نکرده است،صدها لایحه و قطعنامه مصوبه گوناگونی در طول عمر خود با فشار بر جامعه تحمیل کرده است. روند تهاجم ها و سرکوبهای خشن و برنامه ریزی شده در طول دوسال اخیر یعنی در دوران به قدرت رسیدن احمدی نژاد ابعاد وحشتناکی به خود گرفته است.بر خوردهای جنون امیز وانتقام جویانه رژیم وسایر متحدانش بر طبقه کارگرحتی زنان وکودکان برا نیزاز حلقه بهره جوئی به در نکرده است . در چند سال اخیر شاهد سیلی از افزایش زنان شهری در میان جنبش کارگری بودیم.سرازیر شدن وادغام شدن شمار زیادی از زنان ودختران تحصیل کرده که در جستجوی کار هستندبه بازارکارو برخی از شاخه های تولیدی وصنعتی از جمله ریسندگی ،بافندگی ،فروشگاه های زنجیره ای ومواد غذای و غیره دلالت برصحت گقته فوق دارد که در چنین رشته های تولیدی بخش عمد ه ای از کارگران این واحد های تولیدی را تشکیل می دهند.
به طورکلی باید خاطر نشان نمود ،انگیز های فکری و عواملی که موجب شده ، زنان تحصیلکرده وآگاه به چنین عرصه های کاری ای بگرایندعبارت است ازگریز از فرهنگ وآداب زن ستیزانه،خشونت های فزاینده خانوادگی ناشی ازفر هنگ زن ستیزی در خانواده و جامعه عوامل نامبرده زنان را ناچارمی سازد در جستجوی راه گریزی باشندراهی که به دنبال خود یک اقتصاد نسبتاًخود کفارابه زنان ارزانی می دارد، شرایطی که به زودی توهمی بیش نخواهد بود زیراکه نظام سیاسی رژیم باحقدستهای نازل بیشتریأس آوراست تا امیدبخش .اماهمین شرایط از لحاظی دیگرباعث تحرک و جنب و جوش زنان ازلحاظ اقتصادی ، سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی می گردد.ایجاد چنین فرصت هایی که راه را برای ورود زنان به بازار کار هموار کرده است، در جامعه ایران بی سابقه بوده است. خود منجر به یک جو انقلابی جنبش های گوناگون اجتماعی باهدف بر چیدن تمامی مظاهر زن ستیز در جامعه کنونی است .بدو ن شک خارج شدن زنان ازچهاردیواری خانه و ورود آنها به سایر نهادهای اجتماعی باید به عنوان یک دستاورد ونقط عطفی در جنبش زنان به حساب می آید.هر حرکت و مبارزه ای که موجب به عقب راندن ماشین زن ستیزرژیم وهم کیشان اجتماعیش گرددباید تمام آزادی خواهان چه زن چه مرد کارگر باید در راس چنین جنبش دمکراتیک اجتماعی باشند. خواستهاومطالبات زنان آزادیخواه در محیط های کاری، خواسته یا نخواسته در جنبش عمومی وسراسری طبقه کارگر در هم آمیخته است . این دو جنبش یعنی جنبش برابری طلب زنان و مردان کارگر امروزه در محیط های کاری دارای یک منافع مشترک در برخی از مطالبات با هم هستند. تشکیل یک جبهه متحدازسوی دوجنبش نامبرده برای هم آهنگی در محیط کارو در جریان مبارزات اقتصادی و سیاسی جنبش عمومی که منافع و مصالح نیروی کار را مورد هدف اصلی خود قرار می دهد،بایدیکدیگر را یاری کنند.در صد روبه افزایش زنان جویای کار در چند سال گذشته ، در ماهیت خود مبارزات جنبش حق طلبانه زنان نقطه عطفی محصوب شده و نوری امید بخش بر افق این جنبش میلیونی است. ادغام خیل وسیع زنان تحصیلکرده در طبقه کارگر مستحکم کردن واضح یایه های اصلی این طبقه اجتماعی است که تا دیروز درقرنطینه خانه بودند.
امروزه تبدیل شدن همان زنان و دختران محبوس دیروز به کارگران ماهر در ساختمان اقتصادی ، سیاسی جامعه که منشأ وخاستگاه اصلی تمام تغییرات گونا گون اجتماعی است ،بیش از پیش رژیم واداربه ااستفاده از ابزارهای گوناگون انتقام جویانه می کند،تا به هر نحوی که شده مانع ورود آنان به بازار کارشود وسد راه این نیاز اجتماعی شود.
راه یافتن زنان به دنیای دیگر ی مانند محیط های مبارزاتی که بانی آگاهی بخشیدن و آشنا کردن اقشار وطبقات گوناگون اجتماعی به حقوق های انسانی خودمی گردد، در عین حال این طبقات واقشار تحت ستم را به اهداف وآرمانهای خودورهایی از قید استبدادوخرافات رهنمون می گردد. رژیم هایی که خود منشاء وتولید کننده سنت ها و فرهنگهازن ستیزانه در جامعه هستند، ورود زنان به عرصه های مختلف اجتماعی آنهارا آزرده ونگران میکند وهمیشه مدافعان فرهنگ زن ستیزی در پی توطئه چینی وتفرقه افکنی میان لایه هاوشاخهای مختلف نیرو کارمذکوراست .مثلا زنان کارگر از دو طرف در تهاجم وحشیانه ی رژیم اسلامی وسرمایه داران قرار دارند. زنان کارگر در محیط خانواده به کارهایی از قبیل غذا پختن،ظرف شستن ، پرورش ومراقب از کودکان می پردازدواز طرف دیگر در محیط کاردستمزد کمتری از مردان کارگر در یافت می کنند. هنوز در جامعه ایران رژیم تمام تلاش و کوشش خود را به کار می اندازد،تا در صد زنان در بازار کار را کاهش دهد. به سنگ اندازی وفیلترگذاری (درمراحلی ییچیده) برسر راه ورود زنان و دختران تحصیلکرده می پردازد ، تا از طریق این شیوه قرون وسطایی آنان را در چهار گوشه خانه حبس کند.
{ ٣ }
سال گذشته علیرغم وجود فشارها، محدود یتها، سرکوبها ،بی حقوقی ها وبر خوردهای دوگانه خانه کارگربا حمایت ارگانهای امنیتی وقضایی رژیم بازهم صاحب کاران درپی طرح ها و لایحه های دیگربودند، تابااستفاده از وضعیت کنونی این طبقه را بیشتر تحت فشار اقتصادی وسیاسی قراردهند . دوره ی جدید از بگیر وببند ها ،دستگیری فعالان و ییشروان جنبش کارگری آغاز شد. منصوراسانلو یکی ازرهبران سندیکای شرکت واحد اتوبوسرانی تهران وحومه ،که خواهان بهبود شرایط معیشتی خانواده های کارگران شرکت بودمدتهارا درزندان بسربرد. اسانلو در تاریخ ۱/۱۰/ ٨۴ به دنبال این اقدام انقلابی کارگران شرکت واحد بازداشت شد.بعد از چند ماه از زیر درندانه ترین شکنجه رژیم و ارگانها ی سرکوبگررژیم در تاریخ ۱٨/ ۵ /٨۵ با قرار۱۵۰ میلیون وسیقه آزاد شد. این اقدام انقلابی کارگران شرکت واحد بار دیگر شمع مبارزه را در دل میلیونها همسرنوشتا ن در جامعه روشن کرد . وحشت سراسر رژیم اسلامی را فرا گرفته بود ترسی ناشی از اینکه بار دیگر شاهد مبارزه ای چنین وسیع کارگران ناراضی وخشمگین نبا شد. مجدداً اقدام به ربودن ودستگیری فعالان واعضای کارگران در شرکت واحد نمود. چندین نفر از این فعالان جنبش کارگری توسط ماموران امنیتی ولباس شخصی ها دستگیر شدند . در میان این دستگیر شده گان شرکت واحد اسانلو بار دیگر در تاریخ آبان ماه ٨۵ مجدد توسط مقامات دولتی بازداشت و روانه زندان اوین شد.این عمل یکی ازاقدامهای شبانه روزی دولت و سرمایه داران به منظور متلاشی ساختن واز هم جدا کردن طبقه کارگرکه در همه عرصه های اجتماعی که مورد سوءقصد قرار گرفته است،می باشد.روشن است این کاردشمنان طبقه کارگرناشی از هراس آنهاست.
مشعل فروزان مبارزه طبقاتی جنبش کارگری در سال گذشته توسط سایر بخش های گوناگون این طبقه به ااهتراز در آمد. عمدتاً مبارزات وسیع کارگری در سال گذشته به دلایل متفاوت پراکنده نامنسجم بودو تعداد ااندکی از این مبارزات به مبارزه سراسری ویابه مبارزه مشترک چندین واحد تولیدی مبدل شده است. شیوه هایی از این اعتراضات کارگری در سال گذشته ،همانند سالها گذشته داری یک سبک مشترک بوده ونوع خواستهای آنها ازحوزه صنفی آنهم به شیوه ای تدافعی فراتر نرفت.شیو ه های این مبارزات واعتراض کارگری که به دلیل فشارهای اقتصادی وسیاسی صورت گرفته است عبارت است از: تجمع در اماکن عمومی و دولتی، تجمع در جلو در شورای اسلامی وخانه کارگر ،دست از کار کشیدن ،برگزاری مراسم وجشن اول ماه مه وبر گزاری میتینگ های کارگری و مسدود کردن جاده هاوراه های بزرگ شهری و برون شهری . این نوع مبارزات در سال گذشته ابزارهای مبارزاتی کارگران ایران بود که برای بهبود شرایط معیشتی واقتصادی خودشان انجام میدادند. که من در اینجا به چند نمونه مشخص از این اعتراضات و مبارزات کارگران در سال گذشته اشاره می کنم .
۱- ٣۰۰ کارگر شرکت پوشیسنه بافت ،در یی عدم در یافت بیش از ۹ ماه حقوق ، در مقابل اداره کل صنایع ومعادن تجمع اعتراض آمیز برپا کردند. " ایلنا ۱٨ تیر ٨۴ "
- نماینده کارگران گیلان ، گفت نزدیک به ۱۰۰ کارگر شرکت کاشی گیلان ، به دلیل عدم دریافت بیش از ۲۵ ماه حقوق و مزایا ، در مقابال ادارات کل کار و تامین اجتماعی استان تجمع کردند . "خبر گزاری گروه کارگری ایلنا ۱۶ ادیبهشت ٨۵ "
- عید علی کریمی ، دبیر اجرایی خانه کارگر استان قزوین به خبر گزاری گروه کارگری ایلنا گفت ،بیش از ۶۰۰ کارگر کارخا نجات فرنخ مه نخ قزوین در اعتراض به تعویق ۵ ماه حقوق و مزایا ی قانونی شان ، برای سومین روز متوالی جاده اصلی قزوین - تهران را بستند." ۱۶ اردیبهشت ٨۵ خبرگزاری ایلنا"
- ۶۲۰ کارگر معدن سنگرود سیزده ماه حقوق نگرفته اند. "خبر گزاری ایلنا،۲۴اسفند ٨۴ "
- کارگران واحد تولیدی ریسندگی وبافندگی مخمل و ابریشم در کاشان در مقابل فرمانداری این شهر تجمع اعتراضی برپا نمودند. قابل ذکر است این کارگران خواهان رسیدگی به حقوق شان بودند،این کارگران معترض ۴ ماه حقوق نگرفته اند .
"خبر گزاری ایلنا،۲۱ شهریور ٨۵
- ۱۰۰نفر از کارگران فرش البرز واقع در بابلسر پس از ۹ ماه بلاتکلیف قصد داشتند ضمن تجمع در مقابل کار خانه به همراه خانواده های خود به سمت فرمانداری بابلسر راهپیمایی کنند که با سرکوب وحشیانه نیرو انتظامی این شهر مواجه شده وکار به درگیر وبرخورد با کارگران و خانواده هایشان می انجامد بر اساس همین گزارش جمعی از این کارگران معترض بازداشت شده اند وتعدادی از این کارگران زخمی و مجروح شدند وبه بیمارستان منتقل شدند."خبر گزاری ایلنا ۲۷ شهریور ٨۵ "
بررسی ماهیت و بطن مبارزات کارگری در سال گذشته ، که سنبل مقاومت وپایداری جنبش کارگری ایران در سراسر جامعه ایران به حساب می آید،یکی از پیش شرطهای عمل مبارزاتی درست کارگران می باشد . این مبارزات کماکان همچون سالهای گذشته تغییری آنچنانی در نوع وماهیت خواستهای کارگری نکرده است ، به بیان دیگر می توان گفت که جنبش کارگری ایران در شرایط فعلی در حال گذروعبور از یک مبارزه سخت و تدافعی می باشد. در جامعه ای که کارگران آن در بی حقوقی مطلق در تمام جنبه های مختلف اجتماعی به سر می برند ، شرایطی که خواست اصلی کارگران اعتراض جهت باز پس گرفتن حقوق معوقه ایست که چندین ماه به تأخیرافتاده است،تدافعی بودن مبارزه رانشان می دهد .در وضعیتی که خواست کارگران برچیدن شرکت های پیمان کاری وقرار دادی است، در جامعه ای که خانواده کارگر به جای اینکه کودک خود را به تحصیل و پرورش فکری و تفریح رهنمون شود اوراجهت کمک خرج خانواده روانه بازار کار کندودر محیط کار با انواع واقسام بی حقوقی ها وناعدالتی های اجتماعی دست وپنجه نرم کند، پیداست که مبارزه ازیک مبارزه تدافعی فراتر نرفته است.
به ندرت پیش آمده است که مبارزه کارگران درچندین واحد تولیدی برای احقاق حقوق پایمال شده خود علیه کارفرمایان و دولت به یاری متقابل منجرگرددو مبارزات کارگری بیشتر ازچهاچوب کارخانه عبور نکرده است. یکی از دلایل اصلی چنین شرایطی این است که هسته مرکزی مبارزات کارگری( یعنی مبارزه کارگران بخش صنعتی) ،فراکارخانه ای نبوده است. این مبارزات عمومی کارگران نیازمند انتقال به خارج از کارخانه و بیرون آمدن از یک رشته ی تولیدی که تمام مبارزات واعتصابات رابه جویباری سرازیر بکند می باشدونیزنیازمند هماهنگی با سایر بخش های مختلف نیروی کار در جامعه است .اگر این مبارزات در این ریل ودر یک خط واحد مبارزاتی حرکت کنند ، شانس وامکان سرکوب خشن ازسوی دشمنان را اگر پایان ندهد ،به مراتب کمترخواهد نمودو رژیم وکارفرمایان ناچار می شوند در مقابل خواست کارگران به زانودرآیند . باید به دست آوردن مطالبات سیاسی واقتصادی (که این دو اصل مهم و حیاتی طبقه کارگر به حساب می آید) در جریان مبارزات واعتراضات کارگران در دستور مبارزه کارگران قرار گیرد،از جمله تحمیل فعالیت های آزاد بدون هیچ محدویتی درون تشکل هاو اتحا دیه های کارگری پیش شرط مبارزه طبقاتی جنبش کارگری محسوب می شود .کوتاه کردن دست دولت و نهادها ی امنیتی و قضایی در چنین ابزارهای مبارزاتی ای ،جلو گیر ی از استخدام کودکان زیر سن قانونی در محیط های کاری،مبارزه برای برابری دستمزد و زنان با مردان، مستقر کردن تیم ها وکمیته های مستقل کارگری برای نظارت و کنترل وبرفضای تولید وتوزیع ، منحل کردن وبرچیدن اتحادیه هاو نهادهای زرد و قلابی کارگری در جامعه از جمله شورای اسلامی کار و خانه کارگر
{ ۴ }
ایجادو پایه گذاری ابزارهای مختلف مبارزاتی نیرومند طبقه کارگر از جمله اتحادیه هاو سندیکا های واقعی ومورد اطمینان کارگران جدا ازهرعامل خارجی (که در شرایط کنونی جامعه، کارسخت ودشواری است ) بدون شک نیازمند یک مبارزه جدی فراگیراست که در آن واتحاد و همبستگی عمومی در بین شاخه های گوناگون نیرو ی کارامری واجب است . اگردرشیوه مقطع کاری، کارگران ناراضی/ هر چند به شیوه مدنی و مسالمت آمیز/ خواهان بهبود شرایط معیشتی خود باشند، ، ایدئولوژی حاکم بر کل فضای سیاسی جامعه با سرکوب و شکنجه وحشیا نه پاسخ میدهد.که این ناشی از هراس رژیم ازفضای انقلابی در میان کارگران ناراضی است که مبا دا به یک طغیان سراسری مبدل بشود . بنابرین برای همه ما آشکار است طی کردن راه صد روزه در یک شبه غیر واقعی است،گذر و عبور از این موانع سخت و دشوار مبارزه برای جنبش کارگری یک واقعیت امکان پذیر است ،شکستن این طلسم خفقان واستبداددر جامعه و بوجود آوردن نهادهای کارگری مستقل ،طبیعتا نیازمندو احتیاج به همکاری و تلاش وکوشش شبانه روزی فعالین وپیشروان کارگران دارد. هر جریان و حرکتی اجتماعی برای غلبه بر طبقه حاکم در جریان مبارزات دچار فراز نشیب ها ،پیروزها ، شکست ها ، عقب نشینها میشود. با نگاهی گذارا به مبارزات واعتصابات چشمگیر ومتعد دی در سال گذشته میلادی( که به منظور کاهش فشارهای اقتصادی سیاسی صورت گرفته است ) تعداد محدود وانگشت شماری از این مبارزات کارگری رژیم وکارفرمایان را وادار به بازنگری رفتارخود در مقابل کارگران کرده اند. یکی از ضعفهای اصلی این نوع مبارزات که می توان گفت به درجاتی یاس ونامیدی در میان جنبش کارگری را دامن زده ، نبوداتحادیه وسندیکا های مستقل کارگری که بتواند مبارزات واعتراضات را درراستای منافع جنبش کاگری هدایت کند، می باشد. همین امرموجب شده تا در اکثریت این مبارزات سرمایه داران ودولت خود را پیروز میدان قلمداد کنند.
گام گذاشتن در پراتیکی که به توسعه فرهنگ وسنت اتحادیه ای در میان کارگران می پردازد (که هدف این قبیل فر هنگ سازی ها آشنا نمودن کارگران به حقوق سیاسی و منافع وخواستهای خود می باشد )یکی از وظایف روشنگری درمیان کارگران است که در عین حال جوابی دندان شکن به نهادهای زردرژیم اسلامی میباشد وهرگونه توطئه وتفرقه افکنی این نهادهای ضد کارگری که به منظور جدائی فعالان و پیشروان جنبش کارگری صورت می گیرد،رابا شکست روبه رو می کند . رسوا کردن وافشا نمودن این نهادها ی قلابی رژیم ازجمله شورای اسلامی کار ، مسوو لین خانه کارگر و سایر نهادهای رژیم( که ماموریت ویژه ی آنها از سوی دولت اساساً ایجادرضایت وقناعت درمیان کارگران با نازلترین دستمزد و مزایای کاری که از سوی دولت و کارفرمایان به آنها پرداخت می شود،و شناسای کردن فعالان جنبش کارگری به ارگانهای امنیتی رژیم می باشد) باید یکی از فعالیتهای چپگرایان وروشنگران کارگری باشد. ماهیت تفرقه انگیزان وچهر های ضد کارگری این نهادها واعضای این ارگانها ی رژیم در جامعه ، سال گذشته ازسوی طبقه کارگر ایران افشاء گشته است . نفرت کارگران نسبت به عملکرد و موجودیت چنین ابزارهای سرکوبگری روز به روز در میان کارگران افزوده می شود . فشارهای و رفتارهایی جنون آمیز و سیاستهای ضد کارگری که در حق جنبش کارگری اعمال شده ( مانند بیکارسازی، دستگیری ومعرفی کردن فعالان وپیشروان آگاه که در میان جنبش کارگری دارای محبوبیت وجایگاه هستند، ربودن اسانلو چهره خستگی ناپذیر و پیکار جوی کارگران شرکت واحد تهران و دستگیری فعالان کارگری اول ماه سقز که توسط نیرو های سرکوبگر رژیم بازداشت ودستگیر شد ند ، و تحت فشار قرار دادن وشکنجه نمودن این سنگرهای مقاومت وپایداری طبقه کارگرازیک سو و از سوی دیگر فقر و گرسنگی وحشتناک که دامنگیر میلیونها کارگر و زحمتکش شده) سبب وعامل اصلی این وضعیت نا انسانی است.
مبارزات متعدد کارگری یک سال گذشته که پایه های نظام قرو ن وسطایی را به لرزه در آورد با مبارزه جنبش کارگری علیه شورای کار وخانه کار گر همسوومتداخل انجام شده است . به طورخلاصه درچندپارگراف بالا به نقش ارگانهای رژیم در درون طبقه کارگرونهادهایشان اشاره شد. باید خاطر نشان کرد اوجگیری و رشد مبارزات کارگری(علیرغم نفوذ کارگران برعوامل غیر گارگری در چنین ظرفهای گوناگون مبارزاتی در شرایط فعلی ودر آینده) بوضوح قابل روئیت است اما تعین تاریخ پاگیری این تشکلها ونوع خواستها وسطح آن به نظر نگارنده پیش گویی غیرعلمی و بدون در نظر گرفتن اوضاع واحوال خاص جامعه می باشد، چرا که جنبش عظیم و میلیونی طبقه کارگر در روزگار ما که ساختارهای سیاسی هر روز زیرو رو میشوند پیش بینی رویداردها و نسخ پیچیدن سخت ودشوار است .
باید را های مبارزاتی را امتحان وابداع کرد . با چنین نگرش بازی به وضعیت وآینده ی جنبش که ازهر سوی بطورمداوم با صد ها طرح و لایحه ی ومصوب این وآن نماینده رژیم اسلامی روبه رو می شودآنچه که می توانیم صراحتا ادعا کنیم ،که بر یک استدلال علمی استوارباشد، عبارت از شکل گیری وشکوفایی تشکلها واتحادیه های کارگری وسایرظرفهای مبارزاتی که منافع ومصالح کل جنبش کارگری را مورد نظرداشته باشد است که درآینده امری امکان پذیر وحتمی است ،چرا که با نیم نگاهی به سابقه جنبش مذکور به این نتیجه مطلوب میرسیم که حتی متمرکز ترین ونظامیترین رژیم های سیاسی رنگارنگ سرمایه داری که از هیچ نوع فشار وسرکوبهای سیستماتیک خود علیه طبقات کم در آمد فروگذارنکرده اند (تا بتوانند از این طریق تیشه به ریشه این نیاز حیاتی وپایه ای جنبش بزنند) جلودار رشد و نمو این ابزار های کارگری نمیشوند . نوع شکل گیری و خصلت ذاتی ابزارهای مبارزاتی کارگران وایجاد پایای آنها بستگی به رشد وقدرت همبستگی کارگران دراتحاد خود داردونیزبستگی به این دارد که چه دورنمایی را در ذهن خودراجع به تعریف نهادها وانجمن ها ی مذکوربرای خود ترسیم نماییم .
هر تفکر و نگرشی اجتماعی که جنبش کارگری را از اهداف اصلی خود دور کندو با وضع موجود به فاز معامله هدایت کند شدیداً کشنده است ، و جنبش را نه تنها به سوی سایر کامیابیها ی که قبلاًداشته، نزدیک نمی کند ، بلکه آن را به لبه پرتگاه می کشاند. بنابراین داخل کردن تفکرات غیر طبقاتی در درون مبارزات هسته ها ونهادهای کارگری از جمله"سکتاریزم ،رفرمیسم "و سایر گرایشهای موجود که مبارزه طبقاتی را خدشه دار می کند ،( در راستای مصالح ومقاصد خود در هر دورانی با رژیم های سرمایه داری آن را دستکاری می کنند)باید خط بطلان بخورد.ضرورتی حیاتی است که شدیداً و با قاطعیت هر چه بیشتردشمنان قسم خورده طبقه کارگر را به عقب برانیم ، وجنبش را با سایر مطالبات و وظایف انقلابی خود آشنا کنیم تا قدم در راهی چنین موفقیت آمیز بر دارد.
هر اقدامی که سبب شود دید وجهانبینی جنبش کارگری وسعت وگسترش یابد ،باید پذیرایش بودوجذب نمود فی المثل :تمایلات واندیشه های مدرن وخلاف جریان که در قرن گذشته پا به میدان مبارزاتی گذاشته اند.جنبش های زنان که مبارزه آنها اساسا برچیدن کل سیاستها وفرهنگهای گوناگون اجتماعی که زنان را جنس دوم به حساب می آورد، جنبش های محیط زیست ، مبارزه با نژاد پرستی وسایر جنبش های دمکراتیک اجتماعی که برای مشارکت درتعیین سرنوشت خود مبارزه می کنند. فایق آمدن برذات سیستم موجود، جنبش کارگری را ناگزیر می سازد ،که مکانیز م ها ، تشکل ها ،تاکتیک های مختلف مبارزاتی که هدف آنها شفافیت وانسجام بخشیدن به مبارزه طبقاتی می باشد ،در دستور کارخود قرار دهد.
aram_kmangar@yahoo.com
|