کاظم فرج الهی
در باره تجمع اعتراضی کارگران در مقابل مجلس


• هرچند تجمع اعتراضی روز سه شنبه با کاستی های زیادی همراه و با توجه به وزن و پتانسیل طبقه ی کارگر ایران ضعیف و ناکافی بود اما پس از مدت های طولانی سکون و بی تحرکیِ کلیت جامعه ی کارگری نسبت به تعرض های مکرر به حقوق اساسی طبقه ی کارگر، رخدادی میمون و مبارک بود ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۱ آذر ۱٣۹۵ -  ۲۱ نوامبر ۲۰۱۶



صبح روز ۲۵ آبان ماه در حالی که هوا بیش از حد آلوده بود و تنفس در آن هوا سخت و برای برخی حتا خطرناک؛ میدان بهارستان و ضلع شمال شرقی مجلس شورای اسلامی مملو از جمعیت بود. جمعیت معترضی که به زعم خود برای اعتراض و دادخواهی و به امید رسیدگی به مشکلات شان مراجعه به خانه‍ی ملت را برگزیده بودند؛ جایی که مراجعه به آن و تجمع و اعتراض در مقابل آن گرفتن وقت قبلی و کسب مجوز لازم ندارد.

ساعت ۱۰ صبح، جمعیتی مال باخته نزدیک به یکصدتن که شماری از آن ها پلاکاردهایی هم در دست دارند نسبت به آنچه که در "پدیده ی شاندیز" رخ داده در حال اعتراض و شعار دادن هستند. در کنار این ها گروهی از مال­باختگان و سپرده گذاران موسسه‍ی ثامن الحجج به اعتراض و دادخواهی ایستاده اند، از بانک مرکزی و دکتر سیف شاکی اند و برای دادخواهی به مقابل مجلس آمده اما همزمان در بنرها و نوشته هایشان از رهبر آزاده و امام هشتم هم کمک و فریادرسی می خواهند. کمی آن سوتر جمعیت کارگران معترض دیده می شوند، گویا از ساعت ۹ صبح در این مکان جمع شده اند. جمعیتی که شمار آنان بالغ بر ۲۰۰ الی ٣۰۰ تن می شود و اساسا با فراخوان کانون عالی شوراهای اسلامی کار و در اعتراض به سه موضوع در این مکان گرد آمده اند:

۱- مخالفت با لایحه مورد بررسی در مجلس به منظور اصلاح یا (تخریب) قانون کار
۲- مخالفت با طرح ادغام بخش درمان سازمان تامین اجتماعی در طرح بیمه ی سلامت وزارت بهداشت و درمان...
٣- مخالفت با لایحه ی افزایش و توسعه ی مناطق آزاد تجاری و صنعتی و مناطق ویژه اقتصادی.

از شمار و ترکیب جمعیتیِ کارگران، کم و کیف امکانات - که فقط یک بلند گوی دستی است- و شمار افراد اداره کنندگان جمعیت می توان حدس زد که بخشی از اعضای هیات مدیره کانون عالی شوراها ... با تلاش و زحمت بسیار توانسته اند این فراخوان و برگزاری تجمع اعتراضی را به سایرین بقبولانند و یا شاید تحمیل کرده اند. سکوت سرد و غیبت و انفعال بخش دیگر هیات مدیره این نهاد، کوچک بودن شمار کارگرانی که توسط این نهاد به این میدان آمده بودند و هم چنین بایکوت مراسم از سوی خانه کارگر، گویای وجود مسایل و مشکلات و اختلاف نظر های اساسی در میان مسئولان و رهبران این تشکل هاست.

با کمی دقت می توان تمایز و تفاوت بین گروه های شرکت کننده در این تجمع را دریافت. در پاسخ به فراخوان کانون عالی شوراها، کمی از ساعت ۹ گذشته، عده زیادی از کارگران برای شرکت در این تجمع، با چند دستگاه اتوبوس، خود را از شهرری و نواحی جنوب تهران دسته جمعی به بهارستان رسانده اند. شمار افراد این گروه شاید بتواند حدی از میزانِ نفوذ و توان بسیج این بخش از هیات مدیره کانون عالی را نشان بدهد. گروه دوم، کارگران بازنشسته ای هستند که به دعوت کانون بازنشستگان سازمان تامین اجتماعی تهران در این تجمع شرکت کرده اند. کانون بازنشستگان در دادن فراخوان و اداره تجمع به نوعی شریک کانون عالی شوراهای اسلامی کار است. پس از اعلان فراخوان کانون شوراها گروها و محافل کارگری دیگری نیز اعلام کرده اند که بطور مستقل در این تجمع شرکت و از خواسته های مطرح شده حمایت خواهند کرد. سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوس رانی تهران یکی از این گروه هاست. تقریباٌ ۵۰ تن از کارگران عضو این سندیکا با لباس فرم رانندگان شرکت واحد در حالی که بنر و پلاکاردهایی را با امضای سندیکا و مضمون مطالبات صنفی به معرض دید گذاشته اند در محوطه حضور فعال دارند و در رابطه با قانون کار و اصلاحات آن، قراردهای موقت کار، امنیت شغلی، اشتغال، بیمه و... شعارهایی را فریاد می کنند. گروه کوچکتری با لباس های نسبتاٌ تمیزتر و مرتب تر، شمار زیادی بنر و پلاکارد و نوشته هایی با امضای اتحادیه ی آزاد کارگران ایران در دست دارند و در حالی که تلاش می کنند بنر و پلاکاردهایشان توسط اشخاص و احیاناٌ دوربین های موجود در میدان به خوبی دیده شود به طور مداوم و بدون توجه به تریبون، شعارهای خود را در رابطه با موضوع قانون کار و اصلاحات آن و دیگر مطالبات کارگری سر می دهند. شماری از دانشجویان دانشگاه های مختلف و عده ای از کارگرانی که به هیچ یک از گروه های بالا تعلق ندارند نیز بطور مستقل در حمایت از کارگران و مطالبات کارگری به این میدان آمده و به طور پراکنده در میان جمعیت حضور دارند.

زمان شروع برنامه دو گروه اول ساعت ۱۰:۰۰ اعلام شده بود اما به دلیلی نامعلوم خیلی زودتر آغاز شد و این تغییر مانع از رسیدن به موقع بخشی از شرکت کنندگان شد. مدتی پس از شروع، دوتن از نمایندگان مجلس به میان جمعیت آمدند و طی سخنان کوتاهی از تریبون مختصری که فراهم آمده بود، خواسته اصلی کارگران مبنی بر استرداد لایحه اصلاح قانون کار را مورد تایید قرار دادند؛ البته هیچ معلوم نیست این تاییدِ شفاهی بر حقوق کارگران، در عمل و هنگام رای گیری باز هم در همین راستا باشد. پس از آن در حالی که یکی از اعضای هیات مدیره کانون عالی شوراها... در حال سخنرانی بود با دخالت یکی از عوامل پلیس حاضر در صحنه بلندگو ضبط و از تریبون دور شد و این کار با اعتراض البته بدون نتیجه کارگران روبرو گشت. سپس قطعنامه ٣ ماده ای تجمع توسط یکی دیگر از اعضای هیات مدیره خوانده شد که به دلیل نبود بلند گو و ازدحام جمعیت از یک سو و اوج گرفتن عمدی شدت شعارهای کارگران عضو اتحادیه ی آزاد کارگران ایران، صدای او قابل شنیدن نبود. این دو گروه پس از خواندن بیانیه، افراد و بساط خود را جمع، تربیون را واگذار و محیط را ترک کردند که جای تعجب بسیار داشت؟ عمل ترک محیط اینان موجب انتقاد و سرزنش اعضای اتحادیه آزاد... قرار گرفت.

پس از ترک تریبون و صحنه توسط دو گروه اول و در میان شلوغی و همهمه، یکی از اعضای هیات مدیره اتحادیه آزاد... پشت تریبون قرار گرفت و مطالب کوتاهی بیان کرد. اما به دلیل ازدحام و سرو صدای موجود در صحنه و شعارها، صدای او را فقط افراد خیلی نزدیک می توانستند بشنوند. پس از این کارگران و افراد باقیمانده، با بالا بردن بنر و پلاکاردها در امتداد پیاده روجنوبی خیابان - در واقع حاشیه شمالی محوطه مجلس- حرکت کرده و به راهپیمایی و سردادن شعار پرداختند. با هشیاری کارگران، پیش از آنکه راهپیمایان از محوطه‍ی مجلس خارج بشوند مسیر راهپیمایی تغییر یافت و دوباره به محوطه مقابل مجلس بازگشتند. در طول راهپیمایی برخی از عوامل پلیس نمایندگان کارگران- اعضای سندیکا - را در رابطه با پایان دادن به راهپیمایی و تجمع، تحت فشار و تذکر قرار می دادند. در این جا نمایندگان کارگران شرکت واحد به رغم تمایل و اصرار بخشی از راهپیمایان به ادامه، با درنظر گرفتن مجموعه ی شرایط و کاهش فزاینده ی افراد حاضر، پس از خواندن قطعنامه پایان تجمع و اعتراض را اعلام کردند. طی راهپیمایی دو تن از دانشجویان به دلیلی نامعلوم توسط عوامل پلیس جلب و بازداشت و پس از مدت کوتاهی رها شدند و تجمع اعتراضی کارگران بدون هرگونه حادثه اما موفق، پایان یافت.

***

هرچند تجمع اعتراضی روز سه شنبه با کاستی های زیادی همراه و با توجه به وزن و پتانسیل طبقه ی کارگر ایران ضعیف و ناکافی بود اما پس از مدت های طولانی سکون و بی تحرکیِ کلیت جامعه ی کارگری نسبت به تعرض های مکرر به حقوق اساسی طبقه ی کارگر، رخدادی میمون و مبارک بود. هر سه مطالبه ای که در قطعنامه و بیانیه ها آمده به قدری اساسی و عمومی، ملموس و مساله ی روز کارگران بود که تمامی تشکل ها، گروه ها و محافل کارگری نمی توانستند برآن ها و لزوم وحدت عمل به منظور تحقق آن ها صحه نگذارند. اما متاسفانه و به هر حال پاسخی که به این الزام داده شد به هیچ وجه کافی و متناسب نبود.

در دو دهه گذشته و به ویژه ٣ سال اخیر هجوم های مکرر و برنامه ریزی شده ای علیه منافع اساسی کارگران تدارک دیده شده و یکی پس از دیگری رخ نموده اما به دلایل مختلف مقاومت و مقابله ی قابل توجهی در مواجهه با آنها صورت نگرفته است: در بستر و شرایط نبود تشکل های مستقل کارگری و محرومیت طبقه کارگر از ابزار دفاع جمعی از منافع خود (به کمک فصل ششم قانون کار)، ابتدا با به رسمیت شناختن قراردادهای موقت در کارهای با ماهیت دائم، امنیت شغلی از کارگران گرفته شد. سپس با مصوبه های هیات وزیران و استناد به ماده ۱۹۱ قانون کار، بخش های بسیار بزرگی از کارگران از شمول و حمایت قانون کار برای مدت ۱۰ سال خارج شدند. پس از گذشت ۱۰ سال نیز این محرومیت و عدم شمول در عمل و بطور غیررسمی تا امروز ادامه یافته است.

در کنار این محرومیت ها، بطور پیوسته، اضافه بر سیاست ها و خصلت ذاتی سرمایه داری مبتنی بر ایجاد بیکاری و افزایش لشکر بیکاران به منظور سرکوب هر چه بیشتر دستمزد، اجرای سیاست های اقتصادی واردات محور بیکاری را هرچه بیشتر گسترش داده و مکمل آن، سیاست های ارزان سازی و بی دفاع سازی کارگران با شدت و حدتی هر چه بیشتر در همه‍ی سطوح دنبال شده است. این سیاست ها را دست کم در دو مورد زیر می توان پیگیری کرد:
۱- طرح قرون وسطایی استاد شاگردی
۲- ایجاد و افزایش مداوم مناطق آزاد تجاری و صنعتی و ویژه ی اقتصادی؛ قانون کار در این مناطق بطور رسمی رعایت نمی شود و مقررات ویژه ای جایگزین گردیده است که برده داری نوین را تداعی می کند. آیین نامه ها و دستورالعمل هایی تدوین و تصویب شده که به کمک آنها مواد حمایتی قانون کار دور زده و بی اثر می شود. حتا با بی پروایی هر چه بیشتر در اتاق بازرگانی سیاست ها و روش هایی مطرح و پیگیری می شود که تحت عنوان "ایجاد رونق در فضای کسب و کار " رسماٌ از ارزان سازی نیروی کار ، به کار گرفتن رایگان و طولانی مدت فارغ التحصیلان تحت عنوان کارآموزی و طرح استاد شاگردی سخن به میان می آید. پوشش ناکافی و ناچیز کنونی تامین اجتماعی هدف گرفته می شود و با هدف غارت مستقیم اموال و دارایی های موجود سازمان تامین اجتماعی، سیاست ادغام بخش درمان این سازمان با طرح سلامت وزارت بهداشت و درمان طرح و دنبال می شود.

٣- و سرانجام در پاسخ به ضرورت رسمیت بخشیدن به تمامی این قانون شکنی ها و حقوق سلب شده ی کارگران، تغییر قانون کارِ فعلی و تهی کردن آن از باقیمانده ی ظرفیت های حمایت از نیروی کارِ موجود در آن، به امری لازم و عاجل تبدیل شده است. به همین منظور لایحه‍ی اصلاح قانون کار با هدفی که توضیح داده شد تدوین و برای تصویب به مجلس ارائه شده است. این حرکت ها و تهاجم همه جانبه به نیروی کار، حرکت یک پارچه طبقه‍ی کارگر و دفاعی همه جانبه را ضروری می سازد. حرکت و دفاعی که همین امروز هم در دستور کار است و این دستور کار در شرایط نبود تشکل مستقل و سراسری کارگران، استفاده از تمامی نیروها، همه‍ی ظرفیت ها و امکانات راهرچه بیشتر ضروری و الزامی می کند .

اما آیا در تجمع روز سه شنبه این ضرورت و الزامات به کار بسته شد؟ مطالبات و مواد خواسته شده در فراخوان و در قطعنامه های روز سه شنبه مطالباتی اساسی و فراگیر و نیاز فوری تمامی اجزای طبقه بود و بالقوه می توانست تمامی طبقه را حول خود بسیج کند. اما متاسفانه در حرکتی که از مدتها قبل برای آن فراخوان عمومی داده شده بود جمعیتی کوچک و بخشی بسیار اندک از نیروهای طبقه حضور داشتند! آیا تمام یا بخش بزرگی از ظرفیت و توان تشکل ها، گروه ها، محافل و نهاد ها و نیروهای طبقه کارگرِ ایرانِ امروز به همان چیزی که در روز سه شنبه دیدیم خلاصه می شود؟

درد آور تر پاسخ این پرسش است که آیا حد تعامل و همکاری و همچنین حد پذیرش و تحمل نیرو و یا تشکلی با اندیشه و روشی متفاوت از اندیشه و روش خود ما (متفاوت و نه دشمن و علیه ما) همان است که در آن روز به نمایش گذاشته شد؟ و حد تشخیص ما؟

آیا تشکل ها و نیرو ها و نهادهای همسو نمی توانند ضمن حفظ استقلال و شعارهای ویژه خود، حول خواسته ای عمومی و مشترک، با هم و یا در کنار هم و در یک میدان، عمل و پروژه ای مشترک داشته باشند و اجرا کنند؟

در مورد تشکل های کارگریِ رسمی موجود (شوراهای اسلامی کار- انجمن های صنفی و مجمع نمایندگان کارگری) پیش از این بارها و مفصل و مستدل گفته و تاکید شده که تشکل هایی زرد هستند و وابسته به دولت و قدرت، و نمی توانند به عنوان نمایندگان طبقه کارگر شناخته شوند. اما این بدان معنی نیست که تمامی افراد و عناصر آن ها مزدور و وابسته هستند. وظیفه ی عاجل تمامی طبقه کارگر است که در هرکجا و به هر شکل که ممکن است و می توانند با توجه به امکانات موجود تشکل های مستقل و ویژه خود را ایجاد کنند و تلاش کنند از طریق تعامل و به هم پیوستن این تشکل ها در راستای ایجاد تشکل های سراسری گام بردارند. اما این وظیفه ی عاجل نباید مانع از دیدن امکانات و ظرفیت های موجود و استفاده ازآن ها باشد. هستند شمار قابل توجهی از کارگران در محیط ها و مناطق مختلف که به دلایل مختلف و از جمله نبود تشکل های مستقل کارگری و نبود امکان ایجاد آن، تشخیص داده اند تلاش برای دستیابی به بخشی از مطالبات و حقوق صنفی خود را از طریق این تشکل ها به پیش ببرند و بعضا کم یا زیاد دستاورد هایی هم داشته اند. این امر استثنایی خارج از قاعده است و نه استثنایی نایاب و کمیاب. باید به آن توجه داشت و آن را دید. اما به هر حال نقیض حکم کلی بالا یعنی وابسته بودنِ کلیت این تشکل ها نیست.

در مورد خاص تجمع روز سه شنبه؛ به هر حال بخشی از یک تشکل رسمی (کانون عالی شوراها...) به جای شرکت در مراسم سنتی و رسمی خانه کارگر به مناسبت روز تصویب قانون کار (۲۹ آبان) روز و مکان دیگری را برای اعتراض به لایحه ی اصلاحیِ تماما ضدکارگری (نقل ازمتن سخنرانی یکی از سخنرانان تریبون) قانون کار برگزیده و در عین حال بر مطالبات و اعتراض های مهم و اساسی دیگری هم انگشت گذاشته است. آیا بهتر نبود دیگر تشکل ها و نهاد های مدعی کارگری (بخصوص در شرایطی که نمی توانستند بطور مستقل برنامه ای در این مورد داشته باشند) با حفظ استقلال خود و در عین حال احترام به استقلال و حضور دیگران در این میدان (مقابل مجلس) حضور می یافتند و مطالبات و شعار های خود را نیز مطرح می کردند؟ این حرکت نمی توانست تبلوری از آن حضور و صف متحد و قدرتمند کارگری باشد.

آیا به جای شدت بخشیدن به شعار دادن هنگام قرائت قطعنامه یک گروه از تریبون و تلاش برای بر هم زدن برنامه آن ها، نمی شد آجازه داد هم آن ها قطعنامه خود را از تریبونی که خود با زحمت فراهم کرده اند بخوانند و هم خود و دیگران مطالب و قطعنامه هایشان بخوانند؟ مکان و زمان که محدود نبود! به خصوص که آن ها تریبون را جمع نکردند بلکه واگذار کردند و رفتند. چگونه یک گروه خاص به عمل ترک محلِ تجمع از سوی فراهم کنندگان تریبون، اعتراض و انتقاد می کند اما عمل خود را در برهم زدن برنامه آن ها صحیح می داند؟ آیا الزاما باید اثبات خود را در نفی دیگران بدانیم؟

این نوشته فقط قصد طرح مساله را دارد. در این باره بسیار می توان گفت و شنید و انتقاد کرد. راه درازی در پیش است؛ میدانی بزرگ و ضرورتی عاجل.