"استراتژی نو" برای عراق یا ایران؟
"نگاهی به سخنان پرزیدنت بوش"


تهمورث کیانی


• به نظر می رسد که سیاست جدید بوش, سیاست افزایش نیروی نظامی و برگزیدن راه حل نظامی , آخرین شانس و فرصتی خواهد بود که یکبار دیگر در اختیار نومحافظه کاران ایالات متحده قرار گرفته است. بنا به گفته سناتور جمهوریخواه از ایالات تکزاس این "آخرینِ ِ بهترین امید" است. بنا براین, پیشآمدها و حوادث ماههای آینده در عراق می تواند, از یک سو, سرنوشت نظریه های نومحافظه کاران را برای جهان -  خاصه خاورمیانه -  رقم زند. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۲۱ دی ۱٣٨۵ -  ۱۱ ژانويه ۲۰۰۷


 
بالاخره پس از هفته ها انتظار , پرزیدنت بوش شامگاه دیروز, چهارشنبه دهم ژانویه , در سخنانی بالنسبه مبسوط خطوط کلی "استراتژی جدید" خود را درباره عراق و راهبردی که به نظر او به تثبیت اوضاع آن کشور و برقراری آرامش خواهد انجامید , بیان کرد. برخلاف تصور بسیاری از ناظران و تحلیل گران ایالات متحده و بین المللی , اما , پرزیدنت بوش در استراتژی جدید خود یکسره همه توصیه های " کمیته بیکر –هامیلتون " را نادیده گرفت و دوباره برخلاف توصیه این کمیته و بسیاری از منتقدانش از دو جزبِ سیاسی ایالات متحده , بجای به کار گرفتن بیشترِ دیپلماسی و جستجوی راه حلی سیاسی با مشارکتِ کشورهای اروپایی و منطقه ای , به راه حل نظامی روی آورد. کمیته " بیکر - هامیلتون " در گزارش بسیار جامع خود با همه جانبه نگری به این نتیجه رسیده بود  که بحران جاری عراق بیشتر به راه حلی جامع و دیپلماتیک- سیاسی نیازدارد. این گزارش - که حاصل ماهها کار فشرده و کارشناسی و گفتگو  با صدها شخصیت مطلع و آشنا به امور عراق و منطقه در ایالات متحده و همه کشورهای منطقه و برخی کشورهای اروپایی  بود - به خصوص به درگیر کردن و مشارکت دادن دو کشور ایران و سوریه در تلاش های معطوف به آرام سازی اوضاع عراق تأکید داشت. اکنون , اما , پرزیدنت بوش یک بار دیگر به نومحافظه کاران ایالات متحده این فرصت را داد تا نظریه های خود را در آزمون عملی در عراق بیآزمایند. از ماهها پیش و همزمان با درز کردن برخی از نتایج مطالعاتِ گروه " بیکر – هامیلتون " به مطبوعات, نو محافظه کاران برجسته ای چون کیگان از موسسه " اینتر پرایز"  , درمخالفت با دادن هرگونه نقشی به ایران و سوریه , بهترین گزینه را افزایش نیروی نظامی ایالات متحده برای آرام سازی عراق اعلام کردند. در ماههای اخیر , اما , تلاش سعودی ها-  به رغم اختلافات عمیق آنها با نو محافظه کارانی چون کیگان در نوع نگاهشان به کل منطقه – برای پیشگیری از افزایش نفوذ ایران و مخالفت با دادن نقشی به ایران برای آرام سازی عراق به تلاش نو محافظه کاران مدد رساند و موجب گشت تا توصیه های کمیته "بیکر- هامیلتون" یکسره نادیده گردد.
آکنون , اما , پرزیدنت بوش نه تنها در سخنان خود با هرگونه نقشی از جانب ایران و سوریه در آرام سازی عراق مخالفت کرده است , بلکه در سخنان خود به گونه ای از این دو کشور و راهبرد آینده ایالات متحده درباره رویکرد آنان به مشکل عراق سخن گفته است که از نظر بسیاری از تحلیل گران می باید سخنان پرزیدنت بوش را نوعی راهبرد جدید درباره ایران -  و نه عراق -  تفسیر کرد . آنچه بیش از همه می تواند مایه شگفتی  و گامی جدید در مواجهه ایالات متحده با ایران محسوب گردد , اما , ان است که پرزیدنت بوش در سخان خود به تأکید گفت که اقدامات بازدارنده خود را برای آنچه او " پیشگیری ازمدد رسانی ایران به شورشیان و تروریست های عراق" خواند به خارج از مرزهای عراق گسترش خواهد داد. این سخنان - به گفته یکی از مشاورین سابق دولت ایالات متحده در زمان پرزیدنت ریگان - از مهمترین نکات سخنان پرزیدنت بوش بوده و نوعی اعلام آمادگی گسترش جنگ و یورش به ایران محسوب می گردد. با وجود اینکه دستگاههای اطلاعاتی ایالات متحده میدانند که کشورهای مصر , اردن , و خاصه سعودی با سیاست دوگانه خود نه تنها از دولت عراق پشتیبانی نکرده بلکه با حمایت جدی از شورشیان سنی بر دامنه ناآرامی در عراق می افزایند , اما پرزیدنت بوش در سخنان خود درباره کشورهای همسایه عراق هیچ نامی از دخالت کشورهای دیگر نبرد. به علاوه , او در سخنان خود آنهنگام که از منفعت استقرار ثبات و آرامش و پیشرفت دموکراسی در عراق برای همه منطقه سخن گفت و سهیم دانستن آنان در این فرایند ,  با نام بردن از مصر , سعودی , اردن و کشورهای حاشیه خلیج فارس , تنها ایران و سوریه را از قلم انداخت.
از آن سو , اما , دولتمردان کنونی ایران در ماههای اخیر با پیروزی دموکراتها در انتخابات کنگره ایالات متحده و گزار ش کمیته " بیکر – هامیلتون " , بجای استقبال رسمی از این گزارش و اعلام آمادگی برای همکاری مشروط در آرام سازی عراق , تنها با تبلیغات وسیع به رجز خوانی پرداختند و پیشاپیش پیروزی خود خوانده خود را جشن گرفتند. از یاد نباید برد که در آخرین سالها ی جنگ ویتنام , ریچارد نیکسون در اوج مخالفت وسیع مردم ایالات متحده با ادامه جنگ ویتنام , با برنامه "سیاست و استراتژی جدید برای پایان جنگ ویتنام " در انتخابات ریاست جمهوری پیروز گشت. پس از پیروزی در انتخابات, اما , معلوم گشت که آنچه  از سوی او" سیاست جدید "  برای پایان دادن به جنگ  نام گرفته بود , همانا گسترش جنگ به کشور های همسایه ِ ویتنام یعنی لائوس و کامبوج می بوده است. در آنهنگام نیز پرزیدنت نیکسون بر این باور بود که پشتبانی آن دو کشور موجب تقویت ویت کنگ ها و شکست نیروهای ویتنام جنوبی و ایالات متحده است. دوسالی گذشت تا دولت وقت ایالات متحده , کنگره  و مردم آن کشوردریابند که آن "سیاست جدید " هیچ چیز جدیدی جز تشدید همان سیاست پیشین نیست. آن دوسال , اما , به   ویرانی یکسرهِ کامبوج و لائوس  ا نجامید. اگر در آن زمان دو کشور کامبوج و لائوس نقشی در آن فرایند نداشتند , این باردر ایران , اما ,  تندروها و نومحافظه کاران ِ دولت فعلی با نادیده گرفتن واقعیات جاهان کنونی و بی خردی در سیاست خارجی از مسببان کشاندن جنگ محتمل و ویرانگر به کشور خواهند بود.
سرانجام , اما , به نظر می رسد که سیاست جدید پرزیدنت بوش , سیاست افزایش نیروی نظامی و برگزیدن راه حل نظامی , آخرین شانس و فرصتی خواهد بود که یکبار دیگر در اختیار نومحافظه کاران ایالات متحده قرار گرفته است. بنا به گفته سناتور جمهوریخواه از ایالات تکزاس این " آخرینِ ِ بهترین امید " است. بنا براین , پیشآمدها و حوادث ماههای آینده در عراق می تواند, از یک سو, سرنوشت نظریه های نومحافظه کاران را برای جهان -  خاصه خاورمیانه -  رقم زند. از دیگز سو , اما , دگرگونی های محتمل ماههای آینده در عراق می تواند در شکل دادن به نوع رابطه ایران و ایالات متحده و کشمکش این دوکشور و برآیند محتمل آن تعیین کننده باشد.
 
تهمورس کیانی , سیاتل ( ایالات متحده ) دهم ژانویه 2007