گزارشی از همایش زن و صلح
صلح نیازمند دموکراسی و عدالت اجتماعی است


روزنامه اعتماد


• همایش «زن و صلح» از سوی فعالان حوزه زنان، محیط زیست و صلح در سالن اجتماعات تشکل های غیردولتی برگزار شد. آنچه در زیر می خوانید چکیده بعضی از سخنرانی هایی است که در این همایش ارائه شده است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۲٣ دی ۱٣٨۵ -  ۱٣ ژانويه ۲۰۰۷


همایش «زن و صلح» از سوی فعالان حوزه زنان، محیط زیست و صلح در سالن اجتماعات تشکل های غیردولتی برگزار شد که خبر آن نیز در همین روزنامه به چاپ رسید. آنچه در زیر می خوانید مشروح بعضی از سخنرانی های این همایش است.

شیرین عبادی برنده جایزه صلح نوبل که به دلیل تغییر تاریخ این همایش، نتوانسته بود در آن شرکت کند در پیامی به این همایش گفت؛ «باید تعریف جدیدی از صلح داشته باشیم. صلح به معنای آرامش است و انسان وقتی در آرامش به سر می برد که حقوق انسانی او تضییع نشده باشد و کرامت انسانی اش حفظ شود. بدیهی است انسانی که به خاطر فقر نمی تواند تحصیل کند یا انسانی که به خاطر بیان عقاید خود به زندان افتاده و مجازات یا ستاره دار می شود، انسانی که خانه و کاشانه یی ندارد و در خیابان زندگی می کند، آرامش ندارد و در صلح زندگی نمی کند.» وی افزود؛ «برای این که صلح در جامعه یی پایدار بماند، باید بر دو رکن اساسی استوار باشد؛ دموکراسی و عدالت اجتماعی.

نقش آفرینی زنان در فرآیند صلح

سخنران بعدی همایش محمد حبیبی بود که تحت عنوان «سازمان ملل متحد و پیشبرد نقش زنان در صلح بین الملل» سخنان خود را ایراد کرد. وی با قرار دادن محور بحث خود بر روی قطعنامه ۱٣۲۵شورای امنیت در مورد زنان صلح و امنیت که در سال ۲۰۰۰ به تصویب رسیده است آن را سرآغازی برای ارتقای نقش آفرینی زنان در فرآیند پیشگیری از منازعات و مدیریت و تصمیم سازی در فرآیند صلح دانست. وی گفت؛ آثار ناگوار منازعات مسلحانه به صورتی نابرابر دامنگیر زنان و مردان است. اکثریت قربانیان این مخاصمات را زنان و کودکان تشکیل می دهند. هم اینان بیشترین آوارگان و پناهجویان جهان و اشخاص بی خانمان را رقم می زنند. در خلال مخاصمات زنان و دختران انواعی متفاوت از خشونت و بی رحمی را تجربه می کنند. همچون مردان به قتل می رسند، آواره می شوند و در معرض سلاح های مخرب قرار می گیرند. اما بسیار فراتر از اینها از مخاصمات مسلحانه آسیب می بینند. زنان با همه اشکال خشونت به ویژه خشونت و بهره کشی جنسی از جمله شکنجه، تجاوزبه عنف، حاملگی اجباری، بیگاری و بردگی جنسی، روسپیگری اجباری و قاچاق روبه رو می شوند. گاهی زنان به عنوان سلاح در جهت هجوم به فرهنگ و عزت یک ملت و تخریب غرور آنان مورد آزار و سوءاستفاده قرار می گیرند. از دست دادن همسران و پسران که در منازعات کشته می شوند مسوولیت سنگین تامین زندگی و حراست از خانواده را بر دوش آنان می نهد. مجروح و معلول شدن همسران نیز زنان را عمری درگیر پرستاری و مراقبت می کند. دسترسی ناکافی به منابع و فقدان حمایت اجتماعی در این زمینه ها زنان را در معرض انواع مشکلات و سختی ها، انحرافات و فعالیت های غیرقانونی قرار می دهد. قطعنامه ۱٣۲۵ شورای امنیت در مورد زنان صلح و امنیت چارچوب سیاسی جامعی برای حمایت از زنان و نقش آنها در فرآیندهای صلح فراهم می آورد. این برای اولین بار است که سندی بین المللی در قالب قطعنامه مستقلاً به مساله زنان و صلح و امنیت بین المللی اختصاص می یابد. شورای امنیت برای نخستین بار خواستار ارزیابی فراگیر آثار مخاصمه مسلحانه بر زنان و دختران و نقش آنان در فرآیندهای صلح سازی و ابعاد جنسیتی این فرآیندها و حل منازعه می شود و به طور خاص به نقش زنان در پیشگیری از مخاصمات مسلحانه پافشاری می کند. او در پایان سخنان خود گفت؛ پیوند زدن صلح به حقوق بشر هنر اصلی قطعنامه است. اما باید گفت صلح فقط فقدان جنگ نیست. صلح در مفهوم ایجابی آن همکاری مشارکت و ایجاد جامعه یی مبتنی بر کرامت انسانی است که در آن افراد انسانی زندگی سرافرازانه داشته باشند.

نادیده انگاری حقوق زنان گسترش خشونت در جامعه

منیر همایونی سخنران سوم همایش بود که تحت عنوان «زن و صلح» به سخنرانی پرداخت. وی عنوان کرد؛ «سازمان ملل متحد دهه اول قرن ۲۱ را دهه صلح در جهان اعلام کرد و امروز که ۶ سال از این دهه سپری شده است نه تنها از میزان خشونت در جهان کاسته نشده بلکه بر شدت آن افزوده شده است. جنگ ریشه در قدرت طلبی و فزون خواهی دارد و در اندیشه صاحبان قدرت شکل می گیرد همچنان که صلح در اندیشه انسان هایی است که به عدالت و احترام به حقوق دیگران پایبندند. صلح انسان دوستی و احترام به حقوق انسان های دیگر است. صلح زمینه ساز آینده کودکان است. صلح مهربانی است. صلح همه رفتارهایی است که مشخصه انسان اندیشمند است و به همین دلیل اکتسابی است و باید آن را آموخت.»
وی گفت؛ «موضوع گفتار من زن و صلح است و شاید انتخاب این نام برای این گفتار به خاطر شباهت های خیره کننده یی باشد که زن و صلح از نظر ماهیتی از آن برخوردار هستند. آنچه امروز نامش را تمدن، توسعه یا پیشرفت اجتماعی نهاده ایم در نهایت تحقق خواست های مادران در گذر تاریخ از انسان اولیه تا جوامع مدنی امروز است. روحیه همگرایی گروهی در مددکاری، مسوولیت پذیری و ایجاد ارتباط در تاریخ از خصوصیات بارز زنان بوده است و در گستره ارزش های انسانی برقراری پیوند پرستاری و مهرورزی به شدت نمایان است. با سرکوب انرژی سازنده زنان، نهال تکنولوژی و علم صرفـاً مردسالارانه کاشته شد که هم اکنون ما شاهد پیامدهای آن در نابودی روزافزون حیات جانوران و گیاهان روی زمین هستیم. تصادفی نیست که حفاظت از محیط زیست و احترام به حقوق زنان پابه پای هم به باور عمومی در سطح جهانی نفوذ کرده است. هرگونه کوشش در جهت حمایت از نقش یافتن دختران، زنان و مادران در کلیه شًًئونات فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی اقدامی موثر در کاهش خشونت در جامعه و انسانی ترشدن آن تلقی می شود.» همایونی در جمع بندی سخنان خود چنین نتیجه گرفت؛ «در هر جامعه یی که خشونت ضدارزش تلقی می شود دسترسی زنان به حقوق اجتماعی خود بیشتر تحقق یافته است. بدین سان استقرار فرهنگ احترام به حقوق انسان به استقرار فرهنگ صلح در جامعه خواهد انجامید. در چنین جوامعی انسانیت انسان جدا از جنسیت و وابستگی طبقاتی او مطرح می شود.»

نقش های کلیشه یی جنسیتی

سخنران بعدی همایش مرضیه مرتاضی لنگرودی بود که سخنان خود را تحت عنوان «جامعه شناسی صلح و زنان» ارائه داد؛ «امروز میلیون ها زن در جهان به تنهایی بار زندگی و سازندگی را به دوش می کشند که همسرانشان در جنگ های اخیر ایران، افغانستان، رواندا، بوسنی، عراق، آفریقا، امریکای لاتین کشته یا معلول و مجروح شده اند. این زنان با اداره خود و خانواده خود از طریق کسب حداقل معیشت و نبود حداقل امنیت در واقع شهرها و مزارع را به صورت حداقلی اداره می کنند. ۵۰ میلیون آواره جنگی در سراسر جهان وجود دارند که ٨۰درصد آنان زن هستند. در ادبیات عامه مثلی هست که به تمسخر می گوید زنان جان سخت تر از مردان اند و استاد جان سالم به در بردن از جنگ و بیماری هستند. اما هیچکس به استادان زندگی و زنده ماندن جایزه نمی دهد و بر سینه آنها مدال نمی زند؟
در عین حال کمتر کسی توجه می کند که این استادان نگهبان حیات و زندگی برای جان سالم به در بردن از چنگال مرگ چه هزینه های سنگینی می پردازند.
هزینه هایی که جنگ افروزان بر مردم تحمیل می کنند، برای مردان مرگ و برای زنان تحقیری به مراتب سخت تر از مرگ است. اگر زنان را نمی کشند برای آن است که با تجاوز به زنان مردانشان را تحقیر کنند. و مردانی که در معرض چنین تحقیری واقع می شوند دچار خشم مضاعف شده، انتقامشان را با تجاوز به زنان دشمن از آنها می گیرند. آنچه موجب خشم مردان جنگجو می شود، تجاوز به ناموس و دستبرد به چیزی است که به آنها تعلق داشته نه رنجی که زن تجاوزدیده تحمل کرده است یا می کند، چرا زنان بر سر میز تصمیم گیری ها و مذاکرات قبل و بعد جنگ به عنوان مدافعان حیات و صلح حضور جدی ندارند؟
زنان قدرت شگفت انگیزی برای ایجاد صلح دارند. وقتی سیصد هزار زن امریکایی روبه روی در اصلی کاخ سفید فریاد می زنند پسران ما برای اینکه قلب پسر مادر عراقی را نشانه روند به دنیا نیامده اند، نشان می دهد که هویت منحصر به زن یعنی مادری در حصارهای قومی و نژادی محصور نمی ماند. همانطور که هویت قدرت طلبی مردانه در حصارهای قومی و نژادی محصور نمانده. مردان زبان زور و قدرت را خوب می فهمند و معمولاً به همان زبان با خود و دیگران و دشمنان شان سخن می گویند. تحقیقات جامعه شناسی حاکی از این است که زنان نسبت به مردان از حس همکاری بیشتری برخوردارند. به مصالحه و اتفاق نظر تمایل دارند. زنان همانقدر که به کشته شدن تمایل ندارند، از کشتن بیزارند. نفس پذیرش هویت مادری و مجهز بودن به ابزار مادری و مسوولیت زایش و پرورش، زن را علاقه مند به ثبات اجتماعی و امنیت و ایفا کردن نقش در جهت تثبیت ثبات و امنیت می کند. اما نگرش سنتی کلیشه یی در جهان هنوز علاقه مند است به زنان نقش قربانی را بدهد و ترجیح می دهد به جای اینکه او را در غنائم پس از جنگ و پیروزی سهیم کند، در پشت جبهه و تدارکات و پرستاری به کار گیرد و حداکثر نقش پادویی و پیغام رسانی به او می دهد. بدون هیچ مدال و وجه تمایزی. این نگرش سنتی جنسیتی به وجه حاضر نیست از برج عاج هزاران ساله خویش فرود آید و قدرت خویش را با زنان تقسیم کند. به رغم تصویب کنوانسیون های متعدد در سازمان های بین المللی هنوز اجازه تصمیم گیری درباره جنگ و صلح به زنان داده نشده است. مرتاضی ادامه داد؛ نگرش سنتی در پیچیده ترین اشکال حمایت و مراقبت از جنسیت زن، او را وادار به اعمال خشونت درباره خود- دیگری و دیگران می کند و حمایت خودش را از طریق کنترل و نظارت خشونت بار اعمال می کند. و به این ترتیب مانع تحقق اخلاق و رفتار صلح مدارانه زن با خود و دیگری و دیگران می شود. اصرار بر نگهداری زن در نقش های کلیشه یی جنسیتی در ایران حیات او را در گرو نبود آن دیگری قرار می دهد. ناهید توسلی مدیر مسوول نشریه فرهنگی- ادبی نافه سخنرانی خود را تحت عنوان اسطوره شناسی زن و صلح را با نقل جمله یی از پل دامان آغاز کرد؛«زن هستی را امتداد یافته وجود خود می داند.» ورود به حوزه اساطیر و همانندسازی زن (زن / مادر) با صلح، به این دلیل است که اساطیربخشی از واقعیات هستی جامعه جهانی و فرهنگ اجتماعات (communities) و جوامع (societies) گوناگون است که برای ما، به گونه میراث فرهنگی یی باقی مانده است تا بتوانیم با عقل و دانش امروزین مان آن را بازخوانی کرده و به سود شرایط اکنون مان جهت هموارکردن و تسریع روند رشد و پیشرفت «انسانی» مان از آن بهره گیری کنیم.
اسطوره شناسان، مردم شناسان، جامعه شناسان و حتی تاریخ نویسان تعاریف گوناگونی از اسطوره داده اند، که هریک در جای خودش مستقل و درست به نظر می رسد؛ ولی آنچه در همه این تعاریف و تفسیرها و تاویل ها تقریباً وجه مشترک دارد این است که، اسطوره درک جهان و هستی پیرامون انسان های اولیه به وسیله حواس و عواطف شان بوده است و در آن به موضوع آفرینش و خلقت اشاره شده است.
او سپس این سوال را مطرح کرد که چرا زن و صلح با هم در ترادف اند؟ و در پاسخ گفت؛ بریفو در کتاب مادران می گوید (یعنی ادعا می کند) که عاطفه، پدیده یی اکتسابی است که زن/مادر آن را به جهان ارزانی داشته است و از این روست که ما عطوفت را از مادر و از زن داریم. زیرا زن با توجه به توانایی مادرانه و عشق و محبت یکسان و برابر و عادلانه به فرزند نیاز به آرامش و صلح دارد. چنان که دوست جامعه شناس من می گوید، زن/مادر حتی برای کشت و زرع و رشد گیاه از خاک باید آرامش و صبر داشته باشد و ناگزیر است با کار جمعی و برابر، تساوی و عدالت و صلح دوستی را پیشه خود سازد. این ویژگی های زن/مادر اساطیری که اینک «درونی» او شده است از او شخصیتی اتصال دهنده، وصل کننده، آموزنده و مصلح می سازد. هنوز هم در جوامع جهان مادربزرگ ها یا نیای مادری حل و فصل کننده مشکلات خانواده ها هستند. این چنین است که صلح، که خود پدیده یی سازنده، عدالت پرور و برابرساز است و آنتی تز محصول حاکمیت مردانه در ارتباط با قدرت و ثروت و حفظ آن است، ریشه یی زن/مادرانه پیدا می کند و زن را به موجودی عشق پرور و صلح دوست و مصلح مبدل می کند. فراموش نکنیم که اینجا، منظور از صلح جو و مصلح، زنان و مردان مصلحی هستند که در حاکمیت امروزین مرد / پدرسالارانه بالقوه های صلح خواهانه شان را که همان تقویت نیروی زنانه درون انسان یعنی «انیما» فربه کرده و بالفعل می سازند. در همین حال زنان هم هستند که دربست در زیرمجموعه حاکمیت مردانه و همراه با اندیشه جنگ جویانه آنان در حوزه قدرت و ثروت تلاش می کنند.

سکوت در برابر آلودگی های زیست محیطی

سپس خدیجه مقدم از فعالان زنان و محیط زیست به ایراد سخنرانی خود تحت عنوان «محیط زیست و صلح» پرداخت. او در این سخنرانی با طرح سکوت وهم انگیز موجود نسبت به آثار مخرب محیط زیستی انرژی هسته یی به طرح آماری از اثرات مخرب موارد یادشده پرداخت. در قسمتی از این سخنان وی عنوان کرد؛ با یک ارزیابی محافظه کارانه هر کامیون که بشکه های خشک حامل مواد زائد رادیو اکتیو را جابه جا می کند چیزی حدود ۴۰ برابر مواد رادیو اکتیو با عمر طولانی که از بمب هیروشیما ساطع شده را در خود جای می دهد. حمل و نقل اینها از طریق راه آهن یا کشتی های حمل و نقل چیزی حدود ۲۰۰ برابر بمب هیروشیما مواد اشعه را با عمر طولانی با خود حمل می کند. مقدم همچنین با اشاره به تلاش مجامع جهانی، هواداران صلح و محیط زیست و به خصوص زنان در مقابله با آلاینده های خطرناک متذکر شد؛ در مجمع جهانی نیویورک در سپتامبر ۲۰۰۵ کشورها متعهد شدند که به رشد انرژی های پاک و بازدهی بیشتر اقدام کنند و از صنایعی که بازدهی بیشتری در تولید انرژی دارند و از نظر اقتصادی به صرفه و از نظر محیط زیستی پاک هستند حمایت بشود. آخرین سخنران همایش زن و صلح لیلی فرهادپور بود که درباره «صلح و توسعه» با حاضران به گفت وگو پرداخت.