آزاد سازی انتخابات*؛ تغییر برای دموکراسی و عدالت - جمشید طاهری پور

نظرات دیگران
  
    از : حسن نکونام

عنوان : به عمل کار برآید، به سخندانی نیست
اول - می توان با تمامی آنچه طاهری پور در نوشته اش آورده است موافق بود. پرسشی که مطرح است اینست که : در عمل چکار باید کرد؟ طاهری پور می گوید: باید انتخابات آزاد صورت بگیرد. اما چگونه؟ گفته می شود : با «لغو نظارت استصوابی شورای نگهبان». فرخجسته هم یادآوری می کند که طاهری پور در سال ۱۳۹۴ و فبل از انتخابات ۷ اسفند، زیر بیانیه ای را امضا کرد که شعار آن «لغو نظارت استصوابی» بر انتخابات بود.

دوم - اگر هر «شعاری» بیان فشرده یک «سیاست» است، آنگاه برای پیشبرد این سیاست، می بایستی یک راه حل «عملی» برای اعمال این سیاست، و رسیدن به هدف، یا دستکم نزدیک سازی خود به هدف، پیشنهاد کرد. آیا با شرکت همیشگی در انتخابات ها، که «نظارت استصوابی» پیش شرط آنها ست، میتوان به «لغو نظارت استصوابی» رسید؟ چاقو دسته خودش را می برد؟

سوم - اگر بجای شرکت در این انتخابات های ناآزاد، تمامی جریان های سیاسی که تا کنون هم خود در انتخابات شرکت می کرده و هم مردم را تشویق و بسیج به آن می کردند، در همگامی با همه جریانات سیاسی فعال در عرصه جامعه، به «تحریم سراسری» شرکت در این گونه نمایشات بپردازند، آنگاه نتیجه این انتخابات همان سه چهار میلیون پایگاه همین حکومت خواهد بود، که بیانگر «عدم مشروعیت» این حکومت، هم در درون و هم در بیرون خواهد شد. آنگاه همین توده وسیع تحریمی را، می توان به جنبشی وسیع اجتماعی کشاند، و بطور «عملی» خواهان تحقق «لغو نظارت استصوابی» شد، و در ادامه به بزیر کشیدن ولی فقیه کشاند. اما تا وقتی که هستند جریاناتی سیاسی، که در هر انتخاباتی، مردم را به شرکت کردن هل می دهند، در بر همین پاشنه خواهد چرخید. توجه داشته باشیم که هم شرایط «عینی» و هم شرایط «ذهنی» برای تحقق چنین امری، در همین امروز جامعه ایران، کاملن فراهم است.
دیر، بهتر از هرگز است.
سپاس از شکیبائیتان برای خواندن این نوشته. حسن نکونام
۷۷٣٨٨ - تاریخ انتشار : ۲۵ آذر ۱٣۹۵       

    از : امیر ایرانی

عنوان : سخنی با هموطنانی
۱- باید گفت: اینکه فردی در پای نوشتار یا هر نوشتاری می خواهد نظری بدهد یا داده، به خود فرد مربوط است!؟
۲- اگر فردی در پای هر نوشتاری نظری می دهد و آن نظر نیز توسط گردانندگان سایت انتشار می یابد( چه بسا! بسیاری را هم منتشر نمی دهند)، این انتشار می تواند نشان از این هم بدهد: شاید( نه حتماً) در آن نظر، نکته یا نکاتی بوده یا می باشد که گردانندگان زحمت کش سایت تشخیص به انتشار آن داده اند و خواهند داد(!؟) پس ایرادگیری دراین موضوع می تواند متوجه کار گردانندگان سایت شود(؟!) که این ایرادگیری می تواند؛دخالتی در کار آنان محسوب شود و هم توهینی به آنان تلقی می گردد(؟!)
باید توجه داشت، ایراد گیری یا طعنه زدنِ اینچنینی گاهاً نتیجه عکس می دهد و خواهد داد(!؟) لازم است گاهی وقت ها کمی آنرا ...
۳- آقای آرمان شیرازی ارجمند، بگونه ای بیان می کند: که مطلب منتشر شده از اینجانب برایش قابل فهم نبوده و نیست حتی در این زمینه از دیگران نیز مدد خواسته(!؟)
که باید گفت: اتفاقاً برای ایشان بسیار قابل فهم بوده!اگر کمی دقت شود اسمی از ایشان برده نشده، اما چگونه ایشان متوجه شده اند بخشی از نظر می تواند؛ مربوط به خود ایشان باشد؟
۴- آقای اردلان نصیحت گونه می آورد:« شما بقدری در این سایت پیش رفته اید که به عاملین کشتار ۶۷ و قتل های زنجیره ای هم رأی دادید، آیا با این سیاست می خواهید به دمکراسی برسید؟[ عجب پرسشی! تا حالا کسی به این فکر نکرده بود] اینگونه می خواهید درس دمکراسی به طبقه متوسط ایران بدهید؟ کمی به کارهائی که کرده اید بیاتدیشید تا دو باره در پیشگاه تاریخ شرمسار نشوید.»
بایدگفت: این نصیحت قابل اندیشیدن است! اما در این عالم نظر دهی، همه چیز می تواند ادعا شود و نمی توان هم شناسنامه ارائه داد که کی رأی داده و کی هم رأی نداده و کسانی هم که در خارج هستند در بعضی مواقع اگر هم بخواهندنمی توانند رأی بدهند. اما چه بسا آنانی که صحبت از رأی ندادن می کنند و در اندرون هم نیز هستند در پی این نباشند که هیجان را بیاورند پایین، تا بعداً خودشان چراغ خاموش بروند به همانی که می خواهند رای بدهند( جمهوری اسلامی چه اپوزیسیون های می سازد حتی خامنه ای خودش هم اپوزیسیون می شود)
۷۷٣٨۵ - تاریخ انتشار : ۲۵ آذر ۱٣۹۵       

    از : دیلمان

عنوان : حاشیه ای بر متن
نمیدانم که جرا برخی اقبال مردم باصلاح طلبان را بمعنای پذیرش تام وتمام انان دانسته وبعد نتیجه میگیرندکه بعلت منافع مشترک انان با جناح دیگر انتظار مردم از تغیر بسراب مبدل میشود وعده ا ی با این تحلیل انتخابات را فریبی بیش نمی دانند واقای طاهری هم با این تحلیل بدنبال راه سوم میگردد حال اینکه منظور مردم از شرکت در انتخابات پیدایش شرایطی است که توسعه اقتصادی و به تبع ان گسترش بخش متوسط و تشکل های ناگزیر زحمتکشان شکل گرفته که باعث تاثیر مستقیم بر فضای سیاسی و افزودن بر وزن مردمی در قبال قدرت دولتی خواهد شد وبر تقاضامندی هرچه بیشتر مردم در قبال حاکمیت خواهد افزود وبعبارت دیگر راه سوم که نویسنده بدنبال انست از قدرت یابی اصلاح طلبان وتاثیر متقابل نهاد های بر امده از رونق اقتصادی بر حاکمیت نشات خواهد گرفتوبر ما ثابت شده که امر تغیر جامعه تدریجی وبا استفاده از همه روش های توسعه گرانه که منجر به تعادل جامعه مدنی وقدرت دولتی میشود امکان پذیر است وچه بسا با این رویکرد هم در گذشته نیازی بحرکت پراشوب انقلاب نمیشدو روشنفکران بجای قهر ویا مبارزه خشونت امیز از طریق تسخیر همه نهاد های زرد وعلنی بر بستر رونق اقتصادی موجود مبارزه با دیکتاتوری را پیش میبردند
۷۷٣٨۲ - تاریخ انتشار : ۲۴ آذر ۱٣۹۵       

    از : هوشنگ فرخجسته

عنوان : سئوال یا رفع تکلیف؟
آقای علی اردلان ، انتخابات آزاد باید در ایران به حکومت تحمیل شود "پیش ساخته" نست و این امر بستگی به توان سازمان یافته ی مردمی دارد که بتوانند موانع کار را یکی پس ازدیگری کنار بزنند.
همین آقای جمشید طاهری پور در سال ۱۳۹۴ و قبل از "انتخابات" ۷ اسفند فراخوانی را امضا کرد که عده ای دیگر از نحله های مختلف فکری زیر آنرا امضا کرده بودند.
رئوس کلی آن عبارت بود از :
ایرانیان آزادیخواه!
· برای برقراری حاکمیت ملت بر اساس حقوق بشر
· برای انتقال بی خشونت حکومت به یک نظام سیاسی که در آن قوای حکومت تنها ناشی از اراده ملت باشد
· برای انتقال حق قانونگذاری به نمایندگان واقعی ملت
· برای ساختن ایرانی آزاد، آباد و دمکراتیک
به کمپین «لغو نظارت استصوابی بر انتخابات» بپیوندید.
................................
.................................
..................................
مردم قیم نمی‌خواهند!
نظارت استصوابی بر انتخابات را بردارید!
امضا ها
=============
آقای اردلان وقایع قبل و بعداز انتخابات ۷ اسفند باردیگر نشان داد که لغو نظارت استصواب یپش شرط انتخابات آزاد است. در همان زمان آقای دستمالچی در چند مقاله در همین اخبار روز توضیح داد که با توجه به ساختارحکومتی ومذهبی بعداز لغو نظارت استصوابی موانع دیگری خود را نشان خواهند داد. موانع را بر شمردند. ولی فکر این بود که باید قدم به قدم حکومت را به چالش کشید و عملا آنرا در فشار قرار داد.

نگارنده ی این سطور آن فراخوان را درست ارزیابی کرد و اعتقاد داشتم و دارم که امضاء کنندگان از جمله آقایان طاهری پور ، دکتر اسمعیل خوئی ، پرویز دستمالچی ،دکتر باقر پرهام و بقیه در داخل و خارج از کشور کمپین انتخابات آزاد را دائمی و از طریق تشکل های سیاسی ،فرهنگی و حقوق بشری بصورت دائمی فعال کنند. بدون یک جنبش فراگیر دائمی در داخل ایران و حمایت پشت جبهه نیروهای خارج از کشور نمی توان فقط با اعتراضات مدتی موضعی و کمی قبل از "انتخابات " به نتیجه ای مفید رسید.

آقای اردلان حتما این فراخوان را خوانده اید. بنظر شما چه کمبود هائی داشت ؟ و راهی که شما برای رسیدن به انتخابات آزاد پیشنهاد می کنید را نیز بنویسید. جرات داشته باشید. بحث و گفتگوی سازنده اشکالی ندارد.
http://www.akhbar-rooz.com/news.jsp?essayId=۷۱۳۳۰
۷۷٣۷۴ - تاریخ انتشار : ۲۴ آذر ۱٣۹۵       

    از : آرمان شیرازی

عنوان : یک نکته و یک پرسش
نوشته های آقای "امیر ایرانی"، پای بیشینه مقاله ها در اخبار روز دیده میشوند. بیگمان وقت و انرژی بیدریغی که ایشان درین راه میگذارند از علاقه ی ویژه ای حکایت دارد. شوربختانه اما منطق و نثر ویژه ای که ایشان در نوشته های خود بکار میگیرند از مدار استنباط من بیرونند. نمیدانم آیا هم میهنان دیگر نیز در فهم گفته های ایشان همانند من در چالش اند؟ امیدوارم که چنین نباشد.
با ارج و مهر به همه ایرانیان انسان دوست!
۷۷٣۷٣ - تاریخ انتشار : ۲۴ آذر ۱٣۹۵       

    از : علی اردلان

عنوان : انتخابات ازاد ازچه راهی
برخی دوستان سریع دچارسوء تفاهم میشوند.بنده فقط پرسیدم :رسیدن به انتخابات آزاد، ازچه راه وچگونه؟همینطوری وخودبخودی که بوجودنمی آید.بایدمجاهدتی شود، کاری انجام گیردوالا ادعاکردن خیلی آسان است.بنده هم مدعی میشوم که تنهاراه نجات زحمتکشان انقلاب سوسیالیستی ست.ایجاددولت کارگری ست.اما باید طرح یانقشه ای برای هدفم داشته باشم. انتخابات آزادرا نه اصلاح طلبان دولتی می خواهندونه راست های افراطی.پس باید یک فشار موثرازبیرون حاکمیت درمیان باشد.این فشاریاتوسط دول خارجی مثل آمریکایاغربی هابایدواردشودویاتوسط مردم ایران.دولت های غربی ازحکومت ایران دموکراسی نمیخواهندبلکه دولتی می خواهندکه تمامادرجهت منافع آنهاباشد(مثل عربستان وسایردول ارتجاعی همپیمان باغرب).شایدغربی هاخواهان برچیدن بساط ولی فقیه یاادغام سپاه درارتش باشند ولی مطمئن باشیدهرگزایران سکولاردموکراتیک رابرنمیتابد.لذا امیدبستن به این امامزاده موجب شفای مانخواهدشد.خانه پرش مابادیکتاتوری نولیبرال های اسلامی مواجه خواهیم شدکه تمام سعی اش ادامه غارتگری وبه فلاکت کشاندن مردم ایران است.
اما اگراین فشاربایدازطرف مردم واردشودراهش این نیست که تحول خواهان دنبال می کنند.با نعل وارونه زدن نمی شودتمرین دموکراسی کرد.شمابا شرکت درانتخابات غیردموکراتیک نمی توانید درس دموکراسی به مردم بدهید.باشرکت درانتخابات غیرآزاد نمی توان بساط نظارت استصوابی رابرچید.آنچه واضح است ناتوانی وتسلیم کامل جناح میانه روحکومت به این نظم ترتیب داده شده بعدازسال ۸۸است.به درون حکومت تااطلاع ثانوی هیچ امیدی نیست مگرآنکه جنبش های مردمی بقدری قدرت بگیرند که عده ای رابه همراهی یا بهتربگویم فرصت طلبی وادارند.مردم نامتشکل چگونه می تواننددرعرصه سیاسی(نه صنفی یا مدنی) خودی نشان بدهند؟آیاتشویق مردم به مشارکت درانتخابات فرمایشی به آنهاقدرت می بخشدیاتاکیدبه تحریم انتخابات متقلبانه؟شمااین روش رادست کم بیست سال است که آزموده اید، چه نصیب شماوملت ایران ازکاربست چنین سیاستی شده است؟شمابقدری دراین سیاست پیش رفته ایدکه به عاملین کشتار۶۷ وقتل های زنجیره ای هم رای دادید.آیا بااین سیاست می خواهیدبه دموکراسی برسید؟اینگونه می خواهیددرس دموکراسی به طبقه متوسط ایران بدهید؟کمی به کارهائی که کرده ایدبیاندیشیدتادوباره درپیشگاه تاریخ شرمسارنشوید.
۷۷٣۶۶ - تاریخ انتشار : ۲۴ آذر ۱٣۹۵       

    از : غلام سفید کوهی

عنوان : به جای ترکیب " آزاد سازی انتخابات" ، این ترکیب ` آزدسازی دین / مذهب ` از چنگ ارتجاع
درود بر آقای طاهری پور،
اینکه معجونی به نام حکومت اسلامی را در ایران نقد نموده و برای خلاصی از آن طرحی ارائه داده‌اید، جای تشکر دارد.
به نظرم بهتر میبود به جای ترکیب " آزاد سازی انتخابات" در نوشته تان، این ترکیب ` آزدسازی دین / مذهب ` از چنگ ارتجاع، را انتخاب میکردید.
زیرا شواهد تاریخی‌ و معاصر تحولات اجتماعی سیاسی فرهنگی‌ نشان داده که ارتجاع در مجموع پیروز نهایی بوده.
این ارتجاع با هوش است و بی‌ شعور، ببینید که چگونه از دانش و تکنولوژی و یارگیری از نیمچه دیکتاتور‌های جهانی‌ برای حفظ بقایش استفاده می‌کند.
غلام سفید کوهی
۷۷٣۶۵ - تاریخ انتشار : ۲۴ آذر ۱٣۹۵       

    از : امیر ایرانی

عنوان : برانداز بودن هم؛ دل و جرأت خاصی می خواهد. که چند نفری خاص دارند
در یک روند تحولخواهی بر مبنای آزادی خواهی و دمکراسی خواهی بحث بر سر این است : یک فرد یا گروه یا تشکیلات سازمانی منسجم خود را مکلف به این ببیند که با حفظ ایده خود در کنار دیگران و با همراهی با دیگران برای ایجاد یک ساختار مناسب کوشنده و پیگیرنده باشد. گرفتن حق و حقوق را نیز بسپارد به محاکمی که باید این کار را بکنند.
اما اینکه یک سازمانی یا فردی و یا ... در مرحله ای از مرحله وجودی خود، تصور کند که باید حق ستانی کند و خود را حق ستان تعریف کند این می شود از آن حرف هایی که ممکن است دیگران بگویند: این حق ستانی شما ...!؟ چه بسا بعداً گروهی بیایند بخواهند حق خود را از شما بستانند و بگویند: ای مدعی حق ستانی پهلوان شده،حق مارا به خودمان و...
که البته ممکن است مانند دولت های سوسیالیستی در اروپای شرقی متمدنانه بگویند بفرماید این حق تان ما هم می رویم دنبال کار خودمان. بگذریم.
گذر عمر و تجربه اندوزی امثال آقای طاهری پور را به مرحله ای می رساند که قطعاً! روند تحولخواهی سرزمیشان را بگونه ای دیگر، جدا از مسائل احساسی و شاعرانه پی می گیرند و خواهانند.
یکی از هموطنان به نام آقای اردلان در بغل گوش برادران دلواپس، روند تحولخواهی را بدون سرنگونی؛ آنهم نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد، نمی خواهد. درود بر ایشان که این همه مبارزاند من حسرت این را می خورم چرا چنین نیستم!؟
۷۷٣۶۲ - تاریخ انتشار : ۲٣ آذر ۱٣۹۵       

    از : عیسی صفا

عنوان : انتخابات
آزادی انتخابات با وجود رژیم ولایت فقیه و یا بدون آن؟
۷۷٣۶۰ - تاریخ انتشار : ۲٣ آذر ۱٣۹۵       

    از : آرمان شیرازی

عنوان : آذرخشی ز تاریکی دیرینه برآمد و سپس تندر شد...
هنگامه ی دیگرسانی ست, گوش بگذار, هم اینک, آوای فروریزی باران, برآران شده, در هوا پیچان ست! آری, در پهنه ی خشکیده ی ما این هنگام, گو پچپچه ی ریزش باران بر پاست! باران زاینده ی زندگی ست, هر چند که دیر آید و چون بخشش ناچیز, از ابر گریزنده ز اوباش "خداوند بزرگ", بر حسرت دیرینه ی دیمی کاران, بی شائبه ریزان گردد...
درود بر هم میهن گرامی, آقای جمشید طاهری پور که باران دگرگونیشان بر حسرت دیرینه ی چپ ریزان شد...

آنگونه که من می فهمم, آقای طاهری پور چنین میگویند:
نیاز کنونی کشورمان اینست که اتحادی فراگیر از نیروهای مردمی و دمکراسی خواه پیرامون جدایی دین از دولت و برگزاری انتخابات آزاد پدید آید. سپس این اتحاد یا نیرو, سازمانگر خواسته ها ی آن بخش از مردم گردد که از جنس انسانند و سرشان در آخور خرافه ی حکومت اسلامی نیست. آنگاه, آن جمع خروشنده و خواهنده ی دیگرگونی, روی بر تافته از اصلاح طلبان حکومتی, رای به آنی بدهد که خود میخواهد. البته اگر... دست چرکین و رباینده ی "شورای نگهبان" بگذارد! وانگهی, همه ی این سازمانگری و دگرگونی خواهی باید "خشونت پرهیزانه" باشد. انگار حکومت تبهکار اسلامی درین میان خاموش به تماشا می نشیند و مانند دولت های (خود-باور اما مردمی) کشورهای سوسیالیستی سده ی پیش در برابر تغییر بدون مقاومت تسلیم خواهد شد.

راست اینست که هیچ انسانی خواهان خشونت نیست چرا که اندیشه ورز است و می تواند تفاوت ها را با گفتگو از میان بردارد. اما آنجا که با قداره بندان حرفه ای و خیره سر قرن پنجمی رویاروییم دفاع از خود در برابر خشونت گزینه ای خردمندانه ست که نفی خشونت است و "خشونت" نیست. شوربختانه, بخشی از دمکراسی خواهان اصل تغییر و حق ستانی را فراموش کرده و در تعیین شکل و افزار دگرگونی گرفتار آمده اند. ازینرو زاهد-مآبانه نافی "انقلاب" و "خشونت" گشته اند. بر ماست که سازمانگر حق ستانی و تغییر باشیم. شکل و افزار تغییر در میدان توازن نیروها چهره نما خواهند شد.
۷۷٣۵۲ - تاریخ انتشار : ۲۱ آذر ۱٣۹۵       

    از : جمشید برومند

عنوان : چگونه انتخابات را "آزاد کنیم؟ مسئله این است.
چند شب پیش تلویزیون سوئد فبلم " نه " - No - را نشان داد.
موضوع فیلم " نه " همه پرسی سال ۱۹۸۸ شیلی می باشد. حکومت آگوستی پینوشه می خواست با گرفتن "آری" در یک همه پرسی ۸ سال دیگر حکومت کند. در ضمن به افکار عمومی جهان بگوید که قواعد دموکراسی را رعایت می کند. او اطمینان "کامل " داشت که اکثریت مردم شیلی از او پشتیبانی می کنند. بهمین دلیل مدت یک ماه به اپوزیسیون که به تمدید حکومت پینوشه "نه " می گفتند ، امکان داد تا در تلویزیون تبلیغات کنند.
اپوزیسیون با ارائه ی فیلمهای مستند از وقایع بعداز کودتای نظامی ۱۹۷۳ و تعداد کشته شدگان ، زندانیان ، مفقود شدگان و تبعیدیان جامعه شیلی را دوباره بیدار کردند.
این فیلم با بهره گیری از فیلم های مستند نشان میدهد که چگونه حکومت پینوشه تا روز همه پرسی در نهایت خشونت به سرکوب مخالفان خود ادامه داد. ولی همه پرسی با رای اکثریت جبهه "نه " ژنرال پینوشه را از قدرت پائین کشید.
جادوی انتخابات !
هنوز برای بسیاری از جهانیان انتقال قدرت از دیکتاتوری به دموکراسی در شیلی ناگفته و ناشنیده مانده است.
این فیلم با قسمتهای مستند خود نشان میدهد که چه سانسور "دقیقی" در رسانه های بین المللی حاکم است که مردم از چگونگی سرنگونی دیکتاتور باخبر نشوند.
این ها را گفتم که نشان دهم طرفداران مردم سالاری در ایران در یکی از استثنائی ترین حکومت های جهان گیر کرده اند.
در این فیلم می بینیم که ژنرال آگوستی پینوشه مانند شاه ایران چندین بار در مصاحبه ها به اشتباهات خود اعتراف و از مردم معذرت میخواهد.
در روز رفراندوم نیز بعداز شکست به رهبر جبهه " نه " تبریک گفت و دست او را فشرد
این وقایع اتفاق افتاده و تصاویر مستند آنرا در فیلم "نه " می بینیم. فرسنگها از شرائط ایران فاصله دارد ..
با دوستانی که این فیلم را تماشا کردیم اتفاق نظر داریم که هیچ منفدذی برای نشان دادن رای " نه " مردم ایران وجود ندارد.
حکومت ولایت مطلقه ولایت فقیه بر خلاف پینوشه هیچ علاقه ای به رای مردم برای افکار عمومی جهان ندارد و از نتیجه ی واقعی انتخابات هم وحشت دارد چون می داند که بازنده است.
بهمین دلیل تلاش می کند که هیچ نوع انتخابات آزاد برگزار نشود.
پس درست این است که تلاش کنیم راههائی برای تحمیل انتخابات یا همه پرسی بر حکومت دینی پیدا کنیم. البته کسانی هستند که اصلا منکر انتخابات و امکان تحمیل آن بر رژیم هستند بهتر است آنها نیز مثل آقای اردلان پیشنهاد عملی خود را بیان کنند.
https://www.youtube.com/watch?v=۵۵dbTq-۴JUg
۷۷٣۵۱ - تاریخ انتشار : ۲۱ آذر ۱٣۹۵       

    از : علی اردلان

عنوان : تکرارمکررات
سوای آنکه این متن تکراری وملال آور بود، یک ضعف مهم هم داشت:اینکه به گمان خودراه حلی ارائه داده که می گویداز راه آزادسازی انتخابات، دموکراسی بوجودمی آید، ولی درواقع هیچ پیشنهاد عملی وغیرشعاری برای دستیابی به انتخابات آزاد ارائه نمی دهد.
انتخابات آزادچگونه دست یافتنی ست درحالیکه ساختارقانونی وبافتارسیاسی صلب وتغییرناپذیراست؟دوستان تحول خواه باشرکت درانتخابات غیرآزادوغیردموکراتیک، سعی درآزادسازی انتخابات ورسیدن به دموکراسی خیالی خوددارند.دموکراسی این دوستان هیچ قالب زمانی ومکانی مشخصی ندارد،به اینکه هردقیقه حضوراین سیستم جهنمی چه صدمات جبران ناپذیری به زندگی وآینده مردم ایران واردمیسازد، به این دموکراسی ارتباطی ندارد. به همین دلیل این نوع دمکراسی خواهی بیشترشبیه داستان های فانتزی است تا مبارزه باحکومت سرمایه داری نئولیبرال اسلامی.
شمابهتراست ابتدا تعریف خودازدموکراسی راارائه می دادیدوتعریف مشخصی ازیک انتخابات آزاد وراه های عملی رسیدن به آن را.باگفتن اینکه که دیگربه اصلاح طلبان حکومتی اعتقادندارید، دلیل نمی شودکه دوباره درانتخابات غیرآزادشرکت نکنید وبه آنهاوبه بدترازآنهارای ندهید.مابه ادبیات تحول خواهی آشنائی کامل داریم.
۷۷٣۴۷ - تاریخ انتشار : ۲۱ آذر ۱٣۹۵       

    از : البرز

عنوان : «...ناکامی در راه تشکیل یک ائتلاف گسترده...»(بخوان اتحادی فراگیر حول برنامه ای مترقی و مدون)
هموطن گرامی آقای جمشید طاهری پور، ضمن سپاس از اینکه گاهاً با مطالبِ پر بار و بی حاشیه ی خود اسبابِ تکان در بخشهایی از چپ را فراهم می آوری. اینجا قصدِ آن ندارم که به تمام مطلبت بپردازم. اینکه چپ ایران و به همراه ایشان جنبش فدایی از کجا به کجا رسیده را به فرصتی دیگر وامی گذارم.

سخنم را از آنجا می آغازم، که شما در تبیینِ شناخت از امروزِ اپوزیسیون ج.ا.، زیبا و در صراحت می نویسی؛ «...ناکامی در راه تشکیل یک ائتلاف گسترده و آلترناتیو دموکرات علل گوناگون دارد؛ از جمله اینکه ما قادر نیستیم متفاوت از خود را برسمیت بشناسیم و اساساً مردمی هستیم که یا پیرو می‌خواهیم و یا دوستدار پیروی هستیم، یعنی در هردو حالت، دومینانت و هژمون طلب هستیم! اما علت اساسی دیگر، ناتوان ماندنِ ماست در یافتن راه عبور از نظام اسلامی مبتنی بر واقعیت‌های جامعه، مشارکت دخالت گرانه در رویداد ها و روندهای جاری در کشور با روح درآمیزی با مردم، دفاع از خواست ها و همگامی و همصدائی با مبارزات-شان!...»

و سپس بدونِ ارائه ی پیشنهاد یا راه حلی برای تبدیلِ«...ناکامی در راه تشکیل یک ائتلاف گسترده...» به یک موفقیت، ضرب الاجل و یکبارگی می جهی رویِ سکویِ خطابه و شعارِ «...
آزاد سازی انتخابات؛ هم استراتژی و هم تاکتیک...» سر می دهی.

خودِ شعار "آزاد سازی انتخابات؛ هم استراتژی و هم تاکتیک" تا آنجایی که به واژه هایش مربوط می شود، نقصی ندارد. نقص از آنجا آغاز می شود، که شما هم قبلا آن را چنین تشریح کرده ای«... اساساً مردمی هستیم که یا پیرو می‌خواهیم و یا دوستدار پیروی هستیم...»، که به این سخن مردم شناسانه ی شما می خواهم بیفزایم که؛ ما مردمان ایران هرگز به تلاشی واقعی برای همکاری و اتحادِ با یکدیگر پیرامونِ برنامه ای مشترک دست نزده ایم

بی گمان در اثر ادامه ی «...ناکامی در راه تشکیل یک ائتلاف گسترده...»(بخوان اتحادی فراگیر حول برنامه ای مترقی و مدون)، و افزوده شدنِ ناکامی هایِ سیاسی و اقتصادی ج.ا. بر آن، کشورمان در وضعیتی پا در هوا مانندِ اواخر دورانِ قجر گیر خواهد کرد.
که آنوقت صغیر و کبیر دنیایِ سیاست کشور در وحشت از دست رفتن کشور در بر مسند نشاندنِ رضاشاهی دیگر همدست و هم رأی شده، و کشور باری دیگر در اعماقِ خشنِ استبدادی دیگر فرو خواهد رفت.
۷۷٣۴۴ - تاریخ انتشار : ۲۱ آذر ۱٣۹۵       

    از : امیر ایرانی

عنوان : تحولخواهی درونزا
بعد از چندین نوشتار، در خصوص شخصی به نام کاسترو که وجودش یک تجربه بشری بوده که همانند گذشتگان به تاریخ خواهد پیوست! ارائه، نوشتاری که بگونه ای به روند تحولخواهی کشور مربوط می شود، جای سپاسگزاری دارد؛ هم از گلوگاهداران زحمت سایت اخبار روز و هم از آقای طاهری پور ارجمند که درود بر ایشان بادا
آقای طاهری پور در نوشتارش نکاتی( اگرچه نه باشفافیت کامل، اما دست به عصا) را ارائه می دهد که این نکات را می توان در رابطه با روند تحولخواهی و مبارزات درونزای کشور دید. که بگونه ای این مسائل به تعمیق روحیه آزادی خواهی و دمکراسی خواهی آنهم در بین لایحه های مختلف جامعه کمک می کند.
که در این خصوص می توان نکاتی را آورد. باید گفت:
در روند تحولخواهی و مبارزات درونزای ایران؛ نظام حاکم فعلی،خواسته یا ناخواسته، سیستمی را تعریف کرده که دو نهادِ مهمِ درگیر با مسائل فرهنگی ایران، در آن تعبیه شده است:
- یکی از آنها را می توان نماینده روحیه استبدادپذیری؛ استبدا خواهی؛ استبداپروری دانست ودید: که در نهاد و نمادی به نام ولی فقیه و بیت رهبری نمود یافته و نمود دارد.که به تعبیری؛بعد از بازی شاهی، این نهاد ونماد؛ بازی شیخی را نشان می دهد. اما شیخیتی که به چالش کشنده اش را در کنار خودش در قانون اساسی گنجانده یا گنجانیده شده.
- دیگری نهاد ونماد جمهوریت است.
که تجربه می گوید:
اگرچه با تمام مهندسی های خاص، مجریان آن نهاد ها و نماد ها، بگونه ای خاص انتخاب می شوند! اما بخاطر اینکه، آن دو نهاد چاره ای ندارند که از رأی مردم استفاده کنند، تضاد یا تعارضی را با هم خواهند داشت یا خواهند یافت.
نکته ایکه در این کشور بعد از مشروطه در خصوص بسیارانی که در پی اصلاح امور بوده اند و یا رفته اند، پر رنگ است، این بوده؛ آنان می خواستند و می خواهند:
که همه تن به قانون بدهند و هیچ کس فکر نکند فراتر از قانون است.
یکی از روشهایی که بگونه ای، توجه به قانونگذاری و قانون پذیری را در سطوح پایین مطرح می کند و تسری می بخشد که پیامدش، تن دادن به قانون رده های بالاتر نیز می شود اینست؛ که مردم بتوانند در سر نوشت خود دخالت یابند یا دخالت داده شوند. که بخشی از تحقق این ایده در لایحه های پایین جامعه، وجود شوراها است.
( پرداختن به این موضوع بحث طولانی می طلبد ومفید نیز می باشد)
با پذیرش این موضوع که دخالت دادن لایحه های پایینی جامعه در مسائل جامعه، با تعبیه شورا ها عملی می شود، پس:
هر دولتی که بتواند یکی از این شوراهارا در شرایط فعلی که حاکم برکشور است رادر نظام اجرائی تعریف و جا سازی کند ویا به اصلاح قبلی ها در راستای دخالت بیشتر مردم، اقدام کند، این اقدام را باید در خدمت روند تحولخواهی درونزای کشور دید. وبگونه ای دیگر این اقدام؛ به تقویت روحیه آزادی خواهی و دمکراسی خواهی کمک می کند.
باتوجه به شرایط موجود با بودن شورا های شهر آنهم با تمام کاستی هایشان، می توان روی انتخابی بوده شهردار با رای مستقیم شهروندان تأکید داشت که این اقدام؛ تقویت روحیه شهروندی را در پی خواهد داشت. که با بودن شهردار انتخابی، شورای انتخابی شورای شهر، مکان قانونگذاری و ترمزی برای زیاده خواهی شهردار می شود.
شورای دیگری که می توان روی آن تمرکز کرد، شورا انتخابی استان ها است! که تشکیل می شود از نمایندگان شهر های مختلف همان استان. که این شورا درکنار استاندار که نمایند دولت است اقداماتی را در جهت رفع مشکلات خاص محلی پی خواهند گرفت و نظارتی را بر نماینده دولت می توانند داشته باشند و قانوگذاری های خاص محلی را نیز می توانند انجام دهند و...
۷۷٣۴٣ - تاریخ انتشار : ۲۱ آذر ۱٣۹۵       

    از : هم میهن هموطن

عنوان : اصل فراموش شده
آقای طاهری پور ارجمند!
بسیار عالی است که آینده نگر بود و از وضعیت جامعه شناخت باید داشت. اما با عرض پوزش شناخت شما در این مطلب که در پی آن راهکار شما نهفته است از نوع شناخت حسی است. در حالی که فاکتورهای تشکیل دهنده شناخت منطقی غیر از مباحث شناخت حسی است.
خلق قهرمان! توده های خواهان سرنگونی!جنبش عظیم اجتماعی مردم ایران را کنار بگذاریم و به اصل و عمق موضوع توجه کنیم. تغییر نسل در جمهوری اسلامی مهمترین موضوع است که از دیدگاه اکثریت مطلق نویسندگان نادیده گرفته می شود و شاید آقای یوسف اباذری جامعه شناس تنها فردی باشد که بخوبی این پدیده ویرانگر تغییر نسل را نوشته و گفته و بر آن اصرار دارد.
کلی گوئی در مطالب شاخصه مطالب نوسندگان است اما توجه به فاکتورهای تعیین کننده همواره در حواشی مطالب قرار دارد.
قربانتان گردم شما ماشین را در نظر گرفته اید اما از سرنشیان و تعداد آنان و راننده آن خبری ندارید!!
۷۷٣٣٨ - تاریخ انتشار : ۲۰ آذر ۱٣۹۵