در باره سوریه و دخالت فتنه جویانه جمهوری اسلامی


علی جلال


• جمهوری اسلامی درسوریه چه هدفی را دنبال می کند؟ دربهترین حالت همان کاری را که درایران و لبنان می کند! جمهوری اسلامی از لحاظ مبانی نظری با داعش یکی است. با این تفاوت که داعش یک گروه و دسته است و جمهوری اسلامی یک "حکومت"! داعش "دستورات الهی" را آشکارا و جلوی دوربین‌ها انجام می دهد و جمهوری اسلامی برخی "دستورات الهی" را برای اجتناب از "وهن اسلام" درنهان ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۵ دی ۱٣۹۵ -  ۲۵ دسامبر ۲۰۱۶


 در آغازیک یادآوری:
نیروهای مردمی و پیشروی سیاسی ایران که به ماهیت ارتجاعی رژیم جمهوری اسلامی باور داشته و آن را همواره اعلام کرده اند و نیز نیروهای دمکرات در پهنه جهانی که بر این ماهیت جمهوری اسلامی آگاهند، دخالت‌های جمهوری اسلامی در سوریه را فتنه گرایانه و سرانجام به ضرر مردم سوریه می دانند.
اما بعد:
۱ـ دستگاه حکومتی "اسد" در سوریه رژیمی دیکتاتوری بوده و است و از جنبه ملی مسئول اصلی وضعیت کنونی است؛ گرچه باید یادآوری کنم که مشکل سوریه در ضمن مشکل همگانی مجموعه ای است که "جهان عرب" خوانده می شوند، این مجموعه که تقریبا از آغاز قرن بیستم به صورت کنونی پدیدارگردیده، به جز مصر، تا به حال موفق به تشکیل "ملت"در هیچیک از پاره‌های خود(هیچ از این کشورها) نشده است و این درحالیست که همواره شعار "ملت واحد عرب" سرمی دهد..
۲- بخشی از نیروهایی که در ۳-۴ سال کنونی دردرون سوریه با رژیم این کشور می جنگند، گروه‌های تروریستی- فاشیستی اسلامی: داعش، جبهه النصره (فتح شام) هستند، شمار قابل ملاحظه‌ای ازتفنگچی‌ها از بیرون از سوریه آمده و یا گسیل شده اند.
٣ـ دولت انگلستان و دولت حزب سوسیالیست فرانسه از همان آغاز دربه وجود آوردن این جنگ داخلی در سوریه و کمک به شورشیان نقش، و شاید هم نقش درجه اول، داشته و دارند. بدیهی است که عربستان و ترکیه و قطر نیز ازهمان آغاز درهول دادن تحولات بسوی درگیری مسلحانه و بر افروختن جنگ داخلی وپشتیبانی ازگروهای تروریستی آشکارا (و بدون پرده پوشی) آتش بیار بوده و می باشند
۴ـ بدیهی است درکشور سوریه و مردم با فرهنگ و متمدن آن نیز حتما انسانها و گروه‌ها و جریانات سیاسی دمکرات و پیشرو نیز بوده و هستند که خواهان حکومتی دمکرات و پیشرو
می باشند همچنین نیروهای ملیت‌های کرد و
۵ـ نقشه و یا آرزوی انگلستان و فرانسه همانی بود که جنایتکارانه درلیبی پیاده کرده و سرانجام با کشاندن پای آمریکا (ناتو) به آن، از شکست و ناکامی دررفته بودند. مدعیان منطقه ای: ترکیه وعربستان و قطرنیز درسودای "الگوی لیبی" به عجله سوریه رابه مغاک "جنگ داخلی" هول دادند
شواهد قانع کننده‌ای دردست است که نشان می دهد که از مدتها پیش نیروهای نظامی انگلستان در درون خاک سوریه مستقر بوده و مشغول فعالیت‌های "ویژه" می باشند.
انگلستان مرکزاصلی مالی اروپا و دومین مرکز مالی جهان است، دولت انگلستان قطعا بر گردش مالی گروه داعش اشراف دارد و اگر بخواهد می تواند فورا آنها را ببندد و نه تنها این، بلکه تامین کنندگان این منابع رابه مراکزقضایی جهانی ویا ...؛ معرفی نماید
۶ـ دولت اوباما از زاویه صلح طلبی خود نه تنها از دخالت نظامی علیه دولت سوریه خودداری کرد بلکه جلوی فشارهای متحدین تاریخی خود به ویژه دربرابر انواع فشارها و صحنه سازی‌ها وتوطئه‌های انگلستان برای کشاندنش به جنگ، پایداری ورزید
دولت اوباما هدف اصلی خود را جنگ علیه گروهای تروریست درخاک سوریه و اتحاد با نیروهای دمکرات سوریه که مخالف جنگ بادولت سوریه واماده جنگ علیه داعش و جبهه النصره (فتح شام) بوده اند قرارداد. بنا به اطلاعات من دولت اوباما ازهمراهی جدی با متحدین اروپایی خود در کمک و پشتیبانی ازگروهای تروریست و ارتجاعی خودداری نمود.
۷- روسیه نیروی نظامی خودرا برای حمایت از حکومت بشار اسد، وارد سوریه کرد.روسیه ازسالهای دور با حکومت اسد درسوریه پیمان دفاعی ا ستراتژیک دارد. تردیدی نیست که اقدام روسیه برپایه "منافع" کشورروسیه(ازدیدگاه حزب پوتین) می باشد.
٨ـ نیروهای پیشرو و مردمی سوریه چه باید می کردند و چه باید بکنند؟
به نظرمن بطور کلی چند چیز مشخص است: آنها باید موضع "اپوزیسیون"ی خودنسبت به حکومت سوریه را حفظ می کردند. اکیدا از ورود به مبارزه مسلحانه خودداری می کردند. اکیدا مخالفت خود با "اقدامات مسلحانه علیه حکومت "(بویژه درشرایط مشخص سوریه) را اعلام می کردند. از هرنوع همکاری باکشورهای خا رجی و نیروهای خارجی که آتشبیار جنگ داخلی (جنگ گروهای مسلح و حکومت) بودند پرهیز می کردند۰.
اما درشرایطی که احتمالا گروهای تروریست - فاشیستی مانند داعش و جبهه النصره کشور را به سوی نابودی می بردند، مردم را دسته دسته قتل عام می کردند و خطر این بود که حکومت را ازبین برده قدرت رابه دست گرفته (مانند طالبان درافغانستان) و یا مانند لیبی کشوررا به میدان جنگ گروهای تروریستی-فاشیستی تبدیل می کردند و...؛ در چنین حالت احتمالی نیروهای مترقی و مردمی چه باید می کردند (یا چه باید بکنند؟) به نظرمن درچنین شرایطی باید هدف اصلی را مبارزه با ارتجاع نوع داعش قرارداد که درشرایط سوریه به نظر من اقلا سه تا هستند :داعش، جمهوری اسلامی ایران و جبهه النصره
اما عملا چگونه؟ پاسخ سخت است! مردم سوریه میان دوتیغه قیچی ارتجاع گیر افتاده اند:
ارتجاع "شیعه"(جمهوری اسلامی) و ارتجاع "سنی!" پاسخ به این پرسش سخت است، به ویژه برای نیروهای چپ و دمکرات ایران، که تا امروز، پس از نزدیک به چهل سال، حاضر نشده اند نقش خود در انقلاب بهمن را بطور جدی و همه جانبه به بحث بگذارند، کاری که وظیفه و مسئولیت آنهاست، نه تنها دربرابر مردم و تاریخ ایران، بلکه دربرابر خلقهای منطقه و جهان، کاری که اگر انجام شده بود شاید مردم عراق ومصرو سوریه و لیبی و... نیز درس می گرفتند و ارتجاع جهانی باز همان "بازی" را در کشورانها تکرارنمی کرد.
۹ـ جمهوری اسلامی درسوریه چه هدفی را دنبال می کند؟
دربهترین حالت همان کاری راکه درایران و لبنان کرد (و می کند)! جمهوری اسلامی از لحاظ مبانی نظری با داعش یکی است تقریبا همه کارهایی راکه داعش کرده او هم کرده و می کند با این تفاوت که داعش یک گروه و دسته است و جمهوری اسلامی یک "حکومت"! داعش "دستورات الهی" را آشکارا و جلوی دوربین‌ها انجام می دهد و جمهوری اسلامی برخی "دستورات الهی" را برای اجتناب از "وهن اسلام" درنهان.
دریک کشور مستقل، نسبتا دور از ایران، یعنی لبنان، گروهی مسلح بنام حزب الله راه می اندازد و اعتراف می کند که به آن گروه صد هزار موشک داده، این گروه از ارتش کشور خودمسلح تراست، عملا از دولت کشورخود تبعیت نمی کند، می تواند پارلمان ، ریاست جمهوری و .. را از کار بیاندازد
سرکرده ان(نصرالله) رسما اعلام می کند که تابع "رهبر" کشور دیگری(خامنه ای) است و خودش وهمه اعضای حزبش حقوق بگیران این کشورخارجی هستند. و جان، مال و هستی و بود و نبود زن و مردو کودک و جوان کشورش(لبنان) گروگان دشمنی او بااسرائیل هستند و درکمین نابود کردن اسرائیل می باشد. و همه می دانند که اگر اسرائیل "تشخیص دهد" آنگاه شهرهای لبنان را نابود می کند...
جمهوری اسلامی از این "برنامه" بدتررا برای سوریه "خواب" دیده است. همه شنیده اند که خمینی از جمله علل دشمنی خود با صدام را، عفلقی بودن او می دانست (میشل عفلق ازبنیانگذار حزب بعث ) و کیست که نداند مرکز حزب بعث در دنیای عربی، همانا دستگاه حکومتی سوریه است. جمهوری اسلامی "دفاع " خود از سوریه را دفاع از "جبهه مقاومت دربرابر اسرائیل" می نامد. جمهوری اسلامی از آغاز روی کار آمدن، همه تفرقه افکنی‌های درصفوف فلسطینیان را، زیر این عنوان که : "جبهه مقاومت" لزوما باید اسلامی باشد، انجام داده می دهد. جنبش‌های سالهای اخیر در کشورهای "عرب نشین"، معروف به بهار عربی را، جمهوری اسلامی مصرانه "بیداری اسلامی"(که لزوما سنی است ) می نامد، ولی درسوریه اسلامگرایان برآمده از این "جنبش"! را که با حکومت "عفلقی" می جنگند، با نیروی نظامی سرکوب می کند
جمهوری اسلامی "سرداران" خودرا به سوریه فرستاده تا از میان گرایشهای شیعی آنجا یک "نیروی بسیجی" مانند حزب الله لبنان درست کند و...
برای جمهوری اسلامی مرحله بعدی، داستان "بلندی‌های جولان" است. به بهانه باز پس گیری آنجا جمهوری اسلامی فتنه جنگ بزرگ اسرائیل با لبنان و سوریه و ایران رادرسر می پرورد. گرچه آغاز چنین تراژدی، برابر پایان کار"جمهوری اسلامی" خواهد بود. اما خطر نابودی و ویرانی ایران و منطقه را به همراه دارد
جمهوری اسلامی اعلام کرده که روابطش با روسیه روابطی استراتژیک است. رابطه با روسیه، از جنبه استراتژیک بودن آن به ضرر ایران و مردم ایران، و خطرناک می باشد و باید افشا گردد. اما لازم است یادآوری شودکه "روابط استراتژیک" با روسیه برای "تامین" یک پشتیبانی استراتژیک از طرحهای خامنه‌ای برای جانشینی خود و "تضمین" جایگاهی استراتژیک و برتر برای سپاه ضد مردمی پاسدارها در دستگاه حکومت می باشد.
کسی در جهان نیست که از جنایات داعش(واسلامیون همتای آنها) درسربریدن مردم، درتجاوز به زنان، به کنیزی بردن دختران و کودکان و ...؛ آگاه نباشد. هیچ ایرانی یی نیست که بویژه از چنین جنایاتی علیه همتباران کرد ما در عراق(ایزدی ها) پراز خشم و کینه نشده باشد، مگر جمهوری اسلامی و پاسدارهای آن!(که ساکنین ایران هستند). درمیان اینهمه فجایع شنیع علیه انسان و انسانیت، جمهوری اسلامی و پاسدارانش فقط می گوید که نگران"قبررقیه" می باشند (مدافعان حرم). جمهوری اسلامی برای نجات مردم ایزدی عراق و سرزمین و نوامیس‌شان از دست داعش کمترین کمکی نکرد.کردهای ایزدی تنها توسط رزمندگان کرد(همچنین زنان سلحشور کرد) و با پشتیبانی تعیین کننده نظامی دولت باراک اوباما، درجنگ علیه داعش، آزاد شدند. رژیم می گوید که پاسدارهایش در سوریه، با نیروهای روسیه درزیریک قرارگاه می باشند ، آیا ارتش روسیه درسوریه، نیز نگران"حرم" است؟!
دولت اسلامگرای ترکیه باهدف سرنگونی حکومت سوریه وروی کارآوردن ارتجاع اسلامی درآنجا و سرکوب کردها(کردهای سوریه)، دران کشور دخالت کرد و این همه فجایع به وجود آورد، اردوغان خیال می کرد که به کمک عربستان و انگلستان و...؛خواهد توانست دولت امریکا را وادار به دخالت مستقیم نظامی برای سرنگونی دولت سوریه کند

با ورود روسیه به میدان سوریه، از این سو هدف سرنگونی رژیم سوریه کاملا ناکام ماند و ازآن سو، با اتحاد منطقه‌ای دولت اوباما و کردهای سوریه، اردوغان خودرا کاملا شکست خورده یافت.
نشست اخیر وزرای خارجه رژیم حاکم برایران و ترکیه درمسکو با سرپرستی وزیر خارجه روسیه، توافقی بود بین جمهوری اسلامی و دولت ترکیه برای سرکوب کردهای سوریه (احیانا با توافق روسیه). بدیهی است که از جمهوری اسلامی انتظاری بیش از این نیست. و بدیهی است که مردم آزاده جهان از ملل زیر ستم و حق آنان برای تعیین آزادانه سرنوشت خود دفاع می کنند و بدیهی است که ما، کمونیستها، نیز همواره چنین کرده ایم. ما ازمبارزات دمکراتیک مردم مبارز کرد دفاع می کنیم. اما گذشته از آن باید یادآوری کنیم که در"دکترین" سیاست خارجی حکومتهای ترکیه (ازاغاز تاسیس)، دفاع از همه "ترکتباران" جهان وظیفه درجه اول این کشورمی باشد. و کیست که نداند که مردم کرد با مردم ایران هم تبارند. ما گرچه با هرنوع تحریکات ناسیونالیستی درروابط بین همسایگان کاملا مخالفیم و آن را عملی ارتجاعی می دانیم، و دفاع ما،کمونیستها، ازمبارات مردم کرد برپایه وفاداری ما بر اصل "حق تعیین سرنوشت ملل زیرستم" است. اما می خواهم یادآوری کنم که عامه مردم ایران آگاهند که دخالتهای جمهوری اسلامی درکشورهای دیگر ربطی به ایران و منافع و مصالح مردم ایران نداشته وبرضد ایران و ایرانی است. این رژیم درعراق وسوریه و همه جا دردفاع از"اسلام"(اعراب مسلمان خارج از ایران) برعلیه کردها و برای سرکوب آنها عمل می کند
پیش از روی کار آمدن جمهوری اسلامی درمنطقه ما، بین ما و کشورهای برادر همسایه (اعراب، ترکیه و...) هیچ کشمکش مذهبی وجود نداشت. شعار همه "سازندگی و پیشرفت و مدرن شدن " بود. داعش و مانند آن از جمله درواکنش به تحریکات مذهبی رژیم خمینی پدیدار شدند. تاریخ و مشاهدات امروز به ما می گوید که متخصص دامن زدن به اختلافات مذهبی، و به جان هم انداختن "مومنین"، در منطقه ما، انگلستان است. روشنفکران و به ویژه چپهای ایران باید به این مساله بیشترتوجه کنند. چپ ها باید توجه کنند که صف بندی‌های و اتحاد‌های دوران جنگ سرد تغییر کرده، تکرار عادت وار شعار "امپریالیسم جهانی به سرکردگی امپریالیسم امریکا" همیشه ودرهمه حال، با واقعیتهای جهان کنونی منطبق نیست و در مواردی آب به آسیاب نیروهای ارتجاعی، مانند جمهوری اسلامی می ریزد. مبارزات کردها درنبرد کوبانی علیه داعش حماسی بود وشایسته ستایش. نیروهای چپ ما با شور و شوق روی آن تبلیغ کردند ولی گویا "خجالت" می کشیدند که یادآوری کنند بدون حمایت آمریکا این پیروزی‌ها نمی توانست بدست آید
جمهوری اسلام شعار حمایت از فلسطین سرمی دهد، جمهوری اسلامی علیه "اسرائیل "شعار می دهد، جمهوری اسلامی ازآغاز شعارمی داد که "آزادی قدس تنها درسایه وحدت مسلمین شدنی است" اما خود عامل اصلی جنگ و افتراق و برادر کشی بین مسلمانان منطقه است
.امروزه جمهوری اسلامی باافتخار اعلام می کند که دولت عربستان سعودی و ... با حکومت اسرائیل متحد شده اند. هر انسان منصفی می بیند که امروز دراثر "سیاست" های جمهوری اسلامی، مساله فلسطین و مبارزات آنان برای آزادی سرزمیشان بیش از هرزمان دیگری به سکوت و فراموشی سپرده شده است
جمهوری اسلامی حماس درغزه و حکومت اسد درسوریه را "خط مقدم نبرد علیه اسرائیل " می نامد و آن را علت اصلی حمایت خود از حکومت سوریه (برباد دادن دارایی‌های مردم ایران درآنجا) عنوان می کند. اما همین "حماس" برعلیه دولت سوریه! است و با مخالفین اسلامگرای آن برای سرنگونی حکومت اسد، متحد است. منابع هنگفت مالی،شیره جان کارگران وزحمتکشان ایران، که جمهوری اسلامی دراختیار "حماس" قرار داده، درجنگ درسوریه ، در راه سرنگونی حکومت اسد و درراه کشتن پاسداران رژیم درآنجا صرف می شود
چه کسی است که نداند که امروزه نیروی تعیین کننده در سوریه، دولت روسیه است. آیا "دفاع از حرم"، یا حفظ "جبهه مقاومت علیه اسرائیل"(یعنی حماس هم ) درچارچوب "منافع ملی روسیه " می باشد؟ به هیچوجه! چه در زمان "اتحاد شوروی" چه اکنون، "حفظ کشور اسرائیل" از اصول سیاست خارجی روسیه بوده است. همچنین رابطه روسیه با سازمان آزادیبخش فلسطین به رهبری محمود عباس نیز راهبردی است روسیه مخالف اقدام‌های نظامی علیه اسراییل است تحولات سوریه به هر سوی رود، یک چیز روشن است: بازنده اصلی آن سرانجام جمهوری اسلامی است، البته به هزینه فلاکت اقتصاد و امنیت مردم ما و میهن ما.

درپایان نگاهی به رسانه‌های "جامعه جهانی! "دررابطه بابحران سوریه

نخست یک یادآوری: به قرارخبرها از جمله اخبار همین رسانه‌های "جامعه جهانی"، و برخی شواهد دیگر، درسوریه گروه مسلحی که مستقلا با دولت آن کشور بجنگد وجود ندارد، همه یا تقریبا همه در اتحاد با جبهه النصره هستند.

از نظراین رسانه ها:
ـ جز داعش، بقیه گروهایی که باحکومت سوریه می جنگند، تروریست نیستند، جبهه ا لنصره هم "اگر تروریستی بوده" اکنون پس از تغییر نامش به "جبهه فتح شام" دیگر تروریستی نیست، این گروهها همگی صفتشان "گروهای مخالف اسد" است
داعش در سوریه هست، پایتختش(رقه)، نیز آنجاست اما خبری ازاعمال او درسوریه نیست. اخبار سربریدنها، آتش زدنها، نابود کردنها، گروگان گرفتن مردم همچون سپر انسانی و ..، مربوط به داعش، گاهی پخش می شود اما نه در سوریه بلکه در عراق و...
هرچه آدم درسوریه کشته می شود توسط ارتش آن کشور است.خبری ا ز کشته شدن مردم به دست گروهای مسلح نیست
هرجا مردم سوریه آواره می شوند در فرار از ارتش سوریه است، از دست گروههای مسلح "کسی فرار نمی‌کند"
هواپیماهای آمریکا، فرانسه، انگلیس،استرالیا هلند، ترکیه و ...درخاک سوریه عملیات (بمباران)،انجام می دهند، اما "این فقط هواپیماهای دولت سوریه و روسیه هستند که مردم را
می کشند. آن‌ها به گروه‌های مسلح تروریست حمله نمی کنند.
گروه‌های تروریست برای در امان ماندن از بمبارانها، دربیمارستانها مستقر نمی شوند!، اگر بشوند! این نیروهای فلسطینی در غزه، هنگام بمباران اسرائیل، هستند که از مصونیت بین المللی بیمارستانها سوء استفاده کرده در بیمارستانها پناه می گیرند از این روی اگر ده-پانزده روز پشت سرهم به شما "خبر دهیم" که روسیه بیمارستانهای شرق حلب (به وسعت یک دهم حلب) را بمباران می کند اولا فکر نکنید که ممکن است که گروهای تروریست جبهه النصره آنجا پناه گرفته بودند، ثانیا نپرسید "مگر شرق حلب چقدر بیمارستان دارد؟" و...