از : روزبه صالحی
عنوان : تردید روا مدارید که نقش رفسنجانی حمایت از ارکان ولایت فقیه بود و بس.
در فصول مختلف عملکرد هاشمی رفسنجانی برگی نتوان یافت که حاکی از حرکت او در خلاف مسیر جمهوری اسلامی باشد. وی از سال ۱۳۵۸ در جایگاه رئیس پارلمان تریبون نماز جمعه را در جهت عدالت محوری جمهوری اسلامی اداره می کرد. در صحن مجلس از شکل گیری نیروی سوم جلوگیری می کرد. از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۶ در دولت سازندگی لقب سردار سازندگی گرفت تا فاز نوینی از جمهوری اسلامی در زمینه اقتصاد توسعه را کلید بزند. در ۷۶ با اصلاح طلب هم پیاله شد و با همه بی مهری های آنان حتی متحمل حقارتی بزرگ شد تا مانع نضج جریان مترقی چپ و لیبرال در بیرون حاکمیت شود. او در ۸ سال تصدی گری کابینه اش شعار اطاعت از رهبری را از زبان نمی انداخت؛ حتی در ۹۲ نیز از سوی دستگاه رهبری جمهوری اسلامی ماموریت محوله اش شکل بخشیدن به کابینه اعتدالی حسن روحانی بود که در انجام این ماموریت برای نظام ، نیز موفق شد. هاشمی رفسنجانی در هر کجا که بود و در هر عرصه فعالیت سیاسی نمود او مردی بود برای تمام جمهوری اسلامی و در همه فصول حیات سیاسی خویش بویژه از ۱۳۶۸ در پرتو منش پراگماتیستی – اصالت عمل – می کوشید که جمهوری اسلامی و ولایت فقیه را با آزمون خطا بروز کند که موفق هم شد. اما ترفند ایشان برای جلب نظر اپوزسیون جای بحث و بررسی دارد در پرتو سیاست تقویت شیفتگی به مشرب رفسنجانی توانست نظر گرایشاتی از اپوزسیون چپ را متوجه خود سازد که البته هاشمی رفسنجانی بعد از حصول به نتیجه دلخواه اقدامی به خرج نداد تاسهمی برای جریان چپ ببارقائل شود. در نتیجه خروجی همراهی ما دگراندیشان با سیاست های رفسنجانی روانه سبد جمهوری اسلامی و ولایت فقیه شد. اگر اپوزسیون بویژه چپ در تمام برهه های گذشته چشم به شخصیتی چون رفسنجانی داشته است تنها و تنها ناشی از تفرقه و تشتت بوده است در پرتو این وضعیت بوده است که بپنداشته می شد که رفسنجانی می تواند بسترساز زمینه فعالیت سیاسی علنی ما در سپهر سیاست ایران باشد؛ آرزوئی که تا آخرین لحظه حیات ایشان نشانه ای از آن در رفتار و عملکرد او رصد نشد و نخواهد شد و فقط حرف بود و حرف
۷۷۷۹۶ - تاریخ انتشار : ۲۲ دی ۱٣۹۵
|