در سوگ هاشمی رفسنجانی


داریوش لعل ریاحی


• ای کشته چرا گوش به آیینه ندادی
دق کردی و رفتی و لب از لب نگشادی

آیینه مگر رو به تو هر روز نمی گفت
اًف بر تو که گًل بر سر ِ این خار نهادی ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۲۲ دی ۱٣۹۵ -  ۱۱ ژانويه ۲۰۱۷


 
ای کشته چرا گوش به آیینه ندادی
دق کردی و رفتی و لب از لب نگشادی

آیینه مگر رو به تو هر روز نمی گفت
اًف بر تو که گًل بر سر ِ این خار نهادی

ای شاهد ِ بی اجرت ِ این شام ِ غم انگیز
آفت تو زدی ، این ثمر ِ شور تو دادی

هر چند که با مرگِ وی و نو شدن ِ روز
امید تو را بود ، به اصلاح ِ نمادی

اما نشد اندیشه و آمال ِ تو ، ای حیف
بر عکس تو بر جام ِ اجل کام نهادی

آن صندوق ِ اسرار که در سینه تو را بود
دیدی که چه آسان هَپلی گشت به بادی

شاید که تو را کًشت ، همانگونه که قبلأ
برداشته از راه ، رقیبان ِ زیادی

از زلزله ِ آن چه ترامپ است به گفتار
ره   صاف نمودند تو در دام فتادی

داریوش لعل ریاحی
بیستم دی ماه ۱۳۹۵
dlr1266@hotmail.com