درنگی به چند ویژگی گزارش امسال آکسفام


تقی روزبه


• در حقیقت در این گزارش ها، گرچه به خشم انباشته و شدید مردم از نابرابری ها بطورکلی اشاره می شود، اما همواره یک حفره خالی وجود دارد که همانا فقدان گزارش از پیشرفت مطالبات جنبش ها و اعتراضات و مبارزات گوناگون و متنوع جامعه جهانی علیه سیستم های حاکم و تبه کاری آن ها و دامنه سرکوب آنهاست ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۲٨ دی ۱٣۹۵ -  ۱۷ ژانويه ۲۰۱۷


نشست امسال داووس، مجمع جهانی سرمایه داران و کارشناسان اقتصادی و سیاستمداران، مثل هر سال با گزارش تکان دهنده ای از آکسفام تحت عنوان "اقتصادی برای 99 درصد" و با هشدارهائی به شرکت کنندگان در این مجمع همراه است. گزارش آکسفام از شکاف های وحشتناک و بقول خودش شرم آوری پرده برداری می کند که با عناوینی چون برابری ثروت 8 ابرثروتمند جهان با ثروت نیمی از مردم فقیرجهان (3.6 میلیاردنفر!) و پیدایش پدیده تریلیونر در 25 سال اخیر (که تنها از طریق سودسهام و... روزانه بیش از ششصد میلیون دلار بردرآمد آنها افزوده می شود)، بازتاب گسترده ای داشت. گرچه معلوم نیست که همین داده های اماری هم تا چه حد ابعاد آن واقعی دست پخت جهان سرمایه داری و چهار دهه تاخت نئولیبرالیسم تاچریسم و ریگانیسم را منعکس می کند. همانطور که بر طبق همین گزارش معلوم شده که شکاف های واقعی سال گذشته بیش از ارزیابی خوش بینانه این موسسه بوده است. چنانکه با داده های جدیدی که بدست آورده است معلوم شده شکاف درآمدی مردم چین و هند بیش از تصور و تخمین آن ها بوده است. در اصل کسی نمی داند ثروت های واقعی این ابرمیلیاردرها واقعا چه مقدار است و آن چه که ارائه می شود عمدتا بر اساس قرائن و شواهد و برخی داده ها استوار است و شامل همه اطلاعات لازم برای ارائه یک تصویر کامل نیست. وقتی که خود گزارش به گریزهای مالیاتی و بهشت های مالیاتی و به پنهان سازی ابعاد واقعی ثروت توسط صاحبان ثروت، اشاره می کند، دارد به همین واقعیت - نبود یک تصویر واقعی و همه جانبه- اذعان می کند. چنانکه در گزارش آمده اگر داده های تازه ای را که منجربه به ارزبابی جدیدی از ابعاد شکاف ها شد- حجم ثروت 8 نفر به اندازه نصف ثروت مردم جهان است - سال گذشته هم داشتیم؛ آمار 43 نفر سال گذشته به همین 8 نفر تقلیل پیدا می کرد. و علت آن هم روشن شدن دامنه شکاف و فقر در چین و هندوستان است که موجب چنین جهشی در ارزیابی از شکاف درآمدها در مقیاس جهانی شد. بهرحال ترجمه متن گزارش ضمیمه است و نیازی نیست که در اینجا به همه آن ها اشاره شود:

چند ویژگی گزارش امسال:
- این گزارش در شرایطی است که بحران سرمایه داری اوج تازه ای پیدا کرده است و از آن جا که عمده شرکت کنندگان را صاحبان شرکت های فراملیتی و سیاستمداران و کارشناسان مدافع جهانی سازی تشکیل می دهند، از یکسو می توان سایه سنگین بحران را - از جمله عروج ترامپ، برگزیت و موج روبه گسترش حمایت گرائی در نقاط دیگر را می توان در گزارش آکسفام در خلال سخرانی ها و گفتگوها مشاهده کرد، و از سوی دیگر درست به همین دلیل توجیه و برخور فرافکنانه و گریز از پرداختن به ریشه ها، و دفاع از جهانی سازی مثل همه نشست های سابق روح حاکم برنشست را تشکیل می دهد.

- طنز و ریشخند تاریخ، سخنرانی افتتاحیه رئیس جمهور چین (کمونیست) در فروم سرمایه داران و در دفاع همه جانبه از جهانی سازی و گسترش تجارت آزاد و خدمات است. او مدعی شد که جهانی شدن را نباید عامل مشکلات کنونی در دنیا دانست! پیداکنید مجرم واقعی را! از دیگر سخنان گهربار این رهبر حزب، توسل به حبل المتین دترمینیسم تاریخی بود. او جهانی شدن را روندی تاریخی دانست که نمی توان در مقابلش ایستادگی کرد و باید با آن همراه شد... البته برحسب این که آش اینقدر شور شده است که دیگر خوان هم نتواند آن را منکر شود، او مثل بسیاری دیگر، در جائی برای خالی نبودن عریضه و به حسب تعارف به عدم ایجاد "تعادل" در روند جهانی شدن اشاره کرده است. اما بهرحال اصل جهانی شدن، تجارت آزاد و مبادله کالا خدشه ناپذیر است (جالب است که نصیب اکثریت مردم چین از این روند تاریخی جز استثمار وحشتناک و برده وار نبوده است. چنانکه برآورد نسبت حجم ثروت 8 نفر با ثروت نیمی از مردم جهان، از قضا مربوط به داده های مربوط به دامنه شکاف در چین و هندوستان بوده است. (در هندوستان یک درصد صاحب 58% ثروت هستند که بیش از میانگین جهانی است). در همین گزارش آکسفام مشخصا به وضعیت زنان ویتنامی شاغل در نساجی هم اشاره می شود که با روزی 12 ساعت کار برای برندها و شرکت های مهم بین المللی برای دستمزدی زیریک دلار برای هر ساعت مبارزه می کنند.

- گزارش منشأ عمده رشد این شکاف نجومی را فرار مالیاتی، عدم افزایش دستمزد و نفوذ سرمایه داران کلان در قدرت سیاسی برای پیشبرد سیاست های موردنظر و بی اعتنائی دولت ها به نیازهای اجتماعی می داند. و بر همین اساس هم راه حل های آن هم مثل همیشه معطوف به توصیه های اخلاقی و یا تکراری است که در گزارش امسال هم آمده است:
نقشه راه آکسفام برای "اقتصادی انسانی‌تر" موارد زیر را شامل می‌شود: دولت‌ها از تمرکز بی‌نهایت بر ثروت، برای پایان‌دادن به فقر اجتناب کنند. دولت‌ها باید با افزایش مالیات ثروتمندان و درآمدهای بالا برای ایجاد زمینه ارائه خدمات گسترده‌تر و تأمین مخارج لازم در بحث خدمات بهداشتی، آموزش و ایجاد اشتغال بهره ببرند. دولت‌ها از رقابت دست برداشته و به همکاری با یکدیگر بپردازند. دولت‌ها باید برای تأمین پرداخت دستمزد شایسته به کارگران و بستن راه‌های گریز مالیاتی و خاتمه‌دادن به رقابت در کاهش دستمزد و استانداردهای معیشت و افزایش سود بنگاه‌ها همیاری کنند. دولت‌ها از بنگاه‌هایی که تنها به سهام‌داران خود نمی‌اندیشند و منافع کارگران و جامعه را نیز لحاظ می‌کنند، پشتیبانی کنند. آکسفام همچنین از صاحبان بنگاه‌ها می‌خواهد که برای ساختن اقتصادی انسان‌بنیان بکوشند. آنها می‌توانند با پرداخت سهم مناسب مالیات و تعهد بر پرداخت دستمزدهای شایسته به کارکنان خود آغاز کنند... گرچه گزارش می گوید خیریه میلیاردرها مشکلی را حل نمی کند (اشاره ای طنرآمیز به امثال بیل گیتس ها که ظاهرا ده سال پیش بخشی از ثروت خود را به تأسیس بنیادی خیریه اختصاص داد، اما در همین فاصله بر ثروت او حدود 20 میلیارد دلار افزوده شده است)، اما مضمون توصیه های او عملا حاصلی بیش از این نوع کارهای "خیریه" ندارد که معلوم نیست در پشت آنها و بنام آنها چه کارهائی و یا فرارهای مالیاتی صورت می گیرد. بنیاد رسواشده کلیننون با روشدن میلیون ها دلار پول از شیوخ ثروتمند اعراب و... نمونه ای از این گونه بنیادهاست).
گرچه آکسفام بدرستی زنان را از جمله قربانیان عمده جهانی شدن معرفی می کند، و به بحران دموکراسی ناشی از نابرابری شدید اشاره دارد، اما برای مقابله با آن ها هیچ پیشنهاد مشخصی مگر همان نصایح و توصیه های اخلاقی به صاحبان بنگاه ها و دولت ها نمی کند و همه آنها به گزاره های مشروطی چون اگر دولت، اگرسرمایه داران ... ختم می شود: آکسفام خواهان ایجاد رویکردی جدی برای مدیریت اقتصاد در جهان نه به نفع بخشی بسیار اندک بلکه به نفع اکثریت است.

چنانکه ملاحظه می شود راه حل های آکسفام - مثل همیشه- از دو ویژگی عمده در رنج است:
نخست آن که تمرکز اصلی اش همواره معطوف است به بهبود توزیع عادلانه تر ثروت (در بهترین حالت عدالت توزیعی)، با وجود آنکه از واژه گان مبهم و پرطمقراقی چون اقتصاد مردم بنیان و یا اقتصاد برای 99% و امثال آن بهره می گیرد و با وجود ارائه اطلاعات تکان دهنده، اما هیچ گاه به ریشه ها، به مالکیت مقدس و نقد مناسبات اجتماعی مبتنی بر استثمار کوچکترین اشاره ای نمی کند. بر همین اساس ایستاده در کنارسرمایه داران، هم چون دیده بان نظم کنونی و دادن هشدارها و راه های برون رفت در چهارچوب سیستم عمل می کند که غالبا هم تکراری سترون بوده و ضمنانت اجرائی هم ندارد.

دومین ویژگی عمده این است که خطابش اساسا به دولت ها و سرمایه داران است و از آنها می خواهد که مالیات بگیرند و مالیات بدهند. چنانکه از صاحبان بنگاه ها می خواهد "برای ساختن اقتصادی انسان‌بنیان بکوشند. آن ها می‌توانند با پرداخت سهم مناسب مالیات و تعهد بر پرداخت دستمزدهای شایسته به کارکنان خود آغاز کنند".
در حالی که تنظیم کنندگان گزارش خود اذعان دارند که دولت ها تحت نفوذ و کنترل سرمایه داران هستند، معلوم نیست که چگونه از آنها انتظار دارند که به رهنمودهای آنان گوش فرا بدهند!

- در حقیقت در این گزارش ها، گرچه به خشم انباشته و شدید مردم از نابرابری ها بطورکلی اشاره می شود، اما همواره یک حفره خالی وجود دارد که همانا فقدان گزارش از پیشرفت مطالبات جنبش ها و اعتراضات و مبارزات گوناگون و متنوع جامعه جهانی علیه سیستم های حاکم و تبه کاری آن ها و دامنه سرکوب آنهاست. این که چه حرکت ها و اعتراضاتی توسط بخش های مختلف مردم جهان صورت گرفته است که آکسفام ناگزیرشده است عنوان گزارش خود را به تیتر "اقتصاد در خدمت 99 درصدی ها" اختصاص بدهد (بدون آنکه در محتوا هیچ نشانی از این اقتصاد دیده شود) نامفهوم است. بجز اشارات کلی یک انتقاد بسنده و معطوف به ریشه های ظهور جریان های شبه فاشیستی- ناسیونالیستی- پوپولیستی و تهی شدن دموکراسی و... ارائه نشده است که البته بی ارتباط با مخاطب خود، صاحبان بنگاه ها و دولت های حامی، نیست.

منبع:
ثروت ٨ مرد برابر ثروت نیمی از مردم جهان
www.sharghdaily.ir