رایش چهارم


بهمن پارسا


• بر مردم همه ی دنیا است که در مقابل ماشین تبلیغات و جنگ افروز "رایش چهارم " که از بیست ژانویه ۲۰۱۷ رسما به حرکت درآمده است قد علم نمایند و زمینه های مشروعیت این سیستم نامیمون و نامبارک را در همه ی جهان از میان بردارند. تاخیر در فلج کردن این سیستم و ماشین تبلیغاتی -جنگی آن، تسریع افلاس و اندراس بشریت مسئول و پیشرو است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۱۴ بهمن ۱٣۹۵ -  ۲ فوريه ۲۰۱۷


عناوین شریف بسیارند و نویسنده ی این سطور از میان همه ی آنها به یکی بیشتر ارادت واحترام دارد و آن واژه ی بس مظلوم "پناهنده" است. من خود بیش از سی سال است مفتخرم که تجسّم این واژه هستم ، یعنی پناهنده ام . به لحاظ من پناهنده حضورش گزارش ِ ستم ِ سیاسی، اجتماعی، اقتصادی است که ظالمانه بر افرادی از نوع بشر در گوشه وکنار جهان میرود و معمولا نیز این گوشه وکنار سرزمین های تحت اراده ی رژیم های مستبد ِ فردی ویا عقیدتی ویا هم مخلوطی از هردو است، استبداد ِفردی-عقیدتی! مثال های عینی اینگونه سرزمین ها معمولا مشرق زمین است و اخیرا ، یعنی از ۴۰ سال قبل ایران نیز یکی از آنهاست. مردم زیر ستم چنین سرزمین هایی به محض یافتن فرصت برای رسیدن به نَفَسی راحت، به هر شیوه و فنّ ِممکن راهی "غرب" میشوند، ورویای اغلب این قوافل ستم دیده نیز "آمریکا" است، و چرا که نه! اینک بسیار سالان است که مردم از هر نقطه ی جهان به آمریکا کوچیده و در رشد و غنای اقتصادی ، سیاسی، وفرهنگی آن نیز بیشترین نقش را داشته اند. بس است که آلبرت آینشتاین، فُن بران، و مارلن دیتریش رابگوییم واز تعارف کم کرده بر مبلغ افزاییم!
یکی از عمده ترین حوادث جهان در پراکندن موج پناهجویی در دنیای معصر ظهور "نازیسم" بود، که نزد همگان امری است آشنا و شناخته شده. در آن روزگار به لحاظ عدم امنیّت در سراسر اروپا، مردم روی به سوی آمریکا نهادند وآمدند و با حضور خویش نوع نگریستن به جهان بیرون از این سرزمین راتغییر دادند و سیاستهای انزوا طلبانه ی پیش از جنگ دوم جهانی ِ رایج در آمریکا را ابتدا کمرنگ وسپس تر به بی عملی کشانیدند. اینکه حضور ِ آمریکا در عرصه ی سیاست های جهانی عاملِ ِ کدام پیامد ها شد مورد نظر این مقاله نیست، قصد در این گفتار برخوردی است به تفکراّت و اقدامات ِ ناشی از این تفّکرات در آمریکای بعد از ٨ نوامبر ۲۰۱۶، وحضور مردمی در سطوح مختلف گردانندگی این کشور از روز بیست ژانویه ۲۰۱۷.
ظاهر امر این است که فردی به نام "ترامپ" سکاندارکشتی سیاسی آمریکا است، و به سادگی پیداست که این شخص نه تجربه یی در این گونه امور دارد ونه با نگاهی به گذشته ی دور و نزدیک وی چنین چیزی قابل دیدن و گواهی است. این شخص در زمینه ی اداره ی امور کشور دقیقا به اتومبیلی با موتور صفر کیلومتر شباهت دارد. وی اگر هم مغزی داشته باشد از آندسته مغز های فندقی شکل و اندازه است که قادر به محاسبات ِ بیش از یک به علاوه ی یک نیست، که درانهم جای تردید است. وی تنها به خواندن آنچه فردی به نام Steve Bannon که اینک مشاور ارشد وی در کاخ سفید است مشغول است و کارش امضاء نوشته های او است. بَنُن یک راستگرای افراطی است با تمایلات برتری نژادی سفید پوستان انگلوسکسُن، ونزدیک به نئو نازیهای آمریکا. وی سالهای متمادی برنامه ی رادیویی خاصّ خودرا در شبکه ی "برایت بارت" داشته و بر طبل "آمریکا برای آمریکا" وعلیه خارجیان کوبیده و در انتخابات ریس جمهوری نیز دایما این دیدگاه ها را تبلیغ و ترویج کرده است. آنچه ظرف ۱۲ روز گذشته به امضائ ترامپ رسیده به احتمال قریب به یقین تراوشات فکری ِ بَنُن است. وضع این شخص به گونه یی است که گاهی وی را "رییس جمهور پس پرده" میدانند، همانطور که چنی یا کارل رُو را در زمان بوش میدانستند. Bannon رییس جمهوری است که در قبال هیچکس مسئول و پاسخگو نیست. شغل وی فقط کنترل کلّه و گوشهای "فوهرر" است. بخوان ترامپ! وی در نظر دارد در فرهنگ سیاسی-اجتماعی آمریکا وضعیّتی را خلق کند که عدم تحمّل و پذیرش خارجیان و مخالفین بطور همگانی تبدیل گردد به نوعی "نُرم" و هنجار قابل ِ قبول و پذیرفته شده نزد عموم ِ مردم ِ سفید پوست و مسیحی -آمریکایی ِ ایالات متحده. برنامه های رادیویی وی تا پیش از ورود وی به کاخ سفید بهترین گواه این مدعاست.
برنامه ریزان این دوره از دست اندر کاران رهبری آمریکا در کار آنند که به مردم تحمیل نمایند ، دوره ی ریاست جمهوری ترامپ با هر رییس جمهور پیش از وی به هر شیوه متفاوت است و این امر را در دوره فعّالیتهای انتخاباتی به معرض دید عموم قرار داده و آنچه امروزه انجام میگردد مطابق است با آنچه به هنگام مبارزات انتخاباتی وعده اش داده شده، لذا نه جای پرسش هست، نه محل تعجّب! وحالا هرکس چنین وضعی را بر نمیتابد، به جهنم ، به دَرَک!
انسان معاصر با چنین روشهایی نه نا آشنا است و نه بی خبر و بیگانه، قلع وقمع ، دگر اندیشان ودر راس آنها کمونیست ها در دوران نازیها، سپس روبیدن کولی ها، و بعد سوزانیدن یهودیان ودست آخر هرانچه خارجی و غیر آلمانی و نژادبرتر آریایی بود، نقطه ی ننگی است که به سهولت از دامن مردمان طرفدار چنان اندیشه یی پاک شدنی نیست و امروزه ، یعنی همین دوروز قبل وقتی به یادِ واقعه ی هولناک و ضدّبشری "هُلُکاست" از کاخ سفید بیانیه یی صادرشد برخلاف سالهای پیشین به هیچ وجه از یهودیان قربانی شده در آشویتس یادی نشده بود و مسئول کاخ سفید هم از چنین امری دفاع کرد. بدیهی است بعضی مردم احمق که نظایرش در حکومت اسلامی ایران نیز کم نیستند، از این امر خشنود شده باشند، امّا واقعیت آنست که ستم به یک گروه فکری، دینی، نژادی ، عقیدتی، بفرض که نسبت به دشمن باشد، آغاز ویرانی کلّ بشریت است. اگر کسی یهودیان را نادیده گرفت، بی تردید بر مسلمان بی رحم تر و بر مسیحیان ظالم تر خواهد بود. اگر نیرویی بتواند حق حیات آزاد را از فردی یمنی ، صرف اینکه یمنی است سلب نماید، دایره ی زیست اهالی فیلادلفیا را نیز تنگتر خواهد کرد، هیتلر به همین شیوه عرصه های زندگی را بر مردم آلمان تنگ وتنگتر کرد و هنوز این مردم شرمسار چنان رفتاری هستند و هنوز بشریت از آن کابوس هولناک نرسته.
بر مردم همه ی دنیا است که در مقابل ماشین تبلیغات و جنگ افروز "رایش چهارم " که از بیست ژانویه ۲۰۱۷ زسما به حرکت درآمده است قد علم نمایند و زمینه های مشروعیت این سیستم نا میمون ونا مبارک را در همه ی جهان ازمیان بردارند. تاخیر در فلج کردن این سیستم و ماشین تبلیغاتی -جنگی آن ، تسریع افلاس واندراس بشریت مسئول و پیشرو است. دور باد آنروز که این نیروی تبه کار بتواند بر تک تک ارگانهای بین المللی حاکم شود. امروزه که جهان تبدیل شده است به یک دهکده ی انسانی صدور اوامر ِ ممنوعیت عبورو مرور ملّتها در سرزمینهای مختلف با توّسل به رنگ و نژاد و دین و مذهب به بهانه ی ایجاد امنیت ، فریبکاری است وقصد از طرح وایجاد چنین وضعیتهایی انحراف افکار ِ عمومی است از مسایل ِ اساسی تر اجتماعی و تحمیق عمومی وایجاد رعب و وحشت برای بهره بردای های آسانتر از منابع ومنافع موجود توّسط نیروهای صاحب بهره های کلان. هیچکس در هیچ کجای جهان نباید بتواند مانع از آزادی حق انتخاب نوع و نحوه ی زندگی مشروع و آزاد انسانها گردد، هیچکس، به خصوص به نام ترامپ، که در رویای بر پایی حکومت جهانی ِ "رایش چهارم" است.