شاپور احسانی راد *
کسب نان به قیمت از دست دادن جان


• این روزها چقدر نان با جان گره خورده است طبقه کارگر ایران‌جان میدهد تا نان بخورد. جان باختن روزانه شش کارگر در حوادث کار، دیگر به امری عادی تبدیل و زنده بودن امری « عجیب» شده است. انها می میرند چه در اثر فقر و فلاکت، خودکشی و بیکاری و چه در اثر حوادث در هنگام کار. اما گاه و بیگاه این موج کشتار کارگران به چنان قتل عامی تبدیل می شود که جامعه تب و لرز میگیرد و با بهت و حیرت، کسب یک لقمه نان را می نگرد که بهایش جان شیرین است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۱۹ بهمن ۱٣۹۵ -  ۷ فوريه ۲۰۱۷


این روزها چقدر نان با جان گره خورده است طبقه کارگر ایران‌جان میدهد تا نان بخورد. جان باختن روزانه شش کارگر در حوادث کار، دیگر به امری عادی تبدیل و زنده بودن امری « عجیب» شده است. انها می میرند چه در اثر فقر و فلاکت، خودکشی و بیکاری و چه در اثر حوادث در هنگام کار. اما گاه و بیگاه این موج کشتار کارگران به چنان قتل عامی تبدیل می شود که جامعه تب و لرز میگیرد و با بهت و حیرت، کسب یک لقمه نان را می نگرد که بهایش جان شیرین است. مرگ اتش نشانان و کولبران شاید در دو حادثه مجزا اتفاق افتاده باشند اما در چند مقوله مشترک هستند. کارگران اتش نشانی و کارگران مزدبگیر کولبر برای کسب نان و روزی خانواده هایشان باید جان خود را به خطر بیاندازند. باید با حوادث بجنگنند باید جان بدهند، باید قدم در ره بی بازگشت بگذارند تا نان شان را بدست اورند. ناگفته ها در مرگ اتش نشانان و کولبران زیاد است و زبان ما قاصر از این همه بی عدالتی!

مسئولین غیر مسئول، فاجعه را به تسویه حساب های جناحی خود تقلیل دادند استعفا که هیچ، دریغ از یک عذر خواهی !!! بگذریم از نامردمان و بپردازیم به تلاشگران عرصه رنج و سختی کار و وجه مشترک رنجبران.

اگر کارگران اتش نشانی از کمی دستمزد گله و شکایت و اعتراض کنند، سر و کارشان با پلیس امنیت و حراست می افتد و دهشتناک تر از انان،کولبران برای یک لقمه نان، سر و کارشان با گلوله مستقیم پاسداران مرزی می افتد. اتش نشانان باید نان خود را با عبور از اتش بی رحم کسب کنند و کولبران با عبور از بهمن و کولاک برف. اتش نشانان در این حادثه جدا از نجات انسانها، باید جان خود را به خطر بیاندازند تا اموال و ثروت سرمایه داران را از حریق نجات دهند و کولبران کالاهای سرمایه داران را به قیمت جانشان حمل و نقل می کنند.

چرا در این کشور خیل عظیمی از کارگران مجبور می شوند با مرارت و گذشتن از جان شان نان خود را کسب کنند. مسئولین باید پاسخ دهند و مسئولیت کشته شدن کارگران را بعهده بگیرند. مگر نه اینکه دولت موظف به ایجاد کار، مسکن و بهداشت برای همه شهروندان کشور است؟ بنابراین دولت موظف است برای این قشر از کارگران بیمه بیکاری اتخاذ کند تا بیش از این شاهد مرگ زحمتکشان نباشیم و بی شک لازم است کارگران کولبر نیز با ایجاد تشکل ویژه خود، ضمن خواست بیمه بیکاری از دیگر مطالبات به حق خود دفاع کنند و اما در حادثه پلاسکو و کشته شدن فاجعه بار اتش نشان.

هیچ مسئولی نگفت چرا این شغل اتش نشانی تاکنون جزو مشاغل سخت و زیان اور محسوب نشده است چرا دستمزد و مزایای این زحمتکشان طبق استانداردهای روز نیست چرا عده ای از انها قراردادی بودند و فاقد وسایل ایمنی مجهز بودند(ماسک و فیلترهای استاندارد) چرا اعتراض این کارگران به این موضوع، منجر به سرکوب انها، اخراج، تعلیق و حتی محرومیت شان از سهمیه بن شده است. چرا به کارگران‌ سازمان اتش نشانی مثل پرسنل نظامی برخورد می شود.

چراهیچ مسئولی حاضر نشده است بگوید که چرا اتش نشانان از یک صنف و تشکل کارگری، بی بهره اند کارگران اتش نشانی باید صنف و تشکل ویژه خود را داشته باشند تا بتوانند ضمن اینکه بتوانند تجهیزات فردی و جمعی که در این شغل خیلی حیاتی است، به حقوق و مزایا و مطالبات ویژه این شغل نیز دست یابند ایجاد تشکل کارگران اتش نشانی یک مطالبه جدی است که باید هرچه زودتر در جهت حفظ جان و منافع اتش نشانان ایجاد و از طرف شهرداری به رسمیت شناخته شود اتش نشانان به خوبی واقفند که امروز بهترین موقع برای ایجاد تشکل شان است چون حمایت همه جانبه همه اقشار جامعه را با خود دارند.

و اما حالا که از این حادثه و فاجعه مدتی گذشته است امار صحیح درگذشتگان چه اتش نشانان و چه نگهبانان و چه کارگران ایرانی و افغانی در این واقعه به اطلاع عموم برسد و چگونگی رسیدگی و حق و حقوق به خانواده های داغدار به طور شفاف اعلام شود، طبقه کارگر ایران ضمن اینکه خواستار محاکمه مسببین این حادثه دردناک می باشد با چشمانی باز چگونگی رسیدگی به خانواده بازماندگان را پیگیری خواهد کرد.

در انتها ضرورت دارد که یاد اور شوم که هم اتش نشانان و کولبران و هم تمامی کارگران و مزدبگیران که نان شان در گرو جانشان است امروز باید به خوبی دریافته باشند که بعد از ۳۷ سال هیچ دولتی در فکر جان و زندگی انها نیست و اگر قرار است تغیبری در حال و اینده انها اتفاق بیفتد باید به نیروی قدرتمند اجتماعی خود تکیه کنند و گرنه از این امامزاده ها شفایی حاصل نمی شود.

* شاپور احسانی راد عضو هیات مدیره ی اتحادیه ی آزاد کارگران ایران