اپوزیسیون وآشتی ملی!


احمد پورمندی


• بخش بزرگی از روشنفکران و مردم با سیاست مبتنی بر دادن چک سفید به حکومت، از در مخالفت در خواهند آمد. آنها نه در جنگی که آنرا از هر دو سو، ناعادلانه ببینند، شرکت خواهند کرد و نه به بهانه خطر خارجی دست از مطالبات حقه خود بر خواهند داشت. حکومت اگر هنوز ذره ای تعهد ملی دارد، باید بفهمد که اگر دست آشتی را پس بزند، مسولیت هر فاجعه ای که پیش بیاید را به تمامه بر دوش خواهد داشت ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۲ اسفند ۱٣۹۵ -  ۲۰ فوريه ۲۰۱۷


مهندس شریعتمداری، از چهره های سرشناس جنبش جمهوری خواهی که در تاسیس "جمهوریخواهان ملی ایران و" بعدتر " اتحاد جمهوریخواهان ایران" سهم مهمی داشت، در مقاله ای با عنوان " ترامپ، هیولائی بربام جهان" mihan.net نسبت به تنشهای تقابل آمیز وخطرناکی که می تواند، در صورت تشدید تقابل ترامپ با کشور ما، در صفوف مردم پدید آید هشدار داده، می نویسد:

" ....ولو به‌دلایل صرفا سیاسی و تاکتیکی و در جهت تضعیف و یا تغییر نظام و یا بعنوان تاکتیکی برای امتیاز گیری، ممکن است بخشهائی از نیروهای سیاسی سرنگونی طلب و بخشهای خاصی از جامعه مورد حمایت دولت ترامپ قرار ‌گیرند.
دعوای ناشی از این تغییر رویکرد، در جامعه سیاسی و مدنی ضعیف و کم بنیه ما می تواند منجر به پدید آمدن اختلافات شدیدی شود. ...بی‌گمان چنین رو یکردی ازسوی برخی نیروهای چپ واعتدال گرایان و اصلاح‌طلبان نه تنها مورد استقبال قرار نخواهد گرفت بلکه به شدت تخطئه خواهد شد.
یک چیز از پیش روشن است: جامعه مدنی و اپوزیسیون اصولی ما هر تصمیمی که بگیرد، نباید تحت تأثیر جو اختلاف اجازه دهد که به چند بخش تقسیم شود و اختلافات در آن‌ها در عکس‌العمل به این سیاست ترامپ تشدید شود. ترامپ و خامنه ای خواهند رفت و هدف همه ما این است که بکوشیم تا ایران بماند.
اگر امیدی وجود داشته باشد افزایش هم‌بستگی ملی و همکاری در توسعه سیاسی و هوشیاری نسبت به حوادث، با نشان دادن عکس‌العمل به موقع نسبت به آنها است."

گرچه در فرمول بندی های کم وبیش محتاطانه این هشدار، نگرانی جدی نسبت به سرنوشت کشور، با تاکید بیان شده ، اما متاسفانه جای برخی از موضعگیری های مهم و ضروری خالی مانده است.
اینکه " بخش های خاصی از جامعه" ممکن است مورد حمایت دولت ترامپ قرار بگیرد و "اپوزیسیون اصولی نباید اجازه دهد که به چند بخش تقسیم شود" تذکر وهشداری مهم و درست است. سوال اما این است که چگونه می توان جلوی ضرر را گرفت و آسیب ها را به حد اقل رساند؟
اوضاع در اطراف ایران با شتاب بحرانی شده است و آنگونه که در کنفرانس امنیتی مونیخ هم دیده شد، امریکا، اسرائیل و کشورهای عرب حوزه خلیج فارس به زعامت عربستان و با حمایت ترکیه، طرح تشکیل یک ناتوی منطقه ای با سمت گیری آشکار ضد ایرانی و تمهیداتی مشابه را پیش می برند و علاوه بر امکان احیای تحریم های فلج کننده، خطر جدی درگیری نظامی، کشور را تهدید می کند.
بر بستر این خطر واقعی، واقعیت دردناک این است که کسانی نظیر مجید محمدی و 29 نفر از همگنان او برای ترامپ نامه نوشته اند و خواستار احیای تحریم های فلج کننده و کوبیدن سپاه در هر کجا و با هر وسیله شده، عملا ترامپ را به حمله به ایران فراخوانده اند. همچنین واقعیت این است که رضا پهلوی، مجاهدین و برخی از احزاب و جریانات فعال در مناطق قومی نظیر حزب دموکرات کردستان ایران، خود را به ترامپ عرضه کرده اند. از کنار این واقعیت ها نمی توان، تنها با درخواست از اپوزیسیون اصولی که به چند بخش تقسیم نشود، گذشت. دیدن این واقعیت ها، منطقا باید به زبانی شفاف و صریح در جهت مرزبندی قاطع با کسانی که حامی حمله نظامی به کشورند، و نیز تجدیدنظر اساسی در برخی سیاست های ائتلافی، راه ببرد.
در روی دیگر سکه، امروز کسانی را می بینیم که تحت عنوان دفاع از میهن، پرچم سفید تسلیم طلبی را برافراشته و تا کوی اختر هم سرک می کشند و خواستار سنگرشکنی و توبه می شوند. چنین کسانی طبعا، در گام بعدی ، باز هم به بهانه دفاع از میهن، خواستار تعطیل هر نوع مبارزه برای آزادی و عدالت خواهند شد.
خامنه ای و اقتدارگرایان بی کفایت حاکم بسیار مشتاقند که عوارض سیاست های ویرانگرشان را که کشور را تا مرز فروپاشی همه جانبه سوق داده است، در پس خطر تهدید حمله خارجی و ضرورت دفاع پنهان کنند و این واقعیت را بپوشانند که بدون حمله خارجی هم، بحران های گوناگونی که دامن کشور را گرفته، برای نابودی آن کفایت می کند.
تردید نباید کرد که بخش بزرگی از روشنفکران و مردم با سیاست مبتنی بر دادن چک سفید به حکومت، از در مخالفت در خواهند آمد. آنها نه در جنگی که آنرا از هر دو سو، ناعادلانه ببینند، شرکت خواهند کرد و نه به بهانه خطر خارجی دست از مطالبات حقه خود بر خواهند داشت. حکومت اگر هنوز ذره ای تعهد ملی دارد، باید بفهمد که اگر دست آشتی را پس بزند، مسولیت هر فاجعه ای که پیش بیاید را به تمامه بر دوش خواهد داشت.   
به باور من اپوزیسیون دموکرات و تحول طلب باید از هم اکنون راهکار ملی خود را بر چهار محور زیر تدوین و به مثابه گفتمان بدیل، مطرح نماید.
1- "آشتی ملی" به مثابه گفتمان فراگیر در جهت وادار کردن حکومت به عقب نشینی در مقابل اراده ملت، رفع حصر، آزادی زندانیان سیاسی و عقیدتی، لغو نظارت استصوابی و برگزاری انتخاباتی سالم، منصفانه و آزاد و تشکیل دولت وحدت ملی با هدف مبارزه با فساد، مهار بحران اقتصادی، دستیابی به تفاهم با جهان و همسایگان و دفاع از صلح و تمامیت ارضی کشور
2- هشدار به خامنه ای و اقتدارگرایان حاکم نسبت به مسولیت و نقش آنها، به مثابه مسول اصلی پرهیز احتمالی بخشهائی از مردم در مشارکت در دفاع در مقابل تعرض نظامی به کشور، در صورت تداوم سیاست های غلط و قلدرمنشانه تاکنونی
3- ارزیابی هرگونه دعوت و تشویق دول خارجی به توسل به عملیات نظامی علیه ایران و تداوم و احیای تحریم های فلج کننده علیه کشور، ازجمله به بهانه "تغییر رژیم"، به عنوان "اقدام علیه منافع ملی" و رد هر گونه همکاری با اینگونه افراد و جریان ها
4- مشارکت فعال در جنبش های صلح و تلاش های ضد توسعه طلبی ترامپ و راه اندازی کارزار در همه جای جهان، به قصد مهار اقدامات جنگ طلبانه و ویران کننده علیه کشورمان
روشن است که نمی توان این مبانی را یکجانبه تفسیر کرد و مستقل از آنچه در تهران و قم می گذرد، فراخوان کارزار جهانی علیه ترامپ صادر کرد و فراموش کرد که کلید حل مساله نه در واشنگتن، مسکو و برلین، که در تهران و در دست ولی فقیه حاکم قرار دارد.