عیار شبهه ها در اصالت کتاب «حماسه سیاهکل» - فرخ نگهدار

نظرات دیگران
  
    از : روزبه صالحی

عنوان : بررسی جنبش فدائی اقدامی ارزشمند؛ جعل و تحریف تاریخ عملی ناپسندیده.
با درود و تبریک نوروز برای رفقای سایت اخبار روز! خبری در اوان سال ۱۳۹۵ و نزدیک شدن به ۸ تیر روز تاریخی و خونبار سچفخا منتشر شد. خبر این بود که کسانی می خواهند " سمینار بررسی نونگاشته ها و نویافته ها پیرامون تاریخ جنبش فدائی" را برگزار کنند. آن زمان زمزمه هایی مطرح شد که چرا در کنار سخنرانانی چون فرخ، شمسی و... اسامی سخنرانانی از جمله انوش صالحی، اردشیر بهتوئی و... آورده شد. در مورد دو رفیق اول و دوم طبعا انتخاب درستی بود. فرخ در اوان شکل گیری سچفخا در خدمت رفیق بیژن جزنی مشق سیاسی می کرد و با حمید اشرف ماراتن رقابت سالم را آغاز کرده بود تا تحت داوری بیژن قابلیت های خاص مبارزه مسلحانه بروز دهند. رفیق شمسی نیزاز سلاله رفقای خانه تیمی بوده و از طرفی همسر مجید عبدالرحیم پور بود که سینه ای نچندان مملو از شنیده ها در مورد مشی مبارزه مسلحانه داشتند. اما آن زمان کامنت هایی درآمد که چرا انوش صالحی و این دیگری و دیگران - نورویش کنندگان عرصه تاریخ سچفخا- جزء سخنرانانند و اساسا اینان کیانند؟ اگر قرار است کار تحقیقی صورت گیرد، باید دامنه تحقیق بررسی محدود و منحصر به یک اثر نوشتاری با عنوان هرچند موثق خلاصه نشود که در مورد نام نویسنده این اثر نوشتاری اطمینان کامل و همه جانبه وجود ندارد. بنابراین ادعای انوش صالحی که از دوستان گرمابه و گلستان مهرنامه است و مبارزه مسلحانه را با خوانش هوشنگ ماهرویان از رویکرد مصطفی شعاعیان تعقیب می کند که باید تلاش های ناچار مبارزه ضددیکتاتوری را به سخره بگیرد. در ماموریت برگزاری سمینار " سمینار بررسی نونگاشته ها و نویافته ها پیرامون تاریخ جنبش فدائی" برخی رفقای چپ دمکرات همسوی با تلاش تخریب چیان تاریخ سچفخا شدند. همسویی بدان وسعت تا نتیجه بازی به نفع تخطئه مبارزه مسلحانه اعلام شود. آقای نگهدار که داعیه شاهد تاریخ سچفخا را مکرر عنوان می کنی و مدام خود را مفتخر به همجواری و همسخنی با بیژن جزنی و حمیداشرف معرفی می کنی پرسشی از شما دارم و این است که در مورد نقد تاریخی مبارزه مسلحانه حرفی نیست و جای تحسین دارد ولی نقد سیاسی بهانه ای برای تحریف واقعیت گذشته است؟ بویژه اگر این نقد سیاسی قرار است تمسخر و بی اثربودن چپ و فدائی را اجرایی کند. ایا باید در برابر ان سکوت کرد که کردید و نباید بدان برخورد شود که نکردید. این ادای دین به رفیق حمید اشرف است؟ یا برعکس ان؟ آقای نگهدار و دیگر سخنرانان چون مجید، شمسی، مریم سطوت در بی بی سی با دفاع ضعیف خود تیغ ضدیت انوش صالحی- جویای نام - را تیز کردند تا قلب تاریخ حمید اشرف را نشان بگیرند، حتی اردشیر بهتوئی که در طول عمر دستش به قلاف اسلحه متبرک نشد در بازی هتک تاریخ مبارزه مسلحانه با سخنرانی سخیف به توپ انوش صالحی می زند. آقای نگهدار شما نمی دانید چه کسی " پست فیس بوک"ش و یا در سخنرانی خود - اگر آن را حذف نکرده باشد - چنین نوشته بود:" اکبر معصوم بیگی که در سالهای آغازین تالیف کتاب اسم شب سیاهکل " دستی داشته ؛ " دوستی که نسخ های نایاب از "حماسه سیاهکل" اثر حمید اشرف را در اختیارش گذاشته و علی پاینده هم نیز کمک حالش بوده است" این اعلام آشکار در اوان برگزاری سمینار اعلام می شود و حالا اشک تمساح می ریزند که اسامی منابع که مقیم ایران هستند را به لحاظ خطرات امنیتی عنوان نمی کنند. این داد ناشی از تناقض آمران برای تخریب سچفخا را کجا ببریم. شما بگوئید آقای نگهدار!!
۷٨۶۵۴ - تاریخ انتشار : ٣ فروردين ۱٣۹۶       

    از : کمال حسینی

عنوان : بهترین روش برای زدودن غبار بی اعتمادی شفافیت است
بهترین روش برای زدودن غبار بی اعتمادی و بد بینی شفافیت است .به نظر می رسد جزوه ای که به دست فرخ رسیده و نا معلوم بودن منبع آن نقش مهمی در به وجود آمدن این فضای بد بینی و مصموم داشته است . نباید از فرخ انتظار داشت که نام منبع جزوه را بدون اجازه آن منبع منتشر کند ولی با شناختی که از نظرات سیاسی فرخ داریم و باور او به کار علنی و شفاف , می توان حدس زد که دوست او در ایران هم بطور طبیعی باید به کار علنی و شفاف باور داشته باشد .سخن کوتاه بسیار مفید خواهد بود تا برای غلبه بر این جو بد بینی و غبار آلود دوست گرامی فرخ نگهدار در ایران خود وارد این گفتگو شده و دوستان را از این فضای آلوده رها سازد .
در آخر پرسشی دارم از این آقای علی خوی , من نفهمیدم اینکه فرخ برخورد از بالا می کند و یا جواب سوالات را نمیدهد چه ربطی به فارس و آذر بایجانی دارد که آقای خوی می خواهد آذر بایجانی ها هم مثل کرد ها گروه خودشان را تشکیل بدهند ؟
۷٨۵٨۶ - تاریخ انتشار : ۲۹ اسفند ۱٣۹۵       

    از : آ. ائلیار

عنوان : نثرشناسی
پیشنهاد میکنم برای تشخیص اینکه "حماسه سیاهکل" به قلم زنده یاد حمید اشرف است یانه؟ به نویسندگان زبان فارسی مراجعه شود، و یا به کسانی که در نثرشناسی تجربه دارند و کار کرده اند.

تا جایی که با نثر هدایت و چوبک و گلستان و دولت آبادی و آل احمد و ساعدی و براهنی و شاملو و مانند اینها آشنایی دارم ، با تأسف باید بگویم نثر "حماسه سیاهکل"، با توجه به « زاویه نگاه» نویسنده به پدیده ها، اصطلاحات و تکیه کلامها، استعمال کلمات و کلاً متد نگارش و غیره، متعلق به نویسنده « جمعبندیهای یکساله و سه ساله» نیست.

نثر « حماسه سیاهکل» از آن حمید اشرف نمی تواند باشد.
اصول نثر شناسی اجازه نمیدهد صاحب اثر جمعبندی سه ساله با حماسه سیاهکل یکی باشند.
تا نظر دیگران چه باشد.
با احترام به نظریات فرخ عزیز
۷٨۵٨۵ - تاریخ انتشار : ۲٨ اسفند ۱٣۹۵       

    از : بهروز

عنوان : یک سوال کلیدی دیگر
آقای نگهدار عزیز،
گمان من این است که به خاطر مسایل امنیتی قادر به ذکر نام منبع نیستید. من هم انتظار ندارم که شما در این سایت بگویید نوشته را از حسن و یا حسین که در فلان شهر و خیابان زندگی میکند دریافت داشته اید. اما بالاخره در سازمانهای فدایی و رفقای فعلی و سابق شما باید چند نفر معتمد پیدا شوند و شما این اطلاعات را با انها اشتراک بگذارید. انوقت این گروه معتمد حداقل میتوانند منبع را تایید و یا تکذیب کنند ( نه شخص را، بلکه تاریخو علت پشت مخفی ماندن این نوشته را در حدود ۴۰ سال). این از اصول اولیه یک کار پژوهشی است.
۷٨۵٨۴ - تاریخ انتشار : ۲٨ اسفند ۱٣۹۵       

    از : البرز

عنوان : هموطن گرامی آقای فرخ نگهدار، تا کجا، تا به کی.......
هموطن گرامی آقای فرخ نگهدار، هم اول بنویسم، از اینکه در پاسخ به سئوالاتِ خوانندگانِ مطلبت تبعیض قائل می شوی، حرف و عملی جدید در این عرصه نیست، سالهاست که همه ی "ما" و هر یک به نوعی، به این نوع از بیماری، که آن را بیماری "بی اعتنایی به یکدیگر" می نامم، گرفتاریم.

آنچه که مرا واداشت که مجدد دست به قلم شده و برایت بنویسم، نه آن است که گمان می کنم، نظرم برایت صاحب ارزش است، بل بیشتر به خاطر آن است، که نشان دهم، که زشتی "تبعیض" موردِ استعمالت، هم اکنون میوه ی زشت و نارسش را از زبانِ قلم هموطن گرامی آقای علی خوی زیر بوته هایِ گَسِ استدلالاتِ سست پیکر شما مشغول پرورش است.
بی گمان آقای علی خوی پس از سردادنِ قهقهه ای شُوم می نویسد؛ «... انکه بنده در لحن این نوشته دیدم بچه های غیر فارس در جلسه ها و سایر مسایل سازمان با این اقا و امثال ایشان نمی توانند چانه به چانه بزنند. بچه های ازربایجان در سازمانهای سیاسی چب از همه نوعش باید فکری بحال خود بکنند. و یک سازمان ازربایجانی را بنیان بگذارند و دور خودشان جمع بشوند مثل کردها...»

هموطن گرامی آقای فرخ نگهدار،
- تا کجا، تا به کی، باید این شیوه از رفتار غیرمسئولانه و کودکانه از سویِ آحادی که تجربه ی دهه های متوالیِ بودن در صحنه هایِ سیاسی را دارند، سر بزند؟
- تا کجا، تا به کی باید بحثها را بگونه ای طرح، آغاز و انجام دهیم، که در صحن علن به اینجا برسیم، که به خود اجازه دهیم، که بنویسیم؛ «... من به این سوال شما جواب نمی دهم. دلیلش را خود شما حدس بزنید...»
- چرا نتیجه ی یک بحثِ معقول تاریخی باید به اینجا برسد، که یکدیگر را حوالت به حدس بدهیم
۷٨۵٨۱ - تاریخ انتشار : ۲٨ اسفند ۱٣۹۵       

    از : بهنام باغبان

عنوان : ان شخص را فقط اقای نگهدار می شناسد
آن شخصی که نوشته را در اختیاره اقا فرخ نکهدار کذاشته ، فقط نگهدار می شناسد. اقا نگهدار هم می کوید، اسم شخص را نمی تواند اشکار کند، به علت مسایل امنیتی ، و علت ها دیگر،، . این دلیل می تواند مورد قبول و توجیه باشد.
ولی قرار نیست اقا نگهدار چون خودش به ان فرد اعتماد داشت ، ما هم داشته باشیم ، البته اگر اعتماد داشته باشد اقا نگهدار به ان شخص.
بخشی از سوالات را ان فردی که اقای نگهدار می شناسد باید پاسخ گوید، این نقش انتقال سوالات به عهد اقای نگهدار می افتد. برای روشنتر شدن ، اگر مایل باشند می توانند این سوالات به ان فرد انتقال دهند.

اما اقای نگهدار همشیه از بالا با مخالفان خود سخن می گوید. این شیوه اوست. بقولی" "برای" مخالفین خود صحبت می کند، نه "با" مخالفین خود صحبت می کند.

نگهدار حکم صادر می کند:
"شخصا پاسخ به این سوال را برای تاریخ نگاران هنوز زود رس می دانم. هرچند با شناختی که من و دیگر نزدیکان او از نوع نگاه و سطح اطلاعات حمید داریم، رد ردپای او در این نوشته غیرواقعی است."
یعنی دیگران ( خانم ناهید قاجار، علی محمد،،،) که تا حال در رد این سند بنام حمید نوشتند و یا احظار نظر کردند ، هیچ شناختی ، اطلاعات از حمید ندارند.
۷٨۵۷٨ - تاریخ انتشار : ۲٨ اسفند ۱٣۹۵       

    از : امیر ایرانی

عنوان : تاریخ نویسی
چرا تاریخ نویسی اینچنینی همیشه مورد بحث و حتی شبهه زا و مناقشه آمیز است و اقبال و اجماع روی داده ها بوجود نمی آید؟
آنچنانکه تاریخ گفته است:
از بازیهای مبارزاتی خانه های تیمی خاص تشکیلات خاص، نه آزادی برون آید و نه دمکراسی برقرار می شود.
اگرتاریخی نویسی نیز انجام شود، تاریخی خواهد بود:
نگارنده آن تحت تاثیر عوامل مختلفی است؛ عواملی چون:
ایده لوژی حاکم ؛ رقابت درون گروهی؛ رقابت برون گروهی(بارقبای دیگر) ؛کینه نسبت به هم در درون گروه و یا کینه نسبت به گروه های رقیب.
پس انرژی را صرف این نوع مسائل کردن نوعی اتلاف وقت است.
و نکته ایکه باید به آن توجه داشت اینست: این تشکیلات همانند دولت های رسمی بایگانی خاصی ندارند که بعد از چند دهه آن اطلاعات خاصشان را از رده سری بودن خارج کنند و اجازه انتشار آنان را بدهند تا همگان از آن استفاده کنند.
مسائلی که بعنوان آگاهی رسانی هم مطرح می شود بشتر حالت سرگرمی به خود می گیرد و...

آن گذشتگان هرچه کرده اند کرده اشان حافظه تاریخی است وبس.
ساختن و خواستنِِ روش مبارزاتی برای شرایط حال بر اساس عمل گذشتگانِ مورد علاقه بعضی ها می تواند هرزبرندگی مبارزات آزادی خواهانه و دمکراسی خواهانه باشد.
۷٨۵۷۵ - تاریخ انتشار : ۲٨ اسفند ۱٣۹۵       

    از : علی خوی

عنوان : روح این نوشته یک تهدید بود
دوست و رفیق دیرینه من حمید اشرف. این یعنی طرف اول جای خود را سفت می کند که بدانید با کی طرف هستید.
پاتک دوم . انهایی که این نوشته را کار وزرارت اطلاعات دانسته اند زودتر حرفهایشان را پس بگیرند.
این اقا خودش از طرف دیگران متهم است اما در صندلی قاضی نشسته و حکم صادر می کند. ایشان در این نوشته بسیار از خود راضی بودند و غروری بینهایت. اینگار پاهایش را روی فرش دراز کرده و شاگردهایش را نصیحت می کند

انکه بنده در لحن این نوشته دیدم بچه های غیر فارس در جلسه ها و سایر مسایل سازمان با این اقا و امثال ایشان نمی توانند چانه به چانه بزنند.
بچه های ازربایجان در سازمانهای سیاسی چب از همه نوعش باید فکری بحال خود بکنند
و یک سازمان ازربایجانی را بنیان بگذارند و دور خودشان جمع بشوند مثل کردها.
۷٨۵۷٣ - تاریخ انتشار : ۲٨ اسفند ۱٣۹۵       

    از : البرز

عنوان : این شیوه از اداره ی بحث توسط شما، کمکی به حل معضل موجود پیرامون کتاب یا جزوه ی موردِ بحث نمی کند
هموطن گرامی آقای فرخ نگهدار، شما در پاسخ به شبهاتی که پیرامون انتشار کتابِ منتسب به زنده یاد حمید اشرف انتشار یافته با کوششی قابل تحسین مقاله ی حاضر را نوشته ای.
با نظرداشتِ مفادِ مطلب شما سئوالاتی را جهتِ روشنتر شدنِ زوایایِ ظهور ناگهانی کتابِ موردِ بحث طرح کرده ام، البت از سویِ تنی چند خواننده ی دیگر نیز سئوالاتی مطرح شده است.

لذا اینکه شما سئوال خوانندگانِ مطلبت را با طرح سئوالاتی دیگر پاسخ می گویی، در عین آنکه در نوع خود شیوه ای نسبتاً کهنه برای فرار از پاسخ به سئوال است، اما در مجموع این شیوه از اداره ی بحث توسط شما، کمکی به حل معضل موجود پیرامون کتاب یا جزوه ی موردِ بحث نمی کند.

اما برای آنکه شما را علاقمند به پاسخ دادنِ به سئوالاتِ طرح شده توسط خوانندگانِ مطلبت کنم، به سئوالاتی که طرح کرده ای پاسخ می گویم. شما می پرسی؛
اول:
آیا ادعای تولید این سند توسط جمهوری اسلامی را تا چه حد قرین به واقعیت می دانید؟

همه به تجربه می دانیم، که ج.ا. در ۳۸ ساله ی اخیر نشان داده که در جعل سند، از طریق ساختن فیلم، کتاب و مقاله توانایی های لازم را دارد.
اما از جایی که از دلیل تأخیر سی و اندی ساله ی دوست یا دوستانی که این جزوه یا کتاب را به دستِ آقای فرخ نگهدار رسانده اند، اطلاعی ندارم، لذا پیشنهاد می کنم، که از انتساب این کتاب به زنده یاد حمید اشرف جداً خودداری، و تمامی حواشی و مطالبِ مربوط به این کتاب یا جزوه به دقت بررسی شود.

دوم:
آیا این ادعا که این سند می تواند توسط کس یا کسانی نوشته شده باشد که در سازمان نبوده اند تا چه حد درست است؟

برایِ پاسخ به این سئوال امکانی واقعی وجود ندارد، مگر آنکه دلیل تأخیر سی و اندی ساله ی دوست یا دوستانی که این جزوه یا کتاب را به دستِ آقای فرخ نگهدار رسانده اند، مستنداً، مشخصاً اطلاع حاصل گردد، و مطالبِ موجود در این جزوه یا کتاب با معلوماتِ تاریخ جنبش فدایی راستی آزمایی گردد.


آقای فرخ نگهدار امیدوارم که شما بتوانی نگرانی دوستانت در جنبش فدائی را درک، و بجایِ پاسخگویی هایِ گنگ و نامفهوم، چون؛ «... من و دیگر نزدیکان او از نوع نگاه و سطح اطلاعات حمید داریم، رد ردپای او در این نوشته غیرواقعی است...»، به سئوالاتِ مشخصی که توسط دوستان در پایِ مطلبت درج گردیده، پاسخهایی مشخص و به دور از ابهام بدهی.
۷٨۵۷۱ - تاریخ انتشار : ۲۷ اسفند ۱٣۹۵       

    از : روزبه زرین

عنوان : تناقضات فراوان
نقل شده است که زمانی که مرحوم دکتر کیانوری از زندان به یکی از خانه های وزارت آدمکشی منتقل شد یکی از او در مورد کتاب خاطراتش سوالی می پرسد که در جواب مرحوم دکتر کیانوری می گوید که او هرگز کتاب خاطراتی ننوشته است!
شاید بهتر از همه باید خود آقای نگهدار ماهیت هزار چهره رژیم جانیان و وزارت خانه آدمکشان آن را بداند و با این قاطعیت دست داشتن آنها را رد نکند.
رژیمی که تاریخ برای سازمان چریکها و مجاهدین و با استفاده از اوراق بازجویی آدمکشان سابق ساواکی مانند خود می نویسد چه بسا دوباره توسط امدادهای غیبی این دست نوشته را که شاید از ساواک به ارث برده باشد بنا به مصلحت نظام به خارج می فرستد و باز به تلاش سابق و همیشه در صحنه خود برای حمله به اعتبار چریکهای فدایی ادامه می دهد. خانم ناهید قاجار و آقای علی محمد صفایی با ذکر موارد مشخص نشان می دهند که این نوشته کار هر کسی بوده باشد کار شهید حمید اشرف نبوده است. حالا باید دید که منبع رساندن این نوشته که بوده است و بعد او چطور این نوشته به دستش رسیده است. این نوشته عملا به لو دادن همکاری خواهر یکی از مبارزین آن زمان قبل از دانستن آن توسط ساواک اقدام می کند و اگر این نوشته به دست ساواک می افتاد مطمنا خطر مرگ برای او بوجود می آمد. آیا حمید اشرف که فرمانده چریکها بود تا این اندازه خام و ساده بود؟!
آقای نگهدار همیشه نصبت به رژیم آدمکشان خوشبین بود به حدی که مرحوم رضا غبرایی را برای پاسخ دادن به آدمکش قهاری مانند لاجوردی جانی بعنوان ماموریت سازمانی به اوین فرستاد که عاقبت این رفتار بی خردمندانه او برای رفیق آقای نگهدار شکنجه و مرگ بود و به نظر می رسد خوشبینی او به وزارت آدمشکان هنوز پا برجاست. رژیمی که می خواست با یک اتوبوس در بست و با سقوط آن فاتحه کانون نویسندگان ایران را بخواند می دانم که توانای هر عمل اهریمنی قابل تصور یا غیر قابل تصور می باشد! جناب نگهدار خوب می داند اما باز خلق الله را سر کار گذاشته است و با خط بطلان کشیدن به چریکهای به قول خود او قدیمی مانند سامع و سنجری باز دست بالا را می گیرد که پس نیفتد!
۷٨۵۶۹ - تاریخ انتشار : ۲۷ اسفند ۱٣۹۵       

    از : اژدر بهنام

عنوان : مشکل اصلی چیست؟
به نظر من پیش از همه روشن شدن این مساله اهمیت دارد که آیا نویسنده این کتاب، آنگونه که ادعا می‌شود زنده یاد حمید اشرف است یا نه.
اگر پاسخ به این سوال مثبت باشد، مشکلات دیگر حل شده اند.
در صورت منفی بودن آن، لازم است روشن شود که آیا نویسنده کتاب یکی از اعضای سازمان در آن زمان بوده است یا نه.
اگر پاسخ به این پرسش‌ها منفی باشد، آنگاه این موضوع پیش می‌آید که آیا جمهوری اسلامی این کتاب را درست کرده است یا اشخاصی دیگر و با چه هدفی؟
با توجه به متن کتاب چنین به نظر می‌رسد که شخصی مطلع از مسائل سازمان، همه اطلاعات را کنار هم قرار داده و داستان‌گونه‌ای نوشته است.
کسانی که کتاب را نخوانده‌اند، می‌توانند آن را در سایت "آرشیو اسناد اپوزیسیون ایران" در صفحه:
http://iran-archive.com/start/۱۰
و یا با لینک مستقیم:
http://iran-archive.com/sites/default/files/sanad/hamaseye-siyahkal.pdf
مشاهده و یا داونلود کنند.
۷٨۵۶٨ - تاریخ انتشار : ۲۷ اسفند ۱٣۹۵       

    از : فرخ نگهدار

عنوان : جواب بهروز و سیروس
از من خواسته اید بگویم نسخه نزد چه کسی نگهداری شده. من به این سوال شما جواب نمی دهم. دلیلش را خود شما حدس بزنید.
در مورد آشفتگی و تناقض تاریخ ها درست می گویید.
تقصیر از من است. جمله صحیح این است که من تا ۲۰۱۴ از وجود این سند کاملا بی اطلاع بوده ام و فقط در اوایل ۲۰۱۵ از وجود آن مطلع شده و یک نسخه دیجیتالی از آن را دریافت کرده ام.
دوست گرامی ف. تابان بدون اطلاع یا نظر من همین جمله آشفته را سوتیتر کرده است. نمی دانم خودش هم متوجه تناقض شده یا نه. حدس می زنم متوجه نشده باشد. چون اگر شده بود از او بعید بود که ایمیل نزند که قبل از نشر اشتباه را تصحیح کنم.
۷٨۵۶۷ - تاریخ انتشار : ۲۷ اسفند ۱٣۹۵       

    از : بهروز

عنوان : و یک سوال کلیدی برای آقای نگهدار
آقای نگهدار زحمت کشیده اند و دو سوال کلیدی دیگر را در قسمت پیامها نطرح کرده اند. اما در تعجبم چرا سوال البرز، بهروز و سیروس مددی جواب نمی دهد! نام آن دوست شما چیست؟ چگونه نسخه دیجیتالی به دست وی رسیده است؟ اگر در سال ۲۰۱۴ از وجود سند مطلع شدید، چرا میگویید تا اوایل سال ۲۰۱۵ لز آن خبری نداشتید؟ با کدام یک از مسیولین اکثریت کشف جزوه را مطرح کردید؟
هدف از این سوالها مچ گیری نیست. کمک به روشن شدن قضیه است. چرا شفاف سخن نمیگویید؟
۷٨۵۶۴ - تاریخ انتشار : ۲۷ اسفند ۱٣۹۵       

    از : فرخ نگهدار

عنوان : دو سوال کلیدی
حالا پس از مطالعه توضیحات من و دیگران، و رویت عین سند رونویسی شده در سایت "اسناد اپوزیسیون"، خواهشم از عزیزان این است که برای روشن شدن عیار حقیقت به دو سوال پاسخ دهند:

اول:
آیا ادعای تولید این سند توسط جمهوری اسلامی را تا چه حد قرین به واقعیت می دانید؟

دوم:
آیا این ادعا که این سند می تواند توسط کس یا کسانی نوشته شده باشد که در سازمان نبوده اند تا چه حد درست است؟

از توضیحات ناهید قاجار و علی محمد دلیل صفایی پاسخ مثبت به این دو سوال در نمی آید.

اگر دیگران هم قانع شوند که پاسخ دو سوال فوق مثبت نیست آنگاه بحث ها متمرکز می شود روی این که آیا این سند را قطعا حمید نوشته یا دیگر رفقا هم در آن دخیل بوده اند و اگر بوده اند تا چه حد.

شخصا پاسخ به این سوال را برای تاریخ نگاران هنوز زود رس می دانم. هرچند با شناختی که من و دیگر نزدیکان او از نوع نگاه و سطح اطلاعات حمید داریم، رد ردپای او در این نوشته غیرواقعی است.
۷٨۵۶۱ - تاریخ انتشار : ۲۷ اسفند ۱٣۹۵       

    از : آرمان شیرازی

عنوان : به همراه بهار، بیایید با یکدگر ارجگزارانه و بدون پیشداوری گفتگو کنیم
درود و سپاس بر آقای نگهدار برای برخورد بهنگامی که علاقمندان در انتظارش بودند. درین باره یادآوری چند نکته لازمست:
۱ - شما گفته اید که: "باید انتظار داشت که کسانی که بدون هیچ مدرک، جزوه " حماسه سیاهکل" را دست پخت وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی دانسته اند دست کم از تهمتی که زده اند اظهار تاسف کنند." مفهوم تهمت در زبان فارسی نسبت دادن کار (نادرستی) است به فردی که بیگناه است. یعنی شما "وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی" را (دانسته یا ندانسته) در صندلی "بی گناهان" نشانده اید, جایی که هرگز شایسته ی این نهاد دوزخی نیست. بهتر می بود که بجای "از تهمتی که زده اند" میگفتید "از پیشداوری خود" بعنوان افراد روشنفکر و مسئول اظهار تاسف کنند.
۲ - آنگونه که آقای علی محمد دلیل صفایی "تماما به جزئیات موضوعات مندرج در کتاب پرداخته" در خور تغمق تر از آنست که شما بسادگی با آوردن یک مثال (در باره نام برادرش سیف دلیل صفایی) کنار نهاده اید. ایشان به مطالب امنیتی که در نوشتن کتاب رعایت نشده اشاره کرده اند, کاری که به مرگ همرزمان و ضربه های کاری به سازمان می انجامید. چنین بی دقتی ها آنهم از سوی رهبر سازمان, حتی اگر کتاب (یا جزوه که شما هر دو را یکسان انگاشته اید) برای استفاده درون سازمان بوده باشد, کاملا بعید و در حد بی مسئولیتی محض و نابخشودنی بود.
۳ - در "جمع بندی" خود گفته اید که "چزوه در درون سازمان تنظیم و تحریر و در سطح محدود توزیع شده است. هیچ گاه انتشار بیرونی نداشته و برای خارج کشور هم ارسال نشده است." آیا این گفته از دانسته های شماست, حدث می زنید و یا لغزشی پیشداورانه بوده است که دوستان دیگر نیز از آن بر کنار نمانده اند؟
۴ - در پایان شعری بهنگام برای همگان:

نوروزانه

دگرسانی
یگانه دست پیوسته-به-کار
در این جهان ماست ...
ازین تکرار پر اعجاز
که در هر پهنه پابرجاست
"کهن" در رفتن ناچار
پدید آرنده ی "نو" هاست ...
ازین قانون بی همتا و استثناست
که سرما سوگ رفتن دارد و نوروز
به-آور گونه، اکنون راهی دل هاست!
درین شادی، زمین با ما، زمان با ما، جهان با ماست ...

بهاران بر شمایان نیک-بختی آور و پرجلوه و خوش باد!
۷٨۵۵۶ - تاریخ انتشار : ۲۷ اسفند ۱٣۹۵       

    از : البرز

عنوان : قطعاتِ بریده و نامفهوم، کمکی به گشودنِ گرهِ نامفهوم و چیستانِ کتاب منتسب به زنده یاد حمید اشرف نمی کند
هموطن گرامی آقای فرخ نگهدار، در اینکه شرایط مبارزه در زمان ستم شاهی، و نیز حال در حکومتِ استبدادی ج.ا. ایجاز در طرح مسائل را ایجاب می کرده و می کند، تردیدی نیست.

اما اینکه امروز به هنگام سخن گفتن از تاریخهایِ قدیمیِ جنبش فدایی، هنوز هم ایجاز را به کناری ننهاده، و با صراحت در باب و باره ی آنچه گذشته سخن نمیگوئیم، برایم منبع تعجبِ بسیار است. به بیانی دیگر با نامفهوم سخن گفتن در باره ی تاریخ سازمان، در روز امروز که تا چند روز دیگر سال ۱۳۹۶ آغاز میشود، و از سالهایِ ۱۳۴۹ و نیز ۱۳۵۷ به اندازه ی یک عمر فاصله گرفته ایم، کمک حالِ روشن شدنِ حقایق نخواهیم بود

لذا وقتی شما می نویسی؛
«...فرخ نگهدار خود از وجود این متن تا اوایل سال ۲۰۱۵ کاملا بی خبر بوده است. وقتی من در سال ۲۰۱۲ برای گردآوری اسناد و برجای مانده ها به برخی دوستان قدیم مراجعه کردم تا برای ثبت مستند خاطرات خود منابع بیشتری در دسترس داشته باشم یکی از دوستان در سال ۲۰۱۴ مرا از وحود نسخه دیجیتالی این کتاب نزد خود مطلع کرد. و من همان زمان برخی مسوولین سازمان اکثریت را از وجود ان مطلع کردم...»

چنین شیوه ای از نگارش که مملو است از قطعاتِ بریده و نامفهوم، کمکی به گشودنِ گرهِ نامفهوم و چیستانِ کتاب منتسب به زنده یاد حمید اشرف نمی کند

- وقتی شما در سال ۲۰۱۴ از وجودِ نسخه ی دیجیتالی کتاب مطلع هستی، چرا سخنت را چنین می آغازی؛ "فرخ نگهدار خود از وجود این متن تا اوایل سال ۲۰۱۵ کاملا بی خبر بوده است".
- همه میدانیم بواسطه ی شرایطِ سخت مبارزه عدد رفقا و دوستان را نمیتوان بیشمار دانست. حال پرسش اینجاست، اگر جزوه ی موردِ نظر، جزوه ای برایِ استفاده در داخل سازمان بوده، چرا فردِ مطلع و فعال در انتشاراتِ سازمان، بانو ناهید قاجار از آن بی خبر است
- چرا امروز هنگام سخن گفتن از ماجراهایِ سالهایِ دهه ی چهل و پنجاه شمسی، هنوز هم می نویسیم، برخی دوستان قدیم، یکی از دوستان.

چرا آقای فرخ نگهدار، که یکی از قدیمیترین اعضایِ جنبش فدائی است، نمیتواند در همکاری با دیگر اعضاء قدیمیِ سازمان، و بدون دخالت دادنِ ممیزی و خودممیزی، تاریخ بنیانگذاری و زندگی جنبش فدایی را با ثبتِ تمامی لحظات و ثانیه هایش بنویسد. تا مدارک و اسنادِ موردِ مراجعه ی دوستدارانِ جنبش فدایی، برای دریافت و درکِ این جنبش، منحصر به ترشحاتِ ذهنی "نادری" و یا "آقای ثابتی مقام امنیتی شاه" نباشد
۷٨۵۵۵ - تاریخ انتشار : ۲۷ اسفند ۱٣۹۵       

    از : بهروز

عنوان : نام آن دوست چیست؟
آقای نگهدار در مورد اینکه چه زمانی از وجود این جزوه مطلع شده اند مینویسند: " وقتی من در سال ۲۰۱۲ برای گردآوری اسناد و برجای مانده ها به برخی دوستان قدیم مراجعه کردم تا برای ثبت مستند خاطرات خود منابع بیشتری در دسترس داشته باشم یکی از دوستان در سال ۲۰۱۴ مرا از وحود نسخه دیجیتالی این کتاب نزد خود مطلع کرد. و من همان زمان برخی مسوولین سازمان اکثریت را از وجود ان مطلع کردم. ". بنابراین آن دوستی که آقای نگهدار را در سال ۲۰۱۴، از وجود این جزوه مطلع کرده است بتواند این گفته را تایید کند. نام آن دوست چیست و نسخه دیجیتالی از کجا آمده است؟ ثانیا "برخی مسیولین سازمان اکثریت" هم باید بتوانند گفته های آقای نگهدار را تایید کنند. چرا آقای نگهدار در این دو مورد سربسته و بدون ذکر نام سخن میگویند؟
۷٨۵۵٣ - تاریخ انتشار : ۲۷ اسفند ۱٣۹۵       

    از : سیروس مددی

عنوان : این سند تا الان کجا بوده؟
هنوز به این پرسش پاسخ داده نشده است که این جزوه تا الان کجا بوده و چگونه به دست آقای صالحی و شما رسیده است؟ سند زمانی سند است که مسیر دستیابی به آن قابل پیگیری باشد و یا شواهد نیرومند در اثبات صحت و سندیت آن موجود باشند. چگونه است که نه مسیر روشن است و نه کسی از بازماندگان آن دوره از آن اطلاعی دارد؟ لطفا به این سئوالی اساسی پاسخ دهید.
و نیز اسناد یک نهضت برای پنهان کردن آنها نیست. از مشقات نقی حمیدیان برای یافتن اسناد جلساتی که خود در آنها شرکت داشته باخبرید. فعلا همین قدر.... اگر سر بحث اسناد سازمان باز شود، گفتنی شاید بسیار باشد.....
۷٨۵۵۲ - تاریخ انتشار : ۲۶ اسفند ۱٣۹۵