از : امیر ایرانی
عنوان : امیرکبیر بزرگ
در گذشته در پای نوشتاری، دو نظر در رابطه با جنبش بابیه و به دنبالش بهائیت از اینجانب منتشر شد و در آنجا به این موضوع اشاره شد که چگونه یک آئینی که رو به مرگ است از درون خود به ساختن آئینی می پردازد که نوعی نجاتبخشی خود را هم در آن می بیند و برایش بدنبال دارد.
در اینجا بطور مختصر می توان گفت: چه بسا بابیه و بهائیت برای شیعه گری یک نجابخشی را آفریده اند.
بعد از سرکوب ها، یک رونق گرفتن و فعال شدن شیعه گری مشاهده می شود و دفاع متعصبانه ای نیز برای شیعه گری و در خدمت شیعه گری آفریده می شود. بگذریم.
در رابطه با تئوری انسان کامل که توسط ابوسعید ابوالخیر پررنگ شد که ریشه در آئین های کهن باستان ایرانی نیزدارد و سبب ساز تئوری امام زمانی و بدنبالش ولایت فقیه بوده در گذشته پای یکی از نوشتار ها نظری از اینجانب ارائه شد. پرداختن به آن بحث را طولانی وشاید خسته کننده کند.بگذریم.
بایدگفت دفاع از امیرکبیر، یکی از اصلاح طلبان ایرانی، که توسط آقای مازیار شکوری انجام شده خود پرسش برانگیز است و نیاز به بررسی دارد.
در رابطه با برخورد امیرکبیر با آن رویداد بابیه و... بایدگفت:
وقتی امیر کبیر در پی پی ریزی ساختارهای جدید برای گذار ایران از آن روش حکومتگری کودنانه و عقب افتاده بود متوجه می شود؛ دو جریان که منشا دینی داشته اند- یکی با همان روش شیعه گری قدیمی و دیگر باروش دیگر که از دل همان قدیمی سر در آورده است- در یک حالت تقابلی تخریبی قرار گرفته اند.
که در آن زمان، جامعه ایران را با محوریت مذهبی به دو قطب شمال و جنوب در آورده بود که ادامه آن تجزیه کشور را بدنبال داشت.
در این وضعیت آن دوران، امیر کبیر برای اجرای پروژه اصلاحیش چاره ای جز برخورد نمی بیند که شاید این پروژه درگیری، برای حذف او بوده .
۷٨۶۲٣ - تاریخ انتشار : ۱ فروردين ۱٣۹۶
|