یادداشت سردبیری مجله مانتلی‌ریویو در واکنش به انتشار فهرست «استادان خطرناک»
بازگشت مک‌کارتیسم
ترجمه: علی سالم


• من سردبیر مانتلی‌ریویو و یک مارکسیست هستم. آیا دیدگاه من هم باید رام و مطیع شود؟ نویسندگان دیگری در مانتلی‌ریویو در کنار من در فهرست استادان هستند،‌ مثل بیل آیرز، زیلا آیزنشتاین و ریچارد ولف. نویسندگان سابق مانتلی‌ریویو آلبرت انیشتین، ویلیام دوبوآ، چه‌گوارا، برناردین دورن، باربارا ارنریچ، نوام چامسکی و آدرین ریچ بودند. ایده‌های آنها نیز باید رام و مطیع شود؟ ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۱ فروردين ۱٣۹۶ -  ۲۱ مارس ۲۰۱۷


شرق- اشاره: ماهنامه مانتلی‌ریویو در اوج دوران اختناق مک‌کارتیسم در آمریکا متولد شد؛ دورانی از فعالیت‌های ضدکمونیستی به رهبری جوزف مک‌کارتی، سناتور جمهوری‌خواه در طی دهه ١٩٥٠ و آغاز جنگ سرد که همراه بود با رشد پوپولیسم دست‌راستی در فضای اجتماعی آمریکا،‌ سانسور، گزینش شغلی، فهرست‌های سیاه، سرکوب گسترده روشنفکران، تفتیش عقاید و دادگاه‌های نمایشی. با وجود احضارهای متعدد ‌پل سوییزی و لئو هابرمن سردبیران وقت مانتلی‌ریویو به اتهام «فعالیت‌های خرابکارانه»، این ماهنامه محلی شد برای مقاومت مدنی و حقوقی در برابر مک‌کارتیسم و دفاع از «آزادی بیان». حالا بعد از گذشت دهه‌ها از آن اتفاق و انتخاب دونالد ترامپ، دوباره نشانه‌هایی از تلاش برای محدودسازی آزادی بیان در جامعه آمریکا دیده می‌شود؛ نظیر انتشار «فهرست استادان خطرناک» سازمان راست آلترناتیو. آنچه در ادامه می‌خوانید یادداشت سردبیری مانتلی‌ریویو به همراه پاسخ جان بلامی فاستر درباره بحث‌های شکل‌گرفته پیرامون این فهرست در جامعه دانشگاهی آمریکاست که در ژانویه ٢٠١٧ منتشر شده است.

مدت کوتاهی پس از انتخاب دونالد ترامپ، سازمان راست آلترناتیو١ «TPUSA ٢»فهرست معروفی ارائه کرد که در آن نام ٢٠٠ نفر از دانشگاهیان رادیکال در دانشگاه‌های آمریکا به‌عنوان استادان خطرناک معرفی شده‌ بود,٣ گزارش‌ این فهرست به‌سرعت در روزنامه‌های سراسر کشور منتشر شد. برخلاف فهرست دیوید هاروییتز در یک دهه قبل (کتاب ١٠١ نفر از خطرناک‌ترین اساتید دانشگاه‌‌های آمریکا)، فهرست جاری پیامد قدرت‌گیری جدید راست افراطی پس از پیروزی انتخاباتی ترامپ بود. به‌محض پیروزی او TPUSA آگهی ایجاد عناوین فهرست را در دانشگاه‌های سراسر آمریکا داد. این عناوین فهرست محلی، از بالا به پایین ایجاد شده‌اند و همه تصمیمات حیاتی از سوی TPUSA در سطح ملی گرفته می‌شود. بی‌شک این می‌تواند بخشی از یک تلاش برای مک‌کارتیسم جدید باشد. بر‌حسب گرایش کلی راست آلترناتیو، این استراتژی شبیه Gleichschaltung (استراتژی (سربه‌راه‌کردن)» آلمان هیتلری در ٣٥-١٩٣٣) است که با ارعاب بر همه نهادهای فرهنگی مهم از جمله دانشگاه‌ها، با هدف هماهنگ ساختن آنها با نگاه مسلط جدید نظارت می‌کرد. از جمله استادان فهرست TPUSA، جان بلامی فاستر سردبیر مانتلی‌ریویو و استاد جامعه‌شناسی دانشگاه اورگان است. فاستر در فهرست قبلی هاروییتز هم بود، و اظهارنظرها درباره او در فهرست فعلی از کتاب هاروییتز برداشته شده است. تعداد دیگری از نویسندگان مانتلی‌ریویو نیز در فهرست جدید قرار دارند: بیل آیرز، زیلا آیزنشتاین و ریچارد ولف.
فهرست جدید راست آلترناتیو موضوعاتی چالشی را درباره چگونگی مقابله با آن پیش کشید. در اوایل دسامبر، نوئل مکافی، استاد فلسفه دانشگاه اموری، فهرست هجوآمیزی از استادان را به عنوان پاسخی مترقی به TPUSA ایجاد کرد. این فهرست هجوآمیز در یک بلاگ با عنوان فهرست ریداکس منتشر شده بود,٤ گزارش فهرست ریداکس، در موسسات آموزش عالی، با نام «فهرست اصلاحی» منتشر شد. در بیانیه‌ای که در ٣ دسامبر ٢٠١٦ به صورت گسترده ایمیل شد، مکافی اصول حاکم بر فهرست ریداکس را توضیح داد. فهرست هجوآمیز هم شامل چهره‌های گذشتگانی مثل سقراط،‌ آلبرت انیشتین، ژان پل سارتر و سیمون دوبوآر بود و هم چهره‌های روز، مثل یورگن هابرماس، جودیت باتلر و مایکل سندل که اغلب آنها در فهرست TPUSA نیستند. مکافی در بیانیه سوم دسامبر خود گفت: «اگر ما می‌خواستیم مارکس را در فهرست بیاوریم، نیاز داشتیم او را رام و بی‌خاصیت کنیم». بنابراین مارکس در فهرست چهره‌های رادیکال گذشته نیامده است. در‌خصوص چهره‌های امروزی که در فهرست مکافی آمده‌اند، او نشان داد مهم است «آنهایی را که در گذشته خطرناک تلقی می‌شده‌اند» مثل کسانی که امروز راست آلترناتیو در فهرست استادان قرار داده، «صدایی کاملا معقول» نشان دهیم. او در ادامه گفت: «هدف هم اصلاح کلمه «رادیکال» است و هم رام‌کردن آن».
بیانیه مکافی بین اعضای هیئت‌علمی گروه فاستر هم برای بحث درباره آن به اشتراک گذاشته شد. آنچه در پی می‌آید پاسخ فاستر است به همکارانش که ما آن را به خاطر اهمیت موضوع اینجا ذکر می‌کنیم:‌
دوستان ...
با تشکر از شما برای ارسال بیانیه مکافی به دانشکده و برجسته‌کردن موضوع مورد بحث. امیدوارم کسی را نرنجانم اگر بگویم من به صورت شخصی و سیاسی رویکرد اتخاذشده در آن را بی‌‌نهایت مورد ایراد و بخش‌هایی از آن را خائنانه دیدم، ‌اگرچه کاملا می‌دانم که این، قصد هیچ‌کدام از افراد درگیر آن نبوده است.
این گفته مکافی چه معنایی دارد؟ « اگر ما می‌خواستیم مارکس را در فهرست بیاوریم نیاز داشتیم او را رام و بی‌خاصیت کنیم. و در مورد فهرست چهره‌های امروزی، فکر می‌کنم به بهترین نحو کارایی دارد که آنها را مثل کسانی که خطرناک تلقی می‌شده‌اند صدایی کاملا معقول نشان دهد... هدف اصلاح کلمه رادیکال و رام‌کردن آن است».
معقول با کدام استاندارد؟ آیا ما آنقدر بزدل هستیم که هم‌اکنون در حال صحبت درباره «رام‌کردن» متفکران در دانشگاه‌ها هستیم؟ آیا پس از آن ما همکاران دانشگاهی‌مان را رها و برای وادار ساختن‌شان به سازگاری با برخی خطوط مجاز- برخی از انواع رادیکالیسم رام‌شده- تلاش می‌کنیم؟ چه اتفاقی برای آزادی‌های آکادمیک افتاده است؟ هدف هجونامه چیست؟ آیا هدف آن دفاع از کسانی است که به دفاع نیازی ندارند؟ یا دفاع از ایده‌هایی است که به‌نوعی در مرزهای مورد پذیرش ما هستند ولی هنوز قابل‌قبول‌اند. در تعرض بعدی که به ناچار به دنبال آن می‌آید ما باید منتظر اتفاقات بدتری باشیم. این فرایند دقیقا همان چیزی است که Gleichschaltung برای انجام آن طراحی شده بود. در نحوه کار آن، ارعاب به این هدف اعمال می‌شود که همه ما را مجبور کند به دنبال «صداهای منطقی» باشیم و آنهایی را که اینگونه نیستند «سربه‌راه» کنیم (یا کنار بگذاریم). پیوستن به این هدف شبیه استراتژی مرکزی و اساسی دوره مک‌کارتیسم است که در آن مردم مختلف تلاش کردند به جای اعتراض مستقیم و رد هر نوع تفتیش عقاید، خود را از رادیکال‌ها جدا کنند. به نظر من، ما توانایی بازی در این زمین را نداریم و نباید درباره موضع روشنفکری/سیاسی استادان داخل دانشگاه صحبت کنیم، این نکته اینجا مطرح نیست. نکته این است که آیا افکار نظارتی محافظه‌کار خودگمارده، مجاز به آغاز بگیر‌و‌ببند افراد دانشگاهی خاص هست یا نه. ما قطعا نباید سرگرم یک هجویه باشیم که ما را تعمدا مجبور به سازش با مواضع رام‌شده می‌کند. راست آلترناتیو پیش از این ‌نیز نظر مهاجمان را تحریف کرده و این همه چیز را وخیم‌تر می‌کند.
درست است که کارل مارکس در فهرست استادان نیست، بنابراین ما مجبور نیستیم او را رام کنیم. ولی من سردبیر مانتلی‌ریویو و یک مارکسیست هستم. آیا دیدگاه من هم باید رام و مطیع شود؟ نویسندگان دیگری در مانتلی‌ریویو در کنار من در فهرست استادان هستند،‌ مثل بیل آیرز، زیلا آیزنشتاین و ریچارد ولف. نویسندگان سابق مانتلی‌ریویو آلبرت انیشتین، ویلیام دوبوآ، چه‌گوارا، برناردین دورن، باربارا ارنریچ، نوام چامسکی و آدرین ریچ بودند. ایده‌های آنها نیز باید رام و مطیع شود؟ آیا ما باید آنها را صداهایی معقول‌تر، در داخل محدوده باریکی که ایدئولوژی آمریکا تعریف می‌کند (با فراموشی بقیه جهان) نشان دهیم؟ یا شاید بعضی از مردم واقعا آنقدر خطرناک هستند که نمی‌توان آنها را حتی در یک فهرست هجویه آورد؟
این قضیه شوخی نیست. ما در یک دوره سخت تاریخی به سر می‌بریم. آنچه فهرست استادان را از لیست هاروییتز متفاوت می‌کند این است که اکنون یک قدرت واقعی سیاسی وجود دارد و مردم، هدف افراد مرتبط با دولت جدید قرار گرفته‌اند. این دستور کار روشن راست آلترناتیو است که دانشگاه‌ها را سربه‌راه کند. ما باید ابتکار عمل را به دست آوریم و با شجاعت و انسجام مبارزه کنیم. اگر قصد حمایت از استادانی را داریم که زیر حمله هستند، باید از حق آنها در بیان صریح دیدگاهشان دفاع کنیم. و این به معنی حمله به بگیر‌و‌ببندها است.

پی‌نوشت‌ها:
١- راست آلترناتیو جنبشی در آمریکا است که از سال ٢٠١٠ ظهور کرد، این جنبش ملی‌گرا منتقد جریان اصلی محافظه‌کاران است و مهاجرت را تهدیدی برای هویت سفیدپوستان آمریکایی می‌داند.
٢- Turning Point USA: سازمان محافظه‌کاری است که در سال ٢٠١٢ تأسیس شد.
٣- برای مشاهده لیست به سایت professorwatchlist.org مراجعه کنید.
٤- برای مشاهده لیست به بلاگ professorwatchlist.blog مراجعه کنید