داریوش اقبالی نزدیک به نیم قرن است که در فضای موسیقی پاپ ایران مشهور و محبوب است. دستگیری او در سال های پیش از انقلاب بازتاب گسترده ای داشت و هیچکس گزارش و عکسی را که به سفارش ساواک درارتباط با بهانه ی دستگیری در روزنامه های دولتی منتشر شد باور نکرد. داریوش می گوید بعداز اولین بازداشت و به ویژه خواندن ترانه های "علی کنکوری" و "جنگل" حساسیت ساواک به فعالیت وی بیشتر شد و تا به آنجا پیش رفت که برای وی در زندان اوین صحنه اعدام ساخته شد، او را بادست و چشمان بسته به تیر اعدام بستند...
ناگفته های داریوش در سه گفتگو تهیه شده است. بخش دوم این گفتگو را می بینید
در واقع ایرج جنتی عطایی ترانه ی "جنگل" را به یاد سیاهکل نوشت. جنتی عطایی در مصاحبهای میگوید: «این ترانه در رابطه با سیاهکل سروده شده. در آن دوره در تهران پوستر چاپ شده بود و دنبال چریکها میگشتند. بعد ماجرای تعقیبشان تو جنگل و تیراندازیهایی که پیش آمد و این موضوع که میگفتند بخشی از روستاییهای آنجا هم کمک کرده بودند به پلیس، برای دستگیری چریکها و آنها هم البته اذیت و آزاری به روستاییها نرسانده بودند. تمام این موضوعات و خبرها در من غلیان کرد و آن ترانه را نوشتم».
به گفتهٔ جنتی عطایی، استفاده از ترانههای سیاسی به عنوان موسیقی فیلم حربهای بود که در آن زمان برای فرار از سانسور دولتی به کار میبردند: «ما آن زمان برای فرار از مسئلهٔ تصویب سانسور مفری پیدا کرده بودیم که سینما بود. چون در سینما سناریو را یک اداره میدید و تصویب میکرد و فیلمش را هم یک ادارهٔ دیگر، و کسی توجهی به موسیقیاش نداشت. تا که گندش در آمد و جلوی آن کار را هم گرفتند! بنابراین چند تا ترانه را من و همکارانم توانستیم به این طریق از زیر تیغ سانسور فرار بدهیم»